در مسیر زاینده رود
تصور كنيد فوتباليستی مرتكب قتل شود و سپس ادعا و اشتياق حضور در اردوی تيم ملی را داشته باشد، تصور كنيد يك فوتباليست پس از ارتكاب قتل عمد بخواهد پيراهن ملی را بپوشد...
 
حسن فتحی یك كارگردان شناخته شده در سینمای ایران است، كسی كه علاقه‌اش به فوتبال را از حضور همیشگی‌اش در مسابقات دوستانه مشخص است. فتحی كارگردانی صاحب ایده و بازیكنی خوش تكنیك است كه وقتی روبه‌روی او بازی می‌كنید خیلی سریع به استیل بازی او علاقمند می‌شوید.
 شاید همین علاقه به فوتبال است كه باعث شده او در سریال پرسروصدای در مسیر زاینده‌رود سوژه فوتبال را به عنوان دستمایه اصلی داستان انتخاب كند. داستان این سریال ماجراهای فوتبالیستی به نام مهران سارنگ است كه برای قرارداد با یك تیم اصفهانی به این شهر می‌آید در یك تصادف فردی را به قتل
می‌رساند در چند روز اخیر داستان حول و حوش سارنگ و واكنش‌هایش پس از قتل چرخیده است، او كه در داستان فوتبالیستی‌ است در حد تیم ملی. پس از قتل از صحنه می‌گریزد و قصد دارد برای ادامه فوتبال به امارات برود(!) جالب اینكه سارنگ پس از دستگیری هم به همان سیاق به دنبال پرداخت دیه و حضور در تیم ملی فوتبال است كه به تازگی به آن دعوت شده است.
 سارنگ مدیربرنامه‌ای هم دارد كه شخصیتی تخت و یك بعدی دارد و در آخرین قسمت سریال با چك برای پرداخت خون بهای مقتول نزد خانواده وی رفت و كتك مفصلی خورد ...
 مهران سارنگ با بازی اشكان خطیبی فوتبالیستی مشهور امابی اخلاق است كه احتمالا و به زودی سرش به سنگ می خورد!

 صرف نظر از داستان، قوت‌ها و مشكلاتش كه باید در مجالی دیگر و توسط افراد مختصص‌تر مورد نقد قرار بگیرد، باید از ذهنیت كاملا منفی كارگردان نسبت به فوتبال و فوتبالیست‌ها و القای آن به مردم از رسانه صداوسیماست.
 در حال حاضر این سریال از بابت ضعف بازیگران در بیان لهجه اصفهانی با انتقاد شدیدی مواجه شده اما نكته مهمتر عدم شناختی است كه در پرداخت شخصیت‌های ورزشی سریال موج می‌زند .همانطور كه قبلا اشاره شد در داستان این سریال رویكرد فوتبالیست و مدیربرنامه‌هایش (داستان فیلم در فصل نقل و انقالات می‌گذرد) حضور وی در تیم ملی است. حال آنكه در این روزها افراد را به جرم روزه‌خواری از پوشیدن پیراهن باشگاهی محروم می‌كنند!‌
 شما تصور كنید فوتبالیستی مرتكب قتل شود و سپس ادعای و اشتیاق حضور در اردوی تیم ملی را داشته باشد، تصور كنید یك فوتبالیست پس از ارتكاب قتل عمد بخواهد پیراهن ملی را بپوشد ...
 اگر شما یك خواننده قدیمی مطبوعات ورزشی باشید می‌دانید كه چنین امكانی وجود ندارد. درواقع روزنامه‌ها و مراجع مختلف انضباطی بلایی سر فرد خاطی خواهند آورد كه او فوتبال را كنار بگذارد. اگر به تاریخ نیز رجوع كنیم هرگز به خبری درباره یك فوتبالیست ملی‌پوش قاتل برنخورده‌ایم ...
 در واقع با وجود همه كاستی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها جامعه فوتبال ما هنوز مشكلی به نام جرم‌های سنگین ندارد، جرم‌های فوتبالیست‌های ما بیشتر شامل مسائلی مثل خانه مجردی، شب زنده‌داری و در مواردی خلاف‌های جوانانه است كه البته با توجه به شرایط تحصیلی و اجتماعی ایشان چندان هم غیرطبیعی نیست.
 این مقاله قصد نداشت به دفاع از فوتبالیست‌ها بپردازد اما هر فوتبالیستی در هر حدی از تحصیلات، سواد و شهرت می‌داند كه بعد از قتل راه گرفتن رضایت برشمردن سوابق ملی، افتخارات باشگاهی و تكیه كردن به شعار هواداران نیست. حقیقتش این جماعت پا به توپ باهوش‌تر و زیرك‌تر از این حرف‌ها هستند كه به این راحتی طناب دار بر گردن خود بیاندازند!
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:goal.com