مردم 40 کشوردنیا در باره «رز گمشده» اولین رمان نویسنده جوان ترک، سردار ازکان صحبت می‎کنند. این رمان ابتدا در سال 2002 منتشر شد و بعد از آن....
                       

گفت‌وگو با سردار ازکان نویسنده رمان «رز گمشده»
شغل نویسنده خیالبافی است
من به خواننده مثل یک خواننده نگاه می‌کنم نه به‌عنوان شخصی که اهل ترکیه یا کشور دیگری است اما درحین ارتباط برقرار ‎کردن داستانم با خواننده، با ترکیب سبک غربی می‌خواستم میراث فرهنگی‎مان‎ را به اشتراک بگذارم. این برای من فرصتی ایجاد می‌کرد که خوانندگان کشورهای مختلف را با عقاید بسیار متفاوت و ارزش‏های میراث فرهنگی ترک سهیم کنم. به این دلیل خیلی خوشحالم.

مردم 40 کشوردنیا در باره «رز گمشده» اولین رمان نویسنده جوان ترک، سردار ازکان صحبت می‎کنند. این رمان ابتدا در سال 2002 منتشر شد و بعد از آن به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شد و هفته‌ها در لیست پرفروش‌ترین‏ها در کشورهایی چون کانادا، ژاپن ، برزیل و اندونزی قرار گرفت. پیش از این بسیاری از منتقدان ادبی بین‌‏المللی این رمان را با برخی از کتاب‏هایی که بیشترین خواننده را در تاریخ معاصر داشته مانند «شازده کوچولو» آنتوان دوسنت اگزوپرى و «کیمیاگر» پائولو کوئلیو مقایسه کرده‌اند.

«رز گمشده» خواننده را به سفری طولانی از اساطیر یونان به شاعر بزرگ ترکیه یونس امره، از ویلیام بلیک به سقراط، از مریم مقدس به ملا نصرالدین، از زندگی مدرن به متافیزیک و از جهان واقعی به جهان جادویی رویاها و رمز و رازها می‌برد. رمان «ازکان» بیشتر بر نقاط مشترک‏ انسان‎ها‏ تاکید دارد تا به تفاوت‎هاشان. در حالی که نویسنده قبول دارد که تفاوت‏های مردم از تفاوت‏های فرهنگی‎شان نشات می‌گیرد، معتقد است که شباهت‎های ما به‌عنوان انسان، از اهمیت بیشتری برخودار است.

«رز گمشده» با ترجمه بهروز دیجوریان، پاییز سال گذشته از سوی نشر آموت روانه بازار کتاب شد و در زمانی کوتاه‌، حتی کوتاه‌تر از فاصله زمانی دو چاپ در ترکیه، برای بار دوم در بهار امسال منتشر شد.

آن‌چه می‌خوانید گفت‌وگویی است که نشریه «ساندیز زمان» ترکیه با سردار ازکان انجام داده و در آن نویسنده از راز موفقیت کتاب سخن به میان آورده است.

هنگام نوشتن «رز گمشده» چه احساساتی در آن دخیل بودند؟ کدام احساسات راهنمای اصلی‌تان در این کتاب بودند؟
از زمان جوانی سعی کرده‎ام معنای زندگی، مردم، محیط، خودم و همه چیز را بفهمم. بعضی وقت‎ها سعی کردم با پرسیدن سوالات خاص به درکی برسم اما اکثر ما آدم‎ها مانع پرسیدن سوال می‎شویم؛ سوالاتی که فکر می‎کنیم جوابی برایشان وجود ندارد. من دائم از خودم این سوالات را ‎می‌پرسیدم و سرانجام، داستانی که معتقدم مفهومی‌است، پدیدار شد. بر این باورم که این داستان قابل‌توجهی بود. همانند بسیاری از مردم، چیزهای زیبایی را که نمی‌توانستم با دیگران قسمت کنم مرا رنج می‌داد. در نتیجه، می‏خواستم این داستانِ مفهومی‌را که در برگیرنده این احساسات بود با دیگران به اشتراک بگذارم. از سوی دیگر از وقتی که خیلی بچه بودم ، «شازده کوچولو» داستان مورد علاقه‌ام بوده. بعد از چندین سال آن را دوباره خواندم و متوجه شدم که مفهوم آن کتاب به‌کلی برایم تغییر کرده است. «شازده کوچولو» همیشه مرا به فکر واداشته و همین‌طور می‏توانم بگویم به من الهام بخشیده است.

زمانی که نخستین بار «رز گمشده» به چاپ رسید، با استقبال همه مواجه شد و فورا به فروش رفت. پس چرا چاپ دوم آن زمان زیادی طول کشید تا منتشر شود؟
وقتی که اولین بار کتاب «رز گمشده» در ترکیه منتشر شد، خوانندگانی که کتاب را خوانده بودند با آن ارتباط خوبی برقرار کردند. با وجود این که چاپ اول با تعداد بسیار محدودی به چاپ رسیده بود. صراحتا، می‌توانم بگویم که کشورها و فرهنگ‎های دیگر پیش از خوانندگان ترکیه «رز گمشده» را کشف کردند. اما این مسئله را امری طبیعی می‌بینم چون هر ساله در ترکیه بیش از 1500 عنوان کتاب چاپ می‌شود و به همین دلیل زمان زیادی طول می‌کشد تا کتابی دیده شود. گمان می‏کنم این امری طبیعی است. بعد ازاین که خوانندگان جهانی، این کتاب را کشف کردند خوانندگان ترک هم سریعا شروع به جست‌وجوی این کتاب کردند.

آیا قبل از چاپ دوم دوباره کتاب‌تان را بازبینی کردید؟ آیا به اصلاحاتی احتیاج داشت؟
اصلاحات جزئی وجود داشت اما داستان همان داستان است. هیچ تغییری در ماهیتش ایجاد نشده بود. بیش از هرچیز این زمان است که داستانی را در فراموشی می‎برد و بیش از دیگران این نویسنده است که با شخصیت‎ها و داستان زندگی می‏کند و از همه بیشتر این داستان است که از داستانی مکتوب به داستانی واقعی تبدیل می‏شود. «رز گمشده» به داستانی مستقل از نویسنده تبدیل شده است؛ حالا دیگر از بند نویسنده رهایی یافته و قادر است در جهان خودش ظاهر شود.

از این که «رز گمشده» با «شازده کوچولو»، «جاناتان مرغ دریایی» و «کیمیاگر» مقایسه می‏شود، چه احساسی دارید؟
منتقدان کتاب و جهان رسانه دائما «رز گمشده» را با آن کتاب‏ها مقایسه می‎کنند. دو نظر درباره علت این امر دارم؛ اول این‌که هر سه کتاب جنبه فراگیر دارند نه محلی. همچنین آن‎ها کتاب‏هایی هستند که مردم را با وجود فرهنگ متفاوتشان به وجوه‌ای یکسان سوق می‌دهند. دوم، با توجه به رمان بودنشان این کتاب‎ها خیلی ساده‌اند گرچه بین سطرها عمق وجود دارد؛ در واقع آن‎ها کتاب‎هایی استعاری هستند که مفاهیم مختلفی دارند. روزنامه‌نگاری گفت که چنین داستان‎هایی هر ده سال یکبار پدیدار می‌شود و «رز گمشده» کتاب این دهه است.

آیا فکر می‎کنید خوانندگان ادبیات ترک برای مولفه‎های فرهنگ قومی‌و صوفیانه مانند یونس امره و ملانصرالدین که تا حدودی در رمان‏تان تاثیر داشته‌اند ارزش قائل می‌شوند؟ در مورد خوانندگان جهانی چطور؟
من به خواننده مثل یک خواننده نگاه می‌کنم نه به‌عنوان شخصی که اهل ترکیه یا کشور دیگری است. اما درحین ارتباط برقرار ‎کردن داستانم با خواننده، با ترکیب سبک غربی می‌خواستم میراث فرهنگی‎مان‎ را به اشتراک بگذارم. این برای من فرصتی ایجاد می‌کرد که خوانندگان کشورهای مختلف را با عقاید بسیار متفاوت و ارزش‏های میراث فرهنگی ترک سهیم کنم. به این دلیل خیلی خوشحالم. از سراسر دنیا نامه‎های زیادی دریافت کرده‌ام. خواننده‎ای از برزیل گفت که داستانی از یونس امره را چندین بار خوانده و گریه کرده است؛ آیا این موضوع قابل توجه نیست؟

زمانی که می‌خواستید رمانتان را شروع کنید، قصد داشتید که از عناصر محلی برای به‌وجود آوردن اثری فراگیر استفاده کنید؟
هنگام نوشتن این كتاب، از پیش تصمیم نداشتم که از سبک یا متد خاصی استفاده کنم. ولی به هر صورت فکر می‎کنم هرکسی که از این فرهنگ غنی سود ببرد مسلما می‌تواند آن را با دیگران قسمت کند. گذشته از آن، راجع به سبک، اطلاعات دانشگاهی نداشتم و تنها سعی کردم داستانی را که در ذهنم شکل یافته بود، تصور کنم و روی صفحه کاغذ منتقل کنم.

چرا شما موفقیت کتاب‎تان را مدیون ترجمه آن به زبان‌های مختلف و به‌طور خاص محبوبیتش بین خوانندگان خارجی می‌دانید؟
هنگامی‌که رمان را می‌‏نوشتم می‌دانستم که جای خود را بیرون مرزهای ترکیه پیدا خواهد کرد و داستانی بین‎المللی خواهد شد اما صادقانه باید بگویم که انتظار چنین موفقیتی را نداشتم. با علم بر این که می‌دانیم چقدر شرایط دنیای نشر سخت است، تاکنون این کتاب به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است و همین‎طور در حال افزایش است و انتظار می‌رود که به 50 زبان برسد. البته فکرش را نمی‌کردم که کتاب این طور در گستره جغرافیایی و در زمان کوتاه گسترش پیدا کند. اگر نویسنده‎ای پیدا شود که اینچنین پیش‎بینی‌ای کند، مردم او را آدم خیالباف می‌خوانند؛ اما خیالبافی شغل نویسنده است. به‎هر حال گمان نمی‌کنم موفقیتی که درباره‎اش حرف می‌زنیم به موفقیت نویسنده مرتبط باشد.

موضوع و محتوای رمان‎تان از نظر نمایشی، قابلیت زیادی برای تبدیل شدن به فیلم دارد؛ اگر پیشنهادی به شما شود آیا قبول می‎کنید که کتاب‌‎تان به فیلم تبدیل شود؟
هنوز به من چنین پیشنهادی نشده است، اما ممکن است چنین چیزی را درنظر بگیرم؛ به‌شرطی که کار به دست آدم خبره‎ای بیفتد. به طور مثال، کارگردان‌های بسیار خوبی در‌هالیوود هستند اما تعداد کمی‌کتاب هستند که به فیلم خوب تبدیل شدند؛ تنها نزدیک به یک درصد. چنانچه کسی باشد که بتواند این کار را با توجه لازم انجام دهد، که یک درصد امکان دارد، اجازه می‌دهم که داستان به فیلم تبدیل شود. درغیر این‌صورت چنین برنامه‎ای ندارم چون این‌طور پروژه‏ها، نویسنده‏ها را ناامید می‌کند.

«رز گمشده» با وسواس و دقت غیرمعمولی در ترکیه چاپ شد، از این موضوع راضی هستید؟
خدا را شکر، «رز گمشده» در بیش از 40 کشور به چاپ رسیده است و معتبرترین مراکز طبع و نشر هر کشوری این کتاب را به چاپ رسانده است. مسلما كیفیت و اعتبار مراکز طبع و نشر بر اعتبار كتاب هم تاثیر می گذارد. [ترجمه‎های متعدد] کتاب به‌صورت مجموعه‌ای در «سلطان‌احمد» به نمایش گذاشته شد. به‎طور حتم بسیار مسرت‌بخش بود که کتابم با همان کیفیت یا شاید با کیفیتی بهتر از چاپ نسخه اصلی در ترکیه، منتشر شده بود. اما آنچه که مهم است خود داستان است؛ پوست پرتقال مهم است اما ما آن را به خاطر آنچه که درونش است، می‌خریم.

رُز گمشده اولین کتاب شماست و همچنان که از نتایج آن می‌بینم داستان موفقی است. آیا موفقیت‌ها شما را شگفت زده می‌کند؟
موفقیت‌ها نه، بلکه این داستان‌ها هستند که باعث شگفت زدگی من می‌شوند. این ماورای تصور من بود که خوانندگان بی توجه به فرهنگ و ملیّت همچون من از داستان خوششان بیاید. موفقیت نیز یک نتیجه طبیعی بود که دوستداران داستان سپس با لطف خود باعث آن شدند. اگر نویسنده خودش از داستانی که نوشته است متاثر نشود خواننده هرگز نخواهد شد و زمانی که «رُز گمشده» تمام شد و وقتی دیدم که قلب خودم چه احساسی نسبت به آن دارد، دانستم که خوانندگان نیز از آن لذت خواهند برد و تپش قلب تمام خوانندگان آن در سراسر دنیا به من نشان داد که اشتباه نکرده ام.

خب دیگر چه؟ آیا مشغول کار تازه ای هستید؟
رمان دوم من – وقتی که چراغ‌های زندگی روشن می‌شوند - تازه تمام شده است و تاکنون به 15 زبان نیز ترجمه شده و در بیش از 20 کشور به چاپ رسیده است. این داستان نیز بر خود شناسی تمرکز دارد، امّا در درجه ای دیگر. کتابی است درباره امید، یک عشق بدونِ شرط و معجزه زندگی. داستان درباره یک پسر بچّه است و دوستی اش با یک دولفین و نتایج این تجربه با زاویه ای از مرگ بعد از بیست سال. همچنین اخیرا دارم روی سومین کتابم کار می‌کنم که باید سورپرایز باشد، کمِ کم تا زمانی که تمام چاپ‌های خارجی کتاب دومم تکمیل شود.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture  
منبع: tehrooz.com


مطالب پیشنهادی:
کوتاه‌ترین داستان‌های مشهور جهان!
کتابی که توصیه می‌کنم آن را نخوانید!
تمام آنچه می‌خواهید درباره خالق شازده كوچولو بدانید!
کسی که شازده کوچولو را جدی گرفت!
یك بازی خطرناك با بزرگان ادبیات!