هفته گذشته، فیلم "آبراهام لینکلن: شکارچی خون آشام"، اکران شد، در فیلم ادعا میشود شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، که در روز کشوری جنگ زده را اداره میکرد و در شب به جنگ خون آشام ها رفته و آنها را میکشت. البتّه، فیلم سازان از برخی حقایق تاریخی بهره بردند تا تاثیری دراماتیک را بر جای بگذارد. در واقع، آبراهام لینکلن به ندرت داد و بیداد راه انداخته و وحشیگری میکرد. با این حال، او به طور عجیب و غریبی در کشتی خوب بود. او میتوانست با هر فردی کشتی بگیرد و به راحتی طرف مقابل خود را شکست دهد.
به افتخار فیلم "آبراهام لینکلن: شکارچی خون آشام"، ما مجموعه ای از فیلم ها را گِرد هم آورده ایم، که حقایق تاریخی را کاملا اشتباه بیان کرده اند.
فصل جادوگری (2011)
ستاره این فیلم نیکلاس کِیج میباشد، و درباره زامبی ها، جادوگران و چنین موضوعاتی میباشد؛ بنابراین، طبیعی است که چنین باشد، درست است؟ تمام این موارد قابل قبول خواهد بود، به غیر از این موضوع که فیلم در دوره تاریخی خاصی اتفاق میافتد. کِیج و همکارش، شوالیه هایی از جنگ های صلیبی میباشند، که تنها بدین دلیل به خانه بازگشته اند تا با شیوع طاعون مقابله نمایند. تنها مشکل آن است که آخرین دور از جنگ های صلیبی (شماره نهم، باور داشته باشید یا نه)، در سال 1272 یا همین حدودها، به پایان رسیده است. طاعون سیاه تا سال 1348 به اروپا نرسید. بیشتر شبیه به فیلمی است که درباره ویروس کامپیوتری استاکس نت ساخته شده باشد. علاوه بر این، و با توجه به عنوان، برخی از اتفاقات فیلم در ساحل استریا رخ میدهد، که یکی از استان های محصور در خشکی در کشور اتریش میباشد.
ویکتوریای جوان (2009)
فیلمنامه نویس جولیان فیلوز، که بعدها به "مرکز شهر اِبی" پیوست، در رابطه با علاقه خود به رهایی از فیلم نامه های دارای اشتباهات تاریخی، بسیار فریاد زده است؛ حتی تا جایی کهبازیگر مشهور امیلی بلانت را سرزنش کرد که چرا در یک صحنه کلمه "اوکی" را آزادانه بیان کرده است. البتّه، این امر منجر نشد تا فیلوز، آزادی های تاریخی را پشت پا نهد؛ برای نمونه، در صحنه ای که شاهزاده آلبرت، با شلیک گلوله ای ترور شده و به قتل میرسد. ملکه حاکم زیاد از این اتفاق خرسند نشد. کاخ باکینگهام در این رابطه این طور گزارش داد: چنین اتفاقی هرگز روی نداده است و اعلاحضرت خواستار توضیح در رابطه با چنین اشتباه فاحش تاریخی میباشند. ایشان همچنین اظهار داشته اند که یونیفرم های مورد استفاده در این فیلم، بسیار شبیه به یونیفرم های آلمانی است.
حرامزاده های لعنتی (2009)
در صورتی که پایان عجیب این فیلم شما را گیچ کرده است، و سبب شد تا اشتباهی در تاریخ جهان به وجود آید؛ امّا باید بدانید که هیتلر توسط باندی ستیزه جو از یهودیان کشته نشده است. او در پناهگاهی در برلین خودکشی کرد، البتّه پس از اینکه مجموعه ای از ویدئوهای خنده دار و عجیب ساخت خود را در یوتیوپ منتشر کرد!!!
10000 سال قبل از میلاد (2008)
کارگردان رونالد ایمیریچ، معمولا به عنوان فردی که بسیار به واقع گرایی پایبند است، شناخته میشود (ببینید: در فیلم "روز استقلال"، ویروسی کامپیوتری را از طریق سیستم مکینتاژ به بیگانگان ارسال میکند). بنابراین، بسیار تنفر برانگیز است که به او اطلاع دهیم، ماموت های پشمالو، در واقع برای ساخت اهرام، مورد استفاده قرار نمیگرفتند. این ماموت های پشمالو، هرگز در صحرا یافت نشده اند. اگر این طور بود، که آنها نیاز نداشتند که پشمالو باشند. و تا حدود 2500 سال قبل از میلاد، هیچ گونه هرمی در مصر ساخته نشده بود.
300 (2007)
هرچند این پیروزی برای کدهای اخلاقی دوران باستان و آموزش بدنی مدرن، مبتنی بر جنگ واقعی ترموپیل است، این فیلم بسیاری از آزادی های سبکی را پذیرفته و مورد استفاده قرار میدهد- یکی از بارزترین آنها این است که خشایارشا، پادشاه ایران، مردی با بیش از دو متر قد نبود. شورای اسپارتان از مردانی با بیش از 60 سال سن تشکیل شده بود و نه مردی به جوانی ترون (دومینیک وست 37 ساله این نقش را بازی کرد). و جنگجویان اسپارتی، در میدان مبارزه زره هایی برنزی میپوشیدند و نه تنها اسپیدوس های چرمی.
الیزابت: عصر طلایی (2007)
در سال 1585، زمانی که این فیلم در آن رخ میدهد، ملکه الیزابت 52 ساله بود- کیت بلانشت در هنگام فیلم برداری، و در صحنه ترور، تنها 36 سال داشت- و با خوستگارانی چون ایوان مخوف رابطه عاشقانه نداشت (ایوان در این زمان از دنیا رفته بود) و هرچند او گارد سربازان خود با زره کامل و شمشیر را در اختیار داشت، امّا در واقع او سوار بر زینی یک طرفه میشد و عصایی را با خود حمل میکرد. او بیشتر پیرو شاهزادگی بود تا ژانداک.
آپوکالیپتو (2006)
این تنها فیلمی است که تمام بخش های انسان شناسی را با میگرن مواجه ساخته است. مطمئنا، مایا قربانی انسانی عجیبی را انجام داده است، امّا نه کولکول کان، خدای خورشید؛ و تنها افراد با رتبه بالا که در جنگ اسیر شده بودند، کشته شدند. پیروزمردانی که در پایان فیلم میرسند کمی عجیب است: تخمین زده شده است که 90% از جمعیت بومیان ایالات متحده آمریکا، با ابتلا به آبله ای که دام های خود گرفته بودند، جان خود را از دست داده بودند.
خاطرات یک گیشا (2005)
گیشای تازه کار، که mizuage نامیده میشود، واقعا بیشتر از آرایش معمولی داشت. جایی که او به سرعت مدل مو و لباس های خود را تغییر میدهد. هرگز در چنین زمانی نمیگنجد. در صحنه ای که مشتریان از قدرت رقص او شگفت زده میشوند، روال معمول کاری او- که در برگیرنده کفش های مربوط به سِن (جایگاه)، برف شادی، و بارقه ای از نور بود- بیشتر شبیه به یک استودیوی کاری است تا کیوتوی پیش از جنگ.
آخرین سامورایی (2003)
ژاپنی ها در اواخر قرن نوزدهم، چندین مشاور خارجی را استخدام کردند تا ارتش آنها را مدرن نمایند. امّا آنها بیشتر فرانسوی بودند تا آمریکایی. شخصیت کین واتانبه، که بر اساس سیاگو تاکاموری واقعی ساخته شده بود، فردی که هنگام شکست خودکشی سنتی کرد تا آنکه با آتش تفنگ از پای در آید. علاوه بر این، جای این شک وجود دارد که کهنه سرباز چهل ساله جنگ های داخلی و معتاد به الکل، با موهای بلند، بیشتر بر چوپ های غذاخوری تسلط داشته باشد تا شمشیرهای سامورایی.
ذهن زیبا (2001)
این فیلم، که بر اساس اقتباسی از کتاب سیلویا ناسار ساخته شده است، برخی از لحظه های زندگی جان نش را به تصویر میکشد که مورد پسند واقع نمیشود. او پدر پسری است که خارج از ازدواج حاصل شده است، به دلیل اتهامات اخلاقی بازداشت شده است، و در طول سالها، اظهارات نامناسبی را درباره گروه های اقلیتی بر زبان آورده است. موضوع انگشت نماتر، آن است که توهمات جان نش در طول زندگی اش، شنیداری بودند و نه بصری. و سخنرانی سوزناک نش پس از دریافت جایزه نوبل؟!! او هرگز نوبل نگرفته است.
وطن پرست (2000)
شخصیت جنگی انقلابی، فرانسیس (روباه مرداب) ماریون، ایده اصلی برای نقش مل گیبسون در این فیلم بود. امّا او مرد خانواده نبود، آن طور که در این فیلم به نمایش در آمده است. او برده داری بود که تا پیش از پایان جنگ (با دختر دایی خود)، هرگز ازدواج نکرد. مورخان همچنین میگویند که او با شدّت عمل، چیروکیهای بومی را مورد آزار و اذیت قرار داده و به قتل میرساند. علاوه بر این، وجود نبردی هیجان انگیز در کاخ دادگاه گیلفورد؟!! جایی که او انتقام خود را از بریتانیایی ها میگیرد؟!!! در واقع، آمریکایی ها در آن جنگ شکست میخورند.
گلادیاتور (2000)
امپراطور کومودوس، آن طور که در فیلم به نمایش در آمده است، زیردست خواهر خود و فردی بی اراده نبود. فردی وحشی و معتاد به الکل بود، امّا نه فردی الکلی و وحشی که بی اراده بوده و زیردست باشد. او همچنین پدر خود، مارکوس اوریلوس، را نکشت. پدر او در واقع، جان خود را در اثر ابتلاء به آبله مرغان از دست داد. کومودوس، به جای آنکه در نبرد گلادیاتورها جان خود را از دست دهد، در وان حمام خود به قتل رسید.
شجاع دل (1995)
اجازه دهید این حقیقت را به فراموشی بسپاریم که دامن های مردانه تا 300 سال پس از روز ویلیام والاس پوشیده نمیشدند. با یک حساب ساده میتوان این نکته را دریافت. بر اساس این فیلم، چشم های آبی و جذّاب والاس در نبرد فالکیرک، بسیار محسورکننده بودند. او همسر شاه ادوارد دوم، ایزابل فرانسوی را اغوا نمود، و نتیجه این اغواگری، به دنیا آمدن ادوارد سوم بود. امّا بر اساس کتاب های تاریخی، ایزابل در دوران نبرد فالکیرک، تنها سه سال داشته است، و ادوارد سوم هفت سال پس از مرگ والاس به دنیا آمد.
ستاره این فیلم نیکلاس کِیج میباشد، و درباره زامبی ها، جادوگران و چنین موضوعاتی میباشد؛ بنابراین، طبیعی است که چنین باشد، درست است؟ تمام این موارد قابل قبول خواهد بود، به غیر از این موضوع که فیلم در دوره تاریخی خاصی اتفاق میافتد. کِیج و همکارش، شوالیه هایی از جنگ های صلیبی میباشند، که تنها بدین دلیل به خانه بازگشته اند تا با شیوع طاعون مقابله نمایند. تنها مشکل آن است که آخرین دور از جنگ های صلیبی (شماره نهم، باور داشته باشید یا نه)، در سال 1272 یا همین حدودها، به پایان رسیده است. طاعون سیاه تا سال 1348 به اروپا نرسید. بیشتر شبیه به فیلمی است که درباره ویروس کامپیوتری استاکس نت ساخته شده باشد. علاوه بر این، و با توجه به عنوان، برخی از اتفاقات فیلم در ساحل استریا رخ میدهد، که یکی از استان های محصور در خشکی در کشور اتریش میباشد.
فیلمنامه نویس جولیان فیلوز، که بعدها به "مرکز شهر اِبی" پیوست، در رابطه با علاقه خود به رهایی از فیلم نامه های دارای اشتباهات تاریخی، بسیار فریاد زده است؛ حتی تا جایی کهبازیگر مشهور امیلی بلانت را سرزنش کرد که چرا در یک صحنه کلمه "اوکی" را آزادانه بیان کرده است. البتّه، این امر منجر نشد تا فیلوز، آزادی های تاریخی را پشت پا نهد؛ برای نمونه، در صحنه ای که شاهزاده آلبرت، با شلیک گلوله ای ترور شده و به قتل میرسد. ملکه حاکم زیاد از این اتفاق خرسند نشد. کاخ باکینگهام در این رابطه این طور گزارش داد: چنین اتفاقی هرگز روی نداده است و اعلاحضرت خواستار توضیح در رابطه با چنین اشتباه فاحش تاریخی میباشند. ایشان همچنین اظهار داشته اند که یونیفرم های مورد استفاده در این فیلم، بسیار شبیه به یونیفرم های آلمانی است.
در صورتی که پایان عجیب این فیلم شما را گیچ کرده است، و سبب شد تا اشتباهی در تاریخ جهان به وجود آید؛ امّا باید بدانید که هیتلر توسط باندی ستیزه جو از یهودیان کشته نشده است. او در پناهگاهی در برلین خودکشی کرد، البتّه پس از اینکه مجموعه ای از ویدئوهای خنده دار و عجیب ساخت خود را در یوتیوپ منتشر کرد!!!
کارگردان رونالد ایمیریچ، معمولا به عنوان فردی که بسیار به واقع گرایی پایبند است، شناخته میشود (ببینید: در فیلم "روز استقلال"، ویروسی کامپیوتری را از طریق سیستم مکینتاژ به بیگانگان ارسال میکند). بنابراین، بسیار تنفر برانگیز است که به او اطلاع دهیم، ماموت های پشمالو، در واقع برای ساخت اهرام، مورد استفاده قرار نمیگرفتند. این ماموت های پشمالو، هرگز در صحرا یافت نشده اند. اگر این طور بود، که آنها نیاز نداشتند که پشمالو باشند. و تا حدود 2500 سال قبل از میلاد، هیچ گونه هرمی در مصر ساخته نشده بود.
300 (2007)
هرچند این پیروزی برای کدهای اخلاقی دوران باستان و آموزش بدنی مدرن، مبتنی بر جنگ واقعی ترموپیل است، این فیلم بسیاری از آزادی های سبکی را پذیرفته و مورد استفاده قرار میدهد- یکی از بارزترین آنها این است که خشایارشا، پادشاه ایران، مردی با بیش از دو متر قد نبود. شورای اسپارتان از مردانی با بیش از 60 سال سن تشکیل شده بود و نه مردی به جوانی ترون (دومینیک وست 37 ساله این نقش را بازی کرد). و جنگجویان اسپارتی، در میدان مبارزه زره هایی برنزی میپوشیدند و نه تنها اسپیدوس های چرمی.
در سال 1585، زمانی که این فیلم در آن رخ میدهد، ملکه الیزابت 52 ساله بود- کیت بلانشت در هنگام فیلم برداری، و در صحنه ترور، تنها 36 سال داشت- و با خوستگارانی چون ایوان مخوف رابطه عاشقانه نداشت (ایوان در این زمان از دنیا رفته بود) و هرچند او گارد سربازان خود با زره کامل و شمشیر را در اختیار داشت، امّا در واقع او سوار بر زینی یک طرفه میشد و عصایی را با خود حمل میکرد. او بیشتر پیرو شاهزادگی بود تا ژانداک.
این تنها فیلمی است که تمام بخش های انسان شناسی را با میگرن مواجه ساخته است. مطمئنا، مایا قربانی انسانی عجیبی را انجام داده است، امّا نه کولکول کان، خدای خورشید؛ و تنها افراد با رتبه بالا که در جنگ اسیر شده بودند، کشته شدند. پیروزمردانی که در پایان فیلم میرسند کمی عجیب است: تخمین زده شده است که 90% از جمعیت بومیان ایالات متحده آمریکا، با ابتلا به آبله ای که دام های خود گرفته بودند، جان خود را از دست داده بودند.
گیشای تازه کار، که mizuage نامیده میشود، واقعا بیشتر از آرایش معمولی داشت. جایی که او به سرعت مدل مو و لباس های خود را تغییر میدهد. هرگز در چنین زمانی نمیگنجد. در صحنه ای که مشتریان از قدرت رقص او شگفت زده میشوند، روال معمول کاری او- که در برگیرنده کفش های مربوط به سِن (جایگاه)، برف شادی، و بارقه ای از نور بود- بیشتر شبیه به یک استودیوی کاری است تا کیوتوی پیش از جنگ.
آخرین سامورایی (2003)
ژاپنی ها در اواخر قرن نوزدهم، چندین مشاور خارجی را استخدام کردند تا ارتش آنها را مدرن نمایند. امّا آنها بیشتر فرانسوی بودند تا آمریکایی. شخصیت کین واتانبه، که بر اساس سیاگو تاکاموری واقعی ساخته شده بود، فردی که هنگام شکست خودکشی سنتی کرد تا آنکه با آتش تفنگ از پای در آید. علاوه بر این، جای این شک وجود دارد که کهنه سرباز چهل ساله جنگ های داخلی و معتاد به الکل، با موهای بلند، بیشتر بر چوپ های غذاخوری تسلط داشته باشد تا شمشیرهای سامورایی.
این فیلم، که بر اساس اقتباسی از کتاب سیلویا ناسار ساخته شده است، برخی از لحظه های زندگی جان نش را به تصویر میکشد که مورد پسند واقع نمیشود. او پدر پسری است که خارج از ازدواج حاصل شده است، به دلیل اتهامات اخلاقی بازداشت شده است، و در طول سالها، اظهارات نامناسبی را درباره گروه های اقلیتی بر زبان آورده است. موضوع انگشت نماتر، آن است که توهمات جان نش در طول زندگی اش، شنیداری بودند و نه بصری. و سخنرانی سوزناک نش پس از دریافت جایزه نوبل؟!! او هرگز نوبل نگرفته است.
شخصیت جنگی انقلابی، فرانسیس (روباه مرداب) ماریون، ایده اصلی برای نقش مل گیبسون در این فیلم بود. امّا او مرد خانواده نبود، آن طور که در این فیلم به نمایش در آمده است. او برده داری بود که تا پیش از پایان جنگ (با دختر دایی خود)، هرگز ازدواج نکرد. مورخان همچنین میگویند که او با شدّت عمل، چیروکیهای بومی را مورد آزار و اذیت قرار داده و به قتل میرساند. علاوه بر این، وجود نبردی هیجان انگیز در کاخ دادگاه گیلفورد؟!! جایی که او انتقام خود را از بریتانیایی ها میگیرد؟!!! در واقع، آمریکایی ها در آن جنگ شکست میخورند.
گلادیاتور (2000)
امپراطور کومودوس، آن طور که در فیلم به نمایش در آمده است، زیردست خواهر خود و فردی بی اراده نبود. فردی وحشی و معتاد به الکل بود، امّا نه فردی الکلی و وحشی که بی اراده بوده و زیردست باشد. او همچنین پدر خود، مارکوس اوریلوس، را نکشت. پدر او در واقع، جان خود را در اثر ابتلاء به آبله مرغان از دست داد. کومودوس، به جای آنکه در نبرد گلادیاتورها جان خود را از دست دهد، در وان حمام خود به قتل رسید.
اجازه دهید این حقیقت را به فراموشی بسپاریم که دامن های مردانه تا 300 سال پس از روز ویلیام والاس پوشیده نمیشدند. با یک حساب ساده میتوان این نکته را دریافت. بر اساس این فیلم، چشم های آبی و جذّاب والاس در نبرد فالکیرک، بسیار محسورکننده بودند. او همسر شاه ادوارد دوم، ایزابل فرانسوی را اغوا نمود، و نتیجه این اغواگری، به دنیا آمدن ادوارد سوم بود. امّا بر اساس کتاب های تاریخی، ایزابل در دوران نبرد فالکیرک، تنها سه سال داشته است، و ادوارد سوم هفت سال پس از مرگ والاس به دنیا آمد.
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی:
10 شخصیت فیلمهای سینمای هالیوود که وجود واقعی داشتند!!
10 صحنه از فیلمهای هالیوود که حتی مردها را هم به گریه انداختند!! (+عکس)
15 لوکیشن واقعی که فیلمهای ترسناک مشهور در آنجا ساخته شدند!! (+عکس)
بازیگران و خوانندههای هالیوود که جزیره شخصی دارند!!+تصاویر
10 فیلم ترسناک تاریخ سینما با موضوع روح! (+عکس)