برادپیت امسال مهمترین نقش دوران حرفه‌ای‌اش را بازی كرد، پیش از این به جز «بابل» كدام كارش را به خاطر دارید؟ احتمالا فیلم «هفت» را اگر نبود مساعدت...
  
ستاره‌های متولد دهه 60 كم‌كم می‌روند كه محو شوند مگر اینكه از این به بعد به نقش‌های دوم و سوم راضی شوند.
برادپیت، جانی‌دپ، كیانو ریوز و مهمتر از همه تام‌كروز از همین ستاره‌های دهه 60 محسوب می‌شوند. آخرین كارهای این ستاره‌ها،  بهترین فیلم‌شان در سال‌های اخیر به حساب نمی‌آید. هر كدام از اینها طی 7سال اخیر یك یا  دو كار جدی داشته‌اند كه هم منتقدان برایشان به احترام ایستادند و هم تماشاگران.
در حالی‌كه یك ستاره كه دست بر قضا ادعای اسطوره بودن هم دارد به طور معمول باید هر 2 سال یك‌بار فیلمی رو كند كه او را در جریان ستاره بودن و اسطوره شدن قرار بدهد.
در سال‌های اخیر اوضاع اصلا برای تام‌كروز مناسب نبوده است. آخرین كار قابل تقدیر او به لحاظ گیشه و به لحاظ نظر منتقدان و تماشاگران همان آخرین سامورایی است محصول سال 2003؛ فیلمی كه 140 میلیون دلار هزینه ساخت آن شد و فروشش نیز اگرچه بالای یكصد میلیون دلار بود (آخرین سامورایی دقیقا 111میلیون دلار در آمریكا فروخت) اما كمی تا قسمتی شكست به حساب می‌آید.
این اتفاق برای تام‌كروز دقیقا امسال هم روی داده فیلم پرهزینه او؛ یعنی «والكری» كه بین 75 تا 90میلیون دلار هزینه ساختش شده بود حالا در آمریكا چیزی حدود 90میلیون دلار فروخته اگرچه فروش جهانی والكری چیزی معادل 183 میلیون دلار اعلام شده است.
 به نظر می‌رسد با این شرایط و آزمون و خطاهای مكرر با «یونایتد آرتیستز» و «مترو گلدوین مایر» باید «تام‌كروز» و دیگر ستاره‌ها روند دیگری را برای ستاره بودن در پیش بگیرند.
«والكری» اثری است قابل احترام و بسیار خوش ساخت اما یك چیزی بدجوری توی پیشانی فیلم خورده و آن هم پرخرج بودن آن است؛ فیلمی پرخرج كه ابتدا به ساكن برای برخاستن دوباره‌ تام‌كروز از دوران فترت ساخته شده است. اما اگر این بدبینی‌ها هم كنار گذاشته شوند، بازهم «والكری» به رغم تمام آن امتیازات‌اش اثری است كه هم كمتر دیده شد؛ هم با رقبایش جدال نكرد و از جنگ اسكار كنار كشید.

شیرخفته؛ فیلم بازنده

آثار تاریخی در زیر مجموعه‌های فراوانش، فیلم‌هایی هستند كه یا می‌برند و یا می‌بازند. حد وسطی برایشان نمی‌توان متصور شد چرا كه فیلم‌هایی هستند پرهزینه و پر از بازیگر. حالا اگر این اثر تاریخی، جنگی هم باشد و مهمتر از همه، اگر این فیلم تاریخی- جنگی، درباره یك شخصیت واقعی باشد دیگر آن وقت جمع تك‌تك ظرافت‌ها و جزئیات است كه یا سبب برنده شدن فیلم می‌شود یا محو شدنش. برای «والكری» این كار همان بیدار كردن شیر خفته به حساب می‌آمد.
داستان درباره یك قهرمان ملی است مربوط به كشور آلمان كه به بدبینی به دیگران شهره عام و خاص‌ هستند؛ بدبینی آنها را با غرور جمع كنید، نتیجه‌اش این می‌شود كه اگر هالیوود بخواهد فیلمی درباره جنگ جهانی دوم بسازد و كاراكتر اولش یك قهرمان ملی آلمانی باشد، آن وقت باید از سیر تا پیاز را با آنها چك كند؛ روندی كه هیچ جا مقبول نیست. ضمن اینكه هنوز خانواده‌ این شخص زنده‌اند. به هر حال «والكری» با اما واگرها و كارشكنی‌های آلمانی‌ها ادامه پیدا كرد یا نكرد، محصول اصلی چیزی بود كه به مذاق آلمانی جماعت هم خوش آمد، هم نیامد. وقتی آلمانی‌ها به عنوان نوك قله، این فیلم را آنچنان درك نكردند. كار دیگران كه دیگر زار است.
 
«شیر خفته همان كلنل كلاوس ون اشتافنبرگ بود» و فیلم درباره او و «تام كروزی» كه نقش او را بازی می‌كند. تام كروز نیز سال‌ها بود كه دیگر به شیری خفته تبدیل شده بود. «والكری» هر 2 تای آنها را بیدار كرد. حال سهم هر كدام چقدر می‌تواند برایشان اعتبار بیاورد، معلوم نیست. اولی كه قهرمان یك ملت شده و خواهد بود و دومی هم كه در حال تعویض شركت‌های فیلمسازی‌اش است تا كدام فیلمش با كدام كمپانی بتواند او را دوباره به صدر پرتاب كند؛ «تام كروزی» كه متولد 1962 است و تا 50 سالگی‌اش فقط یك ارزن فاصله دارد.
مورد عجیب بنجامین پیت!
داستان اما برای برادپیت كمی متفاوت‌تر است. او پیشینه تام‌كروز را ندارد. اولین فیلم مهم كروز، «تاپ گان» محصول 22سال پیش است. اما چهره و نوع جنجال‌سازی‌هایی از نوع «برادپیت» باعث شد كه او حداقل جمعیت عوام و گروه سنی زیر 17سال را تا همین الان برای خودش داشته باشد. اما دیگر زمان «جیمز وین» و یا «الویس پریسلی» نیست.
به قول «راجر ایبرت»: یا ستاره‌ای و همیشه با بهار می‌آیی و یا ستاره سابق هستی! و مدام در پاییز به سر می‌بری! برادپیت امسال مهمترین نقش دوران حرفه‌ای‌اش را بازی كرد، پیش از این به جز «بابل» كدام كارش را به خاطر دارید؟ احتمالا فیلم «هفت» را اگر نبود مساعدت «مورگان فریمن» در تكمیل نقش او معلوم نبود سرنوشت كارآگاه جوان در آن فیلم چه می‌شد؟ و اگر نبود تیزهوشی و جاه‌طلبی‌های كارگردانی جوان به نام «دیوید فینچر» بازهم مشخص نبود كه «براد پیت» در «هفت» چگونه كار می‌كرد؟ با این حال بازهم این «دیوید فینچر» بود كه براد پیت را به اوج رسانید، با: «مورد عجیب بنجامین باتن».
این فیلم را اگرچه اعضای 5800 نفری آكادمی اسكار به‌رغم نامزد كردنش در 13 رشته؛ بدجوری له كردند، اما برادپیت را دوباره به اوج رسانید. او كه متولد 1963 است با 50 سالگی‌اش مثل «تام كروز» فاصله اندكی دارد. یا اینكه او به «مورد عجیب بنجامین پیت» تبدیل می‌شود؛ یعنی می‌شود یك ستاره‌ای كه دوباره برخاسته و یا اینكه دیگر كار درخوری از او نخواهیم دید. راه دیگری هم وجود دارد: سریال‌های تلویزیونی! بله همان كاری كه خیلی‌ها مثل جورج كلونی، دیوید كاروز و حتی بروس ویلیس از چند سال پیش در پیش گرفتند و دست بر قضا بدجوری هم موفق‌اند. «سی‌اس‌آی میامی» و «لاست» شاهدانی بر این ادعا هستند.

بلای ماتریكس و دزدان دریایی!

اوایل سال 1990 بود كه جانی دپ اعلام كرد قبل از اینكه در «ادوارد دست‌قیچی» بازی كند و همچنین پیشنهادی از سوی «تیم برتون» بشنود؛ قصد داشته برود یك راست خودش را هلاك كند و حتما هم می‌دانید كه در آن سال‌ها جانی دپ با 28 سال سن یكی از مشهورترین بازیگران تلویزیونی در آمریكا بود. اما یك ستاره تلویزیونی كجا و یك بازیگر سوپراستار در سینما كجا! با این حال جانی دپ با فیلم‌های «تیم برتون» به اوج رسید.
طی 5 سال اخیر جدای از «پیدا كردن ناكجا آباد» حضور او در «دزدان دریایی كارائیب» برایش حضور همه جانبه و تشویق قشر عام را در پی داشت اما دیگر هیچ! جانی دپ هم متولد 1963است. او هم دیگر باید به نقش‌های دوم و سوم برای 3، 4 سال بعد كه بیشتر پا به سن گذاشت، فكر كند وگرنه همان اندیشه‌ای به سراغش می‌آید كه ابتدای دهه 90تصمیم به انجام دادن‌اش داشت. هرچند او ستاره‌ای است كه تا حالا 3 بار نامزد دریافت اسكار شده و 8بار هم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوپ و تمام این11بار نامزدی در گلدن گلوپ و اسكار برایش فقط یك جایزه گلدن گلوپ در سال 2008  را به ارمغان آورده است.
اوضاع برای «كیانو ریوز» كه متولد 1964 است كمی فرق می‌كند. او نه تاكنون نامزد اسكار بوده و نه نامزد گلدن گلوپ و نه حتی برای «بافتا » یا «كن» نامزد شده. حتی اولین فیلم مشهور او یعنی «سرعت» وقتی اكران شد كه او 30 ساله بود. اما به هرحال او بازیگری است كه حضور سینمایی‌اش از سال 1985 آغاز ‌شد و محبوبیت او، هم متعلق به قشر عام سینماروست، هم متعلق به برخی منتقدان.
هرچه باشد او ستاره‌ای بوده كه كمتر حاشیه داشته  و اكثرا مورد احترام قرار گرفته. كارهای آخر او ناگزیر چیزهایی شبیه به «ماتریكس» از كار درآمده‌اند. او با  «پادشاهان خیابان» هرچند خواست از این فضای ماتریكسی جدا شود اما این فیلم نفروخت و تماشاگران و منتقدان را راضی نكرد. بنابراین باز هم فیلمی با حال‌وهوای ماتریكسی از آستین این پسر متولد بیروت بیرون آمد: وقتی كه زمین از حركت بازایستاد، یك اثر تخیلی كه باز هم راضی‌‌كننده نبود.
 
او تا سال 2010، 2 كار دیگر پیش‌رو دارد: اولی فیلمی است به نام «زندگی خصوصی پی‌پالی» كه 15جولای امسال به نمایش درمی‌آید و یك درام خانوادگی است به كارگردانی «ربه‌كا میلر» كه دنبال فیلمی دیگری  از او نگردید چون تازه كار است و كار دیگرش هم «استامپاناتو» است به معنی «لگدكوب!» كه سال 2010 اكران می‌شود. یا این 2  فیلم كیانو ریوز 47 ساله را نجات می‌دهد یا اینكه آقای ماتریكس سابق و البته بسیار محبوب باید به ستاره سابق شدن عادت كند.
برای تام‌كروز سال‌های بعدی نیز به لحاظ حرفه‌ای روشن نیست! اصلا هنوز معلوم نیست كه او چه كمپانی را برای سال‌های بعدی در نظر دارد و چه فیلمی را در شرایط پیش تولید در دست دارد. برادپیت البته مثل اینكه سال‌های پركاری در پیش دارد. برای امسال فقط «لعنتی‌های پست فطرت» كه 21 آگوست اكران می‌شود را دارد. فیلمی كه آخرین ساخته «كوئینتین تارانتینو» محسوب می‌شود و باید منتظرش  ماند. كارهای دیگر او برای سال‌های 2010 و بعدتر هم در پیش تولید هستند و دلگرم كننده به نظر می‌رسند چرا كه حداقل نام‌های كارگردان‌هایی مثل همین «تارانتینو» و «ترنس مالیك» را برخود دارند.
 
برای «جانی دپ» كه از 2007 یعنی بعد از «سوئینی تاد: آرایشگر شیطان صفت خیابان فلیت» تا حالا فیلمی بر پرده نداشته، امسال می‌توانیم شاهد «دشمن مردم» باشیم؛ فیلمی به كارگردانی «مایكل مان» كه اول جولای امسال اكران می‌شود و انتظار  برای این فیلم نیز ارزش دارد. او تا سال 2011 حداقل 5 كار در پیش تولید دارد كه دو تایشان امیدواركننده‌ هستند.
به هر حال هالیوود همیشه هم به ستاره‌هایش وابسته بوده و سینمای مستقل را برنمی‌تابد. از طرفی غول‌های فیلمساز مثل اسكورسیزی و هم نسلان او كمتر كار می‌كنند؛‌ از دوران اوج رابرت دنیرو، آل پاچینو و جك نیكلسون و كلینت ایستوود یك دهه می‌گذرد. یا این ستاره‌های دهه 60 به اوج می‌آیند و فانوس‌ هالیوود روشن می‌ماند و یا اینكه این فانوس منطقا برای چند سالی خاموش می‌شود تا چند بچه متولد دهه 70 مثل دی‌كاپریو به پختگی خاص این ستاره‌های در حال احتضار دهه60 برسند. 
      
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrionline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
دیروز و امروز ستارگان سینما+تصویر
گزارش تصويرى: هاليوود ابزارى براى راى‌گيرى
 نقش‌هایی كه دنیا را تكان دادند!
گزارش تصويرى: پرهزينه‌ترين فيلمهاى تاريخ سينما (1)
گزارش تصویری جدیدترین فیلم آنجلینا جولی