عیار 14
عیار 14 به كارگردانی پرویز شهبازی درباره طلافروشی است كه به خاطر اتفاق 5 سال قبل به دردسر می‌افتد و همه داستان آن در 12 ساعت می‌گذرد...

برای ساخته شدن فیلم عیار 14 پنج سال پس از نفس عمیق منتظر ماندیم و برای نمایشش یك سال. فیلمی از كارگردان نفس عمیق كه نمی‌تواند خاطره خوش آن فیلم را برایمان زنده كند اما در عین حال باز هم فیلم خوش ساخت و ارزشمندی است. عیار 14 در هوای برفی سرعین فیلمبرداری شده است. اگر در این روزهای گرم زمستانی! دلتان برای دیدن برف تنگ شده، می‌توانید سری به سینماهای نمایش دهنده عیار 14 بزنید.
عیار 14 به كارگردانی پرویز شهبازی درباره طلافروشی است كه به خاطر اتفاق 5 سال قبل به دردسر می‌افتد و همه داستان آن در 12 ساعت می‌گذرد. محمدرضا فروتن، پوریا پورسرخ، كامبیز دیرباز، مهشید افشارزاده، مینا ساداتی و بهرنگ علوی بازیگران این فیلم هستند.فیلم سینمایی عیار 14 از بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر جایزه ویژه هیات داوران را دریافت كرد.

هنر در حال زندگی كردن

عیار 14 دو شخصیت محوری دارد كه روایت با كشمكش و جدال بین این دو پیش می‌رود. اولی فرید (محمدرضا فروتن) یا همان طلا فروش بزدل و ترسویی كه مدام خودش را مخفی می‌كند و دومی مرد غریبه‌ای به نام منصور (كامبیز دیرباز) كه با آمدنش به شهر آرامش طلافروش را بر هم می‌زند. در بین این دو مسلما منصور آدم دوست‌داشتنی‌تری است. برای شناخت بهتر می‌توانیم یكی از دیالوگ‌هایش را مرور می‌كنیم. منصور می‌گوید: بهترین لحظه زندگیت همینیه كه توش هستی و مهم‌ترین آدم زندگیت همینیه كه جلوت نشسته.
 منصور می‌داند كه چگونه از زمان حال لذت ببرد. او قدر لحظه اكنون‌ را می‌داند. هركسی نمی‌تواند چنین هنری داشته باشد اما منصور از عهده این كار بر می‌آید. به عنوان نمونه دقت كنید كه با یك پاكت تخمه و 3 تا شیشه نوشابه چقدر به خودش خوش می‌گذراند.
در ادبیات و عرفان ما خیلی توصیه شده است كه باید دم را غنیمت بشماریم. حتما آن شعر معروف سهراب را شنیده‌اید كه در یك بخش‌اش می‌گوید: زندگی آب تنی كردن در حوضچه اكنون است. منصور اهل شعری و شاعری نیست. به قول خودش آدم‌ها را هر جور راحت‌تر باشد، صدا می‌كند. اما در عوض خیلی خوب به مفاهیم عرفانی عمل می‌كند. برخلاف فرید كه در بند گذشته اسیر است او مدام به اتفاقات چند سال قبل فكر می‌كند و نمی‌تواند خودش را از قید آنها رها كند. فكر می‌كند منصور هم مثل خودش است كه بیاید و بعد از آن همه سال انتقام بگیرد. منصور با زندان رفتن مجازات شده و از نظر قانون گناهانش پاك شده است. اما فرید همچنان به او به چشم یك مجرم نگاه می‌كند. هیچ چیز سر جای خودش نیست. منصور فرید را بخشیده اما فرید منصور را نبخشیده و او را یك مجرم خطرناك می‌داند. سكانس پایانی نشان می‌دهد كه منصور به زندان رفته در مسیر رستگاری گام بر می‌دارد و فرید به ظاهر بیگناه در آتش تقدیر مجازات می‌شود.
 
چرا عیار 14؟
 احتمالا كارگردان به این خاطر نام فیلم را عیار 14 گذشته است. چون عیار 14 پایین‌ترین سطحی است كه طلا فروش‌ها آن را به عنوان طلا قبول می‌كنند. احتمالا عیار استعاره‌ای از دل و جرات آدم‌هاست و عیار 14 اشاره به فرید دارد. با این حساب باید منصور را عیار 18 این داستان بدانیم.
به قسمت دوم دیالوگ منصور بپردازیم. از نظر او مهم‌ترین آدم كسی است كه روبه‌رویش نشسته. منصور برخلاف فرید با دیدی خوش‌بینانه به همه چیز و همه كس نگاه می‌كند اما فرید این طوری نیست. او به همه چیز مشكوك است. به مرد غریبه، همسرش، مشتریانش و حتی خودش. او با پیش‌زمینه‌های ذهنی‌اش آدم‌ها را داوری می‌كند و به همین خاطر تیرش به خطا می‌خورد. او مخاطبان را هم دچار اشتباه می‌كند. به همین خاطر پایان فیلم غافلگیركننده‌ به نظر می‌رسد. می‌فهمیم این موجودی كه اینقدر از او می‌ترسیدیم، چقدر پاك و بیگناه است. البته شخصیت‌پردازی منصور‌ می‌توانست كامل‌تر از این چیزی باشد كه هست. مثلا ما نمی‌توانیم انگیزه‌اش را باور كنیم. آیا یك مجرم از زندان آزاد شده صرفا برای خرید طلا به محل جرم بازگشته است؟ مسلما اگر او انگیزه دیگری برای بازگشت داشت، شخصیت منصور‌ برایمان باورپذیرتر می‌شد.

یادت به خیر نفس عمیق!
شهرت پرویز شهبازی به فیلم نفس عمیق‌ بر می‌گردد. 7سال پیش در جشنواره بیست و یكم فیلم فجر، فیلمی نمایش داده شد كه همه نگاه‌ها را به سمت خودش جلب كرد. نفس عمیق از همان زمان طرفداران زیادی پیدا كرد و پدیده جشنواره نام گرفت. سهم فیلم از جشنواره یك سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه بود. اما سال بعد نفس عمیق به عنوان نامزد نهایی ایران برای جایزه اسكار بهترین فیلم خارجی سال انتخاب شد. نفس عمیق فیلم محبوب خیلی از نسل سومی‌هاست. از بین فیلم‌هایی كه درباره زندگی جوانان ایرانی ساخته شده، نفس عمیق یكی از واقع‌گراترین آنهاست. فیلم تصویری تلخ و اندوهبار از پرسه زدن‌های 3 جوان در سطح شهر تهران ارائه می‌دهد.
جوان‌هایش جعلی و مصنوعی نیستند و همان‌هایی هستند كه هر روز در اطرافمان می‌بینیم. پرسه‌زدن‌های بی‌هدف كامران و منصور در كوچه و خیابان و بی‌تفاوتی آنها در برابر اتفاقات پیرامونشان خیلی برایمان باورپذیر است. نفس عمیق آیینه تمام‌نمای ناهنجاری‌های یك جامعه شهری است. جامعه‌ای كه در آن دروغ می‌گویی (دروغ كامران و آیدا به پلیس درباره نامزد بودن) و دروغ می‌شنوی. دیگران موبایلت را می‌دزدند و تو مجبوری موبایل دیگران را بدزدی. تلفن سكه تو را قورت می‌دهد و تو شیشه آن را می‌شكنی و...
فیلم نمایانگر عقده‌های سركوب شده جوانان است. جوانانی كه روی ماشین خط می‌اندازند و آیینه ماشین‌ها را می‌شكنند و در عین حال مظلوم و مهربان‌اند. (به یاد بیاورید سكانس برگرداندن كلید به صاحبخانه و مخالفت دو جوان با خاموش كردن لامپ‌های محل در هنگام پخش مسابقات كشتی) جذابیت‌های فیلم خاطره‌انگیز نفس عمیق موجب شد كه فیلم عیار 14 پرویز شهبازی در جشنواره بیست و هفتم خبرساز شود. پس از نمایش فیلم نظرات مختلفی درباره‌اش بیان شد.
یك عده فیلم را بیشتر و یك عده كمتر پسندیدند اما هر دو گروه متفق‌القول بودند كه نفس عمیق‌ چیز دیگری بود. طرفداران فیلم توصیه می‌كردند كه نفس عمیق‌ را فراموش كنید و با پیش زمینه ذهنی قبلی به دیدن فیلم نروید. خود شهبازی هم گفته بود كه این دو فیلم با هم قابل مقایسه نیستند. او راست می‌گفت. چون دو فیلم به لحاظ ساختاری و محتوایی تفاوت‌های زیادی با هم داشتند. شهبازی در اولی از نابازیگران و بازیگران ناشناخته (مریم پالیزبان)‌ استفاده كرده و در دومی از بازیگران مطرح و ستاره. نفس عمیق تهران دهه 70 را نشان می‌دهد. اما داستان عیار‌ 14 بی‌زمان و نامكان است. فیلم ناكجا‌آبادی را نشان می‌دهد كه مشخص نیست ماجراهایش در چه مقطع زمانی اتفاق می‌افتد. نفس عمیق یك فیلم اجتماعی است. اما عیار 14 را می‌توان یك شبه وسترن ایرانی دانست.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
 مطالب پیشنهادی:
نگاهی به فیلم سینمایی «حیران» ساخته شالیزه عارف‌پور
امضای آهنگساز روی موسیقی فیلم
مصاحبه با حامد بهداد در مورد فیلم «گربه‌های ایرانی»
کیانوش عیاری: بعد از اختراع سینما به دنیا آمدم
با بهرام بهرامیان، كارگردان فیلم سینمایی «آل»