15 سپتامبر روز دموکراسی است. سازمان ملل متحد به منظور پشتیبانی از جنبشهای ضد استبدادی این روز را که مصادف با 24 شهریورماه شمسی است، روز جهانی دموکراسی نامیده است. واژه democracy در قرن 16 از راه تلفظ فرانسه democratie وارد زبان انگلیسی شد. اصل آن یونانی است و از demokratia مشتق میشود که ریشههای آن، دو کلمه demos به معنای مردم و kratos به معنای حکومت یا فرمانروایی است. بدینترتیب دموکراسی بر شکلی از حکومت دلالت میکند که به تفکیک از حکومتهای فردی یا حکومتهای اشرافی (اریستوکرات)، «مردم» در آن حکومت میکنند. لذا لازمه این حکومت وجود نوعی برابری سیاسی میان مردم است، هر چند آنگونه که بسیاری از محققان فلسفه سیاسی در جهان و از جمله «دیوید هلد» (David Held) استاد سیاست و جامعهشناس بریتانیانی تاکید کرده است «تصدیق به این امر چندان معنایی ندارد»! این فقدان معنای دقیق و روشن دموکراسی، موضوع نوشتار حاضر است که البته به وجهی خاص به آن پرداخته شده است؛
1. آمریکا - سال 1993
واژههای «دموکراسی»، «دموکراتیک» و همخانوادههای آنها، امروزه چندان بسامد بالایی در ادبیات سیاسی و اجتماعی بشر یافتهاند، که حتی بدون اندیشه درباره معنا یا ماهیت آنها، میتوانند به عنوان امور همیشه ثابت یا «ازپیشمفروض» در نظر گرفته شود. در حالی که این اعتنا و اعتبار مشکوک آنگونه که دیوید هلد میگوید، تقریبا هیچ گاه از «پیش» مفروض نبوده است. این استاد و نظریهپرداز علوم سیاسی بریتانیایی با رویکرد روابط بینالملل، صریحا اعلام میکند که دموکراسی «هالهای» از مشروعیت به حیات سیاسی کنونی میدهد... و التزام همگانی به دموکراسی، پدیدهای بسیار «اخیر» (تازه) است.
هلد تاکید میکند که نه تنها تاریخِ مفهوم دموکراسی حاوی تعابیر متعارض است، بلکه تصورات یونانی، رومی، قرون وسطایی و محصول رنسانس نیز با هم مخلوط میشوند و بیانهای مبهم و ناسازگاری از اجزاء کلیدی دموکراسی ایجاد میکنند؛ مثلا در این خصوص «ماهیت حکومت یا فرمانروایی» یا اینکه «فرمانروایی به دست کیست؟» و «معنای مردم چیست؟» واقعا مبهم هستند.
دیوید هلد، نظریهپرداز و استاد سیاست و جامعهشناسی دانشگاه آزاد (The Open University) و دورهم (Durham) انگلستان است. او نویسنده یکی از هوشمندانهترین مقالات درباره ماهیت دموکراسی است. این مقاله با عنوان بسیار کوتاه و مبهم «دموکراسی» سال 1993 میلادی در کتابی با عنوان «The Oxford Companion to the Politics of the World» توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شد.این مقاله بعدها با ترجمه عزت الله فولادوند در مجموعه «خرد در سیاست» در ایران هم انتشار یافت.
هلد مقالهاش را اینگونه آغاز میکند:
اخیرا به نظر میرسد دموکراسی پیروزی تاریخسازی بر شقوق دیگر حکومت کسب کرده است. تقریبا همه کس، از چپ و راست و میانه، مدعی پیروی از اصول دموکراسی است. همه اقسام رژیمهای سیاسی در سراسر جهان نام خود را دموکراسی میگذراند، هر چند میان گفتار و کردار ممکن است تفاوتهای عظیم باشد. چنین مینماید که دموکراسی هالهای از مشروعیت به حیات سیاسی کنونی میدهد. قواعد و قوانین سیاسیتها و تصمیمها وقتی «دموکراتیک» باشند، موجه به نظر میآیند. در گذشته، همیشه چنین نبوده است. اکثریت بزرگ متفکران سیاسی از یونان باستان تا امروز، بسیار به دیده عیبجویی به نظریه و عمل دموکراسی نگریستهاند. التزام همگانی به دموکراسی پدیدهای بسیار اخیر (تازه) است.
او در آغاز دهه 90 از قرن بیستم اظهار میکند که روی آوردن گسترده به دموکراسی کمتر از 100 سال سابقه دارد و اگر چه ممکن است بسیاری از دولتهای امروز، دموکراتیک باشند، ولی تاریخِ نهادهایِ سیاسیِ آنها شکنندگی و آسیبپذیری مناسبات دموکراتیک را آشکار میکنند. به اعتقاد هلد، دموکراسی عموما از یک طرف در جریان پیکارهای شدید اجتماعی تکامل یافته، اما از سوی دیگر غالبا در همین کشمکشها فدا میشود.
این جامعهشناس و استاد سیاست انگلیسی برای روشن شدن مطلب تلاش میکند لیستی از پرسشهایی که باید در خصوص دموکراسی اندیشیده و پاسخ داده شود فراهم کند و معتقد است هنوز هم چنین پاسخهای روشت و دقیقی به این پرسها وجود ندارد. هلد میگوید:
از جمله پرسشهای نیازمند تحقیق، اینهاست:
«مردم» کیستند؟
چه چیزی تشکیل دهنده «مردمی است که حق دارند بر خود بر خود فرمان برانند؟
چه قسم مشارکتی برای ایشان پیشبینی میشود؟
گستره فرمانروایی آنان با چه تعبیری از وسعت یا محدودیت آن باید منطبق باشد؟
آیا دموکراسی مجموعه از نهادهای سیاسی است یا نوعی فرایند و جریان؟
کوچکی یا بزرگی جماعت سیاسی چه تاثیری در ماهیت و پویایی دموکراسی میگذارد؟
آیا باید از «فرمانها»ی مردم اطاعت کرد؟
جایگاه تعهد و دگراندیشی در این میان چیست؟
آیا در دموکراسی ممکن است شرایطی محقق شود که در آن، عنصری از افراد خارج از حوزه فرمانروایی مشروع «مردم»، بر عنصری از «مردم» اجبار وارد کند؟
آیا خودِ دموکراسی در چنین شرایطی حق دارد، بر عنصر «مردم» یا عنصر خارج از حوزه فرمانروایی مشروعِ خود اجبار وارد کند؟
هلد در ادامه به کشکشهای مختلفی که در خصوص این پرسشها وجود دارد میپردازد و سعی میکند که 3 مدل دموکراسی را که از دل 3 کشمکش بنیادی در این خصوص پدید آمدهاند از هم متمایز کند و به هر کدام بپردازد. در اینجا هدف ما پیگیری همه بحثهای هلد در مقاله «دموکراسی» نیست و لذا فعلا به بررسی مدلهای مختلف دموکراسی نمیپردازیم. آنچه در اینجا مد نظر است تاکید بر ابهام و فقدان معنای دقیق برای دموکراسی از منظر این اندیشمند اجتماعی است.
او بعد از ارائه لیست سوالاتش مینویسد:
در محدوده تاریخ تعابیر متغایری از این پرسشها و پرسشهای دیگر وجود دارد که کشمکشهای ریشهداری در آنها نهفته است؛ کشمکشهایی برای تعیین اینکه آیا دموکراسی به معنای قسمی «قدرت مردمی و همگانی» است یا غرض از آن «کمک به تصمیمگیری» است! [به بیان دیگر] آیا دموکراسی نوعی از زندگی است که بر طبق آن شهروندان، خود بر خویش حکومت کنند و خود نظارت و هدایت خویش را در دست داشته باشند؟ یا وسیلهای برای اخذ تصمیمهای مشروع و قانونی به وسیاه نمایندگان یا کسانی که هر چندگاه با رای مردم در انتخابات به قدرت میرسند؟
اگر در ملاحظه هلد ژرفاندیشی صورت گیرد، میتوان به این نتیجه رسید که حتی در تعریف، ماهیت و چیستی دموکراسی تردیدها و ابهامات جدی وجود دارد!
2. ایران - سال 1979
اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) روزنامهنگار برجسته ایتالیایی که برای مخاطب ایرانی هم به خوبی شناخته شده است، در طول حیات کاریاش 2 بار به ایران سفر کرد؛ نخست در 1351 شمسی برای مصاحبه با محمدرضا پهلوی و بار دوم در 1358 برای مصاحبه با امام خمینی(ره) و مهدی بازرگان. هر سه این مصاحبهها، در سال 1383 همراه با مصاحبه فالاچی با «معمر قذافی»، «آریل شارون» و «لخ والسا» به همت غلامرضا امامی به فارسی ترجمه و منتشر شد.
او طی مصاحبه با امام خمینی(ره) سوالی طرح کرد که به لحاظ نظری بسیار اهمیت دارد و کاملا مربوط به بحث حاضر است. خبرنگار ایتالیایی این پرسش را از امام پرسید که چرا ایشان با به رفراندوم گذاشتن عنوان «جمهوری دموکراتیک اسلامی» و افزودن قید «دموکراتیک» به جمهوری اسلامی مخالفند. فالاچی دقیقا میپرسد:
«حضرت امام! شما چرا از اول روی یک کلمه خط کشیدید: کلمه «دموکراتیک؟» و فرمودید «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر؟ این کلمه «دموکراسی» که تا این حد برای ما عزیز است، چرا شما در ایران خطش زدید؟ لطفا درباره این صحبت کنید؟»
در رابطه با این سوال گفتن این نکته اهمیت دارد که اظهار عبارت «دموکراسی تا این حد برای ما (غربیها) عزیز است» توسط فالاچی حقایقی تاریخی در خود دارد که بالاتر هم به آن اشاره شد؛ این «عزت»، پیشفرضهای نظری از پیش پذیرفتهشدهای را نشان میدهند که بنا بر اعتقاد هلد نه روشن و نه اثبات شدهاند، بلکه تنها به عنوان اموری «عزیز» پذیرفته شدند!
امام(ره) پاسخ فالاچی را اینگونه میدهند:
«بله، این مسائلی دارد. یک مساله این است که این عبارت، این را در ذهن میآورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزنانگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیائیم بگوئیم که ما اسلام میخواهیم، اما با اسلاممان دموکراسی باشد. اسلام همه چیز است. مثل این است که شما بگوئید که ما اسلام را میخواهیم و میخواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم! این برای ما خیلی ناراحت کننده است که کسی یک همچون خیالی داشته باشد؛ این اولا. ثانیا، این کلمه دموکراسی که پیش شما آنقدر عزیز است یک مفهوم مبینی(روشن) ندارد. ارسطو آن را یک جور معنی میکند، شوروی یک جور معنی کرده، سرمایهدارها یک جور معنی کردهاند؛ و ما نمیتوانیم در قانون اساسیمان یک لفظ مبهمی که هر کس برای خودش یک معنی از آن ارائه کرده است، بگذاریم.»
این کلمه دموکراسی که پیش شما آنقدر عزیز است یک مفهوم مبینی(روشن) ندارد. ارسطو آن را یک جور معنی میکند، شوروی یک جور معنی کرده، سرمایهدارها یک جور معنی کردهاند؛ و ما نمیتوانیم در قانون اساسیمان یک لفظ مبهمی که هر کس برای خودش یک معنی از آن ارائه کرده است، بگذاریم
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tasnimnews.com
مطالب پیشنهادی:
لیلاحاتمی ، شهاب حسینی ، فرهاد اصلانی و پرویز پورحسینی در دوران عاشقی + تصویر
قرمز همیشه انار نیست
مژده به دوستداران سریال انقلاب زیبا
شعری که رهبری در جمع هنرمندان خواندند + تصویر
مهناز افشار و رضا عطاران در نهنگ عنبر