گفتگو با مادری که قصه «شیار 143» زندگی اوست
اخترنیازپور مادر شهید محمدجعفر رضایی که شخصیت الفت «شیار 143» بر اساس او شکل گرفته است درباره فرزند شهیدش می‌گوید.

فیلم سینمایی «شیار 143» ساخته نرگس آبیار روایتی از مادران چشم انتظار را با بازی درخشان مریلا زارعی را به تصویر می‌کشد.

البته آبیار در فیلم خود قبل از نوشتن فیلمنامه این فیلم ذهن خود را به سمت «اختر نیازپور» مادر شهیدی که در واقع الفت نقش او را در «شیار 143» ایفا می‌کند برده است.

در آستانه اکران بهترین فیلم مردمی سی و دومین جشنواره فیلم فجر، روزنامه وطن امروز گفت و گویی خواندنی را با بانو «اختر نیازپور» ترتیب داده که متن کامل آن به شرح ذیل است:

اختر نیازپور 6 فرزند دارد، 4 پسر به نام‌های محمدباقر، محمدجعفر، محسن و سعید و 2 دختر؛ دخترها و 2 پسرش محمدباقر و محسن در تهران زندگی می‌کنند. او در میان صحبت‌هایش به محسن پسر دیگرش اشاره می‌کند که بالاجبار در تهران زندگی می‌کند زیرا دخترش در تهران دانشگاه می‌رود و او مجبور شده تهران زندگی کند. وقتی درباره محمدجعفر صحبت می‌کند از مهربانی‌هایش به‌صراحت حرف می‌زند. چهره‌اش تغییر می‌کرد وقتی درباره محمدجعفر صحبت می‌کرد: جعفر رفتارش بسیار خوب بود، می‌رفت مدرسه بعد بازمی‌گشت مرا می‌بوسید، مثل فرشته اول می‌آمد حال مرا می‌پرسید. می‌گفت چطوری، ناراحت نیستی، مریض نیستی. می‌گفتم نه. وقتی می‌خواست برود مدرسه دست مرا می‌بوسید و صورت مرا می‌بوسید و خداحافظی می‌کرد.

مادر پیر شهید محمدجعفر رضایی در پاسخ به این سوال که هیچگاه از رفتنش به جبهه ممانعت نکردید، گفت: رفت هیات گفتم کجا می‌ری. گفت قسمت می‌دم به روح داداشت (داداشم تازه مرده بود) نه نیار تو راهم، من جایی نمی‌رم که تو ناراحت بشی. اگر شهید شدم باید تو خوشحال بشی. نمی‌فهمیدم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. روز آخر هم مرا بوسید و رفت، بعد از آن رفتن دیگر ندیدمش و 15 سال منتظرش بودم. جعفر پسر خوب و مهربانی بود، هر روز موقع رفتن به مدرسه دستم را می‌بوسید. گفتم گلیمچه (فرش) می‌خواهم ببافم. می‌گفت ناراحت نشو من کمکت می‌کنم. قرآن را به من نشان می‌داد، صدایش را در هیات می‌شنیدم و دو، سه کلمه حفظ کردم.

وقتی از او می‌خواهیم بیشتر درباره پسر شهیدش بگوید با آهی از نهادش برآمده می‌گوید: چی بگم دیگه 22 بهمن رفت بعد از 15 سال استخوان‌هایش را توی تابوت گذاشتند و پلاکش روش بود که برایم آوردند. آنوقت دیگر شکر خدا را بجا آوردم گفتم الحمدلله راه بد نرفته. خیلی خوشحال شدم که شهید شده بود. خودش همیشه می‌گفت اگر شهید شدم ناراحت نشوید باید خوشحال باشید.

از مادری که سال‌ها منتظر فرزندش بود خواستم خاطره‌ای از شهیدش برایمان تعریف کند، او گفت: یادم هست روزی دیوارها را رنگ می‌کرد، من می‌گفتم جعفر نیفتی پایین، می‌گفت بیفتم می‌میرم دیگه، مردن چیز خوبی است. او خودش را برای مرگ آماده کرده بود و اصلا ترسی از مرگ نداشت.

اختر نیازپور، یکی از هزاران مادر شهیدی است که برای آمدن فرزندش انتظار کشید و رنج و مشقت فراوانی را متحمل شده اما راضی است به رضای خداوند و تاکید می‌کند که فرزند شهیدش از او خواسته ناراحت نباشد. در «شیار143» این نگاه عارفانه و معنوی در قالب صبر به‌خوبی درآمده است و به وضوح از خاک به کیمیا رسیدن در فیلم دیده می‌شود و هنر مقاومت زنانه رخ می‌نماید.

 
 


گرداوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:farsnews.com

 
مطالب پیشنهادی:
چرا مرکز موسیقی صداوسیما به "عصر پاییزی" مرتضی پاشایی مجوز نداد؟
شهره سلطانی پس از بهبودی بیماریش
حمید فرخ نژاد, الناز شاکردوست در "پوسته" مصطفی آل احمد
بهمن فرمان آرا بازیگر "مردی برای تمام فصول" شد!
سامی یوسف برای "محمد (ص)" مجید مجیدی می خواند