این چهره همیشه خندان، 59 سالش است. سالها و سالهاست كه میشناسیمش و با كارهایش زندگی میكنیم. پا به پایش خندیدهایم و خیلی چیزها از او یاد گرفتهایم. علیرضا خمسه كه دانشآموخته روانشناسی است، خوب میداند چطور با بچهها رفتار كند و حتی خانوادهها را هم پای كارهای كودكانهاش بنشاند. به همین بهانه نگاهی به حرفهایی كه در این سالها در مصاحبههایش بیان كرده میاندازیم تا هم خمسه را بهتر بشناسیم و هم از او و موفقیتهایش درس بگیریم.
از مردم دوری نمی كند
خیلی از هنرمندان دوست ندارند در میان آدمهای معمولی راه بروند و در هر لحظهای كه در دنیای خصوصیشان هستند، به خاطر حرفهشان مورد توجه قرار بگیرند اما خمسه اینطور نیست. او هنوز هم یكی از اعضای همین اجتماع است كه دلیلی نمیبیند خودش را از خیابانها قایم كند. او میگوید: «اینكه من چهره شناختهشدهای هستم اصلا باعث نمیشود با دخترهایم وقت نگذرانم و بیرون نرویم. من این مرزها را رد كردهام و با این قضیه كنار آمدهام كه در خیابان با من سلام و علیك میكنند و... ایناصلا بد نیست چون من هم از این مهربانی مردم استقبال میكنم و با دخترم در خیابان قدم میزنم و از بزرگ شدنش لذت میبرم. هیچچیز زیباتر از دیدن این لحظهها نیست.»
هر راهی را امتحان میكند
او مرزی برای كارهایش قائل نمیشود. هم خاك صحنه را خورده و هم در تلویزیون و سینما ظاهر شده و به همه كارهایی كه در این 3عرصه انجام داده افتخار میكند. خودش معتقد است: «به من میگفتند برای كسی كه نقش اول را در سینما بازی میكند اینكه بیاید در تلویزیون افت دارد ولی من این را نمیفهمیدم، الان هم نمیفهمم چون نیاز به تجربه داشتم و حس میكردم در خانوادههای ما مسائل حل نشده زیادی وجود دارد. حفظ موقعیت من بهعنوان یك بازیگر نسبت به طرح مضامین مورد نیاز جامعه خیلی اهمیت ندارد. الان خانوادههای زیادی در حال متلاشی شدن هستند و باید از طریق تلویزیون روی اینها كار كنیم.»
لبهایش همیشه خندان است
علیرضا خمسه معتقد است كسی كه به تغییر جهان باور داشته باشد، میخندد و كسانی ناامید و غمگینند كه این امكان تغییر را نمیبینند. او این اعتقاد را به گوشه گوشه زندگیاش وارد كرده است. از دنیای پدری و همسری بگیرید تا دنیای معلمی و بازیگری؛ شاید به همین دلیل است كه حتی دیدن گریهها و بغضهای او در برنامههایش ما را میخنداند.
زندگی خانوادگی موفقی دارد
او تنها یك هنرمند نیست و مهمتر از آن هنرمندی نیست كه همه زندگیاش را فدای حرفهاش كند. علیرضا خمسه زندگی خانوادگی موفقی دارد كه در موردش میگوید: «من همیشه برای بازی بچهها وقت میگذارم و با آنها به پارك و سینما میروم. خریدهای گلسا هم بهعهده خودم است. وقت گذاشتن با خانواده را دوست دارم. راستش من كاملا مرد خانواده هستم. درسا كه نوجوان است و كمتر نیاز به همراهی دارد اما تهتغاری خانه ما یعنی گلسای شیرین زبان تمام وقت من و همسرم را بهخودش اختصاص داده است؛ با هم پارك میرویم و بازی میكنیم.»
تاثیرگذارترین راه را انتخاب كرده
خیلی از فرهیختگان ما معتقدند برای كودكان كار كردن اهمیتش بیشتر از كار برای بزرگسالان است. آنها دلشان میخواهد اجتماعشان را از نو بسازند و با آموزش دادن به بچهها پایهها را محكمتر كنند. خمسه هم یكی از آنهاست. او كه بیشتر با كار در حوزه كودك شناخته شده در این مورد میگوید: «كار كودك را انتخاب كردم چون فكر میكردم سختترین و تاثیرگذارترین كار جهان است. فكر میكنم اگر یك گروهی از هنرمندان و سیاستمداران و فرهیختگان بخواهند كاری برای جامعه بكنند، آن كار باید از مهدكودكها و پیشدبستانیها آغاز شود. ژاپنیها به این علت موفق شدند كه همه تئوریهایشان را در مراكز پیش دبستانی آزمودهاند بنابراین آن سالها من با آگاهی به سمت كارهای كودك رفتم.»
خودش را در فضای روشنفكری حبس نكرده
او در فضای نخبگی و هنرمندانه غرق نشده. هنرش در جای خودش است و زندگیاش هم در جای خودش. با وجود اینكه در گروه هنرمندان تحصیل كرده جای میگیرد اما نظراتش میتواند مورد توجه خیلی از نخبگان و هنرمندانی قرارگیرد كه با دنیای واقعی خداحافظی كردهاند. او معتقد است: «نخبگان هنری باید شرایط خاصی داشته باشند، به اعتقاد من نخبه هنری، فردی است كه بهخودش فكر نكند و دنبال منافع فردی خویش نباشد. اگر بخواهیم میزانی را برای نخبه شدن بیان كنیم باید بگوییم نخبه باید 3ویژگی داشته باشد: اول توانایی، دوم بینش و سوم از منیت به دوربوده و به جمع انسانی بپیوندد.»
مطالعه و پژوهش در كنار كار حرفهای
او بیگدار به آب نمیزند؛ در مورد كارهایش مطالعه كرده و تمایل زیادی به پژوهش كردن هم دارد. خمسه این 2 را یك ضرورت برای انجام كارهای موفق میداند و میگوید: «من یك روحیهای دارم كه خیلی دلم میخواهد در جوانهای امروز بهوجود بیاید یا اگر هست گسترش پیدا كند و آن روحیه تجربهگرایی و كار پژوهشی است مثلا همان موقع كه با بیضایی كار میكردم، پژوهشگر یك مبحثی در زمینه آموزش بودم یا وقتی با عیاری «روز باشكوه» را كار میكردم، یك كار پژوهشی در زمینه كودكان را شروع كردم كه منجر به تالیف كتاب شد یا در اوج كارهای سینمایی به یك زمینه دیگر یعنی پژوهش در روانشناسی خانواده وارد شدم و 3 سال در شبكه تهران و در برنامهای به اسم «جمعه تعطیل نیست» كار میكردم.»
از مردم دوری نمی كند
خیلی از هنرمندان دوست ندارند در میان آدمهای معمولی راه بروند و در هر لحظهای كه در دنیای خصوصیشان هستند، به خاطر حرفهشان مورد توجه قرار بگیرند اما خمسه اینطور نیست. او هنوز هم یكی از اعضای همین اجتماع است كه دلیلی نمیبیند خودش را از خیابانها قایم كند. او میگوید: «اینكه من چهره شناختهشدهای هستم اصلا باعث نمیشود با دخترهایم وقت نگذرانم و بیرون نرویم. من این مرزها را رد كردهام و با این قضیه كنار آمدهام كه در خیابان با من سلام و علیك میكنند و... ایناصلا بد نیست چون من هم از این مهربانی مردم استقبال میكنم و با دخترم در خیابان قدم میزنم و از بزرگ شدنش لذت میبرم. هیچچیز زیباتر از دیدن این لحظهها نیست.»
هر راهی را امتحان میكند
او مرزی برای كارهایش قائل نمیشود. هم خاك صحنه را خورده و هم در تلویزیون و سینما ظاهر شده و به همه كارهایی كه در این 3عرصه انجام داده افتخار میكند. خودش معتقد است: «به من میگفتند برای كسی كه نقش اول را در سینما بازی میكند اینكه بیاید در تلویزیون افت دارد ولی من این را نمیفهمیدم، الان هم نمیفهمم چون نیاز به تجربه داشتم و حس میكردم در خانوادههای ما مسائل حل نشده زیادی وجود دارد. حفظ موقعیت من بهعنوان یك بازیگر نسبت به طرح مضامین مورد نیاز جامعه خیلی اهمیت ندارد. الان خانوادههای زیادی در حال متلاشی شدن هستند و باید از طریق تلویزیون روی اینها كار كنیم.»
لبهایش همیشه خندان است
علیرضا خمسه معتقد است كسی كه به تغییر جهان باور داشته باشد، میخندد و كسانی ناامید و غمگینند كه این امكان تغییر را نمیبینند. او این اعتقاد را به گوشه گوشه زندگیاش وارد كرده است. از دنیای پدری و همسری بگیرید تا دنیای معلمی و بازیگری؛ شاید به همین دلیل است كه حتی دیدن گریهها و بغضهای او در برنامههایش ما را میخنداند.
زندگی خانوادگی موفقی دارد
او تنها یك هنرمند نیست و مهمتر از آن هنرمندی نیست كه همه زندگیاش را فدای حرفهاش كند. علیرضا خمسه زندگی خانوادگی موفقی دارد كه در موردش میگوید: «من همیشه برای بازی بچهها وقت میگذارم و با آنها به پارك و سینما میروم. خریدهای گلسا هم بهعهده خودم است. وقت گذاشتن با خانواده را دوست دارم. راستش من كاملا مرد خانواده هستم. درسا كه نوجوان است و كمتر نیاز به همراهی دارد اما تهتغاری خانه ما یعنی گلسای شیرین زبان تمام وقت من و همسرم را بهخودش اختصاص داده است؛ با هم پارك میرویم و بازی میكنیم.»
تاثیرگذارترین راه را انتخاب كرده
خیلی از فرهیختگان ما معتقدند برای كودكان كار كردن اهمیتش بیشتر از كار برای بزرگسالان است. آنها دلشان میخواهد اجتماعشان را از نو بسازند و با آموزش دادن به بچهها پایهها را محكمتر كنند. خمسه هم یكی از آنهاست. او كه بیشتر با كار در حوزه كودك شناخته شده در این مورد میگوید: «كار كودك را انتخاب كردم چون فكر میكردم سختترین و تاثیرگذارترین كار جهان است. فكر میكنم اگر یك گروهی از هنرمندان و سیاستمداران و فرهیختگان بخواهند كاری برای جامعه بكنند، آن كار باید از مهدكودكها و پیشدبستانیها آغاز شود. ژاپنیها به این علت موفق شدند كه همه تئوریهایشان را در مراكز پیش دبستانی آزمودهاند بنابراین آن سالها من با آگاهی به سمت كارهای كودك رفتم.»
خودش را در فضای روشنفكری حبس نكرده
او در فضای نخبگی و هنرمندانه غرق نشده. هنرش در جای خودش است و زندگیاش هم در جای خودش. با وجود اینكه در گروه هنرمندان تحصیل كرده جای میگیرد اما نظراتش میتواند مورد توجه خیلی از نخبگان و هنرمندانی قرارگیرد كه با دنیای واقعی خداحافظی كردهاند. او معتقد است: «نخبگان هنری باید شرایط خاصی داشته باشند، به اعتقاد من نخبه هنری، فردی است كه بهخودش فكر نكند و دنبال منافع فردی خویش نباشد. اگر بخواهیم میزانی را برای نخبه شدن بیان كنیم باید بگوییم نخبه باید 3ویژگی داشته باشد: اول توانایی، دوم بینش و سوم از منیت به دوربوده و به جمع انسانی بپیوندد.»
مطالعه و پژوهش در كنار كار حرفهای
او بیگدار به آب نمیزند؛ در مورد كارهایش مطالعه كرده و تمایل زیادی به پژوهش كردن هم دارد. خمسه این 2 را یك ضرورت برای انجام كارهای موفق میداند و میگوید: «من یك روحیهای دارم كه خیلی دلم میخواهد در جوانهای امروز بهوجود بیاید یا اگر هست گسترش پیدا كند و آن روحیه تجربهگرایی و كار پژوهشی است مثلا همان موقع كه با بیضایی كار میكردم، پژوهشگر یك مبحثی در زمینه آموزش بودم یا وقتی با عیاری «روز باشكوه» را كار میكردم، یك كار پژوهشی در زمینه كودكان را شروع كردم كه منجر به تالیف كتاب شد یا در اوج كارهای سینمایی به یك زمینه دیگر یعنی پژوهش در روانشناسی خانواده وارد شدم و 3 سال در شبكه تهران و در برنامهای به اسم «جمعه تعطیل نیست» كار میكردم.»
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: زندگی ایده آل
مطالب پیشنهادی:
7 درس از زندگی لاله اسكندری!
مطالب پیشنهادی:
7 درس از زندگی لاله اسكندری!
مورد عجیب «مهناز افشار»!
7 درس از زندگی «فاطمه معتمد آریا»
7 درس از زندگی «فاطمه معتمد آریا»
توصیه رامبد جوان به زن و شوهرهای جوان!!
همه تفاوتهای حامد بهداد با دیگر سوپراستارها!! (+عکس)
همه تفاوتهای حامد بهداد با دیگر سوپراستارها!! (+عکس)