كتلین مدوكس یك زن الكی بود كه در فسادغوطه ور بود. او در ۱۲نوامبرسال ۱۹۳۴ پسری به دنیا آورد كه...
 
چارلز منسون مردی جنایتكار بود كه با جمع كردن گروهی از هیپی ها و تشكیل یك گروه۳۰نفره اقدام به قتل بیش از ۳۵تن از بازیگران و هنرمندان هالیوود كرد .
دادگاه این مرد طولانی ترین محاكمه در طول تاریخ ایالات متحده آمریكا بود و بیش از ۹ماه به طول انجامید و هزینه ای بالغ بریك میلیون دلار داشت

قاتل سریالی كیست؟
كتلین مدوكس یك زن الكی بود كه در فسادغوطه ور بود. او در ۱۲نوامبرسال ۱۹۳۴ پسری به دنیا آورد كه نامش را چارلز گذاشت در همان زمان او بمدت كوتاهی زندگی مشتركش را با مردی به نام ویلیام منسون آغاز كرد و به این صورت بود كه پسرك به چارلز منسون شهرت یافت.
چارلز بعد از مدتی به علت آلودگی شدید مادرش به الكل و فسادبه پرورشگاه سپرده شد. و پس از مدتی دوباره به مادرش سپردند. در این زمان كتلین وارد باندهای سرقت شده بود و زمان هایی كه او به اقدامات خلافكارانه می‌پرداخت چارلز در نزد مادربزرگ و خاله اش می ماند.
در یكی از این سرقت های مسلحانه كتلین دستگیرشد و به زندان افتاد. مادربزرگ چارلز كه ازنگهداری او خسته شده بود، او را به ویرجینیا فرستاد تا مدتی را در كنار یكی از اقوام بماند. كتلین پس از مدتی از زندان آزادشد و این در حالی بود كه چارلز هرچندگاه یكبار در خانه یكی از اقوام و آشنایان گذرانده بود.
كتلین پس از آزادی از زندان حاضر نشد كه سرپرستی پسرش چارلز را به عهده بگیرد چارلز پس از آن بقیه دوران كودكی و نوجوانی اش را در مكان های مختلف و نزد افراد متفاوت سپری كرد.

فروش چارلز
كتلین ـ مادرچارلز ـ یكبار برای به دست آوردن یك بطری نوشیدنی پسرش را به یك مستخدم در یك رستوران فروخت. چارلز مدتی در كنار این مستخدم كه از نظر اخلاقی و روحی آدم مشكل داری بود ماند. تا اینكه دایی چارلز از این مسأله باخبرشد و او را با خودش به خانه بازگرداند.
* نخستین دستگیری
چارلز ۹ساله بود كه برای نخستین بار به جرم دزدی و سرقت دستگیرشد. بعد از این سرقت بود كه به دارالتأدیبی فرستاده شد و پس از چندی از آنجا فراركرد.

 دومین دستگیری

چارلز در ۱۲سالگی برای دومین بار به جرم سرقت دستگیرشد و این بار به زندان افتاد.

 اقدام به آزادی

چارلز از ۱۲سالگی بمدت پنج سال در زندان به سربرد. در این زمان چارلز ۱۷ساله بود كه خاله اش قبول كرد كه چارلز آزاد شود و او سرپرستی اش را به عهده بگیرد. در حالیكه كارشناسان زندان درصدد انجام كارهای سرپرستی و آزادی چارلز بودند. او به سوی یكی از هم سلولی هایش حمله كرد. این حمله او به هم سلولی اش باعث شد تا نظر دادگاه و مسؤولان زندان نسبت به آزادكردن او عوض شود.

* آغاز جنایات

دریكی از شب های گرم تابستانی در سال ۱۹۶۹ بازیگر جوانی به نام «شارون تیت» به همراه چندتن از دوستان خانوادگی شان در خانه خود واقع در بورلی هیلز كه امنیت و آرا مشی خاص در مقایسه با همهمه هالیوود داشت، سرگرم گذراندن تعطیلات آخر هفته خود بود.
همسر «شارون تیت» به نام «رومان پولانسكی» در اروپا مشغول ساختن یكی از فیلمهای خود بود.
«شارون» ماههای پایان بارداری اش را سپری می‌كرد، سعی داشت تا اوقاتش را با دوستانش سپری كند كه دوری و دلتنگی از شوهرش را از یاد ببرد.
شب ۹ آگوست خانواده «كاتس» كه درصد متری خانه پولانسكی زندگی می‌كردند در حدود نیمه شب بود كه صدای شلیك چند گلوله را شنیدند. اما بعد از آن هیچ صدایی به گوش نرسید و خانواده «كاتس» دیگر نسبت به این تیراندازی ازخودحساسیت نشان ندادند.
یك مأمور امنیتی كه در آن منطقه از سوی چندخانواده پولدار استخدام شده بود نیز صدای شلیك را شنید. ساعت ۴صبح بود. او بعد از شنیدن صدای شلیك با پلیس لوس آنجلس تماس گرفت و آنان را در جریان این تیراندازی ها قرارداد.

روز بعد

ساعت ۸ صبح بود كه «وینیفرد چپ من» سریدار خانه «شارون» در برابر در ورودی ایستاد او متوجه شد كه كابل تلفن آویزان است. او احتمال داد كه سیستم تلفن خانه از كارافتاده باشد.
وینیفرد از در پشتی وارد خانه شارون شد. وقتی وارد اتاق نشیمن شد لكه های قرمز رنگ زیادی را در اطراف دید. اوبه سوی محوطه سبز مقابل خانه رفت و از دور متوجه حوضچه ای از خون شد كه جسد مردی در آن افتاده است. در حالیكه بشدت وحشت كرده بود، شروع كرد به فریاد زدن و به سرعت خانه را ترك كرد. در این زمان بود كه او متوجه جسد دیگری شد كه در خودرو پارك شده جلوی خانه شارون بود. مستخدم خانه شارون پس از چندلحظه به سوی خانه «كاتس» دوید، او می‌خواست آنان را در جریان این جنایت ها قراردهد. اما هیچ كس در خانه «كاتس» نبود.

 پلیس می‌رسد

پلیس با تماس خدمتكار خانه شارون به آنجا رسیده بود. «چری درزا» یكی از افسران پلیس لس آنجلس به همراه یك افسر دیگر زودتر از بقیه به آنجا رسیدند و شروع به بازرسی خانه كردند.
در محوطه سبز مقابل خانه جسد مردی كه حدود ۳۰سال داشت و سروصورتش بشدت خرد شده بود، افتاده بود. جسد دیگر به زنی تعلق داشت با آثار ضربات متعدد چاقو كه در گوشه ای افتاده بود. این دو افسر وقتی به داخل خانه رسیدند با دو جسد دیگر مواجه شدند. یكی از این دو جسد مربوط به زنی باردار بود. به این زن ۱۶ضربه چاقو وارد شده بود و كلمه «خوك» را با خون او در برابر در ورودی منزل نوشته بودند.

 جنایتی دیگر

شب ۱۰ آگوست روز بعد از آن جنایت هولناك «لینو» و «رزماری لاویانكا» به همراه دخترشان «سوزان» از تعطیلات به خانه بازگشتند. صبح روز بعد پسرشان «فرانك» برای دیدن پدر، مادر و خواهرش به خانه شان آمد ولی وقتی به محوطه جلوی خانه رسید چیزهای عجیبی را دید. او به سرعت وارد خانه شد و جسد «لینو» را در حالی كه طنابی دورگردنش پیچیده شده و بالشتی روی صورتش قرارداده شده بود، دید.
«فرانك» بلافاصله به پلیس تلفن كرد. آمبولانس و پلیس به سرعت به خانه «لینو» رفتند. یك چنگال بزرگ در شكم «لینو» فرو رفته بود.
جسد «رزماری» در اتاق خواب پیدا شد.
پلیس در سه قسمت از خانه جملات «مرگ بر خوك ها»، «برخیز» و «هلتر اسكلتر» را كه با خون روی دیوارها نوشته شده بود، پیدا كرد.

 آغاز تحقیقات

پلیس لوس آنجلس با توجه به نحوه این قتل ها و كلماتی كه با خون روی دیوارها و درها نوشته شده بود، بین این قتل ها ارتباطی را پیدا كرد. قتل دیگر به معلمی به نام «گری هیفمن» مربوط بود كه به همین صورت كشته شده بود و باعث سردرگمی پلیس شد.

جایزه ۲۵ هزار دلاری

«رومان پولانسكی» در ۱۵ آگوست به خانه اش بازگشت درحالی كه از مرگ همسر باردارش شارون به شدت متأثر بود. او به همراه پیتر سلرز، یول براینر و وارن بیتی ـ ستاره های هالیوود ـ در روزنامه ها آگهی داد و جایزه ای ۲۵ هزار دلاری برای اطلاعاتی كه باعث كشف نام قاتل یا قاتلان همسرش باشد، تعیین كرد.

 گزارش پلیس محلی

پلیس محلی گزارشی را به اداره پلیس لوس آنجلس ارسال كرد كه در آن به دستگیری مظنونی به نام «بابی بوسوللی» اشاره شده بود.
این شخص همراه گروه دیگری از هیپی ها بود كه تحت رهبری «چارلز منسون» بود. پلیس لوس آنجلس به این گزارش توجهی نكرد و اعلام كرد: قتل های روی داده احتمالاً به واسطه درگیری بر سر معاملات مربوط به مواد مخدر بوده و انگیزه دیگری در بین نبوده است.

سه ماه بعد

سه ماه از زمان قتل ها می‌گذشت با وجود این هیچ پیشرفتی در شناسایی و روند پرونده توسط پلیس لوس آنجلس انجام نشده بود.
كارآگاهان پلیس محلی نسبت به پلیس لوس آنجلس علاقه و جنب وجوش بیشتری برای كشف راز این قتل ها از خود نشان می‌دادند. آنها این قتل ها را با هم مرتبط می‌دانستند و «چارلز منسون» رامظنون اصلی این پرونده و جنایات می‌شناختند.

نخستین سرنخ

در اواسط ماه اكتبر پلیس لوس آنجلس شروع به همكاری با پلیس محلی كرد و مشغول بررسی شباهت های بین قتل «شارون تیت»، «لابیانكا» و «هینمن» شد. این بررسی ها باعث شد تا آنها به مزرعه «اسپان رنچ» هدایت شوند. این مزرعه محل زندگی هیپی ها بود كه خود را «خانواده منسون» می‌نامیدند.

 دستگیری یك مظنون

«بابی بوسوللی» مظنونی بود كه دستگیر شد. او نیز در این مزرعه زندگی می‌كرد. نامزد ۱۷ ساله «بابی» در بازجویی ها به پلیس گفت: «منسون»، «بابی» و دختری به نام «سوزان آتكینز» را برای گرفتن پول نزد «هینمن» فرستاده بود و وقتی كه «هینمن» از دادن پول به آنان سرباز زده بود، آنها او را به قتل رسانده بودند.
وی همچنین گفت: «سوزان» ازدرگیری با مردی كه چندبار با چاقو به پایش ضربه زده بود، صحبت كرده است.
                                                      ادامه دارد...
 
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/Entertainment
منبع: iraninstitute.com
 
مطالب جالب دیگر:
پسر 18ساله‌ای که از کیک تولدش هم کوتاه‌تر است!! (+عکس)
جزئیات مراسم گردن زنی در عربستان! (2)
برای راضی کردن افراد در کدام گوش صحبت کنیم؟!
زنان در چه سنی شادترند؟!
گزارشی از فروشگاه فروش شوهر در نيويورك، اينجا فقط بايد بخنديد!
کتی که شما را در تابستان خنک می‌کند! (+عکس)
روباتی که هفت حالت احساسی انسان را تقلید می‌کند!!