گفتگویی مفصل با رضا یزدانی, خواننده ی محبوب نسل جوان
ترانه تيتراژ، امروز يکي از وجوه موثر در جذب مخاطب است. چه بسيار هستند مجموعه هاي تلويزيوني که تنها به واسطه يک ترانه جذاب از يک خواننده صاحب سبک و اسم ديده مي شوند و در واقع ترانه برگ برنده آنها در جلب اقبال عمومي است.

آمار و ارقام نشان از آن دارد که رضا يزداني رکورددار خواندن ترانه براي تيتراژ آثار سينمايي و تلويزيوني است. اوکه کارش را با خواندن براي تئاتر آغاز کرد و حتي سابقه حضور روي صحنه را هم دارد، با چند همکاري پر سر و صدا با مسعود کيميايي در فيلم هاي «حکم»، «رئيس»، «محاکمه در خيابان» و اين اواخر «متروپل» نشان داد سبک و سياق و جنس صدايش با تم دراماتيک مسعود کيميايي که معمولاً برگرفته از يک اعتراض اجتماعي است مطابقت دارد.

اين خواننده راک ـ پاپ با سريال «مرگ تدريجي يک رويا» يک موج جديد در ترانه هاي تيتراژ تلويزيوني ايجاد کرد و با مجموعه «يادآوري» اين جايگاه را در تلويزيون نيز تثبيت کرد. صاحب آلبوم هاي هيس، پرنده بي پرنده، ساعتها خوابن، شهر دل و... که کمتر از انگشتان يک دست براي تلويزيون ترانه تيتراژ خوانده اخيراً در يک اتفاق ويژه نه تنها خواننده که بازيگر تيتراژ سريال «جاده چالوس» بود اتفاقي که خيلي زود از آنتن پايين آمد و به صداي يزداني براي اين سريال بسنده شد.

خواننده تيتراژ فيلم هاي «خودزني»، «طهران طهران»، «کيفر»، «خط ويژه» و.... که اين روزها مشغول جمع آوري و تنظيم آلبومش در 14 تراک و 2 حلقه CD است مهمان يک فنجان چاي باني فيلم شد تا بيشتر از ترانه هاي تيتراژ و فعاليت هاي اخيرش بگويد:



اين روزهاي رضا يزداني چگونه مي گذرد؟

ـ ميکس و مستر آلبوم را انجام مي دهيم تا انشاا... در 20 روز ـ يک ماه آينده بتوانيم آن را منتشر کنيم.

در مورد فضاي آلبوم جديد هم توضيح دهيد. چه حال و احوالي در آلبوم رضا يزداني وجود دارد؟

ـ فضايي کاملاً متفاوت با آلبوم هاي قبلي من دارد!

سبک و سياق ترانه ها يا ملودي و اجرا؟

ـ هم ترانه، هم اجرا، هم ملودي و هم وکال، کلاً متفاوت است. دو CD خواهد بود...

در چند تراک؟

ـ 14 تراک، 8 تراک در يک CD و 6 تراک در CD ديگر، فضاها را جدا کرديم. واقعاً هيچ کس اين کار را انجام نمي دهد ولي ما انجام داده ايم.

به لحاظ توزيع يک جورهايي ريسک است نه؟

ـ بله...

هر 14 تراک جديد است يا اينکه از آثار شنيده شده شما در تيتراژ يا فضاهاي ديگر هم در آلبوم قرار گرفته است؟

ـ (مکث مي کند) نه کل کار جديد است.

به نظرت يک ماه ديگر فصل خوبي است براي توزيع و ارائه آلبوم؟

ـ من هميشه زمستان آلبوم مي دهم، چون آلبوم هاي من اصلاً تابستاني و بهاري نيست، مگر در پاييز که امسال نتوانستيم برسانيم.

خيلي ها رضا يزداني را جدا از خوانندگي به عنوان يک آرتيست نمايش (سينمايي ـ تئاتري) هم مي شناسند. اين ارتباط را چگونه مي بيني که معمولاً در هر دو فضا فعال هستي؟

ـ اين اتفاق از سالها پيش و با فيلم سينمايي «حکم» رخ داد.

البته در فضاي نمايش اولين بار فکر مي کنم سال 76 ـ 77 با آرش آبسالان همکاري داشتيد؟

ـ بله سال 77 ـ 76 بود که دو تا کار تئاتر کردم. «دادگاه جنجال برانگيز» را با آرش کارکردم. در نمايش «اگر باران بخواهد» هم صدايم بود. بله داستان از آنجا شروع شد و شرايط طوري بود که من بيشترين تيتراژ را در ميان خوانندگان خواندم. در واقع از آن زمان با سينما گره خوردم. بعد از آن در چند فيلم سينمايي تيتراژ خواندم، دو تا فيلم بازي کردم. جلوي دوربين آقاي کيميايي رفتم با ايشان در فيلم هاي «حکم» و «رئيس»، «محاکمه در خيابان» و «متروپل» همکاري داشتم. با حسين لطيفي دو کار با حسن فتحي، فريدون جيراني، مهدي کرم پور و...

پارسال در جشنواره فيلم فجر هم جزو پر کارها بودي.

ـ بله «متروپل»، «خط ويژه» و «کلاشينکف»...

به نظرم مي شود براي ترانه تيتراژ هم يک سيمرغ يا حداقل يک تقديرنامه يا چيزي شبيه در نظر گرفت؟

ـ البته که مي شود. صد در صد مي تواند اين اتفاق بيفتد. مثل جشن دنياي تصوير که آقاي معلم اين بخش را لحاظ کردند. من تا به حال سه حافظ از آن جشنواره گرفته ام. در تمام فستيوال هاي سينمايي دنيا اين بخش وجود دارد. به نظرم شما بايد در نشريات تخصصي سينما در اين راستا بگوييد و بنويسيد. فکر مي کنم در همين روزها فيلم سينمايي «کلاشينکف» هم بيايد، از ترانه آن فيلم با تصاوير فيلم يک کليپ درست شده که با يک آپشن جدا روي DVD گذاشته شده است و به زودي وارد بازار خواهد شد.

کم نيستند ترانه هاي تيتراژي که هيچ نسبتي با تم و فضاي قصه ندارند و عملاً نمي توانند مکمل قصه در آن سريال يا فيلم باشند. چگونه به خط مشترک و درست تم قصه مي رسي و چقدر اعتقاد داري که خط و ربط اجتماعي موجود در ترانه هاي تو بايد در سريال نيز لحاظ شود؟

ـ همانطور که خودتان گفتيد، جنس صدايي که من دارم با شکل و شمايل موسيقي در کارم خيلي به کار يک اثر اجتماعي مي خورد. براي همين است که کارگردانان مختلف در سينما يا حتي تلويزيون لطف دارند و مرا دعوت به همکاري مي کنند. نتيجه خوبي هم تا به حال حاصل شده من خودم تا به حال نتيجه بدي از اين همکاري نديدم همگي راضي کننده بوده...

البته خبر دارم که اصولاً اهل «نه» گفتن هم هستي!

ـ بله «نه» هم زياد گفته ام. شايد بيش از اين که خواندم تا به حال «نه» گفتم...

و دليل اين «نه» گفتن معمولاً چيست؟

ـ همين که احساس مي کردم از اين همکاري ممکن است اتفاق خوبي رخ ندهد و يا ممکن است نشود آنچه توقع دو طرف است. گاهي خود کار خوب نبوده، خوب از آب در نيامده بود و من احساس کردم خواندن تيتراژ چنين سريالي اصولاً به درد من نمي خورد و سودي براي من ندارد. گاهي هم رفتم فيلم يا سريال را ديدم و حس کردم اصلاً اين اثر نيازمند تيتراژ نيست، در واقع بايد با موسيقي تنها به پايان برسد و اينجا تيتراژ حتي به کار لطمه مي زند.

چرا در اين مواقع به وجوه مادي کار فکر نمي کني؟

ـ بله ممکن است خيلي ها چنين نگاهي نداشته باشند و بگويند چه کار داري؟ برو کارت را انجام بده پولت را بگير! امّا من خيلي اوقات اين کار را کردم و با ديدن فيلم گفتم به نظر من وُکال به اين اثر ضربه مي زند.

چه فاکتوري است که به تو اين احساس را مي دهد اين اثر نيازمند تيتراژ آن هم با جنس صداي تو هست يا خير؟

ـ باور کن نمي شود در يک خط توضيح داد، چون يک ماجراي کاملاً حسي است. بايد نشست اثر را ديد و راجع به آن کار تصميم گرفت. هر کار ماجرا و قصه و شرايط خاص خودش را دارد و نمي توان در واژه بيان کرد!

شما اصولاً فيلم را نمي بيني؟ يا فيلمنامه هم مي تواند مدنظرت باشد؟

ـ گاهي اوقات مثل فيلم «خط ويژه» يا ساخته هاي آقاي کيميايي من اصلاً سر صحنه و در لوکيشن ها هستم. فيلمنامه را کامل مي خوانم در جريان قصه قرار مي گيرم و در کل حضور دارم. قطعاً در اين شرايط اتفاق بهتري رخ مي دهد، چون مي دانم قرار است چه شود. امّا يک زمان هم مثل فيلم «خودزني» آقاي کاوري که مرا دعوت کردند گفتم اجازه دهيد من فيلم را ببينم، بعد از اينکه فيلم را ديدم و خيلي دوست داشتم و با ستار اورکي همکاري بسيار خوبي داشتيم. فيلم هاي زيادي را هم ديده ام و گفته ام من از پذيرش اين کار معذورم.

در صحبت هايت داشتي که گاهي خواندن روي يک فيلم برايت هيچ سودي ندارد اين يعني چه؟

ـ ببين يک وقت هايي شايد من خودم از فيلم اصلاً خوشم نيايد و بگويم اين فيلم براي من هيچ جذابيتي ندارد. وقتي که يک فيلم براي خود من جذاب نيست يا کستينگ خوبي ندارد و اصلاً قصه از آب در نيامده چرا بايد بروم و بخوانم. قطعاً اين مسئله به سابقه هنري من لطمه مي زند!

در واقع اين يک مراقبت است؟

ـ بله و به نظر من اين مراقبت در کار خيلي مهم و حياتي است.

بارها شاهد اين هستيم که ترانه نمي تواند متمم اثر نمايشي باشد. در واقع دو مرحله ناهمگون هستند که اتصال آنها هيچ کمکي به هم نمي کند. اصولا چقدر به شباهت و نزديکي تماتيک ترانه و اثر معتقدي؟!

ـ من معتقدم، چه سريال و چه فيلم سينمايي را مخاطب يک بار يا حداکثر دو تا سه بار مي بيند، امّا ترانه تيتراژ آن را بارها و بارها در شرايط مختلف در داخل خودرو، خانه و... مي شنود. به نظر من يک تيتراژ سينمايي خوب اثري است که وقتي شما آن را در 3 ـ 4 دقيقه شنيدي بتواني تمام صحنه هاي فيلم را با آن مرور کني. در واقع ترانه بايد بتواند در شما حس تصويرسازي ايجاد کند! اگر اين اتفاق در تيتراژ رخ دهد آن تيتراژ، تيتراژ موفقي است. ولي اگر غير از اين باشد به نظرم تيتراژ موفقي از آب در نيامده است.

و ما داشتيم ترانه هايي که به تنهايي اثر خوب و با کيفيتي بوده اند امّا حسي را که شما به آن اشاره کردي را هرگز منتقل نمي کنند؟

ـ بله اينگونه هم بوده، اين ماجرا يک مسئله صد در صدي نيست، ولي به نظر من اتفاق خوبه همين است. يعني اينکه ترانه سرا بيايد بر اساس قصه و فيلم ترانه اش را بنويسد. بايد اين اتفاق بيفتد. من تمام کارهايي که خوانده ام به همين منوال بوده است. ترانه سرا يا فيلم را ديده و رفته ترانه را گفته يا اينکه فيلمنامه را خوانده، نمي شود ما بگوييم اين ترانه يک جايش به اين سريال يا فيلم مي خورد و از قبل ضبط شده ما از آن استفاده کنيم براي اين فيلم فکر نمي کنم از اين مسئله نتيجه مساعدي حاصل شود.

به همان اندازه که افت محسوس فيلمنامه در زمين خوردن فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني موثر بوده و هست در عرصه فعاليت شما هم نبودن ترانه هاي قوي روي کاغذ مي تواند لطمه فراوان بزند، ترانه هايي که گاهي به اندازه برخي از فيلمنامه هاي ما در مديوم هاي مختلف سخيف و خالي از حرف و نقل اساسي هستند؟

ـ قياس شما به نظرم درست است. ما هم در سينما مشکل فيلمنامه داريم و هم در بحث ترانه، ولي در ترانه اوضاع بهتر است.

يعني هستند ترانه سراهاي خوبي که ...

ـ بله، ما تعداد زيادي ترانه سراي خوب داريم. اصلاٌ دنياي فيلمنامه نويسي و ترانه سرايي با هم فرق مي کنند. در واقع هر کدام شرايط متفاوتي دارند. به همين خاطر مي خواهم بگويم ترانه خوب مي شود گير آورد. هستند ترانه سراهايي که مي توانند آثار خوبي را روي کاغذ بياورند.

شما درانتخاب ترانه چه مسيري را طي مي کني و بيشتر با چه کساني راحت هستي؟

ـ من با ترانه سراهاي زيادي کار مي کنم، در اين آلبوم من 3 ترانه سرا حضور دارند که شايد هيچ کس، هيچ کجا اسمي از آنها نشنيده باشد. اصلاٌ اين طور نيست که بگويم حتماٌ مي خواهم با يک آدم اسم و رسم دار کار کنم. ولي براي تيتراژ چند ترانه سرا دارم که معمولاٌ با آنها کار مي کنم. از جمله مهدي ايوبي که چند کار اخير را با هم انجام داديم و به خصوص انديشه فولادوند، اينجا بسيار خوب بر اساس قصه، ترانه مي گويند و اين دنيا را خيلي خوب مي شناسند.

*معتقد ترانه سراي تيتراژ بايد درام را بشناسد؟

ـ بله کاملاٌ، با يغما گلرويي هم که بسيار قديمي هستند کار کردم.

و اما سريال «جاده چالوس» چگونه پيشنهاد شد و اين همکاري چگونه شکل گرفت؟

ـ اين سريال هم قبل از اينکه تصويربرداري اش آغاز شود به من پيشنهاد شد. آنها ترانه شمال مرا مي خواستند و من گفتم آن ترانه را که همه مردم شنيده اند، اتفاق جديدي نيست. قرار شد دو بيت از آن کار برداريم، ترانه به آن اضافه شود، تنظيم و ملودي جديد تا يک اتفاق درست رخ دهد. قبول کردند و ما هم رفتيم به دل کار...

و اين براي اولين بار بود که ترانه تيتراژ سريال با تصوير خواننده پخش شد؟

ـ بله براي اولين بار بود.

که متاسفانه خيلي زود جلوي آن را گرفتند...

ـ ترجيح مي دهم راجع به اين مسئله صحبت نکنم.

حضور خواننده در تيتراژ سريال به نظر اتفاق خوبي بود که با استقبال هم مواجه شد، ضمن اينکه ويديوي بسيار خوبي هم روي آن ساخته شده بود؟

ـ به نظر من هم اتفاق خوبي بود. به هر حال هر خواننده اي طرفداران خودش را دارد، خيلي از طرفداران من به خاطر همان تيتراژ آخر مي نشستند و سريال را مي ديدند. البته بعد از اينکه ويديوي مرا برداشتند باز هم پيگير سريال بودند چون آنرا دوست داشتند. به هر حال هر کدام از ما مخاطباني داريم که مي توانيم جذب تلويزيون کنيم. به هر حال بايد اين طرف يک اتفاق رخ بدهد که مردم جذب ماهواره نشوند. جذب مخاطب ابزار دارد که يکي از آنها همين است. مگر آن ويديو چه مشکلي داشت؟! کليپ بسيار زيبايي که سکانس پلان گرفته شده بود و کلي هزينه کرده بودند. دود مصنوعي، باران مصنوعي چون اين کار تابستان ضبط شده بود. آقاي معظمي خيلي خوش سليقه آن را کار کرد. متاسفانه گويا حرف هايي شبکه «من و تو» زده بود که باعث اين مسئله شد. يک شبکه تلويزيوني آن طرف آب حرفي مي زند و ما نبايد از آن تاثير بگيريم.

نظرت راجع به سريال چه بود؟ خودت ديدي کار را؟

ـ نه خيلي نتوانستم دنبال کنم. يک سريال مفرح بود. سريالي بدون اتفاق خاص که آخرش همه چيز به خير و خوشي تمام شد. بالاخره خط داستاني کار اينگونه بود.

شما از يک سريال تلويزيوني که برايش تيتراژ مي خواني چه تاثيري مي گيري؟

ـ من خيلي ترانه براي تيتراژ سريال نخوانده ام.

34 سريال که «مرگ تدريجي يک رويا» در ميان آنها يک اتفاق بود؟

بله واقعاٌ «مرگ تدريجي يک رويا» هم براي من يک اتفاق ويژه بود و هم براي تلويزيون...

و هم براي فريدون جيراني؟

ـ بله و هم براي ايشان...

و سريال «يادآوري»؟

ـ من سريال «يادآوري» را دوست داشتم. به نظرم کار خوبي بود. يک تيتراژ هم براي سريال آقاي حميد لبخنده خواندم...

سريال «رازهاي يک خانه»...

ـ بله.

تا به حال باز خوردي از تيتراژهايي که براي تلويزيون خوانده اي گرفته اي؟

ـ مرگ تدريجي که يک موج داشت، سريال «يادآوري» هم که جزو کارهاي پرمخاطب بود که من باز خورد خوبي از آن ديدم.

ما در بحث آهنگسازي براي سريال هاي تلويزيوني هم خيلي کار شاقي انجام نمي دهيم. معدود هستند کارهايي که با نگاهي ويژه براي آنها آهنگسازي مي شود.

ـ بعضاٌ اتفاقات خوبي هم در اين عرصه رخ مي دهد ولي با شما موافقم به دليل بحث هزينه ها ما خيلي آهنگسازي ويژه اي براي برخي کارهاي تلويزيون انجام نمي دهيم.

«مرگ تدريجي» را شما با کارن همايون فر کار کرديد؟

ـ بله...

بي گمان يکي از مباحثي که در تلويزيون هر بار با مميزي هايي روبرو بوده ماجراي تيتراژ سريال هاست چه در مبحث ترانه و چه در بحث ملودي و ... با توجه به تغيير مديريت، در راس سازمان صدا و سيما به عنوان يکي از پر کارترين خواننده هاي تيتراژ، چه توقعي از سياست گذاران فعلي داريد؟

ـ خيلي خوش بينم هستم که اتفاقات خوبي مثل ترانه تيتراژ سريال «جاده چالوس» و حتي نشان دادن تصوير خواننده رخ دهد. اتفاقات جديد در راه است. در حال حاضر خيلي فضاي موسيقي کشور متفاوت است. شرايط طوري شده که در و تخته لس آنجلس در حال بر هم خوردن است. موسيقي لس آنجلسي عملاٌ در حال تعطيل شدن است. اگر دقت کرده باشيد ما کنسرت هاي خارج از کشور مي رويم. بچه ها تورهاي کنسرت خارج از کشور مي روند. تورهاي آمريکا، کانادا، استراليا و ... ما يک مقدار بيشتر حمايت تلويزيون را احتياج داريم. مگر اين ويديويي که انتهاي سريال پخش مي شد چه مشکلي داشت؟!

اي کاش ويديوهاي موسيقي و ترانه اجازه پخش بگيرد، الان تنها يک برنامه مرتبط با اين عرصه داريم و آن هم «ساعت 25» است. اي کاش مجوز بدهند تا ما هم با چارچوب مشخص با تلويزيون کار کنيم. به هر حال 16 ـ 15 سال است در اين چهارچوب کار مي کنيم. هيچ مشکلي هم نداريم و از خدايمان هم هست که در اين سرزمين کار مي کنيم.اصلاٌ جاي ديگري نبايد برويم. ولي خب يک مقدار هم دست ما را باز بگذارند خوب است. ما هم کلي فکر و ايده داريم براي اضافه کردن تصوير ترانه، در همه جاي دنيا اگر بخواهند خواننده اي را بياورند و ببينند مي شود روي او سرمايه گذاري کرد يا خير، يک ويدئو کليپ برايش مي سازند تا ببينند قابل سرمايه گذاري هست يا خير! اينجا برعکس است بايد بروي آلبوم بدهي، آلبوم اول، دوم و ... از جيب خودت هزينه کني، به نظرم ما مي توانيم با مجوز دادن براي تصوير خوانندگان يک فرصت خوب را ايجاد کنيم.

گويا در جشنواره اي با نام ققنوس مقرر شده ويدئوهاي خوانندگان با هم رقابت کنند؟ تو هم شرکت کردي؟

ـ بله، دو ماه ديگر اين جشنواره با حمايت خود وزارت فرهنگ و ارشاد برگزار مي شود. من هم چند تا کار فرستادم. البته ناگفته نماند سيزده کار تصويري آماده هم دارم که در يک پکيج تصويري چند ماه بعد از آلبوم مي آيد. ويديوهاي عجيب و غريبي ساختيم. مثلاٌ اولين ويدويوي زير آب را ساختم. در کل زير آب زندگي مي کنم و کار مي کنم! اينجا به زودي منتشر مي شود. فستيوال ققنوس هم فرصتي است که خواننده ها يکي ـ دو کار بفرستند و به اميد خدا اين ماجرا به زودي راه بيفتد.

و اگر صحبتي مانده...

ـ ممنون از شما...



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : banifilm.ir

مطالب پیشنهادی:
فراخوان بخش بین‌الملل فیلم فجر
هنرمندی که در تنهایی با سرطان مبارزه می‌کند
مرضیه برومند: مرتضی احمدی مثل نان سنگک بود
سریال محبوب سحردولت شاهی و رامبد جوان و...
پاییزی که 12 هنرمند را با خود برد