خواب لیلا
در این فیلم علم روانكاوی و تكنیك‌های آن مثل هیپنوتیزم و خواب مصنوعی نه در مقام علمی آن كه بیشتر در كاركردهای ترس‌آور و هیجان‌انگیزی كه دارد، مورد استفاده قرار گرفته است. خواب لیلا...
 
موج سینمای دلهره در ایران، شتاب بیشتری به خود گرفته است و هر بار فیلمی در ژانر وحشت بر پرده اكران می‌شود؛ هرچند بیشتر آثار تولید شده در این‌ گونه سینمایی به دلیل فقر تكنیك و ضعف فیلمنامه، آثار درخشانی نیستند؛ اما خطر ساخت چنین فیلم‌هایی و شجاعت تجربه كردن آن، فتح باب خوبی برای جهش در این ژانر جذاب و پرهیجان است.
 فیلم «خواب لیلا» اما گونه نادرتری از این ژانر را تجربه می‌كند و با حركت به سمت سینمای تریلر و ترس روانكاوانه قصد دارد این ترس را در لایه‌های عمیق‌تری از روان مخاطب و ضمیر ناخودآگاه او دنبال كند ، پس بنیاد وحشت خود را براساس یك فوبیا و ترس مرضی قرار می‌دهد تا از تصنعی بودن این ترس جلوگیری كرده ، علاوه بر منطق دراماتیكی، منطق روانشناختی هم به آن اضافه كند. گرچه به نظر می‌رسد هیچ روان‌شناس و روانكاوی، سویه علمی و روانشناختی فیلم را نپذیرد.
 
در این فیلم علم روانكاوی و تكنیك‌های آن مثل هیپنوتیزم و خواب مصنوعی نه در مقام علمی آن كه بیشتر در كاركردهای ترس‌آور و هیجان‌انگیزی كه دارد، مورد استفاده قرار گرفته است. خواب لیلا، ایده خوبی دارد كه در اجرا به خاطر استفاده غلط از تمهیدات روانشناختی منطق دراماتیكی داستان را مخدوش كرده و پایان مبهم و غیرشفافش بیش از آن كه به ترس مخاطب بینجامد، موجب گیجی او می‌شود.
خواب لیلا در واقع تجسم ترس و دلهره‌های درونی آدمی و عینیت یافتن ضمیر ناخودآگاه است كه ریشه بسیاری از رنج‌های درونی و گره‌های روانی و عقده‌های انسان است كه در توهم، ترس، اضطراب و افسردگی خود را نشان می‌دهد و آدمی را در بند خود به اسارت می‌گیرد.
 
خواهر دوقلوی لیلا كه در سیمای یك كودك بر او مستولی می‌شود، در واقع بازتابی از ضمیر ناخوآگاه اوست كه مدام او را آزار می‌دهد. خیلی از ما آدمیان در درون خویش و در ساحت فردی شخصیت خود با این كودك در كشمكش و تقابل هستیم كه البته این با مساله كودك درون هم در جاهایی همپوشانی دارد.
كودك می‌تواند نمادی از وجدان آدمی باشد كه دائم او را به چالش با روزمرگی و هستی درونی‌اش می‌كشاند و در مرز واقعیت و رویا زیست می‌كند.
از این رو دیگرانی كه نمی‌بینندش و دركی از آن ندارند، انسان را به توهم و خیالاتی بودن متهم می‌كنند؛ همان واكنشی كه خاله لیلا در مقابل او داشت؛ هرچند در میانه راه معلوم می‌شود نگرانی او از آگاهی لیلا درباره گذشته‌اش بی‌دلیل نبوده است.
 
درواقع او نمادی از همان بخش از ضمیر ناخودآگاه آدمی است كه در برابر كشف حقیقت و آشكار شدن نیازها و شناخت‌های سركوب شده مقاومت می‌كند و دست به خودسانسوری می‌زند. توانایی دكتر سهرابی دقیقا در همین نقطه رقم می‌خورد؛ جایی كه او این توانایی را دارد كه با ایجاد مرگ موقت و هیپنوتیزم عمیق، این مقاومت را بشكند و از مرزهای خودسانسوری عبور كند و درواقع با آوردن آگاهی به سطح خودآگاه، ترس و دلهره ناشی از ابهام و بیگانگی را بشكند. امام علی(ع) جمله زیبا و روانكاوانه‌ای دارد: مردم از چیزی می‌ترسند كه نسبت به آن شناخت ندارند. درواقع ترس و جهل نسبت مستقیمی با هم دارند و موجب زایش یكدیگر می‌شوند.
 
ضرباهنگ فیلم و اساسا منطق دراماتیك قصه تا جایی كه به دكتر سهرابی ختم می‌شود، فرآیند منطقی و باورپذیری را فراهم می‌آورند؛ اما منطق غیرعلمی داستان از جایی كه وارد مرگ موقت می‌شویم، دچار گسست شده و منطق داستان را دچار تناقص می‌كند، بویژه این‌كه عمل خواب مصنوعی تكرار شده و جدیت علمی خود را از دست می‌دهد. درواقع هیپنوتیزم به یك بازی روانكاوانه بدل می‌شود كه بویژه در مرحله پایانی جذابیت و تعلیق‌پذیری خود را از دست می‌دهد. در پایان مخاطب بدرستی نمی‌تواند تشخیص دهد كه مریم، خواهر دوقلوی لیلا مرده است یا زنده یا مریم همان همسر دكتر سهرابی است یا مریم توسط لیلا كشته شده است یا خیر یا...
 
این سوالات در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و قصه، پاسخ روشن و قاطعی درباره آن ندارد. به لحاظ فرم و ساختار روایی، خواب لیلا فیلم جذابی است و تعلیق‌پذیری معمایی و پركششی دارد، ضمن این‌كه تصویربرداری زیباشناسانه محمود كلاری و نوع نورپردازی و قاب دوربین به گونه‌ای است كه مخاطب را با پرسش‌های زیادی همراه كند و روی خط خود می‌كشاند؛ اما عدم پاسخ شفاف از سوی فیلم برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها و ابهامات، مخاطب را گیج می‌كند؛ به طوری كه ترس نسبی تماشای فیلم هم به او نمی‌چسبد و نیمه‌كاره رها می‌ماند و به ضمیر ناخوآگاه مخاطب رانده می‌شود. خواب لیلا با گره‌افكنی خوبی شروع می‌شود؛ اما فرآیندی كه در مسیر گره‌گشایی طی می‌كند، خیلی منطقی و باورپذیر نیست و این منطق روایی بویژه در بخش‌های پایانی و گره‌گشایی از داستان مخدوش شده و تاثیر‌گذاری خود را از دست می‌دهد.
فیلم سرشار از مفاهیم نشانه شناختی است كه هسته معنایی آن در نسبت میان خواب و مرگ یا مرگ و زندگی شكل می‌گیرد. این‌كه نسبت میان آن دو مثل نزدیكی و در همانی ضمیر ناخودآگاه و زیست جهان واقعی آدم‌هاست كه هر كدام دنیای پیچیده درونی خود را دارند. خواب لیلا به لحاظ بازیگری خیلی ضعیف است، غیر از لیلا زارع كه توانسته ارتباط سمپاتیك خوبی با نقش برقرار كند، بازیگران دیگر انگار نقش را خیلی جدی نگرفته‌اند، حتی فاطمه معتمدآریا خیلی خنثی و حتی در جاهایی ضعیف بازی كرده است. ضمن این‌كه انتخابات پژمان بازغی در نقش یك دكتر روانكاو چندان مناسب نیست و جالب این‌كه او چگونه می‌تواند بیمار خود را هیپنوتیزم كند كه اولا خود بشدت با ضمیر درونی‌اش درگیر است و ثانیا با این عصبیت و دلهره چگونه می‌تواند به انجام امری بپردازد كه آرامش و سكوت شرط اصلی آن است. فیلم‌های تریلر و ترس‌های روانی بیش از آن كه مبتنی بر تمهیدات تكنیكی و بیرونی باشد، به مناسبات منطقی و علمی تكیه دارد كه ترس را تئوریزه كرده و به آن كسوتی علمی می‌بخشد.
 
با این حال خواب لیلا، فیلم خوش‌ساختی با تكنیك‌ها و جلوه‌های بصری خوب است و یك بخش مهم از سینمای وحشت را كه پشتوانه روانشناختی دارد، نشان می‌دهد. موقعیت‌های روانی آدمی از ظرفیت دراماتیكی و پردامنه‌ای برخوردار است كه می‌تواند لایه‌های جذابی از این ژانر را به سطح بیرونی بیاورد و به شكل نمایشی صورت‌‌بندی كند. برای موفقیت در این شكل از ژانر هم به تمهیدات و تكنیك‌های فنی نیاز است و هم روایتی پرتعلیق مبتنی بر منطق روانشناختی قصه تا خواب لیلا را به رویا بدل كند، نه كابوس. شاید هم كارگردان با پایان‌بندی مبهم خود خواسته باشد این تعلیق را همچنان در ذهن مخاطبان خود زنده نگه دارد تا از پیچیدگی موقعیت قهرمان قصه خود دفاع كرده باشد. گویی این ابهام، تجربه ترس را در مخاطب زنده نگه داشته و قصه را در حالت تعلیق حفظ می‌كند، بدین معنا كه خواب لیلا باز هم می‌تواند به گونه‌ای دیگر تعبیر شود.
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:  jamejamonline.ir
 
 مطالب پیشنهادی:
لجبازی‌های حرفه‌ای دو وكيل!
4 پدرخوانده سینمای ایران!
نگاهی به فیلم خانه روشن، ساخته وحید موسائیان
بازیگران زیر سایه قتل درخشیده‌اند!
چه کسانی بازیگران را ستاره کردند؟!!