گریم پیمان معادی و دخترش در نمایش در انتظار گودو + تصاویر
نمایش «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت به کارگردانی همایون غنی زاده که به عنوان نماینده تئاتر ابزورد در دنیا شناخته می شود...
نمایش «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت و به کارگردانی همایون غنی زاده از 18 بهمن ماه اجرای خود را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کرده است.

http://www.seemorgh.com/uploads/p1.jpg
این نمایش با حضور بازیگرانی چون رضا بهبودی، علی سرابی، رامین سیار دشتی، پیمان معادی، باران معادی، آرین کشاورز و نلی وکیلی تا 26 اسفند ساعت 17:30 به صحنه می رود. غنی زاده همزمان با اجرای این نمایش نیزاز ساعت 20:30 نمایش «ملکه زیبایی لی نین» را هم اجرا می کند.

پیمان معادی با حضور در این نمایش دومین تجربه خود در زمینه بازیگری تئاتر را از سر می گذراند و پیش از این در نمایش «خشکسالی و دروغ» محمد یعقوبی نیز به ایفای نقش پرداخته بود. در نمایش «در انتظار گودو» باران معادی دختر خردسال معادی نیز حضور دارد.

همایون غنی زاده که علاقمند به تجربه‌گرایی در آثار نمایشی‌اش است پیش از این نمایش‌های «کالیگولا»، « آنتیگونه»، «ددالوس و ایکاروس» و... را به صحنه برده و حالا به سراغ اجرای یکی از برجسته‌ترین آثار مکتوب دنیای نمایش یعنی «در انتظار گودو» رفته است.

http://www.seemorgh.com/uploads/p2.jpg
وی در این نمایش با بهره‌گیری از المان‌های مشخص این اثر نمایشی مثل درخت، کلاه، هویج و ... تجربه متفاوتی از این نمایشنامه را به تصویر کشیده است. غنی زاده چند سال قبل نیز این نمایش را در سالن خورشید تئاتر شهر اجرا کرده بود.

«در انتظار گودو» از دو پرده و پنج شخصیت به نام های استراگون، ولادیمیر، لاكى، پوتزو و پسر تشکیل شده است. دو شخصیت اصلى این نمایشنامه استراگون و ولادیمیر هستند که رضا بهبودی و پیمان معادی نقششان را ایفا می کنند.

این دو براى آمدن شخصى به نام گودو انتظار پوچ و بى نتیجه اى را تجربه مى كنند. محل ملاقات استراگون و ولادیمیر با گودو در كنار یک درخت خشكیده است.

استراگون فردى سر به هوا و بى توجه تصویر شده كه دچار حواس پرتى است و دایم حوادثى كه اتفاق می­‌افتد را از یاد مى برد. ولادیمیر از او دقیق تر و نسبتا محتاط تر است. او هر بار استراگون را به صبر كردن براى آمدن گودو تشویق مى كند. سماجت این دو در انتظار دیدن فردى كه هر بار به وسیله پسرى آمدنش به بعد موكول مى شود طرح ساده اى را به نمایش مى گذارد.


http://www.seemorgh.com/uploads/p3.jpg
آن­ها گریه و دعوا مى كنند، به خودكشى فكر مى كنند، هویج مى خورند و منتظرند تا شاید گودو از راه برسد...

ورود یك ارباب (پوتزو) با برده‌‌اش (لاكی) زندگی آنها را از یكنواختی در‌‌می‌‌آورد. پوتزو از اینكه به‌‌وسیله این دو ناشناس، شناخته نشده و او را به جای گودو، كه او را هم نمی‌‌شناسد، گرفته‌‌اند و به ‌‌خصوص از اینكه در روی زمین‌‌های او منتظر گودو هستند تعجب کرده است! لاكی ایستاده می‌‌ماند و از خستگی به خواب می‌‌رود. طناب گلویش را می‌‌فشارد، نفس‌‌نفس می‌‌زند و اعتراضی نمی‌‌کند.

پوتزو قبل از عزیمت به لاكی دستور می‌‌دهد برقصد و سخنرانی کند. او ماشین‌‌وار با جملاتی پراکنده سخن می‌‌گوید. برای خاموش کردن او باید كلاه را از سرش بر‌‌دارند. بعد از خروج پوتزو و برده‌‌اش، پسربچه‌‌ای وارد می‌‌شود و اعلام می‌‌كند: آقای گودو امشب نمی‌‌آید ولی فردا حتماً خواهد آمد. و می‌‌رود. گوگو و دی‌‌دی آماده رفتن می‌‌شوند. یك لحظه هر دو به فكر می‌‌افتند خودشان را بر درخت حلق‌‌آویز كنند اما پشیمان می‌‌شوند. بی‌‌حرکت می‌‌مانند. ماه در انتهای صحنه بالا می‌‌آید...

http://www.seemorgh.com/uploads/p4.jpg
فردای آن روز در همان ساعت و همان مكان، ولادیمیر تغییر منظره را به دوستش نشان می‌‌دهد: بر درخت چند برگ روییده است، استراگون هیچ‌‌چیز به خاطرش نمی‌‌آید. نه درخت، نه پوتزو، نه لاكی. فقط ضربه لگدی كه دریافت كرده و استخوان مرغی را كه به او داده بودند به یاد دارد. البته یک کلاه هم از لاکی به جا مانده است...

http://www.seemorgh.com/uploads/p5.jpg
بكت، نمایشنامه  گودو را در سال 1950 به زبان فرانسوى نوشت و سه سال بعد خود، ترجمه انگلیسى آن را با اندكى تغییر در جزئیات منتشر کرد. این تغییرات اندک، نتایج مثبتى را در پى داشت و سبب شد تا منتقدان دو نشریه «آبزرور» و «سان دى تایمز» نگاه ویژه اى به اجراى این نمایش داشته باشند.

http://www.seemorgh.com/uploads/p6.jpg
در سال 1953 وقتی برای نخستین بار نمایشنامه «در انتظار گودو» در پاریس و لندن به روی صحنه رفت، واکنش تماشاگران نسبت به آن توام با حیرت و شگفتی بود. مطبوعات عمومی آن را تمسخر کردند و  حتی در دو هفته اول اجرای آن در میامی هر شب نمایش هنوز به نیمه نرسیده، تماشاگران به نشانه اعتراض سالن را ترک کرده و خواستار بازپس دادن پول بلیت­شان بودند!

این نمایشنامه به عنوان نماینده تئاتر پوچی (ابزورد) در دنیای نمایش شناخته می شود و به بررسی موجودیت انسان معاصر در این دنیا، بیهودگی و انتظاری پوچ برای ادامه زندگی اشاره دارد.

http://www.seemorgh.com/uploads/p7.jpg




گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ 
www.seemorgh.com/culture
منبع:chn.ir



مطالب پیشنهادی:
اجرای مشترک آزاده نامداری و فرزاد حسنی برنامه تحویل سال تلویزیون
خواننده هتاک دستگیر شد؟
چرا کلاس درس استاد ده نمکی برای دانش آموزان مفید است؟!
در کنسرت خواجه امیری چه گذشت؟
حضور تهرانی‌ها در یک «فشن شو» + تصاویر