می‌‌پرسی تنهایی؟/ تنهایم/ تنها/ مثلِ زنی که همه‌ی روز پشتِ فرمان است و/ شهرهای کوچک را می‌بیند و/ فکر‌ می‌کند بماند آن‌جا/ زندگی کند آن‌جا/ بمیرد آن‌جا/ تنهایم/
آدرین ریچ(۱۶ مه ۱۹۲۹ — ۲۷ مارس ۲۰۱۲) شاعر و منتقد آمریکایی بود. او در سال ۱۹۹۷ برنده نشان ملی هنر شد اما حاضر نشد برای دریافت آن در کاخ سفید حضور یابد و اعلام کرد که سیاست‌های حکومت بیل کلینتون با اندیشه او از هنر در تضاد است. ریچ سال‌ها در دانشگاه‌های آمریکا از جمله استنفورد و کرنل تدریس کرد.حقوق زنان از موضوع‌هایی است که او در آثارش بدان‌ها پرداخته است

ویژگی شعر ریچ
هنر هم سخت است و هم شکننده، از چیزی سخن می‌گوید که دلتنگ شنیدن آن هستیم، و چیزی که وحشت یافتنش را داریم.

ادرین ریچ شاعری است که با شهامت، زیبائی، آگاهی و قدرت سخن می‌گوید. تبلور حقیقت و صداقت کلام از مختصات ویژه نگارش اوست. شعر او شعری است راوی زندگی سیاسی و تاریخی انسان و بخصوص زن قرن او، و این تاریخ در بیست و چند سال اخیر بیش از همیشه تاریخ و انسان جهانی کاملتر را در برگرفته است. در واقع شعر او نه تنها مرزهای شعر سیاسی را گسترش می‌دهد وهمگانی‌تر می‌کند - بلکه به تعریفی دیگر- ابعاد سیاسی انسان را درادبیات تصویر و تعریف می‌کند تا جائی که احساس نیزبارسیاسی وخود آگاهی می‌گیرد. 



ادرین ریچ درایالت مریلند (امریکا) متولد شده است و بیش از نیم قرن با پی گیری خستگی ناپذیری قلم زد. اولین جایزه ادبی که به او اهداء شد (درسال ١٩٥١) برای انتشار اولین مجموعه اشعارش در سن ٢١ سالگی بود و این روند در طی زندگی او ادامه یافته بطوریکه انتشار- تقریبا - بیست کتاب ازمجموعه مقالات و اشعاراو که غالبا در قلمروی شعرو اندیشه در امریکا پیشگام بوده است، بار جوایز و عنوانهای ادبی او را سال به سال سنگین‌تر کرده است. فهرست جوایز ادبی که تا بحال به او اهدا شده است طولانی‌تر از آن است که در حوصله ی این مقاله بگنجد و مهمتر این که اغلب اصطلاحات آن قابل ترجمه نیستند. خود او در این مورد می‌نویسد که او: 
" زنی است با رسالتی/ نه برای گرفتن جوایز/ بلکه برای تغییر قوانین تاریخی"

نقش رهبری او در ادغام شعر و سیاست که - به کلام خود او- بازگشتی است به تاریخ و سنت شعر در امریکا، یکی از بارزترین مشخصات کاراوست که توجه دنیای شعر و ادب را بخود جلب کرده است. در این مورد او از نقش شعر و ادبیات معاصردر امریکا انتقاد می‌کند و می‌گوید این مشکل هم ازدولت است که شاعر را در بخش ارتباط وخدمت به مردم دخالت نمیدهد وهم از مردم امریکا بطورعموم است که سیاست و شعر را به دست "متخصصان" سپرده‌اند و درجدائی و بی‌خبری از هر دوباقی مانده‌اند. ریچ در یکی از مصاحبه‌ها یش به بحث در مورد نقش حیاتی شاعر در نمایندگی مردم و فعالیت سیاسی شاعر در جامعه می‌پردازد و می‌گوید در بسیاری از کشورها و فرهنگ‌های دیگرشعرا جزوی ازنیروی دولتی هستند و بعنوان نمایندگان کشور به مأموریت میروند. او به نرودا در شیلی اشاره می‌کند و به سن جان پرز در فرانسه. اما درعین حال از سانسور در کشورهای دیگرنیز سخن می‌گوید و از شعرائی که بخاطرنوشتن یک کناب یا یک سطر شعر به زندان و شکنجه گرفتار شده‌اند. او از حکمت در ترکیه نام می‌برد و ازماندلستام در شوروی. اما اضافه می‌کند که سانسور در امریکا نیز به شکل دیگری مطرح است، سانسوری که درآن دولت و سیاست حاکم به شاعر می‌گوید: "چه کسی میخواهد به تو گوش بدهد؟" و با این طرز تفکر شعر و ادبیات حاشیه نشین مجالس ادبی و طبقات خاص و مرفه می‌شود، جائی که از هسته ی اصلی مسایل و مشکلات دور است. این است که شهروند عمومی امریکا نه با شعر آشنا ست و نه به سیاست آگاه.

اعتقاد ریچ به ریشه‌ای بودن شعردر حیات ملی و تاریخ انسانی هر ملت تا جائی است که در یکی از شعرها یش ادعا می‌کند که " برای ادامه قتل عام مردم بومی، کافی است که شعر بومی را ازمیان بردارند." 

ادربن ربچ، شاعری که قدرت و انعطاف زبان را به آزمون می‌گذارد

در مورد ادرین ریچ اکثرنویسندگان و منتقدان ادبی گفته‌اند که "او آنچه را ما میدانیم و نمیتوانیم بگوئیم می‌گوید." کاراو نمونه‌ای از اصالت زبان و تفکر فلسفی زمان معاصر اوست. اورا صدای گویای زمان نامیده‌اند ، صدائی که با دقت و صحت کلام پیچیده‌ترین معانی فلسفی را در شعرمعنا و مفهوم می‌کند و جان می‌بخشد. چیره گی او به زبان انگلیسی - و در معنا - به زبان به مفهوم وسیع انسانی آن خیره کنند ه و ازمختصات ویژه کاراوست. درواقع می‌توان گفت که قلم او قدرت وانعطاف زبان را به آزمون می‌گذارد و مرزهای جدیدی را بروی شعر می‌گشاید. اما با همه ی پیچیدگی‌هائی که گاه در نگارش او به چشم می‌خورد، توجه او به نمایش شیوه‌ها و شگردهای نویسندگی نیست، بلکه توجه و همت او به درونی‌تر شدن و صحت مفاهیم ، و تعریف و پذیرش پیش فرض‌ها ئی است که دردرون معانی فرهنگی و تاریخی و بار کلمات نهفته‌اند. یکی از اهداف او بیرون کشیدن این پیش فرض‌ها، یا اندیشه‌های خاموشی است که در درون کلمات و مفاهیم مصطلح تکرار می‌شوند. 

ما " پرسش‌های زنانه" نیستیم، بلکه زنانی هستیم که پرسش‌ها را مطرح می‌کنند.

در مقاله "مطالبه تحصیل" هشدارنویسنده به زنان متوجه تعهد به تحصیلی است که در آن قدرت تفکر و خلاقیت‌های زنان در پرورش نسلهای جوان بکار گرفته شده و آینده ساز جامعه‌ای متفاوت باشد، جامعه‌ای که روند تفکردانش را در جهت برابری زن ومرد هدایت و ممکن سازد.
در این مقاله، نویسنده نه تنها ریشه‌ها و پیش فرضهای تاریخی - فرهنگی موقعیت زنان در تحصیل و نا برابری‌های اجتماعی ناشی از آن را به پرسش می‌گیرد، بلکه از دیدگاه تاریخی به فرهنگ مرد- محور دستگاههای آموزشی و کمبود مشارکت تفکر زنان در تعیین معیارهای دانش و اندیشه هشدار می‌دهد. در این زمینه مقالات متعددی از او به چاپ رسیده است که بار دیگر مسایل بنیانی جامعه را با تفکری وسیع‌تر از" حل مشکل زنان" بررسی می‌کند، بلکه مشکلا ت و پرسشهائی را عنوان می‌کند که دیدگاههای زن را درتعریف از جامعه ی برابرو آزاد مشخص و مطرح می‌کند.
 
اگر بگوئیم ادرین ریچ مادر آزاد اندیشی‌های نسل‌هائی بوده است که در تأثیر از فعالیت‌های موج دوم فمنیستی و پس از ده‌های ٧٠ یا ٨٠ شروع به فعالیت کرد، از دید تاریخی شاید حرف تازه‌ای نگفته باشیم. اما مقصود از بکار بردن واژه نمادین " مادر" اشاره به معنای سنتی آن نیست بلکه برگشت به معنای ریشه‌ای و قدرت آفـرینندگی آن است، که قدرتی انکارناپذیر در زمینه شعر و ادب کلاسیک معاصر در امـریکا و کشورهائی تحـت تأثیر از آن بشمـار می‌آید. بنـابراین هـوشیاری در اندیشـــه و کلام و نقش رهبـری زنانی مانند Adrienne Rich, June Jordan و Audre Lorde در ادبیات قرن بیستم مسأله‌ای کلیدی برای جدی گرفتن و نفوذ نظرگاههای زنان و انتقاد آنان از جامعه‌ای بوده است که آنان خود رهبری روشنفکری آن را دردست داشته‌اند.
برداشت من ازنقش توأم ادرین ریچ در ادبیات و فعالیت‌های فمینیستی این است که بدون قدرت کلام و اندیشه‌ای استوار وشعری که بتواند پوینده و پیشرو جای خود را درمیان هیاهوی سالهای بعد از ١٩٦٠ باز کند، طرح نظریه‌های زنان در قلمرو ی ادبیات و دانشگاه و جامعه روشنفکر - شاید – ممکن نمی‌بود. این آفرینش زمینه ساز رشد موج‌های فکری زنان جوانتری بوده است که گرچه متمایزو حتی متفاوت از اهداف این دوران حرکت کرده اند، اما توانسته‌اند در فضای ادبی معتبر و مطمئن به شعرو اندیشه زنانه در ادبیات جوان خود بپردازند. 
 
شعری از آدرین ریچ 
می‌پرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
همچون هواپیمایی سرگشته بر فراز کوهستانها
گم کرده ارتباط با برج مراقبت
مثلِ هواپیمایی که آماده‌ی فرود است روی اقیانوس

می‌‌پرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
مثلِ زنی که همه‌ی روز پشتِ فرمان است و
شهرهای کوچک را می‌بیند و
فکر‌ می‌کند بماند آن‌جا
زندگی کند آن‌جا
بمیرد آن‌جا
تنهایم
تنها
مثلِ کسی که از خانه بیرون می‌زند بی‌هوا
و سردیِ شهر نفسش را می‌بُرد
مثلِ کسی که بیدار می‌شود از خواب و
می‌بیند خانه خالی‌ست
مثلِ قایقی که به ساحل می‌رسد امّا
خبری از صاحبش نیست
مثلِ یخی که مانده گوشه‌ی قایق و
آب شده است زیرِ آفتاب
مثلِ قایقی که می‌داند عاقبتش سوختن در آتش است
می‌پرسی تنهایی؟

تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ

مطالب پیشنهادی: 
ساره بیات درفیلم کارگردان اسپانیایی+پوستر فیلم
 
 روشنک عجمیان: همه چیز بر مبنای پول و پارتی پیش می رود!
پیشنهاد ازدواج به مجری در برنامه زنده!!
واکنش یک امام جمعه به حضور زنان پوشیه دار در تلویزیون
چشم زنان ایرانی در مجسمه هنرمند نیوزیلندی!