صدایش از چهرهاش شهرهتر است. موسیقی را در هنرستان موسیقی تحصیل کرده، آواز را نزد استاد صدیق تعریف آموخته و الگویش در آواز «استاد شجریان» و زندهیاد «بنان» است.
گروه «راز و نیاز» را هدایت میکند؛ عاشق امتحان کردن کارهای نو است و از تکرار بیزار. پرکار است و قصد دارد بعد از اتمام تورکنسرت آمریکا، یک دوره سکوت نسبتا طولانی را آغاز کند اما به گفته خودش این سکوت نمیتواند خیلی بلند باشد چون بیکاری بیمارش میکند. میگوید موسیقی مناسبتی نمیخواند چون موسیقی مناسبتی تاریخ مصرف دارد در حالی که موسیقی اصیل در حصار زمان نمیگنجد. خود را سیاسی نمیداند و معتقد است همانقدر که نسبت به نام خلیجفارس حساسیت وجود دارد باید از موسیقی مهجورمان، فرهنگ و تاریخ مملکت هم دفاع شود. «سالار عقیلی» که به تازگی از کنسرت گروه دستان در برج میلاد فارغ شده خواننده سنتیخوانِ بسیار پرکاریست که مخاطبان اروپاییاش بیش از مخاطبان ایرانی چهرهاش را میشناسند. به بهانه تورکنسرت سالار عقیلی در آمریکا و همچنین تورکنسرتهای متعددی که در سراسر ایران و اروپا داشته با او گفتوگو کردیم. او خوانندهایست که وقتی حرف میزند شنیدن صدایش هیچ هیجانی در شنونده ایجاد نمیکند و تون صدایش کاملا عادیست اما وقتی میخواند...تورکنسرت آمریکا
این تورکنسرت توسط کمپانی سیاتل وورلد میوزیک – Siathel World Music– برگزار میشود. در این تور که دو ماه متوالی – مهر و آبان – در سراسر آمریکا و کانادا اجرا میشود حسین بهروزینیا نوازنده بربط ، سعید فرجپوری نوازنده کمانچه، حریر شریعتزاده نوازنده پیانو و بهنام معصومی نوازنده تمبک، مرا همراهی میکنند.
تدریس در کارگاه موسیقی برلین
هر سال سه تا چهار ماه به مونستر آلمان میروم. معمولا هر سال در آلمان کنسرت دارم و بعد از کنسرت آنجا میمانم تا هم استراحت میکنم هم در «کارگاه موسیقی شرق و غرب برلین» تصنیف، ردیفهای آوازی و صداسازی را تدریس میکنم. مجید قدیانی که از نوازندگان خوب تار و از شاگردان حسین علیزاده بوده این کارگاه را راهاندازی کرده و از من دعوت کرده که سه تا چهار جلسه مسترکلاس را در این کارگاه تدریس کنم. بعد از اتمام کلاسها همیشه در همان موسسه با آقای قدیانی کنسرتی میگذاریم و آلمانیها ذوق زیادی نشان میدهند. تقریبا سالی یکی دو بار در برلین کلاس دارم. علاوه بر مدیر کارگاه؛ با گروه دستان هم آنجا کنسرت برگزار کردم. آلمانیها و اروپاییها که از نژاد آریا هستند در مقایسه با کشورهای کانادا، امریکا و استرالیا خیلی بیشتر با موسیقی شرق ارتباط برقرار میکنند چون روحیهشان به روحیه ما نزدیکتر هست و مشترکات فرهنگی وجود دارد. با ارکستر فیلارمونیک مونیخ، ارکستر سمفونیک تهران به رهبری نادر مشایخی هم کنسرتهایی در «اشتات هال» المان اجرا کردیم که 2هزار نفر آمدند و از موسیقی شرق لذت بردند در حالی که فقط 5درصد حضار ایرانی بودند. 5سال متوالی به فستیوال مورگن لند آلمان هم دعوت شدم و تقریبا چهار ماه از سال به فعالیتهایم در آلمان میپردازم.
صدمیلیون هم بدهند سفرهخانه نمیخوانم
بیشتر زندگی و کارهایم مربوط به ایران است. زندگی در آن سوی آبها هم محاسنی دارد اما من هرگز ایران را ترک نمیکنم و همیشه اینجا میمانم. در ایران کار اصلیام یعنی برگزاری کنسرتهایم، تهیه نوارها و ضبطهایم را دنبال میکنم. تورکنسرتهایی با ارکستر سمفونیک اسلو و گروه رومی به رهبری جاوید افسریراد که شاگرد استاد پایور بوده و سالهاست در اسلو – نروژ - زندگی میکند داشتم.
موسیقی سنتی انواع مختلف دارد. صد میلیون هم به من بدهند نمیروم در سفرهخانهها آواز بخوانم. اصلا قصدم توهین به خوانندگان سفرهخانه نیست بلکه به نظرم موسیقی سنتی هم درجات مختلف دارد. یا یکی میرود در عروسیها ساز میزند. درباره کنسرت خلیجفارس که برای اولین بار دو خواننده سنتیخوان در کنار دو خواننده پاپ کنسرت اجرا کردند باید بگویم هیچ مشکلی با موسیقی درست پاپ یا پاپ فاخر نداریم. اگر نظر مرا درباره خوانندگان پاپ بپرسند حتما میگویم نیما مسیحا خواننده خوبی است؛ نه اینکه چون دوستم است تعریف کنم بلکه ژوست میخواند با صدای رسا و حجیم، خیلی خوب هم اجرا میکند. اگر به من پیشنهاد میکردند کنار زندهیاد محمدنوری کنسرت بگذارم از خدایم بود. باعث افتخار بود.
خیلی از اساتید وقتی 18 سال داشتم دست مرا گرفتند با من کنسرت دادند تا مرا به جامعه هنر معرفی کنند. وقتی مردم انتقاد میکردند چرا با سالار کنسرت دادید؟ آنان ایستادند و دفاع کردند. وقتی کسی کارش خوب است به شرطی که آن مایه و جَنَم را داشته باشد چرا نباید دست او را بگیرم و بالا بکشم! خیلیها دست مرا رفتند و آوردند بالا چرا من دست کسی را نگیرم؟!
مردم ایران سلیقههای مختلف دارند
من با موسیقی تلفیقی موافق نیستم چون ممکن بود به کار من صدمه بزند یا ما به کار پاپخوانان صدمه بزنیم. انتظار بیجایی بود که از این چهار تا این انتظار را داشته باشید. هر خواننده یا هنرمندی ایده آلها و ایدئولوژیهایی دارد که بر اساس آن جلو میرود. در کنسرت خلیجفارس 40 ساز در صحنه مینواختند؛ هر ساز صدای خود را دارد. ما هم به عنوان یک ساز اما سولو اجرا کردیم. هیچ وقت ویولون یا سه تار را به هم نمیچسبانند تا موسیقی تلفیقی ابداع شود. بعید میدانم مردم هم این انتظار را داشته باشند که پاپ و سنتی تلفیق شود در این کنسرت هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رفت...
زیاد موسیقی گوش نمیدهم
در روز زیاد موسیقی گوش نمیدهم مگر اینکه بخواهم کاری را تمرین کنم فقط حین سفر در ماشین گوش میدهم اما قبلا خیلی گوش میدادم و فقط نوارهای استاد شجریان را میشنیدم و همه را حفظ هستم. نتهایش را هم درآوردم. دو کاست دیدار و دستان استاد را آنقدر گوش دادم که کاست خراب شد.
چه شد آواز را برگزیدم
از بچگی مادرم آواز میخواند و برادرم پیانو و ارگ میزد اما حرفهای کار نمیکردند. وقتی مادرم علاقهام را دید مرا به هنرستان موسیقی فرستاد و از 15 سالگی وارد هنرستان موسیقی شدم. بعد از ورودم به هنرستان به موسیقی سنتی علاقمند شدم. درسی داشتیم به نام آواز که در آن کلاس همه یکی یکی میخواندند وقتی من خواندم همه خوششان آمد. دبستان هم تکخوان گروه سرود بودم. تا وقتی وارد هنرستان نشده بودم استاد شجریان را نمیشناختم اما بچهها در هنرستان چون از کودکی تار میزدند استاد را به من معرفی کردند و صدای استاد وارد زندگیم شد. بعد از آواز را نزد استاد صدیقتعریف آموختم و آواز شد راه زندگی من. .
وقتی خیلی درگیر موسیقی میشوم
وقتی کارم خیلی زیاد است موسیقی برایم تکراری میشود و احساس میکنم دیگر موسیقی سنتی پاسخگوی مردم نیست. اما به محض اینکه دو ماه میگذرد و خستگیام رفع میشود دوباره جذب موسیقی میشوم. موسیقی ارضایم میکند اما دیگر لذت نمیبرم چون موسیقی برایم تبدیل شده به شغل. نسبت به اوایل دیگر لذت نمیبرم. مثل کسی که چلوکبابی دارد و دیگر چلوکباب دوست ندارد و هر روز از خانه نهار میآورد.
4ماه سکوت میکنم
تکرار، آفت هنر است. باید نوآور باشی تا بمانی. با اینکه خیلی درگیر کار موسیقی هستم اما به این میاندیشم که خواست خداست که موسیقی سریالها، کنسرتها یا سیدیها به من پیشنهاد میشود این دوره کارهای زیادم که تمام شود سکوتی طولانی خواهم داشت. البته فکر نمیکنم این سکوت بتواند به سال بکشد چون من فعال هستم و بی کاری بیمارم میکند. این کارها و کنسرتها پشت سرهم شد. من در هر کاری سمج هستم و تا به پایان نرسانم از پای نمینشینم. بعد از پایان این کارها؛ میروم آلمان استراحت کنم؛ چهار ماه سکوت خواهم کرد.
اُپرای مارکوپولو
من همیشه نوآوری داشتم. در دانشگاه بازیگری خواندم و چندی پیش آپرای مارکوپولو را به همراه 40بازیگر فرانسوی بازی میکردم. برای هشت شب اجرا 32هزار نفر آمدند کار را دیدند؛ اسپانسر شو پیرکاردین بود. در این اجرا من با لباسی مخصوص از ایران با خانم اَدِل از پاریس و خانم چینچینوانگ از چین میخواندیم. اجرای قسمتی از شو که مارکوپولو از ایران عبور کرده را میخواندم. در مراکش هم اُپرای لیلی و مجنون را به فارسی در کنار 8خواننده دیگر از کشورهای عربستان، سوریه، هلند، پاکستان، فرانسه، ایران و مراکش مقابل پادشاه مراکش اجرا کردیم. سمفونی مولانا را هم در کنار نادر مشایخی با ارکستر فیلارمونیک مونیخ کار کردم که باید بشنوید، نمیتوانم نوآوریاش را توضیح دهم.
مسیر را مردم به من نشان میدهند
مردم تعیینکننده هستند. تز من این است که اگر چیزی خوب نباشد میان مردم گُل نمیکند. مردم مسیر را به هنرمند نشان میدهند. من از مردم، خیلی درس گرفتم. مخاطبانم منتقادانه میگویند چرا اینقدر موقع اجرا دستت را تکان میدهی. واقعا ناخودآگاه است و خودم متوجه نیستم. یا از خش صدا انتقاد میکنند. مردم مثل آینه هستند. چند بار خواستم این حرکتها را کم کنم اما نشده. هر خوانندهای حین دادزدن حرکتی دارد؛ برخی سر تکان میدهند برخی چشمشان را میبندند و من دستم را ناخودآگاه تکان میدهم. مردم ما دقت بالایی دارند. در خارج شاید خوانندهای روی صحنه معلق هم بزند و مردم انتقاد نکنند اما اینجا مردم خیلی دقت دارند و گویی به حاشیه بیش از متن و اصل ماجرا توجه میکنند.
گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:musicema.com
مطالب پیشنهادی:
www.seemorgh.com/culture
منبع:musicema.com
مطالب پیشنهادی:
فیاض: رسانه ملی مغز ندارد و انحطاط فکری میآورد
تسلیت محمدرضا شجریان برای درگذشت «همایون خرم»
لبخند مونالیزا در ماه!
آیه ۱۳۵ سوره «نساء» بر سردر دانشگاه هاروارد
عفیفه: «زمانه» نقد ازدواج مخفیانه است، نه هنجارشکنی روابط
تسلیت محمدرضا شجریان برای درگذشت «همایون خرم»
لبخند مونالیزا در ماه!
آیه ۱۳۵ سوره «نساء» بر سردر دانشگاه هاروارد
عفیفه: «زمانه» نقد ازدواج مخفیانه است، نه هنجارشکنی روابط