فرش های تاریخی ایران +‌ تصاویر
هر چند اسب‌ های پارس مشهور بوده و داریوش كبیر در كتیبه‌های خود مكرر از اسبهای پارس نام می‌برد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفی...

 با آثار هنری باستانی كشور خود آشنا شوید

قالی ها و قالیچه‌ های رنگارنگی كه زینت بخش اغلب خانه‌ ها است عموماً با پنجه‌های ظریف و هنرمند زنان و مردان جوان این كشور گره گره بافته شده و بسیاری از جهانیان در پرتو وجود این صنعت باستانی ظریف، ایران را می‌شناسد.

آقای ژان پوزی J.Pozzi رئیس اطاق تجارت ایران و فرانسه راجع به مقام این هنرمندان اینطور اظهار عقیده می‌نماید:
«در نظر من هیچیك از كارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و كودكان خردسالی را كه در مقابل كارگاه چوبی خود چندین ساعت نشسته و با انگشتان ظریف خویش با مهارتی خاص گره بر پشمهای رنگین ـ درون نسوج پنبه‌ای میزنند، ندارند.»  
 
از آنجاییكه بافتن قالی مستلزم وجود كارگران صبور و بردبار می‌باشد از دیر زمانی قالی بافی هم نوعی صنعت تجملی محسوب شده است و به همین مناسبت در ادوار قدیمی‌ـ این صنعت همه جا توسط مورخین و نویسندگان یونانی معرف تجمل مشرق زمین قلمداد گردیده و استعمال كلمه Tapetes یونانی بمعنی تجمل و در فرانسه Tapisمخصوص قالی شده است.

واژه قالی بنا به اعتقاد آقای پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالی قلعه ارمنستان می‌باشد كه از روزگار گذشته قالی بافی آن مشهور بوده لیكن بعدها این صنعت در سراسر ایران عمومیت پیدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذكر بر آن است كه قدیمی‌ترین قالی مكشوف در جهان قالی‌هائی است كه به سال 1924 ـ1920 هیئت علمی ‌موزه ارمیتاژ لنین گراد در نوین اولا Noin Ulaمغولستان یافته اند. اما باید دانست كه این اظهار دانشمند آمریكائی پیش از كشفیات جالبی بوده كه در محل پازیریك  Paziric صورت گرفته است.    

حاشیه فرش پازیریک
حاشیه فرش پازیریک

عکس بالا مربوط به حاشیه فرش عهد هخامنشی كار ایران كه در پازیریك بدست آمده است.  

دره پازیریك در مسافت قریب دویست كیلومتری جنوب بی ئیسك (از شهرهای جنوبی قسمت مركزی سیبریه) و بفاصله تقریبی 79 كیلومتری مرز مغولستان خارجی (كه سابقاً جزء خاك چین بود) نزدیك محل التقای رودخانه‌های اولاگان و بالیكتیول واقع شده ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1500 متر است.

دانشمند شوروی بنام س. ا. رود نكو ضمن دومین مرحله كاوشهای خود كه در دره پازیریك انجام می‌داد در سالهای 1327 و1328 شمسی درون آرامگاه یخ زده یكی از شاهان سكاها آثار جالب توجهی از صنایع ایران دوره هخامنشی كشف نمود كه مهمترین آنها یك قطعه فرش تقریباً كامل و قطعاتی از فرش‌ها و پارچه‌های دیگر ایران عهد هخامنشی است.

طی مقاله‌ای كه در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئیه 1953 (20 تیر ماه 1332 ) درباره آثار مكشوفه در پازیریك درج گردیده بود فرش مكشوفه فوق را تحت عنوان قدیمی‌ترین فرش ایران در دنیا كه مدت 2400 سال در یخهای دائمی ‌سیبری مركزی محفوظ مانده است، معرفی نمود و درباره آن چنین توضیح داده‌اند:  

مهم‌ترین اشیاء مكشوف در پازیریك قطعه فرشی است با نقش‌های مختلف كه كرك آن را از پشت گره زده و از سمت رو چیده و صاف نموده بودند. این فرش ضمن زین و برگهائی كه همراه جسد اسبها در دل خاك مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده برای زین یكی از اسبها بكار می‌رفته است. ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو مترـ در 2 میلیمتر می‌باشد و به قراری كه به كاشف فرش تشخیص داده است در هر دسیمتر مربع آن 3600 گره زده‌اند. كار آن ظریف و زیباست و نقشة روی فرش عبارتست از حاشیه‌ای مشتمل بر تصویر حیوانات افسانه بالدارـ پس از آن ردیف سواران ایرانی كه به ترتیب یك نفر بر اسب سوار و پشت سر او یك نفر دهانه اسب را گرفته است و می‌برد ـ سواران مزبور كلاه مخصوص ایرانیان را بر سر نهاده‌اند. انتهای زیرین كلاه از زیر چانه كج شده به پائین دهان منتهی می‌گردد نوك طرف دیگر آن هم باریك است … پس از آن ردیف گوزن‌های خط و خالدار و بعد از آن حاشیه مجددی مشتمل بر تصاویر حیوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعی نقوش چهار برگی كه از گل و بو ته‌های آشوری اقتباس شده است. آقای رود نكو دانشمند شوروی كه كاوشهای پازیریك را انجام داده و می‌توان گفت قطعه فرش فوق شگفت‌انگیزترین چیزی است كه در كاوشهای متمادی و دشوار این دانشمند در پازیریك بدست آمده است، كتاب مفصلی به زبان روسی تحت عنوان تمدن مردم ناحیه كوهستانی آلتائی در عهد سكاها (چاپ مسكو ـ لنینگراد 1953) منتشر نموده است و طی آن درباره فرش مزبور توضیحات مفصلی می‌دهد كه برخی نكات آن بشرح زیر در اینجا نقل می‌گردد:      

فرش پازیریک
فرش پازیریک

عکس بالا مربوز به فرش كار ایران در عهد هخامنشی كه در كاوشهای پازیریك كشف شده است.183×200 سانتی متر 

«……نقوش حیوانات بالدار در حاشیه كنار فرش كمی ‌بزرگتر از نقوش همان حیوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخیر الذكر می‌باشد و هر پنج حاشیه و نقش وسط فرش دارای حاشیه باریك، مشتمل بر نقوش مثلثهای ریز است (به اصطلاح معمول و مصطلح فارسی دالبر) این قالی چند رنگ داشت كه بیشتر آن قرمز، آبی، سبز، زرد كمرنگ، نارنجی می‌باشد (آنچه از روی گراور رنگی فرش مزبور در كتاب آقای رودتكو تشخیص داده می‌شود زمینه قرمز و نقوش زرد رنگ می‌باشد. م)… تاریخ این قالی از روی شكل اسب سواران معلوم می‌شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی كه بجای زین، قالی بر پشت آنها گسترده‌اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می‌باشد. لكن در روی فرش پازیریك ریزه‌كاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگی گره مزبور آشوری نیست بلكه مربوط و متعلق به دوران پارسیان است. گرهای دم اسبهای روی فرش را در نقوش برجسته تخت جمشید نیز می‌بینیم.»

در جای دیگر كتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را كار ایران می‌داند منتها در تشخیص این كه در كدام قسمت ایران عهد هخامنشی بافته شده است اظهار تردید می‌نماید. 

پازیریک
قسمتی از فرش پازیریک

عکس بالا : یك قسمت از فرش مكشوف در پازیریك مشتمل بر تصویر بانوان عهد هخامنشی، كار ایران

بخشی از فرش پازیریک
بخشی از فرش پازیریک

عکس بالا: قطعه فرش مكشوف در پازیریك كه قسمتی از آن در تصویر بالا مشاهده می‌شود

نگارنده با آشنائی و بررسی‌های كه سالیان متمادی از نزدیك یا دور درباره آثار هخامنشی مخصوصاً در تخت جمشید نموده، به خود جرئت می‌دهد كه در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذیل را مذكور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشید بخوبی می‌توان استنباط نمود كه همه جا استادان حجار مقید بوده و سعی نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگی آن را با اوضاع و احوال محلی كه نقش در آنجا جلوه‌گری می‌نموده و زینت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانكه در كاخهای آپادانا و صد ستون كه محل برگزاری جشنهای رسمی ‌و انجام مراسم سلام بوده صف لشگریان و نمایندگان اقوام ساكن قسمتهای مختلف كشور به صورتهای گوناگون نموده شده است و در آستانه‌های مختلف كاخ‌های كوچك داریوش و خشایارشا در هر اطاق نقش مربوط به چگونگی استفاده از آن محل حجاری گردیده است. مثلا در اطاقهای كوچك شاهنشاه سر و صورت صفا می‌داده نقش گماشتگان شاهی با شمعدان و عطردان و حوله و ظرف آب دیده می‌شود.

آنجا كه شاهنشاه وارد تالار كاخ می‌شود تصویر خدمتگزاران پشت سر او با در دست داشتن حوله و اسبابی كه برای راندن حشرات بالای سر شهریار حركت می‌داده اند حجاری گردیده است و در آستانه بزرگ تالار كه شاهنشاه از آنجا به بیرون كاخ می‌خرامد علاوه بر حوله و اسباب مزبور چتر آفتابی مخصوص بالای سر شاه حجاری كرده اند. همچنین تصویر درباریان و جدال شاهنشاه با مظاهر اهریمن كه در آستانه‌های اطاقهای مجاور تالارهای بزرگ نموده شده است و قس علیهذا.

در حاشیه بزرگتر فرش مكشوف در پازیریك دیده می‌شود كه نقش مردمان یكی سوار بر اسب و پشت سر او یكی پیاده پهلوی اسب كه افسار آن را از پشت گرفته، تكرار شده است و در برخی موارد هم دو نفر سوار پشت سر هم یا دو پیاده به ترتیب فوق پشت سر هم قرار دارند.     

قالی شکارقالی شکار

عکس بالا:  قالی شكار ـ موزه پولدی پوزولی در میلان ایتالیا 360×692 سانتی متر كار غیاث الدین جامی‌مورخ 929 

به عقیده اینجانب نقش حاشیه مزبور نشانه و اشاره به سوار و پیاده شدن از اسب و حركات معروف به سوار خوبی است كه هنوز هم در جشنها و نمایشهای اسب دوانی در ایران مرسوم می‌باشد و در دوران امپراتوری روسیه در ارتش امپراتوری كشور مزبور بسیار معمول بود و در عهد قاجاریه این رسم مجدداً به پیروی از مراسم دیگر لشگری روسیه در ایران متداول گردیده است و بنابر این می‌توان تشخیص داد كه رسم سوار كوبی و شیرینكاری‌های اسب سواران از دوران باستان و لااقل از عهد هخامنشی در كشور شاهنشاهی ایران معمول بوده و عمل می‌شده است ـ آقای رود نكو كه حقاً با دقت و بررسی هر چه تمامتر در كتاب جامع خود اظهار نظر كرده اند فرش مكشوف در پازیریك را بافت یكی از سه قسمت كشور هخامنشی یعنی ماد ـ پارت یا خراسان قدیم ـ پارس می‌داند.

هر چند اسب‌های پارس مشهور بوده و داریوش كبیر در كتیبه‌های خود مكرر از اسبهای پارس نام می‌برد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفی لباس مردانی كه سوار بر اسبها هستند یا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اهالی شمال ایران است احتمال اینكه فرش مزبور بافت پارس باشد تقریباً از میان می‌رود و چون سواران پارتی مشهورتر از سواران مادی بوده‌اند و لباس مادها با سایر قسمتهای ایران شمالی در بسیاری موارد شباهت دارد بخصوص كلاهی كه در روی فرش بر سر ردیف مردان دیده می‌شود منحصر به مردم ماد نیست و اقوام دیگر شمال ایران از جمله پارتها هم از این كلاه داشته اند (نقوش برجسته تخت جمشید مطلب را معلوم و اثبات می‌نماید) و از طرفی گوزن در دشتهای شمالی سرزمین پارت بوده است و بالاخره چون پارت نزدیكترین قسمت ایران عهد هخامنشی به پازیریك می‌باشد و از هر بابت می‌توان احتمال داد و اظهار نظر نمود كه فرش مكشوف در پازیریك در سرزمین پارت یعنی خراسان قدیم تهیه شده، ضمن مبادلات تجارتی و داد و ستدهای معمولی بین مردم شمال ایران به پادشاه سكاها تعلق یافته و در پازیریك همراه جسد اسب پادشاه دفن شده است.

آنچه مناسب به نظر می‌آمد درباره مهم‌ترین كشف آرامگاههای پازیریك یعنی قطعه فرش فوق توضیح داده شد و جا دارد كارشناسان فنی، بخصوص استادان نقشه كش و بافنده فرش به هر نحو عملی و میسر باشد این یگانه نمونه فرش هخامنشی یعنی محصول و یادگار استادان فرش عهد هخامنشی را مورد بررسی بیشتر قرار دهند و نكات هنری این صنعت ظریف باستانی را در یادگار ذیقیمت مزبور مشاهده و درك نمایند.

علاوه بر فرش فوق قطعه كوچك فرش دیگری در پازیریك پیدا شده كه نقش آن مشتمل بر مربعهای كوچك است و بر روی هر مربع تصاویر بانوان عهد هخامنشی را در طرفین آتشدان نشان می‌دهد. بافت این فرش دو رو بوده است بدین طریق كه تار آنرا از پشم ظریف تابیده درست می‌كرده اند و پود آنرا از پشم ظریف به رنگهای مختلف گره می‌زدند و بدین طریق طرحها و نقوش فرش را از دو طرف نمایان می‌ساختند. در هر سانتیمتر مربع این فرش از یك طرف 22 و از طرف دیگر 24 گره زده‌اند. نقوش مربعهای مزبور هیچ كدام بطور كامل و از هر جهت به دیگری شباهت ندارد در صورتی كه در صنعت بافندگی چنین امری عادتاً پیش می‌آمد.

از توضیحات آقای رودنكو درباره قطعه فرش مزبور بر می‌آید كه بافت آن تقریباً به گلیم‌های بسیار ظریفی كه مخصوصاً عشایر فارس می‌بافند شباهت داشته است. قطعه فرش دیگری هم در پازیریك پیدا شده كه از لحاظ طرز بافت عیناً مانند قطعه فوق بوده تنها نقش آن به عوض خانه‌های مربع و تصاویر بانوان هخامنشی، مشتمل بر ردیف نقش شیرها نظیر ردیف نقوش شیرها در حجاری‌های تخت جمشید است. 

بنابر این با كشف نمونه‌های فرشهای ایران هخامنشی در پازیریك عنوان قدیم‌ترین و مهم‌ترین فرشهای ایران كه تا كنون شناخته شده است شامل قطعه فرش سابق الذكر می‌گردد و پس از آن از فرشهای ساسانی می‌توان بحث نمود كه مهمتر و معروفتر از همه قالی معروف بهارستان است و بنابر گفته مورخین، قالی بهارستان در هنگام فتح ایران بدست مسلمین قطعه قطعه شده و بین فاتحین تقسیم گشته است.

طبری نخستین مورخی است كه از این فرش توصیف نموده است بنا به گفته وی موادی كه در این فرش بكار رفته عبارت بوده از ابریشم و طلا و نقره، رنگ سبز درختان از زمرد و رنگ و متن از نسوج زرین انتخاب شده است. بجای آب، نگین‌های نفیس شفاف و عوض سنگریزه‌ها مروارید و عوض شاخه‌های درختان زر و سیم بكار برده بودند.  

هشام بن عبدالملك
(120 هجری) قالی ابریشمین و زرینی به طول 90 و عرض 32 متر داشته كه با قالی بهارستان رقابت می‌كرده است. از آنجا كه بافندگان فرش مرغوب ایرانیان بوده اند می‌توان یقین داشت كه قالی مزبور در ایران بافته شده بوده است.   

 قالی چهار فصل. متعلق به مجموعه ژانس آناردیا
قالی چهار فصل. متعلق به مجموعه ژانس آناردیا   

مسعودی می‌نویسد «المستنصر» خلیفه عباسی قالی مصوری به صور ایرانی با كتیبه‌های پارسی داشته است. یكی از صور مربوط به تاجگذاری سلطانی بوده كه كتیبه مربوط وی را شیرویه پسر خسرو پرویز معرفی می‌نموده است در این قالی صور شاهان و خلفای دیگر هم بوده من جمله یزید بن ولید بن عبدالملك.

بنابر آنچه گفته شد بافت این قالی در ایران بوده و بطور كلی در دوره خلفای اموی و عباسی مانند سایر رشته‌های صنعتی، قالی بافی دنباله رونق دوره ساسانی را طی می‌كرده است.
در اعصار سلجوقی و ایلخانی این صنعت كماكان رواج كامل داشته است چنانكه غازان خان، مسجدی ساخته است كه به قالی‌های اعلی مفروش می‌شده است. همچنین وی برای شنب معروف خود تعدادی قالی سفارش داد كه در فارس ببافند. ابن بطوطه در این عصر از قالیهای سبز فام حدود ایذه و مال امیر سخن می‌راند.  

از جمله شواهد و دلائل پیشرفته این صنعت در دوره تیموریان وجود صحنه‌های قالی است كه در مینیاتورهای این زمان دیده می‌شود. چنانكه در ضمن تصاویر نسخه خطی خمسه جامی‌ كار قاسم علی كه متعلق به مجموعه قصر گلستان است این حقیقت را می‌توان یافت. همچنین مینیاتورهای دیگری از این زمان دردست است كه طرز بافت قالی را نشان می‌دهد. نقوش و طرحهای قالی در زمان تیموریان و بعداً در دوران صفویه عموماً توسط هنرمندان بنام این عصر از قبیل كمال الدین بهزاد، سلطان محمد، میر سید علی و محمدی انجام گرفته است و می‌توان گفت كه تا هم امروز طرحها و نقوش قالیهای ممتاز و معروف ایران از تأثیر و نفوذ كار این استادان جلیل بر كنار نیست.

قالیهای مشهور ایران كه جزء مفاخر هنری ما محسوب می‌شود و در خارج از ایران وجود دارد بالغ بر صدها پارچه می‌باشد. مانند مجموعه قالیهای نفیس موزه وین، مجموعه قالیهای معروف موزه برلین، قالی مشهور موزه لوور كه سابق بر این كلیسای نتردام را زینت می‌داده است، قالی شكار موزه پولدی پوزولی میلان بافت غیاث الدین جامی ‌به اندازه 360× 692 سانتیمتر مورخ به سال 929.  
 

فرش تبریز
فرش تبریز

عکس بالا: فرش كار تبریز به اندازه
240*505 سانتیمتر
 متعلق به مجموعه پولدی پوزولی 

 قالی مشجر متعلق به مجموعه ویلیام كه هم اكنون در موزه پنسیلوانیای امریكا حفظ می‌شود و به نقوش باغ و صور حیوانی مزین است. قالی مشهور گراكو در پاریس و بالاخره مجموعه قالی‌های موزه ویكتوریا و آلبرت و قالی چهار فصل ژانسن اندریا كه مزین به گل و گیاه فصل مربوط، درون ترنج‌ها صورتهای تزئینی است. همچنین باید قالی تاریخ دار بافت مقصود كاشانی متعلق به برادران دووین را نام برد.

در عصر صفویه به طور‌یكه قبلاً نیز گذشت صنعت قالی بافی مورد توجه شاهان این سلسه قرار گرفت چنانكه هنگامیكه نصیرالدین محمد همایون پادشاه هند به واسطه اختلافات داخلی به دربار شاه طهماسب صفوی پناهنده شد. شاه ایران مقدمش را گرامی ‌داشت و پسر خود مراد میرزا را مأمور پذیرائی او نمود در این مسافرت قالی بافی ایران به قدری مورد علاقه همایون قرار گرفت كه در مراجعت به هندوستان تنی چند از استادان قالی و مینیاتور ایران را برای رواج هنر و صنعت ایرانی به هندوستان برد. این صنعتگران كه از شهرهای اردبیل و جوشقان و كاشان و خراسان به هندوستان رفتند مكتبی در قالی بافی به وجود آوردند كه بنام قالی بافی ایران و هند خوانده می‌شود. از جمله آثار این زمان تعداد یازده قطعه قالی نفیس است كه هم اكنون جزء مجموعه آستان قدس رضوی در خزانه مبارك حضرت رضا (ع) نگاهداری می‌شود و متأسفانه چون در حفظ و حراست آنها در گذشته آن طوری كه باید توجهی نشده است. جملگی وضع خوبی ندارد و امید می‌رود با مراقبت و علاقمندی و ایمان اولیای محترم آستان قدس رضوی نسبت به مرمت وصیانت آنها توجه مخصوص معمول شود.

این قالیها كه در لاهور توسط استادان ایرانی بافته شده كرك آن بسیار ظریف و تار و پود آن از ابریشم است و از حیث رنگ آمیزی و ظرافت در جهان بی‌مانند می‌باشد و بطوریكه حساب شده است در هر دسیمتر مربع از این قالیها بیش از یازده هزار گره زده‌اند.

شاه عباس كبیر به واسطه عشق و علاقه خاصی كه به صنعت قالی داشت می‌توان گفت موجد مكتب بخصوصی در قالی بافی شده است.

برای نخستین بار در تاریخ قالی بافی در زمان این شهریار، گلابتون زرین و سیمین و ابریشم در بافتن قالی مرسوم گردیده. در موزه ایران باستان هم هشت قطعه فرشهای نفیس عهد صفویه هست كه ذكر آنها در این مقاله موجب اطناب مطلب می‌شود و علاقمندان می‌توانند به راهنمای اجمالی موزه ایران باستان مراجعه فرمایند. 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: ichodoc.ir
 سید محمد تقی مصطفوی و دكتر حبیب الله صمدی