شب بخیر و موفق باشی!
انتخاب فیلمنامه «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به عنوان بهترین فیلمنامه جشنواره سی و دوم فجر در حالی که به شدت گسسته است و حذف بسیاری از سکانس های آن، نشانی از قحطی فیلمنامه های ساختارمند در سینمای ایران است.
آذر (مرجان شیرمحمدی) که از همسر انگلیسی اش جدا شده، برای مدتی به ایران می آید تا در جمع افراد خانواده بحران به وجود آمده در زندگیش را پشت سر بگذارد. حضور وی قرین می شود با دعوایی که بین شهدخت (گوهر خیراندیش) و پرویز (مهدی فخیم زاده) بر سر بازیگر شدن شهدخت روی می دهد...

«بهروز افخمی» فیلمنامه «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را بر اساس رمانی به همین نام نوشته همسرش مرجان شیرمحمدی به رشته تحریر درآورده است. اما در «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به هیچ وجه با یک فیلمنامه اقتباسی رو به رو نیستیم بلکه با یک داستان روایی مواجهیم که دارای حداقل سکانس های تصویری است. به بیان دیگر فیلم بیشتر روایتگر داستان است تا نمایش دهنده آن. این روایتگری باعث شده چهل دقیقه ابتدایی فیلم به ورود و احوال پرسی کاراکترها با یکدیگر اختصاص داده شود. نیازمند بودن داستان به راوی، خود دلیلی بر ضعف آشکار فیلمنامه و تکیه آن بر جنبه روایی است. به علاوه کتاب انتخاب شده رمانی کاملا معمولی است که نثری نه چندان قوی و شخصیت پردازی ضعیفی دارد و تنها دلیل انتخابش، نوشته شدن آن توسط همسر کارگردان بوده است.
 
 انتخاب فیلمنامه افخمی به عنوان بهترین فیلمنامه جشنواره سی و دوم فجر در حالی که به شدت گسسته است و حذف بسیاری از سکانس های آن هیچ ضربه ای به فیلم نمی زند، جای تعجب دارد و نشانی از قحطی فیلمنامه های ساختارمند در سینمای ایران است، فیلمنامه هایی که از تمام امکانات بیانی سینما بهره جویند. شیوه روایت داستان توسط راوی تا حدودی به مجموعه دایی‌جان ناپلئون شباهت دارد. هم چنین کاراکتر پرویز بی شباهت به کاراکتر دایی جان ناپلئون نیست. اما بی ارتباط بودن سکانس ها با یکدیگر روی آن مجموعه را نیز سفید کرده است! نشان دادن معین (خواننده) در تلویزیون به چه دلیل بوده است؟ چرا پرویز فیلمی در مورد زندگی شامپانزه ها می بیند؟ چرا بهرام کیانی (رامبد جوان) سفال گر است و مثلا نقاش نیست؟ حضور این همه کاراکتر بی مورد برای چیست؟ موضوع اصلی حسادت پرویز به شهدخت است یا ماجرای طلاق آذر؟ اصلا اگر پرویز و شهدخت بازیگر نمی بودند چه تغییری حاصل می شد؟ و...

بازی مهدی فخیم زاده و گوهر خیراندیش حساب شده و قابل قبول است. اما بازی مرجان شیرمحمدی و امیرعلی دانایی فاجعه است و هر دو را می توان به عنوان نماد نابازیگری برگزید! اصرار بر حضور مرجان شیرمحمدی در اکثر وظایف فیلم بی مورد است و وی در بهترین حالت می تواند یک طراح صحنه و لباس خوب باشد نه بیشتر.
 
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در سوابق بهروز افخمی فیلم ضعیفی به شمار می رود. او با اقتباسی منطقی و منسجم و به کار گیری بازیگران بازی بلد نظیر ترانه علیدوستی (در نقش آذر) و سروش صحت (در نقش فرهاد) می توانست توفیق بیشتری به دست آورد.
 
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
  www.seemorgh.com/culture
منبع:salamcinama.ir
  
مطالب پیشنهادی:
 زنی مبارز، اما مخالف جنگ
ستاره هالیوود در ونیز: آنقدر شادم که بیشتر از این نمی‌شود!
فیلمی که تا صبح بچه ها در سینما به تماشای آن نشستند!
شبِ هرگز
محبوب ترین عروسک‌های سینمای ایران با صدای حمید جبلی