جوک‌هایی که مردم در خفا به هم می‌گفتند. یکدفعه آمد روی پرده سینما و همه دسته جمعی خندیدند، اما کمیت، دلیل بر کیفیت نیست و...

"اگر من هم ۱۲ میلیارد در جیبم بود به انتقادی گوش نمی‌کردم. ده‌نمکی مجوز این کار را داشت و می‌توانست انجام دهد که در ابتدا خیلی چیزها را به سخره بگیرند و در آخر با یک جمله روی آن ماله بکشد، جوک‌هایی که مردم در خفا به هم می‌گفتند. یکدفعه آمد روی پرده سینما و همه دسته جمعی خندیدند، اما کمیت، دلیل بر کیفیت نیست. آدم‌ها به خاطر حساب‌های میلیاردی، خانه در پاریس و کانادا، به خاطر بازی در صدوبیست‌وچهار فیلم و... تکریم می‌شوند، اینها متفاوتند با آن کسی که می‌ماند، این آقایان با امثال علی حاتمی و ناصر تقوایی فرق می‌کنند، تقوایی سه فیلم ساخته، ولی در کیفیت در تاریخ از آن حرف می‌زنند، ولی هیچ‌کس از فیلم‌های ۱۲ میلیارد فروخته حرف نمی‌زند، چون اینها تاریخ مصرف محدود دارند."

داریوش ارجمند، داریوش ارجمند است! ارجمند، خودش و حتی نقش هایش انگار جزئی از ایرانیت ما ایرانی ها است، ارجمند هم شبیه پدرهای سنتی خانواده های ایرانی است، هم شبیه شمایل سرداران هخامنشی و هم گره خورده با تاریخ صدراسلام با مالك اشتر و عبدالعظیم حسنی. ارجمند با قدرت و حرارت حرف می زند، آنقدر اعتماد به نفس دارد كه از سخنرانی​اش در یك هیات مذهبی و به عهده گرفتن سخنگویی فدراسیون ورزش های زورخانه ای محکم دفاع كند و بگوید «هر چیزی در این جهان است به من مربوط است» و البته اینقدر هم صداقت و صراحت دارد كه بگوید مجبورم بازیگری كنم، ولو در نقش های زرد. شاید زود باشد كه بگوییم داریوش ارجمند یك اسطوره است، اما حتما 20 سال دیگر می توان او را جزو اسطوره های سینمای ایران دانست. متن گفت وگوی جام جم با داریوش ارجمند را در کافه سینما از نظر می گذرانید:

مشهور است كه شما شاگرد دكتر شریعتی بودید، هم در دانشگاه فردوسی مشهد و هم از نظر فكری. اخیرا پیامك هایی طنزی با عنوان دكتر علی شریعتی میان مردم رد و بدل می شود، می خواستم بدانم عكس العمل شما به این پیامك ها چه بوده؟ برایتان از این پیامك ها آمده است؟
بله، به ما هم رسیده!

عكس العمل شما بعد از دیدن آنها چیست؟
هیچ عكس العملی نسبت به آنها ندارم، بخصوص كه من جمله به جمله مطالب كتاب های دكتر شریعتی را می دانم و بارها خوانده ام.

فكر می كنید چرا این پیامك ها را علیه شریعتی​ساخته اند؟
این خصیصه ویران سازی است. علاقه به ویران كردن یك بنا، یك شخصیت، تفریح بیكاره هاست كه البته خیلی بچگانه و گاه احمقانه است و هیچ كاربردی ندارد برای این كه در طول تاریخ با بسیاری از بزرگان از این دست شوخی ها كرده اند، اما آن شوخی كننده در تاریخ دفن شده به این خاطر كه جرات نوشتن اسم خود را ندارد،یك غلط زیادی در سر خود دارد ولی نمی تواند اسمش را بنویسد. فرق او با دكتر شریعتی این است كه دكتر پای آنچه گفته اسمش هست و به گفته خودش مسئول تمام حرف هایی است كه در زندگی خود زده است. این پیامك ها یعنی شریعتی زنده است و حضور دارد، یعنی وقتی می خواهند مطلبی را به مردم به عنوان حرف راست و حق بقبولانند به وی نسبت می دهند حتی اگر یك جوك باشد. پس جایگاه رفیع خود را در دل جامعه دارد.

تا حالااز این پیامك ها خنده تان گرفته یا ناراحت شده اید؟
اصلاناراحت نشده ام، من خنده ام می گیرد. محال است با این كارها عصبی بشوم. دكتر علی شریعتی آنقدر بزرگ هست و تمام كسانی كه ادای او را در می آورند هم هنوز به گرد پایش نرسیدند.

آقای ارجمند! شما در همه عرصه ها حرف زده اید و حضور داشته اید، در ورزش، سینما، سیاست و... نظر خودتان چیست؟
من فكر می كنم هر چیزی كه در این جهان هست به من مربوط است از زنگ و در زورخانه گرفته تا یك پلان زیبا در فیلم «زیر درخت گیلاس» آقای كیارستمی، از یك بازی فوتبال باشگاهی در آلمان كه جهان را گرفته تا بازی تنیس آقاسی به من مربوط می شود. اینها برای دنیای من هستند و به اندازه شعور و نیازم در این حیطه ها وارد می شوم. من دوست دارم همه چیز را در این جهان بشناسم وقتی كه می توانم را جع به چیزی صحبت كنم، چرا باید سكوت كنم، من روی خودم كار می كنم، من به فوتبال، ورزش زورخانه ای، شعر، موسیقی، تئاتر و حتی سیاست فكر می كنم و وقتی فكر و مطالعه می كنم، صاحب یك اندیشه و دیدگاه می شوم و با دیگران در میان می گذارم. من زمانی در ارتباط با فوتبال حرف هایی زدم كه هیچ كس تا آن موقع نزده بود، حتی حرف های مرا مسخره كردند.

كدام حرفتان را درباره فوتبال مسخره كردند؟
گفتم فوتبال یك بازی عارفانه است. این وحدت در كثرت در فوتبال چه زیبا نمود پیدا می كند، تیمی می تواند برنده شود كه یازده نفر آن یك نفر شوند، «صد دل به هم چو شود آشنا یكی است» و این آرزویی است كه ما هم در زندگی مان داریم، پس وقتی كه به فوتبال فكر می كنم، صحبت های كارشناسان را می شنوم، راجع به آن كه كتاب می خوانم و سعی می كنم یك فهم جدیدی از این بازی و حركاتی كه در آن هست پیدا كنم، در بقیه موارد هم همین طور است. یك جایی گفته بودند كه فلانی راجع به همه چیز حرف می زند، گفتم نه، راجع به چیزهایی كه بلدم حرف می زنم، ولی به این حرف من خندیدند و مسخره اش كردند.

در اینترنت، عكسی منتشر شده بود كه شما به مناسبت تولد حضرت زینب(س)، بعد از مداحی، سخنران یك هیات مذهبی بودید، این به خواست خودتان بود یا در رودربایستی قرار گرفتید؟
نه من خیلی این كار را انجام می دهم، من خودم بچه هیات هستم. این چیزی نیست كه بگویم من خیلی عوام زده ام یا چون هیات می روم خیلی آدم فرودستی هستم، من با افتخار می گویم كه هیاتی هستم و می دانم كه چه كاری انجام می دهم، خیلی ها در تعطیلات مذهبی می روند لب دریا ما می رویم هیات، چه اشكالی دارد؟ اتفاقا در همین جایی كه شما می گویید كه من راجع به حضرت زینب صحبت كردم، بعدا دیدم در سایت ها یك عده ای گفتند كه این فرد سخنران هیات هم شده و از این حرف ها. بله من تاریخ اسلام خواندم و آن را بلدم و حرف بیخود نمی زنم. لااقل راجع به دوازده امام می توانم حرف بزنم، راجع به خدا، پیامبر و صحابه هایش می توانم حرف بزنم؛ همان طور كه می توانم راجع به فیلمساز ها و فوتبالیست های جهان و... حرف بزنم.

شما سال 86 نامزد انتخابات مجلس هشتم هم شدید و بعد از مدت كوتاهی انصراف دادید، چرا؟
اصلانامزد نشدم، البته به من پیشنهاد شد و پول خوبی هم پیشنهاد دادند كه من با آن پول می توانستم از شر اجاره نشینی راحت شوم، ولی قبول نكردم چون كار من نبود.

این كه شما ناگهان از قامت یك هنرپیشه نقش هایی مثل مالك اشتر، می روید و سخنگوی فدراسیون زورخانه ای می شوید یا مثلاناگهان یك روز صبح می روید سر تمرین تیم فوتبال استقلال، به نظرتان ممكن است نظر مخاطبان و هوادارانتان شما را در مورد شما عوض كند؟ خللی در سابقه هنری و حرفه ای شما در سینما و تلویزیون شما ایجاد نمی كند؟
اصلااین طور نیست. مگر هرزگی می كنم؟ بهتر از این است كه سر از مهمانی های شبانه در بیاورم. اعتمادی كه آقای محمدرضا طالقانی بعد از یك عمر حضور در ورزش در سطح ملی به من می كنند، نشان این است كه مرا می شناسند.

خب نمی شود این طور گفت كه این حضور شما در ورزش و سیاست، به خاطر آن شمایل و نقش های خاص و تاریخی است كه در سینما و تلویزیون بازی كرده اید؟ یعنی معتقدید كاملابه خاطر شایستگی های خود این عرصه ها را امتحان و ورود پیدا كرده اید؟
به هیچ وجه، این به دلیل شناخت من از ورزش باستانی است. من در جاهایی صحبت كردم و این آقایان بودند و حرف های مرا از ورزش باستانی شنیدند و پسندیدند. من راجع به همه چیز حرف های تازه ای می زنم و زده ام، خیلی ها نمی توانند فلسفه و روابط موجود در بین پدیده های جهان را خوب تشخیص دهند یا می گویند به ما ارتباطی ندارد، اما به من مربوط است.
اگر بنده به عنوان چهره ای كه در سینما هستم بتوانم برای ورزش موثر باشم پس چرا كوتاهی كنم؟ شخصی بعد از یك مصاحبه ای كه انجام داده بودم، گفت كه فلانی تا حالاشلوار ورزشی پوشیده كه اظهارنظر می كند؟ یعنی اگر كسی شلوار ورزشی نپوشید حق حرف زدن ندارد؟ آنهایی كه پوشیدند و صد تا گل زدند می دانند اصلاچرا فوتبال بازی می كنند؟ افرادی هستند كه راجع به جهان صحبت می كنند و ساختار جهان را توضیح می دهند پس حتما جای خدا نشستند؟ من تاریخ، جامعه شناسی و بعد از آن هنر خواندم و برای قرار گرفتن در این عرصه ها تفكر سیستمی را آموختم. من در جوانی ورزش كردم، زورخانه رفتم و كشتی گرفتم، در دبیرستان فوتبال بازی كردم، پس حق دارم اظهارنظر كنم و به مسائل وارد شوم.
من ده سال در تلویزیون مجری برنامه طلوع ماه بودم و هر چهارشنبه با بزرگ ترین استادان و دانشمندان این مملكت نزدیك به صد دقیقه گفت وگو می كردم. من برای صحبت كردن با فردی مثل دكتر ستوده یا دكتر باستانی پاریزی یا مرتضی ممیز چه باید می دانستم؟ طبیعی بود كه باید آمادگی پیدا كنم و پیدا كردم. آن دوران از بهترین روزهای زندگی من بود، با استادانی می نشستم كه قبلاآرزوی دیدنشان را داشتم.

اجرای برنامه «طلوع ماه» طولانی ترین و شاید تنها تجربه اجرای شما در تلویزیون بود، این تجربه چه چیزی را به شما اضافه كرد؟
سختكوشی، دل كندن از هواهای نفس و رفتن برای دانستن. دانستن لذت بخش ترین چیزی است كه خدا به ما داده. وقتی كه ما از جهل دور می شویم لذت می بریم. من در آن برنامه واقعا یاد می گرفتم، لذت این یاد گرفتن را شما می توانستید در چهره من ببینید، من فیلم بازی نمی كردم، برای این كه بتوانم با آقای داوری، استاد فلسفه غرب صحبت كنم، سه بار فلسفه غرب را خواندم. من در دوران كارمندی هم این تجربه ها را داشتم. دبیر انجمن آثار باستانی، كارشناس هنری و مدرس سینما بودم. این اواخر برای پسرم كه آهنگسازی می كرد، ترانه سرایی كردم.

می شود این طور گفت كه اگر پشت سر داریوش ارجمند، یك كارگردان ماهر وجود داشته باشد و شما را هدایت كند، نتیجه بازی های شما درخشان خواهد شد در غیر این صورت نقش ها معمولاتكراری و كلیشه ای از آب درخواهد آمد، این نظر را قبول دارید؟
فكر می كنم اگر هنرمند می خواهد سازندگی به وجود آورد باید اولین منتقد خودش باشد، من بعد از خواندن نقد كارهایی كه در آن حضور داشتم، فهمیدم نقدهایی كه خود من به كارهایم دارم، اصلامتوجه آن نشدند، به منتقدان احترام می گذارم، می توانند این نقدی كه اشاره كردید را داشته باشند. كما این كه از منتقدان گرفته تا آنهایی كه به عنوان داور در جشنواره فجر هستند این را گفته اند، حرف های خنده داری زدند كه حتی مرغ پخته در دیگ خنده اش می گیرد، یكی از داور های محترم جشنواره فجر گفته بود بازی ارجمند در «امیرعلی» فیلم اعتراض مثل «اسی در به در» فیلم آدم برفی است، فقط یك شعور متوسط كه بازیگری نمی فهمد چنین اشتباه بزرگی را می كند این كه كسی نقش های نزدیك به هم بازی كند، اما فاصله آنها را رعایت كند سخت است، سخت است كه هم حشمت فردوس را بازی كنی با دو پسر هم حاج حیدر سیاه شونی با دو پسر، اما حاج حیدر هیچ ربطی به حشمت فردوس ندارد، برخی تا ظاهر قضیه را می بینند، سریع حكم می دهند برای این كه ما انسان های ظاهربینی هستیم، اگر بصیرت داشته باشیم، می فهمیم كه چه فاصله ای بین این دو نقش وجود دارد و تفاوت آن در چیست.

یعنی منظورتان این است كه در نهایت هیچ منتقدی نمی تواند رفتار و نوع بازیگری شما را تغییر دهد؟
من این حرف ها را خیلی جدی نمی گیرم، اینها لقلقه زبان هستند. من با هیچ منتقدی بحثی ندارم. این اواخر با گزارشگر یک روزنامه صحبت كردم كه اصرار داشت بگوید تمام بازی های شما مثل هم است، گفتم شما راست می گویید، كسی باید این حرف را بزند كه در بازیگری صاحب نظر باشد. من خیلی به این حرف ها اهمیت نمی دهم.

نظرتان را در مورد این گزاره كه اگر كارگردان درجه اول پشت شما باشد، نتیجه درخشان می شود، چیست؟ با این مخالفید؟
كارگردان ماهر پشت هر كسی باشد، كارش درخشان می شود. البته در خیلی موارد این طور نیست و این را قبول ندارم كه كارگردان خوب می تواند از چوب هنرپیشه بسازد. پس چرا زمانی كه موقع بازی می شود، سراغ آدم های خاص می روند، ذات یك هنرپیشه قوت و قدرتی دارد كه خودش هم در كاری كه انجام می دهد، نقش دارد.

پس مشكل كجاست؟ چرا دیگر مدت هاست بازی های درجه یك و ماندگار شما را در سینما و تلویزیون شاهد نیستیم؟
گرفتاری ما در ایران سوژه سناریوست به همین دلیل مجبوری فیلم هایی را با فاصله كم بازی كنی. من كارگردان خوب را اندیشه خوب می دانم. فاصله تكنیكی سینمای كیارستمی، بیضایی و یا تقوایی با بسیاری از كارگردان هایی كه یك درجه از اینها پایین تر هستند چقدر است؟ آن فاصله عمیقی كه وجود دارد در طرز تلقی و اندیشه اینهاست، من قبول دارم كه وقتی با یك كارگردان خوب كار می كنم، بهتر هستم. چون فیلم درجه سه كار نمی كند.

البته جسارت است، ولی شما سابقه بازی در فیلم های زرد و به اصطلاح سوپر ماركتی را هم دارید!
ارجمند: آدم حرفه ای هستم دستم را به طرف هیچ كس دراز نكردم ممكن است مردانه قرض گرفته و مردانه پس داده باشم، پس منتظر یك كارگردان ماهر نمی مانم.
خوب اینجا، یك نكته وجود دارد كه من چقدر باید منتظر باشم تا یك كارگردان خوب با یك سناریوی درست سراغ من بیاید، من كه پیتزافروشی یا تریا ندارم، كار من بازیگری است اگر هم بخواهم كاری به جز بازیگری انجام دهم حتم بدانید كه قهوه روی میز كسی نمی گذارم بلكه سخنگوی ورزش باستانی خواهم شد، مجری برنامه تلویزیونی می شوم. می خواهم بگویم كه نمی توانم منتظر بمانم و ببینم چه كسی اجاره خانه من را می دهد یا پول تحصیل بچه هایم را در خارج پرداخت می كند. من مثل تراكتور كار می كنم و دستم را به طرف هیچ كس دراز نكردم. ممكن است مردانه قرض گرفته و مردانه پس داده باشم، پس منتظر یك كارگردان ماهر نمی مانم، آدم حرفه ای هستم و تا زمانی كه كار به ابتذال نرود، كار می كنم.

چند «نه» بزرگی را كه در زندگیتان گفتید، برایمان می گویید؟
اتفاقا یک چیزی را به شما بگویم، جمله ای را كه برای اولین بار من در مجله دنیای تصویر گفتم و این حرف بعدا توسط خیلی ها تكرار شد، هیچ مهم نیست؛ چون حرف خوب را باید زد تا همه تكرار كنند. من به كارهایی كه كردم افتخار نمی كنم، بلكه به كارهایی كه نكرده ام افتخار می كنم. من به بله هایی كه گفته ام هرگز افتخار نمی كنم به نه هایی كه گفته ام، افتخار می كنم. نه های بزرگی در زندگیم گفتم كه اگر آنها را نگفته بودم، شاید زندگی بهتر از این داشتم.

یك مصداق ​ معرفی می​کنید؟
نه قابل گفتن نیست، البته در سینما هم بوده این نه هایی كه گفتم.

خوب یكی از همان فیلم ها و نه گفتن ها را بگویید؟
مثلانرفتن به فیلم اخراجی ها كه خیلی دوست داشتند من نقش حاج رسول را بازی كنم و آقای سلحشور این را پنهان نكردند. آقای سلحشور بودند دیگر كارگردان اخراجی ها؟

نه، آقای مسعود ده نمكی كارگردان اخراجی ها بودند.
من اینها را قاطی می كنم، این ها را حذف نكنید تا صادقانه باشد. آقای ده نمكی، رضا شریفی نیا و پسرم كه در فیلم بازی می كرد و خیلی های دیگر اصرار كردند، اما با این كه پول و شهرت خوبی داشت گفتم نه!

به چه دلیل؟
برای این كه فیلمنامه و شكل كار را قبول نداشتم و هنوز هم قبول ندارم.

یعنی با این كه مخاطب زیادتری پیدا می كردید و یك موضوع جدیدی هم بود، نه گفتید.
بله، آنهایی كه در فیلم های فارسی گذشته می رقصیدند خیلی طرفدار داشتند، كمیت كه دلیل بر كیفیت نیست، متاسفانه جهان ما جهان كمیت است و همه آدم ها به كمیت هایشان تكریم می شوند نه كیفیت. بعضی از هنرپیشه هایی كه در این مملكت عكسشان از بیلبوردها پایین نمی آید و یك سریال نیست كه در یك گوشه ای از آن یك نقشی نداشته باشند، دچار این كمیت مبتذل شده اند.
اگر من هم 12 میلیارد در جیبم بود به انتقادی گوش نمی كردم. ده نمكی مجوز این كار را داشت و می توانست انجام دهد كه در ابتدا خیلی چیزها را به سخره بگیرند و در آخر با یك جمله روی آن ماله بكشند، جوك هایی كه مردم در خفا به هم می گفتند. یكدفعه آمد روی پرده سینما و همه دسته جمعی خندیدند، اما كمیت دلیل بر كیفیت نیست. آدم ها به خاطر حساب های میلیاردی، خانه در پاریس و كانادا، به خاطر بازی در صدوبیست وچهار فیلم و... تكریم می شوند، اینها متفاوتند با آن كسی كه می ماند، این آقایان با امثال علی حاتمی و ناصر تقوایی فرق می كنند، تقوایی سه فیلم ساخته، ولی در كیفیت در تاریخ از آن حرف می زنند، ولی هیچ كس از فیلم های 12 میلیارد فروخته حرف نمی زند، چون اینها تاریخ مصرف محدود دارند.

بزرگترین اشتباهی كه در زندگی هنری و غیرهنری تان مرتكب شدید حالاچه در انتخاب فیلم یا مسائل شخصی چه بوده؟
انسان جایزالخطاست و اگر اشتباه نكند می شود معصوم، من هم اشتباه داشتم.

یك مورد را ذکر می​کنید؟
نه، به خاطر مسائلی دوست ندارم بگویم، اشتباهات اینطوری كه چرا رفتم بازی كردم، بوده، ولی چون نیت بدی در سازندگان وجود نداشته و من معتقد به الاعمال بالنیات هستم به آنها فكر نمی كنم، گفتم، من به آن كارهایی كه رد كردم، افتخار می كنم.

جایی گفته بودید كه پشت صحنه همه فیلم هایتان را یادداشت می كنید، یكی از آن ناگفته ها را برای خوانندگان ما می گویید؟
نمی توانم بگویم، از طرف روزنامه ها خواستند كه به صورت پاورقی در اختیارشان بگذارم یا از سوی مجلات مختلفی هم درخواست شد، اما آنها را گذاشتم برای زمانی كه نمی توانم سنگین تر از قلم را به دست بگیریم؛ چون چیزهایی است كه اگر امروز گفته شود شاید خیلی خوشایند نباشد و فكر كنند كه من حسادت و غرض ورزی دارم. نوشته هایم را برای بعد گذاشتم و برای تجربه تاریخ و نسل جدید كه بداند ما چگونه بودیم، فیلم ها چطور ساخته می شد، شادی ها و رنج هایشان چه بود.

فكر می كنید در سینمای ایران به جایی كه حقتان بوده است، رسیده اید؟
من جایی را از سینمای ایران طلب نكردم، «پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است.»

دلتان می خواست در سریال «مختارنامه» با آقای میرباقری همكاری كنید؟
نه، اگر دلم می خواست می توانستم بازی كنم.

به شما پیشنهاد شد؟
بله زمانی كه در یزد بودم، آقای بیك زاده پیشنهاد كردند.

چرا بازی نكردید؟
دلایلش شخصی است.

شاید خیلی انتظار می رفت كه شما در این فیلم بازی كنید.
من به دنیا نیامده ام كه انتظارات دیگران را برآورده كنم، اشتباهی كه خیلی از هنرمندان انجام می دهند. من دو فیلم مذهبی بازی كرده ام كه برای تمام عمرم كافی است و اگر كاری برتر از آنها نباشد، بازی نمی كنم. نقش مالك اشتر و عبدالعظیم حسنی را بازی كردم كه اولی در تاریخ مشخص است كیست و قبر دومی هم در یك قدمی ماست.

راز سخنوری خراسانی ها با توجه به این كه شما هم خراسانی هستید در چیست؟
پدر من اهل بیرجند بوده و به هر حال زبان پارسی پشت قباله ماست. سرزمین عجیبی برای سخنوری است برای این كه ناگزیر بودند از این زبان حفاظت كنند. به قول ایرج كه گفت «برادر جان خراسان است اینجا، سخن گفتن نه آسان است اینجا». این است كه این ژن در آنجا نسل به نسل آمده است.

آرزوی داریوش ارجمند برای سینمای ایران؟
ما برای نسل گذشته خودمان آدم های موجهی بودیم. من این را از زبان همه آنها شنیده ام، اما برای نسل بعد از ما به خاطر اتفاقات عجیب و غریب كه در جهان افتاده، دشوارتر است، به خاطر این كه در زمان ما كیفیت حرف اول را می زد، در دوران ما با زحمت می توانستی به جایی برسی نه با تقلب و زد و بند. از اینها انتظامی یا مشایخی به وجود نمی آیند، آنجا اصالت هایی وجود داشت، آنجا نابرده رنج گنج میسر نمی شود، بود.

شرم آورترین چیز در سینمای ایران؟
این كه مثل الان بتوانی پول بدهی و نقش بخری!

وحرف پایانی؟
از شما ممنونم و به گفته اتللو: «اگر نامه ای به حكومت ونیز می نویسید، حقیقت را آنچنان كه هست بنویسید، نه چیزی بر آن بیفزایید نه چیزی از آن بكاهید.»



گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:caffecinema.com


مطالب پیشنهادی:
بازگشت ابوالفضل پورعرب به سینما
پرکار‌ترین بازیگران زن و مرد جشنواره سی و یکم
یکی از شخصیت‌های فیلم "آرگو" در دنیای واقعی، درگذشت
این سریال ها را نبینید!
آیا "برج آزادی" فرو می ریزد؟ +video مستند