حاشیههای آخرین فیلم حسین فرحبخش آنقدر زیاد بود که حتی ورودش به شبکه نمایش خانگی هم از تب و تاب ها برای کنجکاوی درباره این فیلم کم نکرده است.
بازیگر اصلی این فیلم جنجالی فرهاد اصلانی است که بازی درخشانی در «خصوصی» دارد و همین بهترین بهانه برای گفتوگو با آقای گزیده کار و کم حاشیه سینمای ایران است.
بازیگر اصلی این فیلم جنجالی فرهاد اصلانی است که بازی درخشانی در «خصوصی» دارد و همین بهترین بهانه برای گفتوگو با آقای گزیده کار و کم حاشیه سینمای ایران است.
آقای اصلانی در همین ابتدا بگذارید این سوال را از شما بپرسم که چطور شد در فیلم «خصوصی» بازی کردید با توجه به این موضوع که حسین فرحبخش سابقه اش تهیه کنندگی و ساخت فیلمهایی از جنس سینمای بدنه است.
خب اگر بخواهم صادقانه بگویم مبنای انتخاب برای من سناریو است. این سناریو است که برای من تعیین تکلیف می کند. فیلمنامه «خصوصی» خیلی خوب بود و من آن را پسندیدم. دیگر اینکه دوست داشتم در این نوع سینما هم شانس خودم را امتحان کنم.
*خوب تجربه ثابت کرده که فیلمنامههای خیلی خوبی به خاطر عدم توانایی و فکر کارگردانانشان خراب شده! از این نترسیدید؟
نه واقعا یکدرصد هم به خرابشدن فکر نکردم. اساساً من وقتی درگیر سناریویی بشوم و به آن ایمان پیدا کنم دیگر به این چیزها فکر نمی کنم. چون اگر بروم قطعاً تمام توانم را میگذارم تا کار درجه یک شود. انصافاً هم آقای فرحبخش عالی کار کرد و مهمتر از همه بودن فیلمبردار نازنینی مثل فرج حیدری برای من ترکیب جذابی به نظر می آمد. این را هم باید بگویم که فرحبخش آداب برخورد با بازیگران حرفهای را بلد است چون با بازیگران حرفهای زیادی کار کرده است.
*چقدر از کار نتیجه نظرات شخص شماست که آن را اعمال کردید؟
من دنبال سهمخواهی نیستم، دنبال کار گروهی هستم چون هرکاری برآیند ذهن و شعور گروه است. ما در «خصوصی» همیشه ابتدا به تحلیل سکانس میرسیدیم و بعد آن را اجرا می کردیم. در طول فیلمبرداری به یک تحلیل مشترک رسیدیم و سرانجام آن را اجرا کردیم.
*سال 91 برای شما سال پرحاشیهای بود؛ 2 فیلم شما یعنی «خصوصی» و «من مادر هستم» جنجالیترین فیلمهای سال بودند. برای شما که آدم حاشیهای نیستید گذراندن این روزها چطور بود؟
خیلی سخت بود؛ خیلی. شاید اگر به عقبتر از این اتفاقات برگردم بهتر بتوانم به این سوال پاسخ بدهم. ببینید در سال 88 یک اتفاقاتی در عرصه سیاسی افتاد که در همه عرصه ها تاثیرش گذاشت. این تاثیرات روی تلویزیون هم بود که بعد از آن دیدیم تلویزیون دچار یک فراموشی شد و سیاست «انگار نه انگار» را در پیش گرفت! مدتهاست تلویزیون موضعی کاملاً محافظهکارانه را در پی گرفته و می شد حدس زد دیگر دنبال کارهای بحثبرانگیز و چالشی برای تولید سریال نخواهد رفت. من هم در آن زمان احساس کردم که دیگر دوست ندارم در این تلویزیون کار کنم و نمی خواستم خودخواهانه و فردی فکر کنم و کارم را انجام بدهم و سرآخر دستمزدم را بگیرم و خداحافظی کنم. دلم می خواست در کاری شرکت کنم که لذت ببرم و به همین دلیل تمرکزم به سمت سینما رفت.
*یعنی حس کردید در سینما می توانید دغدغههایتان را اجرایی کنید؟
بالطبع در سینما زمینه برای کارهای منتقدانه بیشتر است، توجهها هم بیشتر است و حاشیه ها هم بیشتر می شود. من با علم به اینها وارد شدم و حاصلش شد 10تا فیلم در این 4 سال. اما اصلا فکر نمی کردم که در حوزه تصمیمگیری در سینما اینقدر اغتشاش وجود داشته باشد و شوکه شدم از دیدن این اتفاقات. هرفیلمی که می خواهد ساخته شود از خیلی از خاکریزها و شوراها باید رد شود. ممیزی پشت ممیزی! قاعدتاً اگر این خوانها را عبور کنی باید فیلمت اکران شود اما ما دیدیم که فیلم اکران شد و این اتفاقات به وجود آمد. خیلی مورد عجیبی بود. نه تنها من شوکه شدم که همه سینما هم واکنش نشان دادند.
*آقای اصلانی با رفتنتان از تلویزیون و آمدنتان به سینما می خواستید ثابت کنید که پشت بعضی عقیده ها و مردم هستید؟
نه؛ نمی خواستم چیزی را به کسی ثابت کنم. ولی دلم نمیخواست در فضای محافظه کارانهای حضور داشته باشم. چون شک نداشتم تلویزیون موضعش را بعد از این اتفاقات عوض کرده است. البته در آن برهه یک خوشبختی هم نصیب تلویزیون شد که پخش «مختارنامه» شروع شد و توانست تماشاچی را جلب کند. اما اگر «مختارنامه» را کنار بگذاریم تلویزیون چه کار شاخصی در این 4 سال داشته؟ در سینما احساس کردم که می شود اتفاقات بهتری بیفتد اما وقتی وارد شدم دیدم سینما خیلی تنهاست و حامی ندارد. وزارت ارشاد هم عملاً نتوانست پشت مسئولیتهایش بایستد.
*چقدر این اتفاقات شما را افسرده کرد؟
خیلی زیاد. اما من کارم را ادامه دادم با روحیه بسیار بد. هرروز به خودم دلداری می دادم که نگران نباش اوضاع خوب می شود.
*شما تنها کسی هم بودید که در تحصن روبهروی ارشاد هم حاضر شدید و از فیلمتان دفاع کردید درحالی که هیچ بازیگر دیگری نبود. چرا؟
من جزو این جامعه هستم. در این فیلم ها شرکت کردم و با اعتقاد کامل به فیلمم (خصوصی) از آن دفاع کردم. این فیلم پروانه داشت و از فجر جایزه گرفته بود. چطور می شود که اینطور با آن برخورد شود. اگر این فیلم تاثیر مخربی داشت و خلاف جریانهای این جامعه بود اصلاً در آن بازی نمیکردم. قطعاً زمان باید بگذرد تا این فیلم دیده شود.
*به فیلم «خصوصی» یک انتقاد خیلی بزرگ وارد است؛ اینکه در این فیلم یکی به نعل زده شده و یکی به میخ! هم روشنفکرها زیرسوال رفتند و هم دولتی ها و رادیکال ها. شما به این موضوع نقدی نداشتید؟
برای من تعریف این شکلی بود که جریانهای رادیکالی و تندرو در طول زمان نابود می شوند. درجهان معاصر این نوع تفکرات خریدار ندارد؛ در هیچ جریانی. ما خودمان با افکار طالبانی مخالفیم. مگرنیستیم؟ این فیلم هم این تفکرات را نقد می کرد. قطعاً برای اینکه «خصوصی» از زیرخیلی از تیغ ها عبور کند مجبور شد یک سری کدهایی بدهد که بتواند به سلامت عبور کند.
*در زمان اکران این فیلم خیلی از افراد نقدشان این بود که «خصوصی» در بعضی از سکانسها تبدیل به یک فیلم اروتیک شده و جنبههای جنسی در آن پررنگ است خودتان چه نظری دارید؟
این هم برای خودش نظری است! من نمیتوانم در اینباره حرفی بزنم. نوع نگاهی که آقای فرحبخش برای سینمایش دارد قطعاً باعث می شود که یکسری فرمولهای فروش را هم برای آن درنظر بگیرد ولی دیگر این اروتیک بودن هم برای خودش حرفی است. (میخندد) فکر کنم که ما یک خورده حالمان بد است! بهتر است در خودمان تجدیدنظر کنیم!
*به کارنامه شما که نگاهی میاندازیم دلیل بعضی از انتخابهایتان را نمی فهمیم. مثلاً نمی دانیم که چه شد فرهاد اصلانی در «ساخت ایران» حضور پیدا کرد؟
من کاری را انتخاب می کنم که سناریوی خوبی داشته باشد. من معتلق به طیف خاص و جریان خاصی نیستم و این را یک مزیت برای خودم میدانم. ببینید من دلم نمی خواهد متعلق به جریان خاصی از فیلمسازی باشم و دوست دارم همه زمینه ها را تجربه کنم. درباره «ساخت ایران» هم اول بیانگیزگی کارگردان به کار صدمه زد و دوم نبود متن. استارت زده شده بود و گروه مهیای سفر به لبنان بودند اما سناریویی وجود نداشت. من قبل از آن با این تهیهکننده و کارگردان کار کرده بودم و احساس خوبی از همکاری با این دو داشتم و به خاطر همین قبول کردم. با این خوشبینی وارد شدم اما متاسفانه آن کار مورد اقبال قرار نگرفت.
*تا به حال شده که به خاطر دوستی با کسی پیشنهادی را بپذیرید و بعد از بازی در آن پشیمان شده باشید؟
در هرصورت ما همه در یک خانوادهایم. بعضی اوقات باید اگر کاری از دستمان برمیاید را انجام بدهیم و کمک کنیم. حتما اشتباهاتی بوده که نمی توانم منکرش بشوم اما به کارهایم در این سالها که نگاه می کنم از خودم ناراضی نیستم.
*من این را از اغلب کارگردانانی که با شما کار کردند شنیدهام که شما احساسات زیادی برای کاراکترتان خرج می دهید و به شکلی با آن آدم زندگی میکنید. بعد از اتمام هرکاری بیرون آمدن از کاراکترتان شما را اذیت نمی کند؟
ببینید من نگاه افراطی به این قضیه ندارم و به خودم ضربه نمی زنم. درسته من تمرکز زیادی روی نقشم دارم و قطعا منکر تبعاتی که بعد از آن برای من دارد نیستم و برای هررل سخت مجبورم زمان زیادی ریکاوری داشته باشم.
*پیش آمده نقشی را به خاطر اینکه از شما خیلی دور باشد رد کنید؟
بله. حتما، حتما، حتما ردش می کنم. نه آشنایی، نه دوستی و نه حتی سناریوی خوب باعث نمیشود من بپذیرم کاری را انجام دهم که بلد نیستم. من آنقدر جاهطلبی ندارم که خودم را به دیگران حقنه کنم. من همیشه از آن سمت درخواست داشتم و خودم را برای یک نقش به آب و آتش نمی زنم.
*سختترین نقشی که تا به حال بازی کردید کدام بوده؟ نقشی که بعدش دلتان بخواهد استراحت طولانیمدت داشته باشید؟
همه کارهایم خیلی سخت بوده. من همیشه حس می کنم کاری در حال انجام آن هستم سختترین کار کارنامهام است و بعد از آن نیاز به استراحت زیادی دارم. مثلاً سر کار آخرم که روبهروی دوربین آقای جیرانی بودم 50شب، شب کاری داشتیم و من با خودم فکر می کردم اگر این کار شود مدت ها استراحت می کنم. یا مثلاً در «من مادر هستم» که نگاهی رئالیستی داشت و من برای اجرای آن رنج زیادی کشیدم چون نقش کسی را بازی می کردم که بچهاش می خواست اعدام بشود، موقعیت به شدت رنجآوری بود و آزار روحی زیادی برای من داشت. یا حتی در «پل چوبی» که من برای همان 4سکانس گریم سنگینی داشتم و مشقت زیادی را تجربه کردم.
*به نظرتان برای بازیگر فیزیک چقدر مهم است؟ این را از این جهت می پرسم که شما در سالهای اخیر دچار اضافهوزن شدید اما همچنان کارهایتان از کیفیت خیلی خوبی برخوردار است و به نظر نمی رسد فیزیک به شما ضربه زده باشد؟
این شاید خوش شانسی من بوده که اضافهوزنم زیاد به چشم نیامده اما این انتقاد همیشه به من می شود و آن را قبول دارم. درکل یک فیزیک آماده برای بازیگر بسیار لازم است و همیشه باید در هرشرایطی بخشی از وقتش را برای فیزیکش صرف کند و ورزش کند. فرم یک بازیگر باید اینقدر آماده باشد که بدنش چه برای لاغری زیاد و چه چاقی زیاد آماده باشد درست مثل بازیگران آنور آبی.
*جایی گفته بودید که اگر به حق واقعی تان در سینما نرسیدید به این خاطر است که دوست ندارید وارد رابطه ها ولابی ها شوید. هنوز هم همین حس را دارید؟
بله من هنوزم متکی به تواناییهای خودم هستم. خب باید قبول کنیم که هیچ جامعهای بدون رابطه و رانت نیست و همیشه این اتفاقات وجود دارد و نمی شود جلویش را گرفت اما من بیشتر از حیلهگری آدم ها برای یکدیگر به خداوند اعتقاد دارم. ممکن است طرح و توطئهای هم این وسط وجود داشته باشد که من از آن باخبر بشوم اما سعی می کنم به آن فکر نکنم چون اگر به آن توجه کنم آنقدر اذیت می شوم که دیگر نمی توانم زندگی کنم.
*فریدون جیرانی در گفتوگو با ما گفت که شما خسروشکیبایی 2 سینمای ایران هستید. دوست دارم نظرتان را درباره این جمله بدانم.
بله من هم این را خواندم؛ آقای جیرانی به من لطف داشت. امیدوارم این اتفاق بیفتد تا ما هم بتوانیم جاودانگی را تجربه کنم همانگونه که آقای شکیبایی جاودانه شد. اما قطعاً برای سینمای ایران خسروشکیبایی تکرار نمی شود. نه شکیبایی که هیچ کدام از بازیگرانی که ما آنها را از دست دادیم. ما به واسطه این آدمها وارد سینما شدیم و افق دیدمان این آدمها بودند و به خاطر همین توانستیم رنج ها و موانع را تحمل کنیم.
*جشنواره گذشته را دنبال کردید؟ نظرتان درباره تغذیه سینمای 92 از این فیلم ها چیست؟
بله من جشنواره گذشته را تهران بودم و چیزی که در فیلم ها مشهود بود ممیزی بود. هم در تم قصه ها و هم ممیزی اقتصادی. فیلم ها سعی کرده بودند برای پرهیز از هزینه بیشتر در یک لوکیشن ساخته شوند و در خانه تولید شوند. فیلمی باشکوه نداشتیم و اگر هم بوده بیشتر تبلیغاتی بوده و سطحی که به دل تماشاچی نشسته است. ولی خب وقتی دولت فیلم را می سازد خودش هم برایش تبلیغ می کند، خودش آن را بالا می برد و خودش هم به آن فیلم جایزه می دهد! درست است که سینما راه خودش را می رود اما به نظرم بعضی از اتفاقاتی که در این چندسال اخیر افتاد اتفاقات خیلی تلخی بود.
خصوصاً تعطیلی خانه سینما، توقیف بعضی از فیلم ها چه در ساخت و چه در اکران. اینکه سینماها را دستهبندی کنند، مردم را دستهبندی کنند از بدترین اتفاقات ممکن بود. من مطمئنم که خیلی از این آدمها که در راس مدیریتی این جریانها بودند حتماً روزی به شدت متاسف می شوند و عذاب وجدان خواهند داشت. چون سینماگران ایران عاشق مردمشان هستند و شرافت کاری و فکری دارند. کاش می شد کاری می کردند که هنرمند بتواند در مملکت خودش حرفش را بزند چون هرکدام از سینماگرانی که رفتند دیگر برنگشتند و دیگر خبر مهمی هم از آنها نشد.
*شما بازیگر گران قیمتی هستید؟
نه واقعا. من دنبال پول نبودم هیچ وقت. آدم زیادهخواهی نیستم و همیشه به چیزهایی که داشتم قانع بودم. ممکن است که گاهی شرایط زندگیام دشوار شده باشد و بخواهم به خاطر شرایطم قدمی بردارم اما موضوعات مالی هیچ وقت جزو اولویتهای من نبوده است.
*می دانم که شما از علاقهمندان تئاتر و بازیگر ریشه دار این حوزه هستید. چرا به تئاتر برنمی گردید؟
شرایطی که الان برای تئاتر وجود دارد خوب نیست. برای من تئاتر خیلی جای دلی است اما الان احساس می کنم نمی توانم در آنجا کار کنم. شرایط، شرایط خوبی نیست. من برای تئاتر خیلی سخت می گیرم و باید پیشنهاد و نمایشنامه آنقدر خوب و پرمسئله باشد که بروم. ضمن اینکه الان شکل ممیزی هم تغییر کرده و مثل سابق نیست. می گذارند که تو تمرینهایت را بکنی و بعد که گروه به هم و به کارشان وابستگی پیدا کردند تازه ممیزی شروع می شود مثل اتفاقی که برای «ترن» افتاد و یک دوشب مانده به اجرا 2 کاراکتری که با این گروه مدت ها تمرین کرده بودند حذف شد و این برای من مثل جنایت است و چیزی شبیه قتل است.
*از دولت بعدی چه می خواهید؟
از دولت بعدی یک شرایط امن می خواهم. سینما و تلویزیون قدرت زیادی دارند و باید از این پتانسیل استفاده کرد. امیدوارم آن کسی که میاید علاقهمند به سینما باشد و مدیرانی را بگذارد که برای اهل فن امنیت ایجاد شود.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع: روزنامه تماشا
مطالب پیشنهادی:
لوسبازیهای اکبر عبدی برای احمدینژاد! + تصاویر
معمار استادیوم آزادی و کاخ نیاوران درگذشت
گریم متفاوت مهران رجبی در «آقا مدیر» + تصاویر
مجری ممنوعالتصویر صدا و سیما در شبکه تلویزیونی پرسپولیس
نیوشا ضیغمی: خوشچهرهتر از من در خیابان زیاد است! + تصاویر