داستایوسکی رمان‌هایش را با سرعت عجیب و غریب می‌نوشت. مثلا برادران کارمازوف را در طول یک ماه نوشت چون به ناشرش قول داده بود که کار را در یک ماه مشخص تحویل دهد و تا....

                                           
تصورش را بکنید که سر جلسه امتحان انشا هستید و سر گرم نوشتن که ناگهان معلم فریاد می‌زند وقت‌تان تمام شده است و برگه‌ها بالا! توی همچین موقعیتی چه‌کار می‌شود کرد با یک نوشته نیمه تمام؟ تا به حال به نوشته‌های ناتمام فکر کرده‌اید؟ می‌دانید چه بر سر داستان‌هایی می‌آید که نویسنده نتوانسته آن‌ها را تمام کند؟ در این شماره به سراغ رمان‌های ناتمام ادبیات رفته‌ایم و گفتیم ببینیم جای آن‌ها در تاریخ ادبیات کجاست.

فلینی فیلم‌ساز یا داستان‌نویس
این هفته می‌خواهم برای شروع اول از یک فیلم نام ببرم فیلمی که داستان‌اش کابوس همه ما روزنامه‌نگارها و گاهی کابوس همه هنرمندان است. «8» داستان کارگردانی است که برای فیلم‌اش با هزار زحمت بودجه‌گیر می‌آورد و بعد از آن ناگهان وسط‌های فیلم‌نامه که می‌رسد نمی‌تواند فیلم‌نامه‌اش را تمام کند. داستان فیلم‌اش چنان گرهی می‌‌خورد که نمی‌تواند فیلم‌نامه‌اش را جمع کند. این ترس و هیاهویی که از تمام نکردن فیلم‌نامه و بودجه که برای فیلم‌اش جور کرده چنان وحشتی به او می‌دهد که نگو. مشکل اساسی هنرمندها همیشه همین بوده گاهی حلقه‌ای برای خودشان ساخته و در آن مانده‌اند و نمی‌توانند از آن خارج شوند. گاهی هم آن‌قدر داستان نا تمام دارند که نمی‌دانی چه بلایی سر آن‌ها در آوری «8» دقیقا داستان همین است.

از ابله تا بابا گوریو
خیلی از داستایوسکی اسم بردیم. آخر نمی‌دانید چه‌قدر این شخصیت بزرگ است. گفتن درباره این نویسنده هیچ وقت تمامی ندارد. در هیچ فهرستی از بهترین شاهکار‌های ادبی دنیا نمی‌بینید که حداقل دو تا از رمان‌های داستایوسکی روس نباشد. حالا چرا این‌جا داریم درباره او حرف می‌زنیم. چون همین‌طور که چندین بار گفتیم داستایوسکی رمان‌هایش را با سرعت عجیب و غریب می‌نوشت. مثلا برادران کارمازوف را در طول یک ماه نوشت چون به ناشرش قول داده بود که کار را در یک ماه مشخص تحویل دهد و تا یک ماه قبل از موقع موعد هیچ چیزی درباره داستان ننوشته بود پس مجبور شد توی یک ماه رمان را بنویسد. آخر هم با تندنویس کتاب‌هایش که مجبور بود با سرعت عجیبی کارهای داستایوسکی را تایپ کند، ازدواج کرد. برای همین باورتان نمی‌شود که نثر داستایوسکی پر از غلط‌های نگارشی و املایی آن زمان ادبیات روسیه بوده است و به هیچ وجه نثرش فاخر و شسته رفته نیست. اتفاقی که در طول تاریخ هنر جهان هیج وقت دیگر تکرار نشد.

تمام ادبیات رئالیستی
یک نویسنده بزرگ دیگر هم داریم که کارهایش پر از غلط‌های انشایی بوده، اما تمام ادبیات رئالیستی جهان از توی کتاب‌های او در می‌آید آن هم بالزاک فرانسوی است. این غلط نویسی‌های زیاد این مشکلات املایی که پیش می‌آمده گاهی از همان ترس و عجله نویسنده می‌آید.

بعد از خواندن بسوزان
از این با استرس نوشتن بگذریم می‌رسیم به داستان‌هایی که هیچ وقت تمام نشد و همین تمام نشدن‌شان جریان‌ساز شد. اولین کسی که به ذهنم می‌رسد و کارهای ناتمامش چاپ شد فرانتس کافکا بود، کافکا به دلیل بیماری سل که داشت نرسیده به سن چهل سالگی از جهان رفت. به یکی از دوستان صمیمی‌اش که با هم عصرها قدم می‌زدند، گفته بود که بعد از مرگش آثاری که نوشته و ناقص هستند را بسوزاند، اما این دوست دلش نیامد که دنیا را از شاهکارهای ناقص کافکا عاجز کند و آثارش را به چاپ رسانید، معروف‌ترین کتابی که ناقص آن در آمد رمان «آمریکا»ست که پایان هم ندارد. کافکا این رمان را در حالی نوشته بود که اصلا آمریکا را ندیده بود، این نابغه ادبیات عجب فضاسازی شگفت‌انگیزی از آمریکا در این رمان کرده ‌است.

خلف وعده پسر
شاید جنجالی‌ترین رمان ناقصی که در این سال‌ها اخباری از این‌که قرار است کتاب را بسوزانند و بعد از این خبر منتقدان و روزنامه‌نگاران سر و صدای‌شان به هوا می‌رفت رمان ناقص ولادمیر ناباکوف نویسنده روس – آمریکایی بود او که به پسرش وصیت کرده بود رمانش را بعد از مرگش از بین ببرد و پسرش دلش نیامده بود و رمان را به کتابخانه دانشگاه هاروارد امانت داده بود تا دست خط پدر و شاهکار آخرش آن‌جا دست محققان امن بماند، هر دفعه وسوسه می‌شد که به وصیت پدر عمل کند. تا این اواخر که به دلیل بالا رفتن سن پسر خودش هم از این می‌ترسید که از دنیا برود و وضعیت رمان ناقص ناباکوف همان‌طور که در داستان خود کتاب بی‌پایان است در شکل وجودی هم همین طور باشد که تصمیم گرفت رمان را چاپ کند.

باز هم حوادث رانندگی
یکی دیگر از این نویسنده‌های جوان‌مرگ، آلبر کامو است. او که در سانحه رانندگی در گذشت. رمان «آدم اول» بعد از مرگش چاپ شد که رمانی ناقص و بدون پایان است اما قسمت اعظمی از داستان را نوشته بوده اما حالا آیا به ویرایش پایانی رسیده بوده یا نه را خدا می‌داند.

بی‌پایان

نویسنده‌های دیگری هم بودند که بعد از مرگشان آثار نیمه کاره‌ای که نوشتند چاپ شد و خوانده شد اما آن‌قدری که این چند نویسنده سر و صدا کردند و ماندگار شد آثارشان کار آن‌ها به جایی نرسید. تازه در این جریان‌های ادبی پست مدرن هم کلی داستان بی پایان نوشته شد که واقعا هیچ کدام ارزش معرفی کردن را ندارند و فقط به نوعی تجربه‌های بوده برای نویسنده‌ها تا فضاهای جدیدی را تجربه کنند.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture   
منبع: khorasannews.com

مطالب پیشنهادی:
چرا باید آدم‌های بااستعداد سمج باشند؟! مورد عجیب ۱۱ نویسنده مشهور
کوتاه‌ترین داستان‌های مشهور جهان!
قهرمانان این رمان‌ها واقعا وجود داشته اند! (+عکس)
داستان شاهکارهای ادبی که چند هفته‌ای نوشته شدند!
نویسنده‌‌هایی ‌كه فقط یك ‌اثر ‌نوشتند ‌و ‌جاودانه شدند!