نویسنده ها در مردن هم شانس ندارند!
نویسنده و شاعر جماعت هرقدر هم مشهور و برجسته باشند، شاید به اندازه یک بازیگر درجه چندم تلویزیون هم شناخته نشوند، پس اصلا به رسمیت شناخته نمی‌شوند.
در ایران اگر نویسنده و شاعر باشید، شانس بیاورید چند روز بعد از مرگ‌تان پیام یا پیامک تسلیتی منتشر می‌شود.

نویسنده و شاعر جماعت هرقدر هم مشهور و برجسته باشند، شاید به اندازه یک بازیگر درجه چندم تلویزیون هم شناخته نشوند، پس اصلا به رسمیت شناخته نمی‌شوند. تازه وقتی هم که می‌میرند، مسؤولان مربوط برای انتشار پیام تسلیت گاهی مثل درگذشت سیمین بهبهانی به این نتیجه می‌رسند که کلا سکوت کنند، گاهی هم مثل درگذشت احمد بیگدلی – نویسنده‌ای که برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شده - تازه دو روز بعد از درگذشت، پیام تسلیت منتشر می‌کنند.

حالا یکی مثل سیمین بهبهانی نوع فعالیتش به گونه‌ای بوده که اهل ادبیات و موسیقی برایش پیام تسلیت می‌دهند؛ ولی برای یکی مثل احمد بیگدلی که سال‌ها عمرش را پای نوشتن گذاشته، پس از درگذشتش دو پیام تسلیت منتشر می‌شود؛ یکی در همان روز از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی و یکی دو روز بعد از درگذشتش از سوی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. این در حالی است که این‌همه صندوق و تعاونی و مؤسسه حمایت از نویسندگان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان، پیشکسوتان و چه و چه که این روزها برای رونمایی از کارت‌های اعتباری برای هنرمندان یا انتشار پیامک‌هایی مخصوصا وقتی یکی از فعالیت‌های رقیب‌شان در حال انعکاس خبری است، از هم سبقت می‌گیرند، احمد بیگدلی را اصلا نمی‌بینند، اما مثلا این پیام تسلیت را صادر می‌کنند: «عرض تسلیت مدیرعامل ... به دبیر جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به‌مناسبت درگذشت والده مکرمه ایشان...»

در ایران در بین نویسنده‌ها معمولا به جز یکی دو چهره‌ را مردم با قیافه نمی‌شناسند، چون اهل قلم و ادبیات در تلویزیون و عموما در صفحه اول روزنامه‌ها جایی نداشته‌اند که مانند بازیگران و ورزشکاران، شهره عام و خاص باشند. در گوشه‌ای نشسته‌اند و نوشته‌اند و کتاب‌های‌شان بعد از کلی بالا و پایین شدن و انتظار، منتشر شده و گاهی هم اصلا منتشر نشده است! حتا آن‌ها هم که کتاب‌های‌شان در این وضعیت کتاب‌خوانی خوانده می‌شود، باز چهره‌شان برای مردم آشنا نیست و این یعنی ظاهرا برای مسؤولان و دست‌اندرکاران هم مهم نیستند. بعضی هم به‌خاطر نوع موضع‌گیری‌های‌شان محبوب و مورد قبول مسؤولان نیستند و هرچند در زمینه کاری‌شان از سرآمدان باشند، باز مرگ‌شان هم چیزی را عوض نمی‌کند.

خلاصه این‌که به نظر می‌رسد باید جور دیگری به اهل قلمی که عمری را به پای نوشتن و فرهنگ این سرزمین می‌گذارند و از این راه نه به ثروت می‌رسند و نه به شهرت آن‌چنانی، نگاه شود و قدرشان دانسته شود. همیشه گله می‌شود که چرا بعد از رفتن پیشکسوتان به یاد آن‌ها می‌افتیم و تازه برای‌شان مراسم بزرگداشت می‌گیریم، اما به نظر می‌رسد گاهی مرگ هم باعث توجه به آن‌چه از دست داده‌ایم نمی‌شود.

نکته‌ پایانی این‌که باید یادآوری کنیم هرچند «دگراندیشی» این سال‌ها جرم محسوب می‌شود اما «احمد بیگدلی» همان فردی است که زمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ابراز توجه حاکمیت به ادبیات، کتاب او را - به هر دلیلی - برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در دهه فجر معرفی کرد. اما شاید بدشانسی او این بود که مسیری را انتخاب کرد که به‌اندازه شاعر برره هم برایش شهرت به ارمغان نداشت؛ پس حتما مهم نبود!
 
 
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir

مطالب پیشنهادی:
اعتراض مهرانه مهین ترابی به محمود دولت آبادی
شگفت‌انگیزترین کار دنیا از نظر گلاره عباسی
این بازیگر از روزهای مدرسه اش می گوید...
پاییز بهاری است که عاشق شده است!
طناز طباطبایی و آرایش غلیظ+تصویر