سن پترزبورگ
ایشان به تلفن‌های من جواب نمی‌داد. به تلفن‌های افرادی که از تهران با ایشان تماس می‌گرفتند هم جواب نمی‌داد. حتی جواب تهدیدهای توخالی ما را هم نمی‌داد! و زمانی رسید که من متوجه شدم...

بهروز افخمی پس از هشت ماه برای اولین‌بار سکوتش را درباره معاونت سینمایی، رابطه‌اش با تهیه‌کننده فیلم، تدوین مجدد و چک‌های برگشتی می‌شکند 
از وقتی به یاد داریم او کارگردانی جنجالی بوده، چه زمانی که تصمیم گرفت به عنوان اولین اثر مستقل خود پروژه نیمه تمام کارگردانی چون ناصر تقوایی را به پایان برساند، چه زمانی که تصمیم گرفت در دولت اصلاحات طبع سیاسی خود را امتحان کند و نماینده مجلس شود و چه حالا که پروژه «سن پترزبورگ» او تبدیل به یکی از بحث برانگیزترین موارد ژورنالیستی و خبری گردیده است. بهروز افخمی پس از هشت ماه سکوت خود را با این مصاحبه شکست و به موارد اتهامی تهیه کننده و تدوینگر سن پترزبورگ پاسخ داد. در طول این مصاحبه تلاش داشتیم تا به گونه‌ای میانه رو و خالی از موارد جانبدارانه وارد ماجرا شویم. بهروز افخمی حدود هفت ماه است که در تورنتو کانادا سکونت دارد و این مصاحبه به صورت تلفنی برگزار شد که طبیعتا به دلیل ضیق وقت برخی از سوالات پرسیده نشد. پرسش در باره فیلم و نحوه کارگردانی افخمی بماند برای زمان اکران تا در شرایطی بهتر و به دور از فشار‌های عصبی به این مباحث بپردازیم. امیدواریم بتوانیم با تهیه کننده سن پترزبورگ هم گفت‌وگویی ترتیب بدهیم و استدلال‌ها و نقطه نظرهای ایشان را هم بشنویم.
 
آقای افخمی از ابتدای این مناقشه آغاز کنیم، فیلم سینمایی «سن پترزبورگ» ابتدا قرار بود توسط کمال تبریزی و محمدرضا هنرمند ساخته شود اما در نهایت سامان مقدم کارگردان قطعی پروژه شد، حتی مقدم برای بازدید لوکیشن‌ها سفری به همراه پیمان قاسم خانی و حمید اعتباریان به روسیه داشت اما به ناگاه نام شما به‌عنوان کارگردان در رسانه‌ها عنوان شد؟
تا آنجایی که من اطلاع دارم انتخاب من به پیشنهاد پیمان قاسم خانی صورت گرفت و با خود من هم درباره این سناریو صحبت کرد و در نهایت به دفتر آقای اعتباریان رفتیم و قرار داد بسته شد. طی جلسه‌ای که با آقای اعتباریان داشتیم ایشان پیشنهادی را مطرح کردند مبنی بر اینکه من بخشی از دستمزدم را شریک شوم در نتیجه من با 30 میلیون تومان و مالکیت 10 درصد از فیلم قرارداد کارگردانی را امضا کردم.
 
پیش تولید فیلم هم به یاد دارم با کش و قوس فراوانی همراه بود. حدود چهار ماه طول کشید تا این کار کلید بخورد که در شرایط سینمای ایران زمان بسیار طولانی است. این دیرکرد به چه علت بود؟
پیش تولید باید طول می‌کشید چون ما با فیلمنامه‌ای حجیم و مفصل روبه‌رو بودیم و تعداد زیادی بازیگر و همچنین مقدماتی که ما باید قبل از فیلمبرداری آنها را مهیا می‌کردیم.
 
بازیگران اصلی فیلم و برخی عوامل پشت دوربین در زمان پیش تولید دستخوش تغییر شدند؛ از پرویز پرستویی و محمد رضا گلزار که جایشان را به قاسم خانی و تنابنده دادند تا نیوشا ضیغمی و الناز شاکر دوست که جایشان را به شیلا خداداد و اندیشه فولادوند دادند. این تغییرات به واسطه تصمیم خود شما بود؟
در مورد تمام بازیگران، من پیشنهادهای آقای اعتباریان را گوش می‌کردم و در خیلی از مواقع موافق نظر ایشان بودم و در برخی از موارد هم بازیگری را که نمی‌خواستم صریحا به آقای اعتباریان می‌گفتم و ایشان هم مخالفتی نمی‌کردند. اما در مورد محمد‌رضا گلزار که گفتی ما نمی‌توانستیم از ایشان استفاده کنیم چون ایشان در آن زمان ممنوع‌الکار بودند. نیوشا ضیغمی را خودم مایل بودم در این کار حضور نداشته باشد و الناز شاکردوست به دلیل عدم توافق مالی با آقای اعتباریان از حضور در این پروژه صرفنظر کرد ولی من مشکلی برای همکاری با ایشان نداشتم.
 
سازنده موسیقی متن نیز تغییر کرد. ابتدا قرار بود بامداد بیات موسیقی این فیلم را بسازد اما کارن همایونفر جایگزین او شد.
ما با بامداد بیات صحبت کردیم اما ایشان بعد از آن جلسه رفتند و دیگر پیدا نشدند! در همین زمان بود که آقای اعتباریان تردید کرد و پس از مدتی ساخت موسیقی این فیلم را به کارن همایون‌فر واگذار کرد.
 
و تدوین؟
تدوین یک بار زیر نظر شخص من توسط آیدین افخمی به صورت کامل انجام شد. ما در طول تابستان 88 یک بار به همراه پسرم تدوین این فیلم را به پایان رساندیم. این تدوین همان چیزی است که بعد‌ها دور انداخته شد و آقای اعتباریان بر این عقیده بودند که زمان فیلم باید کوتاه شود، البته من هم با این نظر موافق بودم و می‌دانستم که فیلم باید چیزی حدود 30 دقیقه کوتاه شود اما توجه داشته باشید کوتاه شدن با تدوین مجدد تفاوت بسیاری دارد. در همین ماجرا ایشان بالاخره من را قانع کردند که خانم مهاجر این فیلم را کوتاه بکند (نه اینکه تدوین بکند) و من با اینکه تعریف‌های خوبی در مورد کارشان نشنیده بودم اما موافقت کردم.
 یکی دیگر از فیلمسازانی که در واقع استاد بنده است عنوان می‌کرد فیلمی را به توصیه تهیه‌کننده به ایشان واگذار می‌کند و در اواسط تدوین متوجه می‌شود که آن‌قدر کار بد از آب در آمده که باید تدوین را متوقف کرد و از اول فیلم را مونتاژ کرد و عاقبت کار را به تدوینگر دیگری واگذار می‌کنند. من اواسط تدوین بود که متوجه شدم خانم مهاجر عین یک تدوینگر آماتور که از اصول ابتدایی این کار چیزی نمی‌داند شروع به تدوین مجدد این فیلم کرده. ماجرا از این قرار بود که پسرم با هماهنگی بنده با خانم مهاجر تماس می‌گیرد و از او می‌پرسد چرا مشورتی از ما نمی‌خواهد؟ و آیا مایل نیست نسخه تدوین شده را ببیند؟ اما ایشان در جواب می‌گویند نمی‌خواهند تحت تاثیر فیلم تدوین شده قرار بگیرند و ترجیح می‌دهند کار خود را انجام دهند. از اینجا بود که من متوجه شدم تدوین مجددی در حال انجام است
 
شما در نامه اول خود عنوان کردید که هرگز از نزدیک با خانم مستانه مهاجر آشنایی نداشتید و هرگز ایشان را برای تدوین مجدد این فیلم انتخاب نکردید اما خانم مهاجر ادعا می‌کنند که نامه‌ای از شما دارند که مورخ 13/ 12/ 88 شما برای او ارسال کردید و اجازه مراحل پایانی این فیلم را به ایشان دادید؟
خانم مهاجر بدون اجازه من شروع به تدوین این کار کردند و زمانی که من با فشار آقای اعتباریان راضی به همکاری با ایشان شدم باز با من تماسی نگرفتند. آن چیزی که خانم مهاجر در مطبوعات عنوان کردند بیشتر نشان‌گر این است که ایشان علاقه دارند نماینده مجلس شوند! و با این کارها به نوعی تمرین نطق پیش از دستور می‌کنند! آن ایمیلی را هم که می‌گویند کاملا دروغ است و عبارتی که من استفاده کردم این بوده که: خانم مستانه مهاجر می‌تواند زیر نظر پیمان قاسم خانی و خود من فیلم را کوتاه کنند ولی ظاهرا ایشان تفاوت بین کوتاه کردن و تدوین مجدد را اصلا نمی‌دانند برای همین است که می‌گویم ایشان تدوین گر نیستند ولی می‌توانند چیزهای دیگری از جمله نماینده مجلس باشند! من تا همین الان که با هم صحبت می‌کنیم صدای خانم مهاجر را نشنیده‌ام و از نزدیک ایشان را ملاقات نکردم.
 
به یاد دارم هنگام خروج از ایران عنوان کردید که پیمان قاسم خانی نماینده شما در بخش تدوین کار خواهد بود و کوتاه شدن فیلم باید با نظارت او باشد، اما در نامه اول خود عنوان کردید که هیچ تماسی با شما درباره این پروژه گرفته نشد تا مرحله آماده شدن و اکران. آیا این عدم خبر رسانی از ناحیه پیمان قاسم خانی هم بود؟
ببیند زمانی که من تصمیم به خروج از ایران گرفتم قرار بود که ابتدا این سفر سه هفته به طول بینجامد اما یک مشکل سر راه ویزای من به وجود آمد که باعث شد من در کانادا بمانم. سفارت کانادا ویزای کار یک ساله مرا برای یک بار ورود به کانادا صادر کرده بودند که من متوجه شدم اگر به ایران بیایم احتمالا نمی‌توانم به سرعت دوباره به کانادا بازگردم. این در حالی بود که همسر من در کانادا باردار بود و ما باید می‌ماندیم و پس از آن نیز من درگیر ساخت یک فیلم در اینجا شدم که عملا سفر من به ایران را منتفی کرد. اما توافقی که با آقای اعتباریان کردیم این بود که من به کانادا می‌روم و بعد از سه هفته باز می‌گردم و در طول یک ماه کارهای باقی مانده این فیلم را انجام می‌دهم و باز به کانادا برمی‌گردم. همان‌طور که گفتم به خاطر برخی مسائل من نتوانستم آن یک ماه را به ایران بیایم پس در نتیجه نمی‌توانستم از همان ابتدا برای خودم نماینده‌ای را تعیین کرده باشم چون نمی‌دانستم این اتفاقات قرار است پیش بیاید.
 
پس با این شرایط پیمان قاسم خانی نماینده شما نبوده؟
من طبق ایمیلی که به پیمان قاسم خانی زدم او را نماینده خودم کردم ولی در عین حال گفتم باید تدوین زیر نظر شخص خود من صورت بگیرد. این ایمیل را حتی آقای اعتباریان دارند و اگر غیر از این باشد می‌توانند آن را چاپ کنند. به هر حال فرستادن مراحل مختلف تدوین از طریق اینترنت کار بسیار آسانی است و همه کسانی که با اینترنت آشنا هستند می‌دانند که با اینترنت پرسرعت می‌توان به راحتی این کار را انجام داد ولی همان‌طور که گفتم من حتی صدای خانم مهاجر را نشنیدم که بخواهد اجازه شفاهی از من بگیرد.
 
پیمان قاسم خانی نماینده شما بود یا خیر؟
پیمان قاسم خانی یک مقداری گرفتار کارهای خودش بود و کمتر از آنچه من انتظار داشتم به این ماجرا رسیدگی کرد. منتها من از ابتدا قرار نبود اینجا بمانم پس پیمان که نویسنده کار هم بود فقط نماینده حاضر من تلقی می‌شد. ولی با همه این موارد ظاهرا آقای اعتباریان و خانم مستانه مهاجر بهتر از هر کس دیگری می‌دانستند که چه کار خواهند کرد و در چنین شرایطی احتیاجی به پیمان نداشتند.
 
تهیه‌کننده فیلم می‌گوید هزینه ساخت این فیلم حدود یک میلیارد و 200 میلیون تومان شده. این سخن را شما تایید می‌کنید؟ در غیر این صورت رقم واقعی چقدر بود؟
این رقم به هیچ عنوان صحیح نیست. رقم واقعی تولید این فیلم تا زمان پایان فیلمبرداری چیزی حدود 600 میلیون تومان است که با توجه به گروه تولید «سن پترزبورگ» این رقم منطقی و موجه است. منتها آقای اعتباریان بعد از فیلمبرداری مبالغی را نیز صرف تدوین مجدد و ساخت موسیقی کردند که در مجموع اینها نیز نمی‌تواند بیشتر از 50 میلیون تومان خرج برداشته باشد. پس فکر می‌کنم این رقم کاملا اغراق آمیز است.
 
آقای اعتباریان در پاسخ به ادعای شما مبنی بر سهم ده درصدی از فیلم گفته که تمام سهم شما از فیلم به همراه دستمزد پرداخت شده است و باقی مانده آن طبق قرار با شما قرار بوده در زمان اکران پرداخت شود؟
آقای اعتباریان سه چک به بنده دادند که در مجموع رقم 100 میلیون تومان می‌شود که قرار بود این مبلغ در زمان فیلمبرداری به بنده داده شود که همین هفت ماه پیش این سه چک به بنده داده شد و قرار هم بود این سه چک در بهار و تابستان امسال نقد شود که متاسفانه هر سه آنها برگشت خورده‌اند. من هم ابتدا تصمیم داشتم این سه چک را به دست وکیل بدهم ولی بعدا از این کار منصرف شدم و تصمیم گرفتم منتظر رای شورای حل اختلاف خانه سینما بمانم. یک چیز را هم بگویم من دوست ندارم آقای اعتباریان را تحت فشار قرار دهم.
 
الان در ایران و در برخی از محافل خصوصی عنوان می‌شود طول کشیدن مراحل یک فیلم توسط شما حربه است برای گرفتن دستمزد بیشتر و شاهد مثال هم از «فرزند صبح » (که پنج سال است فیلم آماده نمایش نشده) تا «شوکران» ( که یک سال فیلمبرداری‌اش طول کشید) و همین «سن پترزبورگ» که در حال صحبت هستیم می‌آورند. جواب شما به این‌گونه افراد چیست؟ این زمان غیرطبیعی ثمره نگاه کمال‌گرای شماست یا کاری برای منفعت اقتصادی؟
این حرف واقعا غیرمنطقی است. قرارداد من پنج ماه قبل از فیلمبرداری بسته شده است پس من چگونه می‌توانم ادعای دستمزد بیشتری کنم؟ در همین فیلم «سن پترزبورگ» قرار بود من 30 میلیون تومان دستمزد به علاوه 10 درصد از مالکیت این فیلم را داشته باشم که به پیشنهاد خود آقای اعتباریان این 10 درصد من به مبلغ 100 میلیون تومان خریداری شد که آن هم چک‌هایش برگشت خورده است. اما در مورد طولانی شدن زمان فیلمبرداری آثارم بگویم که برای فیلمبرداری یک فیلمنامه دویست صفحه‌ای مثل «سن پترزبورگ» طبق برنامه‌ریزی برنامه‌ریز کار آقای علیرضا شمس قرار بوده سه ماه و پانزده روز فیلمبرداری طول بکشد چون ما با یک سری تعطیلات ناگزیر مثل عید نوروز مواجه بودیم و فیلمبرداری کار ما مصادف شد با وقایع پس از انتخابات. در نتیجه فیلمبرداری به جای سه ماه چهار ماه طول کشید. من به همه تهیه‌کنندگانی که این صحبت‌های غیرمنطقی را باور می‌کنند توصیه می‌کنم با من همکاری نکنند. چون من علاقه‌ای ندارم به هر قیمتی و با هر کیفیتی فیلم بسازم.
 
به چه علت ناگهان تصمیم به خروج از ایران گرفتید؟ آن هم زمانی که فیلم توسط پسر شما در مراحل پایانی تدوین بود؟
این هم از آن حرف‌هایی است که نمی‌دانم از کجا سرچشمه می‌گیرد. من در خرداد سال 88 بنا بود برای ساخت یک فیلم از ایران بروم. این حرف را هم مدت‌ها پیش گفته بودم و آقای اعتباریان نیز در جریان امور بودند. در واقع قرار بود این سفر اردیبهشت ماه صورت بگیرد که به دلیل طولانی شدن زمان فیلمبرداری و تدوین آن را چند ماه به عقب انداختم. این حرف‌ها را کسانی درست می‌کنند که می‌دانند مردم در جریان جزئیات نبودند و الان هر چه عنوان کنند باور می‌شود.
 
قرار بود«سن پترزبورگ» در دو قسمت جلوی دوربین برود. با شرایط پیش آمده ساخت قسمت دوم(ریسک کنندگان) را منتفی می‌دانید؟
اولا اسمش «ریکس کنندگان!» بود. دوما فکر می‌کنم آقای اعتباریان همچنان دوست داشته باشند که این فیلم قسمت بعدی هم داشته باشد. حالا ممکن است مایل باشند با من همکاری نکنند ولی فیلمنامه جوری نوشته شده است که امکان ساخت قسمت بعدی را دارد. اما در مورد خودم باید بگویم با اتفاقاتی که سر این فیلم افتاد علاقه‌ای ندارم قسمت بعدی را باز خودم کارگردانی کنم.
 
حدود سه هفته دیگر فیلم در گروه سینمایی آفریقا به روی پرده می‌رود. احتمالا نام فرزند شما از تیتراژ حذف خواهد شد. برای جلوگیری از این کار اقدامی هم انجام دادید؟
آیدین افخمی به هیچ عنوان مایل نیست نام او در تیتراژ کنار خانم مهاجر بیاید. ما یک فیلم دیگری را تدوین کرده بودیم. من از خانه سینما درخواست کردم که نام آیدین را از تیتراژ کار حذف کنند.
 
شما در نامه دوم خود خطاب به رئیس خانه سینما عنوان کردید که مایل هستید نام شما از تیتراژ فیلم حذف شود اما این روزها در برخی از سایت‌ها تبلیغات فیلم دیده می‌شود که نام شما به عنوان کارگردان ذکر شده. می‌خواستم نظر خود شما را درباره این موضوع بدانم؟
یک بار هم این اتفاق سر فیلم «عقرب» برای من افتاد با این تفاوت که «عقرب» تهیه‌کننده‌ای داشت به نام حسین فرحبخش که روی حرف خود می‌ایستاد و با توافقی که کردیم بنا شد 20 درصد پایان فیلمبرداری را خود حسین فرحبخش برعهده بگیرد و در آن زمان نیازی به دخالت خانه سینما ندیدیم اما در مورد این پروژه باید بگویم من تابع شورای داوری خانه سینما هستم.
 
یعنی اگر بگویند نام شما در تیتراژ باشد، قبول می‌کنید؟
بله. من اصراری ندارم که به آقای اعتباریان فشاری وارد کنم و همین‌طور دوست ندارم فیلم در گیشه شکست مالی بخورد. فقط چیزی که می‌گویم این است که من ژهیچ گونه مسئولیتی در قبال فیلم اکران شده ندارم. شفاف‌تر اگر بخواهم بگویم من این فیلم را جز فیلم‌های کارنامه خودم نمی‌دانم و طبیعتا پاسخ‌گوی آن هم نیستم. فکر می‌کنم آقای اعتباریان با این کار به پروژه «سن پترزبورگ» صدمه شدیدی را وارد کرد. من هنوز نمی‌دانم ایشان به چه علتی اصرار داشتند فیلم را مجدد تدوین کنند و یا از کجا می‌دانستند خانم مهاجر اصلا تدوینگر هستند؟ و می‌توانند فیلم را خوب تدوین کنند. تدوین فیلم کمدی پیچیدگی‌هایی دارد که باید آنها را رعایت کرد. مثلا باید فاصله بین شوخی‌ها رعایت شود تا مخاطب متوجه دیالوگ‌های فیلم شود. من فکر می‌کنم آقای اعتباریان به فیلم خودش ضربه شدیدی زد و به نفع خودش نبود که این کار را انجام دهد. ما تلاش کردیم تا سرمایه ایشان حفظ شود وگرنه من تمام سهم خودم را در قالب آن چک‌های برگشت خورده گرفته‌ام و برایم چندان تفاوتی نمی‌کند که فیلم پرفروش شود و یا خیر. خلاصه مطلب اینکه فیلم «سن پترزبورگ» یک فیلم تجاری بود که باید پرفروش می‌شد و اصرار من مبنی بر تدوین این فیلم بیشتر فکر کردن به سرمایه آقای اعتباریان بود و اینکه مردم کشورم یک فیلم آبرومند ببینند. الان من از هیچ کدام از این جهات مطمئن نیستم.
 
شما نسخه تدوین شده خانم مهاجر را دیده اید؟
خیر.
 
علاقه‌ای هم به دیدن آن ندارید؟
چرا اتفاقا خیلی دوست دارم این فیلم را ببینم. ما چیزی حدود سه ماه تلفن و ایمیل می‌زدیم و سعی می‌کردیم به نحوی آقای اعتباریان را پیدا کنیم تا این نسخه در حال مونتاژ را ببینیم اما تمام تلاش‌های ما ثمری نداشت من در طول بهار امسال تا همین چند وقت پیش که نامه‌ها را منتشر کردم حتی صدای آقای اعتباریان را نیز نشنیدم. ایشان به تلفن‌های من جواب نمی‌داد. به تلفن‌های افرادی که از تهران با ایشان تماس می‌گرفتند هم جواب نمی‌داد. حتی جواب تهدیدهای توخالی ما را هم نمی‌داد! و زمانی رسید که من متوجه شدم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته‌ام و فیلم بدون حضور من مراحل آخر تدوین را سپری می‌کند. در چنین شرایطی بود که نامه‌ای به محمد مهدی عسگرپور نوشتم و اجازه دادم این نامه را در اختیار مطبوعات قرار بگیرد.
 
ظاهرا فیلم در جشن خانه سینما شرکت نخواهد کرد. این درخواست شما بود؟
خیر. من تنها خواسته‌ای که از رئیس خانه سینما داشتم این بود که فیلم تدوین شده توسط من را ببینند.
 
آقای اعتباریان طی گفت‌وگویی که با خبرگزاری مهر مورخ 26/ 5/ 89 انجام دادند عنوان کردند که اختلاف‌ها با شما به پایان رسیده و شما رضایت دادید که فیلم در زمان مقرر اکران شود. این حرف را شما تایید می‌کنید؟
چیزی که من گفتم این بوده که من این اختلاف را یک اختلاف صنفی می‌دانم و حاضر نیستم به خاطر آن به وزارت ارشاد یا مقامات مسئول شکایت کنم. یعنی به این معتقد هستم که باید این اختلاف درون خود صنف و اصناف تابع خانه سینما حل و فصل شود و به هیچ وجه حاضر نیستم به مراکز دولتی شکایت کنم. زیرا اساسا معتقدم که وزارت ارشاد نباید در این مسائل دخالتی داشته باشد. در واقع آقای شمقدری اگر شجاعتی به خرج دهد و معاونت سینمایی را به یک اتاق تقلیل دهد، به نظرم کار درستی کرده. در تاریخ سینمای ایران نام او تا ابد باقی خواهد ماند و معتقد هستم که اگر امور سینما به خود اهالی سینما محول شود خیلی از مسائل حل خواهد شد. در نتیجه معتقد هستم اختلاف من با آقای اعتباریان هم باید در همین صنوف مورد بررسی قرار بگیرد. حتی اگر آقای اعتباریان بتواند فیلم را همان‌گونه که خود دوست دارد در عید فطر اکران کند.
 
آینده فیلمسازی خود را با شرایطی که برای «فرزند صبح» و «سن پترزبورگ» به وجود آمده چگونه ارزیابی می‌کنید؟
همان‌طور که گفتم من خیلی علاقه‌ای به این ندارم که در هر شرایطی و در هر کیفیتی فیلم بسازم. فیلمسازی برای من یک جور سرگرمی است برای اثبات توانایی‌های خودم و البته کوشش برای عرضه کردن یک داستان خوب به تماشاگر ایرانی. اگر بنا باشد که ما مجبور باشیم چیزهای بدی بسازیم و خودمان را مقابل تماشاگری که ما را می‌شناسد ضایع کنیم خب دست به فیلمسازی نمی‌زنیم. هیچ علتی وجود ندارد من حتما یک تعداد فیلم دیگر بسازم.

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
 
مطالب پیشنهادی:
 گزارش تصویری از «سن پترزبورگ» بهروز افخمی
 ماجراهای سن‌ پترزبورگ
درباره فیلم «پسر آدم، دختر حوا»
آخرین عکسهای فیلم جدید داریوش فرهنگ / عروسی که «نه» گفت
گزارش تصویری فیلم «پسر آدم، دختر حوا»