مجموعه تلویزیونی به سوی جنوب ساخته فیلمساز مشهور، پل هگیس از شبكه 3 سیما در حال پخش است
شاید كمتر كسی بداند مجموعه موفق و پربیننده دهه 90 كانادایی «به سوی جنوب» محصولی از پل هگیس كارگردان فیلم اسكاری «تصادف» است.
هگیس كه فعالیتهای هنری خود را در دهه 80 میلادی از تلویزیون كانادا شروع كرد، خالق اصلی مجموعه به سوی جنوب است. این مجموعه تقریبا بیستمین كار هنری او در مقام فیلمنامهنویس است. صنعت تلویزیون كانادا از این مجموعه به عنوان یكی از بهترین و موفقترین محصولات كل تاریخ خود اسم میبرد.
این كمدی درام اجتماعی با مضمون پلیسی خود، پل گراس چهره مطرح تلویزیونی كانادا را در نقش اصلی دارد و پس از پخش اولین فصل آن در سال 1994، آنچنان با استقبال عمومی روبهرو شد كه تهیهكنندگانش بلافاصله تولید فصلهای بعدی را آغاز كردند.
پخش این مجموعه تا سال 1999 ادامه پیدا كرد و پس از پایان فصل چهارم، پخش آن متوقف شد. علت قطع پخش مجموعه نه به دلیل كاهش استقبال تماشاگران كه به خاطر نبود قصه و ماجراجویی تازه برای ادامه دادن اپیزودهای آن بود.
سازندگان مجموعه در سال 1999 با اعلام این كه دیگر قصهای برای فصلهای جدید ندارند و مایل نیستند به تكرار قصههای قبلی بپردازند (و باعث كلیشهای شدن قصه و حال و هوای آن شوند) بهرغم میل باطنی خود دست به توقف تولید مجموعه میزنند.
این اقدام سازندگان مجموعه با واكنش منفی تماشاگران تلویزیون و طرفداران خود مجموعه روبهرو شد ولی منتقدان تلویزیونی با تحسین تهیهكنندگان به سوی جنوب، از اقدام آنها به عنوان یك حركت شجاعانه اسم بردند. زمانی كه آخرین قسمت مجموعه سال 1999 به روی آنتن رفت، كلا 67 اپیزود از «به سوی جنوب» پخش و با استقبال عمومی روبهرو شده بود.
شاید كمتر كسی بداند مجموعه موفق و پربیننده دهه 90 كانادایی «به سوی جنوب» محصولی از پل هگیس كارگردان فیلم اسكاری «تصادف» است.
هگیس كه فعالیتهای هنری خود را در دهه 80 میلادی از تلویزیون كانادا شروع كرد، خالق اصلی مجموعه به سوی جنوب است. این مجموعه تقریبا بیستمین كار هنری او در مقام فیلمنامهنویس است. صنعت تلویزیون كانادا از این مجموعه به عنوان یكی از بهترین و موفقترین محصولات كل تاریخ خود اسم میبرد.
این كمدی درام اجتماعی با مضمون پلیسی خود، پل گراس چهره مطرح تلویزیونی كانادا را در نقش اصلی دارد و پس از پخش اولین فصل آن در سال 1994، آنچنان با استقبال عمومی روبهرو شد كه تهیهكنندگانش بلافاصله تولید فصلهای بعدی را آغاز كردند.
پخش این مجموعه تا سال 1999 ادامه پیدا كرد و پس از پایان فصل چهارم، پخش آن متوقف شد. علت قطع پخش مجموعه نه به دلیل كاهش استقبال تماشاگران كه به خاطر نبود قصه و ماجراجویی تازه برای ادامه دادن اپیزودهای آن بود.
سازندگان مجموعه در سال 1999 با اعلام این كه دیگر قصهای برای فصلهای جدید ندارند و مایل نیستند به تكرار قصههای قبلی بپردازند (و باعث كلیشهای شدن قصه و حال و هوای آن شوند) بهرغم میل باطنی خود دست به توقف تولید مجموعه میزنند.
این اقدام سازندگان مجموعه با واكنش منفی تماشاگران تلویزیون و طرفداران خود مجموعه روبهرو شد ولی منتقدان تلویزیونی با تحسین تهیهكنندگان به سوی جنوب، از اقدام آنها به عنوان یك حركت شجاعانه اسم بردند. زمانی كه آخرین قسمت مجموعه سال 1999 به روی آنتن رفت، كلا 67 اپیزود از «به سوی جنوب» پخش و با استقبال عمومی روبهرو شده بود.
سگ پلیسی كه ناشنواست
خط اصلی قصه مجموعه در شیكاگو اتفاق میافتد و شرح ماجراجوییهای بنتون فریزر (با بازی پل گراس) را دنبال میكند. او یك مامور وظیفهشناس اداره پلیس كاناداست كه مورد تایید و حمایت مسوولان خود میباشد و سخت در تلاش است تا وظیفهاش را به نحو احسن انجام دهد.
او با یك كارآگاه پلیس به نام ریموند همكاری میكند كه از كارمندان واحد پلیس شیكاگو است. وظیفه اصلی این دو، مقابله با جرایم و جنایتهای سنگین و سبك و حل عادلانه و عاقلانه آنهاست.
سومین فرد این گروه یك سگ نگهبان باهوش سفید، اما كر است. از فصل سوم مجموعه، شخصیت فریزر همكاری خود را با یك كارآگاه تازه به نام استنلی شروع میكند كه نقش آن توسط كالوم رنی بازی میشود. در حقیقت، او یك جورهایی جای كارآگاه ریموند را (كه همكار او در واحد پلیس شیگاگو است) میگیرد.
محدوده فعالیت این گروه 3 نفره، مناطق خوشآب و هوا و سرسبز كوهستانی مرزی است. اما دلیل اصلی حضور بنتون فریزر در این مكان، چیز دیگری است. او راهی شیكاگو میشود تا قاتل پدر خود را پیدا كند، ولی خیلی زود متوجه میشود همكاران تازهاش توجه چندانی به او ندارند و مایل به یاری او نیستند.
به نوعی، شیكاگو تنها مكانی است كه بنتون فریزر برای انجام ماموریتهای خود میتواند برود. اما مشكلات پیشبینی نشدهای كه برایش اتفاق میافتد باعث میشود به این نتیجه برسد كه هنوز راه درازی تا رسیدن به یك وضعیت عادی دارد.
قصه به سوی جنوب پس از معرفی شخصیت اصلی خود بنتون فریزر، سراغ خلق رابطهای كاری بین او و همكاران تازهاش میپردازد. به موازات این موضوع، در هر قسمت مجموعه اتفاقی در محدوده كاری فریزر رخ میدهد كه او باید با یاری همكار تازهاش آن را حل كند. برخی از این اتفاقات به نوعی در ارتباط با موضوع قتل پدر فریزر (كه خودش از ماموران وظیفهشناس اداره پلیس كانادا بوده است) میباشد و برخی خیر.
در تلاش برای پیدا كردن سرنخهایی از این جنایت، فریزر موفق به كشف فسادی میشود كه در بین برخی از اعضای اداره پلیس وجود دارد.
رسوایی مربوط به این مساله عظیم است، ولی فریزر نمیتواند نسبت به افشای آن بیتفاوت باشد. دنبال كردن این موضوع به صورت طبیعی دردسرهای زیادی برای فریزر خلق میكند.
منتقدان تلویزیونی میگویند تفاوتهای بسیار زیادی بین نوع قصهگویی به سوی جنوب با مجموعههای مشابه آمریكایی دارد. دلیل اصلی این تفاوت را باید در تفاوتهای فرهنگی و جامعه آمریكا و كانادا جستجو كرد.
اما با این حال، مجموعه هم در آمریكا و هم در دیگر كشورهای جهان (هم اروپا و هم آسیا) با واكنش مثبت تماشاگران همراه بود. نكتهای كه منتقدان توجه و تاكید زیادی روی آن دارند، نوع شخصیتپردازی بنتون فریزر است كه قالب تازهای از یك مامور پلیس را به نمایش میگذارد و شكل تازهای از آن را ارائه میدهد.
تلهفیلمی كه سریال شد
پل هگیس، خالق به سوی جنوب ـ كه تعداد زیادی از فیلمنامههای اپیزودهای مختلف مجموعه را نوشت ـ درباره آن میگوید: «در اصل قرار بود به سوی جنوب به صورت یك فیلم سینمایی تلویزیونی 2 ساعته و تكقسمتی تولید شود.
اصلا بنا نبود كه این فیلم تلویزیونی تبدیل به یك مجموعه دنبالهدار شود و تا 4 فصل نمایش آن ادامه پیدا كند. ولی پس از پخش این فیلم سینمایی بقدری از آن استقبال شد كه توانست ركورد تماشاچی را بشكند و تبدیل به یكی از موفقترین و محبوبترین كارهای رسانه تلویزیون شود.
تماسهای تلفنی بیشماری به شبكه سی.تی.وی (تهیهكننده فیلم) شد كه میپرسیدند آیا این فیلم سینمایی مقدمهای برای پخش یك مجموعه تلویزیونی است یا خیر. مجموعه این عوامل، تهیهكنندگان این فیلم سینمایی را به این فكر انداخت كه یك مجموعه تلویزیونی براساس قصه و شخصیتهای آن تولید كنند. بلافاصله تهیهكنندگان فیلم با من تماس گرفتند و مرا در جریان كل مساله قرار دادند.
یادم میآید كه تعداد زیادی از پیامهای تماشاگران را هم برایم پخش كردند. متقاعد شدم كه فیلمنامه مجموعه را بنویسم و ماجراجوییهای بنتون فریزر را ادامه دهم. زمان نگارش فیلمنامه به این نكته مهم توجه داشتم كه قصه آن را به گونهای بنویسم كه فقط برای بیننده كانادایی جذاب نباشد و تماشاگران غیركانادایی را هم جذب خود كند.
به این ترتیب، به سوی جنوب، حیات تازهای را در دل صنعت تلویزیون كانادا آغاز كرد و رسانه این كشور را به مرحلهای از موفقیت رساند كه تا قبل از آن نتوانسته بود به چنین مقام و مرحلهای دست پیدا كند.
به سوی جنوب، اولین مجموعه كانادایی است كه توانست در بهترین ساعات پخش برنامههای تلویزیونی در آمریكا به روی آنتن برود. این اتفاق در شرایطی رخ داد كه شبكههای بزرگ تلویزیونی آمریكا تا قبل از آن، فقط محصولات و تولیدات خود را در بهترین و پربینندهترین ساعات كاری خود پخش میكردند.
پخش فصل اول مجموعه از اواخر سال 1994 در كانادا شروع شد و به فاصله مدت زمان كوتاهی از آن در آمریكا هم به روی آنتن رفت. پخش مجموعه در آمریكا، حكم یك چالش را برای شبكه تلویزیونی سی.بی.اس داشت. این مجموعه با وجود رقبای ریز و درشت آمریكایی خود، توانست تماشاگران زیادی پیدا و این چالش را به نفع خود حل كند. شبكه سی.بی.اس در امر تولید به سوی جنوب سرمایهگذاری هم كرد.
اما پس از پایان فصل اول (كه برخلاف بقیه مجموعههای تلویزیونی كه معمولا در 13 اپیزود تولید میشوند، دارای 24 اپیزود بود) مسوولان سی.بی.اس گفتند برای فصل دوم روی آن سرمایهگذاری نخواهند كرد. ولی این موضوع مدت زمان زیادی دوام نیاورد. موفقیت كلان به سوی جنوب در كانادا و انگلستان، مسوولان سی.بی.اس را مجاب و وادار كرد كه در تولید فصل دوم هم سرمایهگذاری كنند.
آرزوی بازیگر برآورده شد
استقبال خوب تماشاگران از به سوی جنوب باعث شد تا تعداد بیشتری از تهیهكنندگان بینالمللی مشتاق سرمایهگذاری روی فصلهای بعدی آن شوند.
سازندگان مجموعه هم در سال 1997 یك استراحت كوتاه به عوامل آن دادند و بین زمان پخش 2 فصل دوم و سوم یك وقفه چندماهه افتاد. در شرایط جدید شبكه انگلیسی بی.بی.سی هم به جمع عوامل تولید آن پیوست و 2 شركت فرانسوی و آلمانی هم به این جمع وارد شد.
با این تركیب همكاری جدید بینالمللی بود كه به سویجنوب صاحب 2 فصل دیگر شد. اخیرا شنیده میشود كه تهیهكنندگان اصلی مجموعه قصد احیای آن را دارند و میخواهند با همكاری عوامل جدید و جوان، فصل پنجم آن را هم تولید كنند.
پل هگیس چندین طرح در این رابطه دارد ولی اعلام كرده به عنوان فیلمنامهنویس فعال و دائم با این پروژه همكاری نخواهد كرد.
با وجود نقدهای خوب و مثبت منتقدان آمریكایی و برخورد گرم تماشاگران این كشور با مجموعه به سوی جنوب هیچ وقت تبدیل به یك كار بسیار موفق در حد خود مجموعههای آمریكایی نشد با این وجود، نوع استقبالی كه بینندگان آمریكایی از این مجموعه كردند، شبكهها و تهیهكنندگان تلویزیونی آمریكا را هم متعجب كرد و هم حسادتشان را برانگیخت.
پل گراس، بازیگر اصلی مجموعه درباره نقش خود چنین میگوید: «فكر میكنم بیشترین كسی كه از موفقیت بالای فیلم تلویزیونی به سوی جنوب خوشحال شد من بودم. در آن ایام به دنبال بازی در یك مجموعه تلویزیونی دنبالهدار و موفق بودم و به سوی جنوب دقیقا همان چیزی بود كه میخواستم.
شاید باور نكنید، ولی هنگام بازی در نسخه سینمایی تلویزیونی به سوی جنوب احساس میكردم كه در حال بازی در یك مجموعه هستم و این قصه دنبالههای زیادی به همراه خواهد داشت. یادم نمیآید این موضوع را به پل هگیس و بقیه گفتم یا نه. ولی یك روز پل به من زنگ زد و گفت آرزویت برآورده شده و قرار است به سوی جنوب تبدیل به یك مجموعه تلویزیونی شود.
فكر میكنم علت اصلی موفقیت مجموعه در لحن معترض و نوآور آن بود. برای اولین بار، تماشاگران روی صحنه تلویزیون قصه و شخصیتهایی را میدیدند كه تا قبل از آن، هیچ وقت در تلویزیون دیده نشده بودند.»
این بازیگر تلویزیونی در زمانی مشغول بازی در به سوی جنوب شد كه بیش از 10 سال بود فعالیت تلویزیونی خود را شروع كرده بود و در بیش از 15 مجموعه و فیلم تلویزیونی (و همچنین فیلم سینمایی) ظاهر شده بود. او قبل از بازی در مجموعه، لقب یكی از بازیگران مطرح تلویزیونی را از آن خود كرده بود و همین مساله، فاكتور مهمی برای انتخاب او برای ایفای نقش بنتون فریزر بود.
پل گراس بعد از پایان مجموعه به سوی جنوب همچنان به فعالیتهای هنری خود ادامه داد و در بیش از 20 مجموعه بازی كرد. تازهترین كار وی جمهوری دویل از كارهای موفق یك سال اخیر تلویزیون كانادا بوده است.
پل هگیس فعالیت هنری خود را از سال 1980 با شبكههای تلویزیونی كانادا به عنوان فیلمنامهنویس شروع كرد. تا سال 1994 كه به سوی جنوب به روی آنتن برود، او برای بیش از 20 مجموعه تلویزیونی فیلمنامه نوشت. تا آن زمان او توانسته بود نام خود را به عنوان یك فیلمنامهنویس خوشنام و سرشناس تلویزیونی مطرح كند.
وی حتی پس از آن كه وارد دنیای سینما شد و به عنوان یك فیلمساز سینما نام و اعتباری برای خود كسب كرد، به همكاری خود با این رسانه ادامه داد و هنوز هم به عنوان فیلمنامهنویس و خالق مجموعههای تلویزیونی فعالیت میكند. او از سال 2000 تا به حال با 3 مجموعه تلویزیونی همكاری داشته كه آخرین آنها «دانیلیهای سیاه» در سال 2007 از تلویزیون كانادا پخش شد.
هگیس اولین مجموعه تلویزیونی خود در مقام كارگردان را در سال 1990 ارائه كرد كه به دورانی قبل از پخش به سوی جنوب برمیگردد.
او چندین قسمت از این مجموعه را هم در كنار 8 كارگردان دیگر آن كارگردانی كرد. هگیس بعد از كارگردانی 3 مجموعه تلویزیونی دیگر در فاصله سالهای 1996 تا 2004، در این سال تصادف، اولین فیلم سینمایی خود را جلوی دوربین برد. این فیلم ضدنژادپرستانه موفق شد اسكار بهترین فیلم سال را از آن خود كند.
پس از آن، او 2 فیلم سینمایی دیگر را كارگردانی كرد و در بین آنها به عنوان كارگردان پشت دوربین فیلم سینمایی تلویزیونی «ما برای هائیتی یك جهان هستیم» قرار گرفت این فیلم برای ملت هائیتی در ارتباط با مشكلات اقتصادی و غذایی آن ساخته شد.
هگیس اولین مجموعه تلویزیونی خود در مقام كارگردان را در سال 1990 ارائه كرد كه به دورانی قبل از پخش به سوی جنوب برمیگردد.
او چندین قسمت از این مجموعه را هم در كنار 8 كارگردان دیگر آن كارگردانی كرد. هگیس بعد از كارگردانی 3 مجموعه تلویزیونی دیگر در فاصله سالهای 1996 تا 2004، در این سال تصادف، اولین فیلم سینمایی خود را جلوی دوربین برد. این فیلم ضدنژادپرستانه موفق شد اسكار بهترین فیلم سال را از آن خود كند.
پس از آن، او 2 فیلم سینمایی دیگر را كارگردانی كرد و در بین آنها به عنوان كارگردان پشت دوربین فیلم سینمایی تلویزیونی «ما برای هائیتی یك جهان هستیم» قرار گرفت این فیلم برای ملت هائیتی در ارتباط با مشكلات اقتصادی و غذایی آن ساخته شد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
نگاهی به سریال كرهای «رودخانه ماه»
وقتی «پت و مت» ایرانی میشوند!
نگاهی به سریال خارجی «دهكده خاطرات»
زندگی رویایی در دهكدهای زیبا
شخصیت های دوست داشتنی در جزیرهای زیبا