جشنواره فیلم فجر به پیشواز انتخابات 92 می‌رود؟
شاید قرار است رقبای انتخاباتی ابتدا شانه یکدیگر را در بهمن 91 به خاک مالیده و سپس با روحیه ای مضاعف وارد میعادگاه نهایی شوند؟ نمی دانیم!

سینمای ایران که حیاتش همواره منوط به تغدیه از شیرِ نفتِ سیاست و خط کشی هایِ رنگارنگ سیاسیون بوده از ابتدای امسال خواستگاه وقوع اتفاقاتی شده که در هیچ یک از سالهای بعد از انقلاب شاهد آن نبوده ایم. همه دعواهای سینمایی در سالیان قبل، دعوا بر سر نمایش یا عدم نمایش یک فیلم بود یا اینکه نگاه فلان فیلمساز با ذائقه مدیر فعلی سازگار بوده پس شیر نفت را یک پیچ بیشتر برایش می چرخانند و یا نهایت آنچه دیده بودیم، به تصمیم انفرادی و خودسرانه وزیر وقت ارشاد برمی گشت که یک تنه جلوی نمایشِ فلان فیلم را گرفت و...

انتخابات 92 و جشنواره فجر

به عقیده‌ی نویسنده‌ی کافه سینما، با مرور آنچه از ابتدای امسال تا امروز در حال وقوع است و بیشتر از هر چیز به یک فصلِ پرتعلیق از سریالی مهیج شبیه است، همه ی آنچه پیش از این دیده بودیم را فراموش کرده و درمی یابیم که سینما وارد فاز دیگری شده و قرار است سر در روزن‌های تازه‌ای کند. دیگر نمایشِ فیلم هایِ مورد دار و یا ممنوع التصویری سوپراستارها محلی از اعراب ندارند، مساله سر مسلمان بودن یا نبودن فیلمسازان و اعدام عده ایست که به ادعای او مرگ شان فضای ناسالم سینما را پاک می کند، فیلمسازی که هنوز هم معلوم نیست به کدام خط سیاسی ربط دارد (که سال 80 فیلم انتخاباتی نامزد اصلاح طلب را می سازد و چهار سال بعد با نامزد اصولگرا همکاری می‌کند) با غرور اعلام می کند فیلمش از یک ماه قبل آماده بوده و تعمدا آن را به جشنواره امسال نداده تا لذتش لااقل نصیب این دولت نشود!

استادی که علوم سیاسی خوانده و ظرف همین یکسال به لطف آشفته بازار سینما، وارد مباحث نقد سینمایی شده و مدام تئوری پردازی می کند، با احکام خود نسخه فیلم ها را یکی پس از دیگری می پیچد و بقیه را علیه تجمع علیه آثار مغضوب تشویق می کند و از طرف دیگر تعدادی از نمایندگان مجلس، سینما را ابزار تسویه حساب های سیاسی خود کرده و وزیرِ سربه زیر ارشاد را مدام بازخواست می کنند چرا فیلم های X , Y را بدون هماهنگی با ما را اکران کردی؟ چرا باید فلان فیلم ساخته شود؟ و ... ارگانی که سال پیش سینماهایش را امثال «زن‌ها شگفت‌انگیزند»، «سه درجه تب»، «زنان ونوسی مردان مریخی»، «شش و بش»، »مامان بهروز منو زد»، «پیتزا مخلوط»، «دختر شاه پریون»، «قبرستان غیرانتفاعی»، «کنسرت روی آب» ، «فوتبالی‌ها» و ... قرق کرده بودند، ناگهان یاد ابتذال در سینما افتاده و از اکران فیلم هایی که به ادعای بسیاری از صاحب نظران از مهمترین آثار امسال بودند، سرباز می زند و با افتخار اعلام می کند، سینماهای ما جای نمایش آثار غیراخلاقی! نیست و با کارگردانی که فیلم قبلی اش مصداق بارز همین ممیزی های سلیقه ایست، حوض نقاشی می کشند و طرف مقابل دعوا، با لج بازی کودکانه خود مهمترین و پرفروش ترین سینمای کشور را عملا از گردونه اکران خارج کرده تا دلش خنک شده و جلوی رقیبش کم نیاورد!

روزنامه قدیمی و تاثیرگذار کشور که سرمقاله های روزانه اش معادلات سیاسی کشور را دستخوش تغییر و تحولات گوناگون می کند وارد دوئل با رئیس سازمان سینمایی شده که چرا می خواهید فیلم «لاله» را بسازید و هشدار می دهد که کار، کار جریان انحرافی ست! عده ای فیلمساز در ساخت فیلم های تابوشکن گوی سبقت را از هم ربوده و تلاش می کنند خود را ساختار شکن تر از بقیه نشان داده و با فیلم های بی خود و بی جهت شان پز روشنفکری داده و طبقه ای خاص را تحقیر می کنند و پرچم یک گروه خاص را به عنوان حزبی تحت عنوان روشنفکر بالا ببرند و در سوی دیگر عده ای جشنواره ای ایدئولوژیک برپا کرده و نام مردمی بر آن می گذارند که هرچند حضور چنین جشنواره ای به خودی خود ایرادی ندارد اما تلاش پررنگ آن برای ایجاد شکاف میان اهالی سینما با خط کشی پررنگی به نام مذهبی/غیرمذهبی خطر بزرگی ست که ماهیت سینما را تهدید می کند.

کارگردانی که اگر نبود کمک های دولتی و البته پول بی زبان نفت، امکان نداشت یکی از 9 فیلم پرهزینه و شکست خورده اش را فرد یا ارگانی غیردولتی، تولید کند، یکسال بعد از دریافت جایزه بهترین فیلم جشنواره، یادش می افتد در این ایام برای سینما باید سیاه پوشید نه اینکه شادی کرد! و ما بعد از یادآوری گفتگوی سال پیش ایشان بعد از دریافت سیمرغ «اوضاع سینما در سال 91 بهتر از 90 می شود» نظرمان به پروژه جدید وی با حوزه هنری جلب شده و دوزاری مان می افتد.

مسئولان سینمایی برای پاسخ به گستاخی یک شیخ عرب همایشی سه روزه در ابوموسی برگزار می کنند (همایشی که حاضرین آن تنها صد نفر بودند) تا پاسخ دندان شکنی به این گنده گویی دهند. و بالاخره بعد از چند هفته تماشای آثار متقاضی حضور در جشنواره توسط هیات انتخاب جشنواره، شخص وزیر ارشاد به همراه معاونت سینمایی به تماشای آثار جا مانده نشسته و برای کسب رضایت طرفین دعوا، فیلم های جامانده را وارد جشنواره می کنند. (دقت دارید که این ربطی به شایستگی یا عدم شایستگی این فیلم ها ندارد، بلکه مقصود به تصویر کشیدن فضای بلبشویی ست که هر کس ساز خود می زند و به هر جایی که در آنجا جاپای محکمی دارد، دست درازی کرده تا به مقصود خویش نائل شود). و همه‌ی این‌ها به جز تلاش موفق و ناموفق عده‌ای برای پایین کشیدن فیلم‌ها از جشنواره‌، و تلاش دو گروه سیاسی، در سال 1390 برای تسخیر جایی بود که نام‌اش را گذاشته‌ بودند خانه‌ سینما!

به غلظت آزاردهنده سیاست و احاطه مطلق آن در تمامی حوزه های اجتماعی، در سالهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری عادت کرده ایم، جای تعجب نیست، اگر افراط و تفریط های ناشیانه ای را که از گوشه و کنار دیده و می شویم، کنار بگذاریم، می شود چیزی شبیه آنچه در اغلب کشورهای دنیا (البته با شدت و حدت مختلف ) در یکسال قبل انتخابات ریاست جمهوری می بینیم، اما آنچه در حواشی این روزهای سینما می گذرد به یک وزن کشی تمام عیار سیاسی شبیه است که هر روز شاهد ائتلاف های مختلفی هستیم که هریک از طرفین، منتظر واکنش رقیب بوده تا حرکت بعدی را انجام دهند. شاید قرار است رقبای انتخاباتی ابتدا شانه یکدیگر را در بهمن 91 به خاک مالیده و سپس با روحیه ای مضاعف وارد میعادگاه نهایی شوند؟ نمی دانیم! اما همین قدر بگوییم که به نظر می‌رسد سی و یکمین جشنواره‌ی فیلم فجر، با وجود همه‌ی فیلم‌های خوب و بدش، آغاز تلاش‌ها برای انتخابات مهمی است که در خرداد 1392 انجام خواهد شد.

و حالا این مردم و علاقه‌مندان واقعی سینما هستند که باید پرچم سینما را در جشنواره بالا نگه دارند. ما با این مردم و با این عاشقان واقعی سینما هستیم.



گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:caffecinema.com



 مطالب پیشنهادی:
نگاهی به فیلم‌های 2013 ، سال حضور پرشور کارگردان‌ها و بازیگران مطرح + عکس
بازهم خوب است گفتند کسالت دارم
هوای تازه هنر ایران در فرانسه
در سال 91 چند نفر گردشگر به ایران آمده است؟
بازگشت جری لوییس به عرصه بازیگری پس از 17 سال