شوق پرواز
در این سریال كورش تهامی با بازی در نقش مسعود روایتگر زندگی پرفراز و نشیب شهید بابایی دلاور مرد ارتش جمهوری اسلامی ایران می‌شود.....


دوست ندارم جزئیات نقش به من دیكته شود
 داستان شوق پرواز با ماجرای زندگی زوجی هنرمند، محقق و نویسنده به نام مسعود و لیلی آغاز می‌شود. در این سریال كورش تهامی با بازی در نقش مسعود روایتگر زندگی پرفراز و نشیب شهید بابایی دلاور مرد ارتش جمهوری اسلامی ایران می‌شود.
 
كورش تهامی حضور پررنگی در سریال‌های تلویزیونی دارد. او سال گذشته نیز در سریال «تبریز در مه» در نقش محوری عباس میرزا ظاهر شد. سریال‌های مشق عشق، زیرتیغ، ساعت شنی، خسته‌دلان و ملكوت دیگر كارهایی است كه او در آنها بازی كرده است.
در كارنامه حرفه‌ای این بازیگر 40 ساله همچنین فیلم‌های سینمایی برف روی شیروانی داغ، این زن حرف نمی‌زند، شبانه، به رنگ ارغوان، از دوردست، سرگیجه، نسل جادویی، شراره و دفتری از آسمان به چشم می‌خورد. با او به بهانه ایفای نقشش در سریال شوق پرواز همصحبت شدیم.

در حال حاضر سریال‌های زیادی از شبكه‌های مختلف در حال پخش است. آیا تعدد سریال‌ها باعث نمی‌شود كه برخی كارها كمتر دیده شوند؟‌
چند سالی است كه صدا و سیما به خاطر مبارزه با ماجرای تهاجم فرهنگی تلاش می‌كند برای سلیقه‌های مختلف برنامه‌های سرگرم‌كننده و آموزشی مختلف تهیه كند. این‌كه در طول هفته سریال‌های مختلف پخش می‌شود به خاطر تفاوت سلیقه‌های مردم است. مخاطبان تلویزیون تعدادشان خیلی زیاد است و سلیقه‌های مختلفی دارند. مخاطبان هم به لحاظ سنی و هم به لحاظ فرهنگی و نوع نگاه تفاوت‌های زیادی دارند. این تفاوت‌ها در همه جوامع وجود دارد.
معمولا هركدام از سریال‌ها مخاطبان خودشان را پیدا می‌كنند. البته من خودم خیلی فرصت دیدن همه فیلم‌ها و سریال‌های پخش شده را ندارم. اما فكر می‌كنم ساعت پخش این كارها یك جوری تنظیم می‌شود كه با هم تداخل نداشته باشد. این سریال‌ها تلاش می‌كنند سلائق مختلف را پوشش بدهند. نكته مهم این است كه سریال‌های باكیفیتی تولید بشوند و بتوانند سطح سلیقه بینندگان را ارتقا بدهند.

وقتی پیشنهاد بازی در شوق پرواز را پذیرفتید كدام جنبه از كار برایتان جذاب‌تر بود؟ كارگردانی صمدی،‌ محوریت شهید بابایی یا خود فیلمنامه؟
همه اینها به نوعی دخیل بودند. آقای صمدی كارگردان باتجربه‌ای هستند. از سینما به تلویزیون آمده‌اند. جذاب‌ترین بخش فیلمنامه برای من این بود كه دو تا داستان به موازات هم پیش می‌رفت. در بدو ورودم به دفتر آقای نوروز بیگی برای من نكاتی درباره شهید بابایی گفته شد. ما برای بازگو كردن یك داستان واقعی یك داستان تخیلی هم داریم. می‌توانیم بگوییم داستان مسعود و لیلی یك داستان اجتماعی و عاشقانه است. ماجرایی را شاهدیم كه در دل خودش یك داستان اصلی را روایت می‌كند.

فكر می‌كنم عنوان مدخل برای داستان ما درست‌تر باشد. قصه ما مدخلی بود برای وارد شدن به داستان زندگی شهید بابایی. یعنی داستان اصلی در دل ماجرای یك نویسنده بازگو می‌شود.
اما در عین حال داستان شما هم می‌تواند به عنوان یك داستان مستقل دستمایه كار قرار گیرد. یعنی داستان زن و شوهر نویسنده و روشنفكری كه مرد به دلایلی به زنش بدبین می‌شود و...
دقیقا. این سریال دو تا زمان دارد. زمان حال و زمان گذشته. هر كدام از این زمان‌ها به تنهایی می‌تواند موضوع یك فیلم یا سریال باشد. اینجا با زیركی نویسندگان دو تا داستان به شكل موازی با هم پیش می‌روند.

شخصیت مسعود تا چند قسمت دیگر در داستان حضور دارد؟‌
مسعود تا آخر داستان در قصه هست. این شخصیت خواسته یا ناخواسته از یك جایی ادامه تحقیق را انجام می‌دهد. تحقیق لیلی نیمه تمام است. با كمك آدم‌هایی كه لیلی با آنها در ارتباط بوده تحقیق نیمه تمام به پایان می‌رسد. مسعود به این آدم‌ها رجوع می‌كند.
یكی از جذابیت‌های شخصیت همین است كه او خودش برای تحقیق دست به كار می‌شود. اگر یك آدمی حضور داشت و می‌خواست فقط دستنوشته‌هایی را بخواند دچار انفعال می‌شد، اما الان شخصا وارد قضیه می‌شود. در حال حاضر 6 قسمت از سریال پخش شده است. كم‌كم می‌بینیم كه مسعود وارد چه جریاناتی می‌شود.

آیا در راه این تحقیق با موانعی هم مواجه می‌شود؟‌
مانع به این معنا كه كسی بخواهد سد راهش بشود نه. اما مسعود با واقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شود كه تا قبلش هیچ آشنایی با آن نداشته است.

شخصیت مسعود تا انتهای داستان دچار چه تحولی می‌شود؟
مسعود دچار تحول عمیقی نمی‌شود. او با یك منش و شخصیت جدیدی آشنا می‌شود.

مسعودی كه الان می‌بینیم چه صفات برجسته‌ای دارد؟ تا الان بینندگان مسعود را به عنوان شخصیتی بدبین و دوستدار همسرش شناخته‌اند. شما در بازی خود سعی كردید چه ویژگی‌هایی را از این شخصیت ارائه بدهید؟
مسعود به معنای عامیانه‌اش حس بدبینی ندارد. او همسرش را دوست دارد. مسعود مدتی خارج از كشور زندگی كرده است. از آنجا كه رفتن لیلی مدام از طرف خود او به تعویق می‌افتد. مسعود مقداری دچار شك می‌شود. كم‌كم كه داستان جلو برود می‌فهمیم چرا لیلی واقعیت را به همسرش نگفته است. مسعود به معنای عامیانه‌اش یك آدم غیرتی است. او نسبت به زندگی خصوصی‌اش تعصب دارد. او در پی این است كه تكلیف این قضیه را روشن كند و ببیند در این مدت با چه آدمی طرف بوده است. دوستانش هم از راه دور چیزهایی را دیده‌اند و به او گفته‌اند. این شنیده‌ها هم حس مسعود را بیشتر جریحه‌دار كرده است.
من با گفت‌وگو‌هایی كه با خود كارگردان داشتم به برخی نكات رسیدم. گاهی وقت‌ها كه خودم داشتم متن را در منزل مطالعه می‌كردم، یادداشت‌هایی در حاشیه متن می‌نوشتم و به خود آقای صمدی می‌گفتم.
من معمولا دنبال علت و دلیل هستم. با خودم می‌گویم چه اتفاقی افتاده كه این شخصیت دارد این جوری رفتار می‌كند یا این جوری نگاه می‌كند. اینها ممكن است در خود فیلمنامه نباشد، اما من سعی می‌كنم برایش دلیلی بتراشم.

انگیزه شخصی مسعود از این كه راه همسرش را ادامه بدهد، چیست؟
مسعود دنبال پیدا كردن شخصی خاص است. یعنی شخصی كه به او شك دارد، اما وقتی جلو می‌رود با واقعیت‌ها و آدم‌هایی آشنا می‌شود. این وضعیت جدید منجر به یك تصمیم می‌شود.
من سعی می‌كنم جزئیات داستان را لو ندهم. درباره شخصیت‌های جنگ و دفاع مقدس كارهای نمایشی زیادی ساخته شده است، اما فكر می‌كنم در ساختار این سریال تفاوت‌هایی با كارهای مشابه وجود دارد.

شما به عنوان یك بازیگر برای رسیدن به جزئیات نقش چه تلاش‌هایی را انجام دادید؟‌
من همیشه وقتی فیلمنامه را می‌خوانم یك تصویر كلی از نقش در ذهنم طراحی می‌كنم. از كارگردان خواهش می‌كنم اتودهای خودم را ببیند و اگر لازم می‌داند چیزی به آن كم یا زیاد كند. هیچ‌وقت از كارگردان نمی‌خواهم كه به من بگوید این نقش را این طوری بازی كن. یعنی دوست ندارم جزئیات نقش به من دیكته شود.
بتدریج كه جلو می‌رویم جزئیات بیشتری به نقش اضافه می‌شود. ایفای نقش مسعود هم از همین قاعده پیروی می‌كرد. البته مسعود شخصیت پیچیده و چند لایه‌ای ندارد، شخصیتی است كه بیرون و داخلش برای ما كاملا روشن است. او برای خودش دیدگاه خاصی دارد و بر مبنای آن زندگی می‌كند. در ابتدا او نسبت به موضوع زندگی شهید بابایی هیچ‌شناختی ندارد، اما هر چقدر جلوتر می‌رود نگاهش نسبت به قبل تغییر می‌كند. در مجموع می‌توانم بگویم مسعود شخصیت خیلی پیچیده‌ای ندارد كه یك بازیگر بخواهد برای رسیدن به آن خیلی تلاش بكند.

از این كه در این سریالی با محوریت زندگی شهید بابایی حضور یافته‌اید چه احساسی دارید؟‌
نسبت به این سریال حس خاصی دارم. من در این سریال با اطرافیان شهید بابایی در ارتباط بودم. افرادی مثل همسرشان،‌ مادرشان، فرزندانشان، همكارانشان و... از نزدیك با همه اینها برخورد داشتم. با حسین ـ پسر ایشان ـ در چند سكانس مشترك بازی دارم. حسین در نقش خودش ظاهر شده است. پیش از این یك شناخت كلی نسبت به شهید بابایی داشتم. این امكان به وجود نیامده بود كه این‌قدر دقیق راجع به این شخصیت فكر كنم. این شناخت وقتی حاصل می‌شود كه آدم تحقیق كند، فیلمی در این زمینه ببیند یا كتابی بخواند. اینها در دسترس من نبود.
ولی مهم‌ترین چیزی كه در جلسات اولیه راجع به آن صحبت می‌شد، تعهد این آدم بود. او بسیار آدم متعهدی بوده است. این تعهد بی‌نظیر در هر فردی وجود ندارد. ایشان در زمان جنگ فرمانده نیروی هوایی بوده‌اند. فرمانده‌ها اجازه نداشته‌اند در عملیات شركت كنند. شهید بابایی مدتی معاون می‌شوند و از فرمانده بودن فاصله می‌گیرند تا بتوانند در عملیات هم شركت كنند. در زمان جنگ برای بازدید از پادگان‌ها با هلی‌كوپتر فواصل را طی نمی‌كرده‌اند. چون می‌گفته‌اند بنزین هلی‌كوپتر می‌تواند در میدان جنگ كارساز باشد. از وسایل نقلیه دیگری استفاده می‌كرده‌اند. هر كسی اینقدر تعهد ندارد. مهم‌ترین نكته‌ای كه من به آن علاقه‌مند شدم، حس تعهد ایشان در زمان جنگ به كشور و مردم كشورشان بود.

در آینده چه فیلم‌ها و سریال‌هایی را از شما خواهیم دید؟
اخیرا تله‌فیلم شكار با بازی من از تلویزیون پخش شد. در فصل بهار یك تله‌فیلم به كارگردانی مصطفی رزاق كریمی با عنوان مرگ در می‌زند بازی كردم. چند روز است بازی‌ام در فیلم سینمایی بی‌خداحافظی (احمد امینی) تمام شده است. نقشم در این فیلم، یك مقدار خاص است و دوست ندارم درباره آن صحبت كنم چون مایلم خودتان آن را ببینید.


   
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture 
منبع: jamejamonline.ir


مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری: سریال تلویزیونی شوق پرواز
گفت‌وگو با فخرالدین صدیق شریف، بازیگر سریال «شوق پرواز»
گفت‌وگو با نادر سلیمانی، بازیگر مجموعه «ستایش»
گفت‌وگو با مریم بوبانی، بازیگر سریال «ستایش»
سحر زکریا: نگران آینده کاری خود هستم/ مهران مدیری بهتر از بقیه طنز را می‌شناسد