اتهام «همجنس‌بازی» داشت زندگی‌ام را از هم می‌پاشاند

 جکمن در مصاحبه‌ی اخیرش با هالیوود ریپورتر اذعان کرده است هجمه ای که علیه او به راه افتاده همسرش، دبورا-لی فورنس، را عمیقا آزرده کرده است.

این هنرپیشه‌ی مشهور استرالیایی که برای ایفای نقش ژان والژان در «بینوایان» نامزد اسکار شده است در طول این مصاحبه از دشواری برقراری تعادل بین فعالیت حرفه ای و زندگی خانوادگی، و دلتنگ شدن برای همسر و فرزندانش هنگام فیلمبرداری «بینوایان» سخن گفت و اضافه کرد که در نظر دارد در آینده‌ی نزدیک از فعالیت سینمایی خود کم کند تا بتواند تمرکز بیشتری بر خانواده داشته باشد.

جکمن در ادامه خاطرنشان کرد زمانی که در بیست و شش سالگی همسر آینده اش را سر صحنه فیلمبرداری سریال تلویزیونی «Correlli» ملاقات کرد زندگی برایش ده برابر بهتر شد:

«او بسیار جذاب بود و به گونه ای باورنکردنی مفرح و سرشار از شور و انگیزه و انرژی. دبورا از خود مطمئن بود و من بینهایت شیفته اش شدم. او نقطه‌ی مقابل من بود. در آن زمان حال و روز خوبی نداشتم و این او بود که اشتیاق را دوباره در من زنده کرد.»

هنرپیشه استرالیایی همچنین از ترس ها و هراس های دوران کودکی، باورهای عمیق مذهبی در دوران نوجوانی، و دوستی های غیرمنتظره خود با تونی رابینز (مددکار مذهبی که به جکمن کمک کرد تا برای نقش آفرینی در «بینوایان» آماده شود) و روپرت مرداک (غول رسانه ای معروف و مدیر شرکت موفق «News Corp») سخن به میان آورد.

جکمن از پدر و مادری انگلیسی الاصل در سیدنی زاده شد که یک سال پیش از تولد او به استرالیا مهاجرت کرده بودند. او تنها هشت سال داشت که مادرش خانواده را ترک کرد و به انگلستان بازگشت. دلیل این جدایی هیچگاه به او کاملا توضیح داده نشد و این مساله تاثیری ویرانگر در کودک بی پناه باقی گذاشت. پنج سال طول کشید تا بالاخره متوجه شد که مادر برای همیشه رفته و در انگلستان دوباره ازدواج کرده است و فرزندی هم از این ازدواج دارد.

سالها از آن جدایی گذشته، او رابطه خود با مادرش را از سرگرفته و در حال حاضر هم در جمعی صمیمی از دوستان و خانواده احاطه شده است؛ هرچند که آثار آن هراس های دوران کودکی به طور کامل زدوده نشده اند. جکمن چهل و چهار ساله در طول گفتگو از دوران سخت آماده سازی برای بازی در نقش ژان والژان، ترس و نگرانی دائمی ،و نقش پررنگ تونی رابینز برای غلبه بر این مشکلات گفت: «همیشه فکر می کردم توانایی و قدرت ایفای نقش زمانی به سراغم می آید که از شر این ترس لعنتی خلاص شوم.

تونی به من پیشنهاد کرد تا برای بهبود شرایط بر روی وجوه مطمئن و نامطمئن شخصیت ام دو نام مجزا بگذارم: «فرانک» وجه مطمئن و «چارلز» وجه نامطمئن شد. تونی در ادامه گفت که چارلز میزان حساسیت توست. چارلز است که برایت سوال ایجاد می کند. چارلز است که باعث می شود تا سخت تر کار کنی. هر وقت که وارد صحنه می شوی از چارلز بابت همه چیز تشکر کن.» جکمن به اینجا که می رسد مکث می کند و سپس می گوید: «تونی واقعا زندگی مرا دگرگون کرد.»

جکمن در طول مصاحبه گفت که دوستی نزدیکی با روپرت مرداک دارد و از این نابغه‌ی دنیای رسانه، بر خلاف شایعاتی که در افواه جاری ست، به عنوان «انسانی اندیشمند و دلسوز که تمام اطرافیانش عمیقا به او احترام می گذارند» یاد کرد.

او و مرداک از طریق نیکول کیدمن، که دوست صمیمی همسر مرداک است، با هم آشنا شدند. خانواده‌ی مرداک در سال 2003 از جکمن خواستند که پدرخوانده‌ی دخترشان «کلو» باشد:

«تولد نیکول بود و او همگی دوستانش را به کلابی خصوصی در نیویورک دعوت کرده بود. روپرت دخترش را در بغل گرفته بود و من پسرم را، و این طور بود که با هم دوست شدیم.»