من درد مشترک ام مرا فریاد کن/ به بهانه زادروز شاملو
احمد شاملو متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. در ادامه «عشق عمومی» احمد شاملو را می خوانیم:

اشگ آن شب لبخند عشقم بود...

اشک رازی‌ ست
لبخند رازی‌ ست
عشق رازی‌ ست

اشک آن شب لبخند عشقم بود.

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

من درد مشترکم
مرا فریاد کن.

درخت با جنگل سخن‌ می‌ گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن‌ می‌ گویم

نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده

من ریشه‌ های تو را دریافته‌ ام
با لبانت برای همه لب‌ ها سخن گفته‌ ام
و دست‌ هایت با دستان من آشناست.

در خلوت روشن با تو گریسته‌ ام
برای خاطر زنده‌گان،
و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ ام

زیباترین سرودها را
زیرا که مرده‌گان این سال
عاشق‌ ترین زندگان بوده‌ اند.

دستت را به من بده
دست‌ های تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن‌ می‌ گویم

به‌ سان ابر که با توفان
به‌ سان علف که با صحرا
به‌ سان باران که با دریا
به‌ سان پرنده که با بهار

به‌ سان درخت که با جنگل سخن‌ می‌ گوید

زیرا که من
ریشه‌ های تو را دریافته‌ ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.

 

بیشتر بدانید : عاشقانه های شاملو؛ دلی دارم و حسرت درناها

بیشتر بدانید : به بهانه زاد روز نقطه الف بامداد / احمد شاملو

بیشتر بدانید : چهره زن در شعر «احمد شاملو» + شعرها

 

تهیه و تدوین: گروه  فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ