شیدایی
سال 82 به کارگاه‌های بازیگری امین تارخ رفته و از همان زمان به بازیگری علاقه‌مند شده است. با اینکه در ابتدای ورودش رشته نمایش دانشگاه هنر و معماری را دوست داشته....
                     
 «گلاره عباسی» بازیگر نقش «لیلا» در سریال «شیدایی» گفت: پدرم سخت‌گیرانه روی بازی من نظر می‌دهد و هر جایی که بد بازی کنم و یا اگر مصاحبه بدی داشته باشم، اولین نفر است که به من تذکر می‌دهد.
 
 «گلاره عباسی» بر خلاف آن چیزی که در برخی سایت‌ها اعلام شده بود، متولد سال 1367 نیست، بلکه زاده تیر‌ماه سال 1362 است. به رشته‌های ادبیات نمایشی و بازیگری علاقه داشته و دارد.
سال 82 به کارگاه‌های بازیگری امین تارخ رفته و از همان زمان به بازیگری علاقه‌مند شده است. با اینکه در ابتدای ورودش رشته نمایش دانشگاه هنر و معماری را دوست داشته و ترجیح می‌داده به جای بازیگری، ادبیات نمایشی بخواند، اما وقتی در کلاس‌های بازیگری تارخ شرکت کرده، گرایش بازیگری را برای تحصیل انتخاب کرده است، چون دوست نداشته که پراکنده کاری انجام دهد و به همین دلیل تمرکزش را بر روی بازیگری گذاشته است. خانواده‌اش بسیار اهل کار او و به ویژه هنر هستند و به صورت جدی کارهایش را دنبال می‌کنند و نگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به او دارند و ترجیح می‌دهند که دخترشان در کارهای خوب بازی کند.
در کارنامه سینمایی «گلاره عباسی» سه فیلم سینمایی «قتل‌آنلاین»، «مجنون لیلی» و «یک گزارش واقعی» به چشم می‌خورد که یک گزارش واقعی به کارگردانی داریوش فرهنگ در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اما هنوز اکران نشده است. بیشتر تمرکزش در بازیگری تلویزیون بوده است، اما برای ایفای نقش در تئاتر هم به دلیل اینکه رشته نمایش خوانده و صحنه را بسیار دوست دارد، ابراز تمایل می‌کند. او تا به حال در مجموعه‌ها و سریال های تلویزیونی «در چشم باد»، «نون و ریحون»، «تکیه بر باد»، «کتابفروشی هدهد»، «بچه‌ها نگاه می‌کنند» و «شیدایی» و تله‌فیلم‌های «شب سال نو» و «پلکان» با متنی از اکبر رادی بازی کرده است.
 
خانم عباسی برای انتخاب نقش‌هایتان چه معیاری دارید؟
ـ من سعی کرده‌ام در مواجهه با یک نقش، در ابتدا به فیلمنامه توجه کنم، چون به نظر من ما کمی‌در سینما و تلویزیون‌مان معضل فیلمنامه داریم؛ چرا که به نظر من آسیب جدی فیلم‌ها از ناحیه فیلمنامه‌های آن‌هاست و خوب بودن آن‌ها به بی‌نقص بودن‌شان بر‌می‌گردد، بنابراین کاری که دیده می‌شود، حتماً فیلمنامه‌ای خوب و قوی دارد.
در حال حاضر هم به دنبال فیلمنامه خوب می‌گردم و یکی از مهم‌ترین معیارهایم در انتخاب نقش، فیلمنامه است. البته عامل دیگری چون کارگردانی خوب برای بهتر به تصویر کشیدن قصه لازم است. عامل دیگرم برای انتخاب نقش، دوست داشتنی بودن آن است، یعنی باید نقشی را دوست داشته باشم تا آن را قبول کنم، چون وقتی نقشی را دوست نداشته باشم و با آن ارتباط برقرار نکنم نمی‌توانم کار کنم.
 
 تا به الان چقدر از ویژگی‌های مدنظرتان را در انتخاب نقش‌هایتان به کار گرفته‌اید؟
 نمی‌توانم صد‌درصد بگویم اما برای این مهم تلاشم را کرده‌ام، چرا که برخی مواقع با توجه به شرایط و اینکه فکر می‌کنید آیا این سریال خوب می‌شود و نقشت را به آن شدت دوست ندارید و با آن ارتباط برقرار نکردید، اما آن را قبول می‌کنید؛ ولی در چند کاری که داشته‌ام، به من ثابت شد که باید نقش را دوست داشت و هر چقدر که آن کار خوب باشد، اگر نقشی را دوست نداشته باشم، آن نقش دیده نمی‌شود و مشخص می‌شود که خیلی با آن نقش ارتباط برقرار نکرده‌ام.
 
 چرا بازی در نقش لیلا را پذیرفتید؟
 در ابتدا به خاطر پیشینه همکاری موفق محمدرضا شفیعی، سعید نعمت‌الله و محمد مهدی عسگرپور، اطمینان داشتم که این پروژه نیز همانند دیگر کارهای ایشان، پروژه موفقی از آب در می‌آید. بعد از آن، فیلمنامه و نقش لیلا بود که بسیار با آن ارتباط برقرار کردم و آن را دوست داشتم. احساس کردم نقشی تاثیرگذار بر روی پیرامونم است، چرا که شنیده‌ام آدم های بسیاری شرایط مشابه لیلا را دارند و اجرای این نقش اتفاق خوبی است چرا که کمتر به کاراکتری مثل لیلا پرداخته شده است. لیلا، زنی است که مشکلات و معضلاتی دارد و فرصتی دوباره برایش پدید می‌آید و این برای من بسیار ارزشمند است که بتوانم به قشری از همجنس‌ها و هم‌نوع‌های خودم، کمکی کنم و بازی من بر زندگی آن‌ها تاثیر بگذارد. این مهم یکی از اتفاقات خوب شیدایی برایم است که زنانی که شرایط لیلا را دارند احساس کردند به آن‌ها پرداخته شده است و به روشنی این تاثیرگذاری را از زبان مردم شنیدم.
 
 چطور با فراز و نشیب‌‌های فراوان این نقش کنار آمدید و آن را پرداختید؟
حدود یک ماه قبل از اینکه «شیدایی» کلید بخورد، بیشتر من و عطا عمرانی (طاها) شروع کردیم به دورخوانی کردن کار. لیلا از نوع نقش‌هایی بود که بیشتر باید زنانگی‌اش شناسایی می‌شد و باید عواطف و احساساتش را می‌شناختم. حضور آقای نعمت‌الله سر صحنه‌ها و مدیریت و نظارت آقای عسگرپور، در شناختن نقش‌ها به ما کمک کرد.
من به مرور فراز و نشیب‌های نقش لیلا را با گپ و گفت‌هایی که راجع به فیلمنامه و لحظه به لحظه آن و عواطف و احساسات آن‌ها داشتیم، پشت سر گذاشتم. فکر می‌کنم بازی در نقشی که خوب نوشته شده باشد، خیلی راحت‌تر است، حتی اگر خیلی سخت نوشته شده باشد. اما نقشی که بد نوشته شده باشد را هر چقدر انرژی و زمان صرفش کنید، نمی‌توان بازی کرد. نقش‌های «شیدایی» از جمله لیلا خوب نوشته شده بود و بنابراین الان که نگاه می‌کنم بازی‌های همه خوب است.
 
 آیا عوامل محیطی در فضای پشت صحنه در ارائه نقش تاثیر دارد؟
من معتقدم زمانی یک فیلم، خوب از آب در‌می‌آید و دیده می‌شود که تمام آدم‌هایی که حتی جلوی دوربین دیده نمی‌شوند، در جریان این مهم همکاری تنگاتنگی داشته باشند. شاید اصلاً به ذهن تبادر نکند که یک صدابردار در ارائه نقش یک بازیگر تاثیرگذار است. الان که سریال را از تلویزیون می‌بینم، به جرات می‌گویم که قطعات موسیقی که آرمان موسی‌پور در سکانس‌ها می‌گذارد، بسیار در تکمیل ارائه نقش ما دخیل است.
 
 آیا پلان یا سکانسی از بازی‌هایتان هست که خودتان تحت تاثیر آن قرار گرفته باشید؟
 به نظر من این سوال را باید مردم جواب دهند. اما این اتفاق در «شیدایی» بارها افتاد که تحت تاثیر قرار گرفتم، چون من نقش لیلا را دوست داشتم، اتفاقاتی که برایش می‌افتاد برایم مهم بود، ولی واقعاً نمی‌توانم اظهار نظر کنم که چقدر در نشان دادن این جریان موفق بودم؛ چراکه مهم نیست من چقدر تحت تاثیر قرار بگیرم، مهم این است که نمود بیرونی آن درست باشد. با این حال در «شیدایی» کم نداشتیم از این سکانس‌ها و پلان‌هایی که من با ناراحتی لیلا، ناراحت می‌شدم و با خوشحالی او، خوشحال؛ چون ما فیلمنامه را به صورت کامل در اختیار نداشتیم و از قسمتی به بعد به دست ما می‌رسید و زمانی که متن را می‌خواندم از ناراحتی‌اش، آزرده می‌شدم.
 
برای فرار از کلیشه‌ای شدن نقش‌هایتان چه کار می‌کنید؟ تعریف شما از کلیشه شدن یک بازیگر چیست؟
کلیشه شدن معمولاً برای یک بازیگر، پس از چندین سال کار کردن اتفاق می‌افتد. من هنوز فکر می‌کنم تعداد کارهایی که بازی کردم و دیده شده است، به آن اندازه نیست که بازی‌ام را تحت شعاع قرار دهد و کلیشه‌ای شوم، بنابراین هنوز برای اظهار نظر در این مورد زود است. خودم فکر می‌کنم که تنها چند نقشم در ذهن مردم است، پس مخاطب هنوز کلیشه‌ای از من ندیده است. واقعاً هم نمی‌دانم که این اتفاق ممکن است برایم بیفتد یا خیر، اما فکر می‌کنم بازیگر باید نقش‌های متفاوتی را ایفا کند، البته به این هم معتقدم که حتی نقش‌های مشابه هم می‌تواند با یکدیگر متفاوت باشد و همه نقش‌ها شبیه هم نوشته نمی‌شوند.
اگر می‌خواهیم از کلیشه شدن پرهیز کنیم، به همراه بازیگر، باید در فیلمنامه‌نویسی، کارگردانی و انتخاب بازیگرانی که برای نقش‌ها انتخاب می‌شوند، تحولی ایجاد شود تا از کلیشه شدن دور شوند تا بازی بازیگر هم کلیشه نشود. بنابراین اگر نقش‌ها درست نوشته شده باشند و برای هر کدام‌شان شخصیت‌پردازی صحیحی صورت گرفته باشد، آن زمان است که بازیگر می‌تواند ترفندی به کار گیرد تا نقش‌هایش را متفاوت اجرا کند.
من تقریباً نقش‌های مثبتی ایفا کردم و حالا شما به عنوان یک مخاطب از متفاوت بودن آن صحبت می‌کنید، بنابراین برای من جای خوشحالی دارد که شما به عنوان مخاطب چنین نظری دارید. وقتی فیلمنامه شیدایی به منِ بازیگر این امکان را می‌دهد که نقشم را متفاوت ایفا کنم و به خاطر فراز و نشیب‌های فراوان این نقش و همچنین به دلیل شخصیت پردازی درست و متفاوت لیلا، از کلیشه‌های رایج بازیگری دور می‌شوم.
 
 آیا سریال شیدایی را به همراه خانواده تماشا می‌کنید؟
 پدر و مادر من کلاً کارهایم را خیلی دنبال می‌کنند، البته زیاد شیدایی را نگاه می‌کنند و پدرم خدا را شکر سخت‌گیرانه بر روی بازی من نظر می‌دهد و هر جایی که بد بازی کنم و یا اگر مصاحبه بدی داشته باشم، اولین نفر است که به من می‌گوید و تذکر می‌دهد. به همین دلیل اولین تلفنی که بعد از کار رد و بدل می‌شود، تلفن به پدرم است که معمولا کیفیت بازی‌ام را از او جویا می‌شوم. پدرم در جریان تمام قراردادهای من است و فیلمنامه‌های مرا می‌خواند و البته همه قسمت‌های شیدایی را خوانده است و همیشه هم نظر می‌دهد و من هم با او مشورت می‌کنم. والدینم همیشه از من در شرایط مختلف حمایت کرده‌اند و ترجیح‌شان در انتخاب نقش‌هایم، احترام به مردم است و همیشه هشدار آن‌ها این بوده که به سلیقه مخاطب احترام بگذارم.
 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture  
منبع: farsnews.com


مطالب پیشنهادی:
نگاهی به سریال شیدایی
گزارش تصویری سریال «شیدایی»
با همایون ارشادی بازیگر نقش سرهنگ در سریال «تا ثریا»
مهدی‌ امینی‌خواه: تا اطلاع ثانوی‌ نقش منفی‌ بازی‌ نمی‌‌كنم!
روناک یونسی: من ناتاشا نیستم!