مهران مدیری
در حالی که همه فکر می‌کردند مدیری تبدیل به یک چهره سوخته در تلویزیون شده ناگهان او یک غافلگیری دیگر را برای مخاطبانش به وجود آورد و آن هم ساخت سریال بی نظیر «پاورچین» بود....
                                                         
اصغر فرهادی، مهران مدیری، رضا عطاران و عمو پورنگ که زمانی اعتبار تلویزیون بودند این روزها خارج از خانه اصلی خود هنرنمایی می‌کنند. چرا این تلویزیونی ها این روزها در خارج از قاب جادویی به موفقیت می‌رسند؟ هفت صبح با نگاه به این چهار نفر این موضوع را بررسی می‌کند
"مهران مدیری" با ساخت «قهوه تلخ» و پخش آن در شبکه نمایش خانگی عملا یکی از پربیننده ترین سریال های بعد از انقلاب را تولید کرد.

"رضا عطاران" بهترین کارگردان اولی جشنواره فجر امسال شد و دو بازی بسیار عالی در فیلم های «بی خود و بی جهت» و «خوابم می‌آد» ارایه کرد.

"عمو پورنگ" هم با «شبکه کودک» خودش، در سوپرمارکتی ها، روز به روز به مخاطبان خود می‌افزاید اما در این میان باید گفت تلویزیون که به نوعی مهد پرورش این چهار استعداد بود جای خالی آنها را در قاب خود بیش از پیش احساس می‌کند.

جای خالی این چهار نفر و شاید چندین نفر دیگر نشان می‌دهد که تلویزیون به خوبی استعداد کشف می‌کند، آنها را پرورش می‌دهد ولی نمی‌تواند این استعدادها را در دل خود نگه دارد اما چرا این جاهای خالی بیشتر احساس می‌شود؟
شاید یک دلیلش این باشد که در چند سال اخیر تلویزیون دست به تربیت نیروهای جدید و مستعدی که بتوانند جای خالی این آدم ها را در حوزه های تخصصی شان پر کند، نزده است و نتیجه اش این می‌شود که "سعید آقاخانی" (با تمام استعداد و مزیت هایی که دارد و قابل انکار نیست) می‌شود تمام بضاعت تلویزیون برای ساخت یک سریال کمدی.
 وقتی هر سریالی که ساخته می‌شود با کلی ممیزی های مقطعی و سلیقه ای مواجه می‌شود رمق و انگیزه ای برای آدم های خلاق و متفکر نمی‌ماند.

وقتی معیار صداوسیما برای دریافت نظرهای مردم محدود به چند سایت اینترنتی می‌شود و نظر آنها درخصوص یک سریال یا یک فرد تبدیل به بخش نامه در این سازمان می‌شود و خطوط قرمز هر روز بیشتر می‌شود مسلما همه محصولات سطحی باقی خواهند ماند و آدم هایی مثل این چهار نفر که زمانی منبع اصلی جذب مخاطب برای تلویزیون بودند ترجیح می‌دهند رسانه مادر خود را ترک کنند و در مدیوم های دیگر فعالیت خود را ادامه دهند.
 در ادامه به اختصار به پرونده تلویزیونی این چهار نفر و دلایل جدایی آنها از تلویزیون می‌پردازیم.

اصغر فرهادی
"اصغر فرهادی" سال هایی که دانشجوی مقطع فوق لیسانس دانشکده تربیت مدرس بود، آرام آرام کارش را در تلویزیون شروع کرد. در همان سال های دانشجویی بود که متن هایی را برای رادیو می‌نوشت. اما همه چیز با «روزگار جوانی» کلید خورد. سریالی که توانست بعد از گذشت دو، سه قسمت به محبوب ترین سریال تلویزیون تبدیل شود. این سریال را "شاپور قریب" کارگردانی می‌کرد. اما آنچه که «روزگار جوانی» را متمایز از بقیه سریال ها می‌کرد، متن هایی بود که توسط نویسنده آن نوشته می‌شد و او کسی نبود جز «اصغر فرهادی»؛ نویسنده جوانی که نامش برای تئاتری ها آشنا بود، اما اهالی سینما و تلویزیون شناختی از او نداشتند.
درباره قدرت فیلمنامه هایی که فرهادی برای این سریال می‌نوشت همین بس که وقتی در میانه سریال و از قسمت سیزدهم، "اصغر توسلی"، تهیه کننده سریال تصمیم به کنارگذاشتن شاپور قریب گرفت و خودش کارگردان سریال شد، هیچ تغییری در کیفیت سریال پدید نیامد.
اتفاقی که در سری دوم «روزگار جوانی» افتاد. در فصل دوم این سریال "علی اکبر محلوجیان" جایگزین اصغر فرهادی شد و توسلی براساس فیلمنامه هایی از این فیلمنامه نویس سری جدید سریال پرطرفدار آن سال ها را جلوی دوربین برد، اما همانطور که پیش بینی می‌شد فصل دو «روزگار جوانی» با سوارشدن بر موج موفقیت فصل یک توانست مخاطبان را با خود همراه کند.
زوج توسلی و محلوجیان بعد از این و با الگوبرداری از ساختار «روزگار  جوانی» سریال «دختران» را ساخت که نتوانست درصدی از موفقیت آن سریال را برایش تکرار کند.

اصغر فرهادی که نقش تاثیرگذارش در موفقیت «روزگار جوانی» بر همه عیان شده بود، با تغییر مسیر به سمت کارگردانی وجه دیگری از توانایی های خود را به رخ کشید.
اولین سریال او در مقام کارگردان، سریالی استودیویی با نام «چشم به راه» بود. سریالی که داستان آن در سالن انتظار یک زایشگاه می‌گذشت و "جمشید جهانزاده" بازیگر اصلی آن بود که هر قسمت در قالب شخصیت جدیدی پا به این زایشگاه می‌گذاشت.
فرهادی در این سریال نوع جدیدی از کمدی را به مخاطب تلویزیون عرضه کرد، ساختاری که سال ها بعد "محمد رحمانیان" در سریال هایی چون «نیمکت» و «در گوش سالمم زمزمه کن» به نوعی دیگر آن را ادامه داد.
 
اصغر فرهادی کارگردانی در تلویزیون را با «چشم به راه» شروع کرد و با سریال نوروزی «مجتمع مسکونی فرخ و فرج» ادامه داد و درنهایت به «داستان یک شهر» رسید. سریالی که آن را در دو فصل برای شبکه تهران ساخت.
فرهادی با الهام از برنامه مستند گزارشی «در شهر» که حسابی در آن سال ها به خاطر گزارش های جنجالی اش از سطح شهر پرمخاطب شده بود، سریال جدیدش را جلوی دوربین برد

 او در فصل اول این سریال محور قصه هایش را روی شخصیت هایی که گروه برنامه ساز «در شهر» را تشکیل می‌دادند استوار کرد و بر  همین اساس بود که رابطه اعضای این گروه با بازی "آتنه فقیه نصیری"، "علی قربان زاده"، "علی سلیمانی"، "نیما رئیسی" و "فرامرز صدیقی" در متن قرار گرفت و سوژه هایی که قرار بود این گروه از آن گزارش تهیه کنند، در حاشیه قرار گرفت.
 اما همه چیز از فصل دو «داستان یک شهر» شروع شد، جایی که دیگر گروه مستندساز «در شهر» که حالا ترکیب بازیگرانش هم تغییر کرده بود، در متن ماجرا نبودند و این معضلات و مشکلات آدم های جامعه بود که در محور قصه های «داستان یک شهر» قرار گرفتند. سریالی که بسیاری معتقدند پایه گذار سینمایی است که بعدها فرهادی با «چهارشنبه سوری» آن را شروع کرد و با «جدایی نادر از سیمین» آن را به بلوغ رساند.
 
فرهادی با طرح سوژه هایی که تا پیش از این در تلویزیون تابو بود به نوعی خطوط قرمز را در این رسانه جا به جا کرد، اما همین جسارت در نگاه موجب شد تا سریال از گزند تیغ تیز ممیزی در امان نماند. با وجود ممیزی های بسیار اما سریال آنقدر موردتوجه مخاطبان و اهالی حرفه ای سینما قرار گرفت که موجب شد درهای سینما به روی این کارگردان گشوده شود.
دعوت "ابراهیم حاتمی‌کیا" از فرهادی برای نگارش فیلمنامه «ارتفاع پست» آغاز این مسیر بود و از اینجا بود که تلویزیون استعداد تازه شکوفاشده خود را از دست داد.

بعد از «داستان یک شهر» فرهادی به شکل رسمی‌ فقط نامش یک بار دیگر در تیتراژ یک سریال دیده شد و آن هم نخستین سریال همسرش "پریسا بخت آور" بود. سریالی با نام «یادداشت های کودکی» که فرهادی نگارش فیلمنامه آن را برعهده داشت.
حالا یک دهه از دوری فرهادی از تلویزیون می‌گذرد، او این روزها مرد اول سینمای ایران است، حضور دوباره او در تلویزیون بیشتر شبیه یک رویای دست نیافتنی است.

مهران مدیری
سلطان کمدی دور از تخت سلطنت
با تمام فراز و نشیب های دو دهه حضورش در تلویزیون هنوز هم او را "سلطان بلامنازع کمدی در تلویزیون" می‌دانند.
کسی که در تلویزیون سال ها بی رقیب بود و فقط در چند سال اخیر یکی از همکاران قدیمی‌ خودش (رضا عطاران) تا حدودی توانست به جایگاه او در رسانه ملی نزدیک شود و مرد اول مجموعه «ساعت خوش»  هر کاری که در دهه 70 ساخت، پرمخاطب شد، عملا هم کسی نبود که بتواند با او رقابت کند، همین مساله باعث شد که مدیری در کارهای انتهایی دهه هفتادش با افت کیفیت مواجه شود.
واقعا نمی‌شود کیفیت «ساعت خوش»، «سال خوش»، «نوروز 76» و «جنگ 77» را با «ببخشید شما» و «پلاک 14» مقایسه کرد. در همان سال ها بود که پدیده هایی به نام "مهدی مظلومی" (بدون شرح) و "مهران غفوریان" (زیر آسمان شهر) توانستند گوی سبقت را از مدیری بگیرند و مدیری هم با یک سکوت دوساله هیچ کاری را کارگردانی نکرد.

در حالی که همه فکر می‌کردند مدیری تبدیل به یک چهره سوخته در تلویزیون شده ناگهان او یک غافلگیری دیگر را برای مخاطبانش به وجود آورد و آن هم ساخت سریال بی نظیر «پاورچین» بود. سریالی که در شبکه تهران تولید و پخش شد. این سریال دوباره مدیری را به اوج رساند و این بار مدیری که تازه به یک گروه تقریبا ثابت رسیده بود توانست به خوبی موقعیت جدیدش را هدایت کند و روی دیگر هنر خود را نشان دهد.
تقریبا هر آنچه مدیری در دهه 80 و بعد از «پاورچین» ساخت، همگی با استقبال خیره کننده مخاطبان مواجه شدند اما تلویزیون از همان ابتدای دهه 80 سر ناسازگاری اش را با مدیری آغاز کرد. هنوز هم خیلی ها رد تیغ تیزهای ممیزی را در نقطه چین به یاد دارند، هنوز هم کسی از خاطرش نرفته که «شب های برره» یک شبه تولیدش متوقف شد و مطمئنا هنوز هم انواع و اقسام فشارهایی که بر مدیری برای دو سریال «مرد هزار چهره» و «مرد دوهزار چهره» وارد شد در خاطر او مانده است.

اما «قهوه تلخ» عامل اصلی جدایی مدیری و تلویزیون بود. سریالی که قرار بود برای پخش از تلویزیون ساخته شود اما به دلیل عمل نکردن تعهدات مالی برادران "آقاگلیان" نسبت به تلویزیون در سریال «مرد دوهزار چهره»، تلویزیون پخش «قهوه تلخ» را منوط به تسویه حساب برادران آقاگلیان با سازمان صداوسیما کرد که عملا این اتفاق نیفتاد و «قهوه تلخ» وارد شبکه نمایش خانگی شد و در آنجا هم با یک فروش خیره کننده مواجه شد و تقریبا کمتر کسی است که تایید نکند اگر قهوه تلخ در تلویزیون پخش می‌شد می‌توانست تبدیل به پربیننده ترین سریال پس از انقلاب شود و کاش تلویزیون در این زمینه کمی‌اغماض می‌کرد تا در اوج نبود کمدی های مخاطب پسند، «قهوه تلخ» بتواند اعتبار دوباره ای به تلویزیون بدهد و مخاطبان از دست داده اش را بازگرداند که خب این اتفاق نیفتاد.
تیرهایی که تلویزیون و مدیری در این مدت به سوی هم انداختند عملا حضور دوباره مدیری در تلویزیون را در هاله ای از ابهام قرار داده است. از آن طرف هم مدیری با حضور در یک فیلم سینمایی (پل چوبی) و اظهار تمایلش برای ساخت اولین فیلم سینمایی اش مقدمات دل کندش از تلویزیون را فراهم کرده تا بیستمین مرد قدرتمند ایران در سال 2009 از نگاه مجله نیوزویک، مهم ترین پایگاه خود را کنار بگذارد و تلویزیون هم عملا سلطان کمدی ساز بعد از انقلاب خود را از دست بدهد.

رضا عطاران
عطا از تلویزیون گریخت
"عطاران" یکی از همان بچه معروف های «ساعت خوش» بود که برخلاف خیلی از رفقایش در آن مجموعه توانست مسیر درستی برای کار کردن در تلویزیون پیدا کند.
 عطاران خود را محدود به بازیگری نکرد و تلاش کرد مثل مدیری پشت دوربین برود، این اتفاق خیلی سریع و در اواسط دهه 70 با کارگردانی مجموعه «سیب خنده» برای او افتاد. مجموعه ای که به شدت مورد اقبال عموم قرار گرفت.
 
بلافاصله بعد از آن مجموعه «مجید دلبندم» را کارگردانی کرد تا به نوعی جای پای خود را در تلویزیون محکم تر کند ولی هنوز به نوعی زیر سایه مدیری و کارهای دهه 70 او قرار داشت. حتی کارگردانی سریال هایی مثل «کوچه اقاقیا» و «قطار ابدی» هم نتوانست عطاران را از زیر سایه سنگین یار قدیمی‌اش بیرون بکشد تا اینکه بالاخره کارگردانی سریال «خانه به دوش» عطاران یک شبه ره صدساله را پیمود.
البته موفقیت مجموعه «خانه به دوش» که در ماه رمضان روی آنتن رفت بیشتر به این دلیل بود که عطاران توانسته بود نگاه و دید جدیدی که توجه بیشتری به آدم های واقعی و طبقه متوسط جامعه داشت را به کارهای کمدی وارد کند، نگاهی که هنوز در برخی آثار کارگردانان تلویزیون از جمله مجید صالحی، سعید آقاخانی رگه های پررنگی از آن دیده می‌شود.
 
«متهم گریخت» و «ترش و شیرین» دیگر کارهای موفق عطاران بودند که نام او را به عنوان یک کارگردان و بازیگر کمدی کاملا در تلویزیون تثبیت کرد و حتی کار را به جایی رساند که بعضی کارهای دیگر را با پسوند کمدی عطارانی می‌شناختند.
در اوج موفقیت، عطاران به سریال «بزنگاه» رسید، سریالی که هرچند در حد و اندازه های کارهای قبلی عطاران نبود اما به دلیل انواع و اقسام مشکلاتی که سر راهش گذاشته شد و ممیزی هایی که به دلایل واهی گریبانش را گرفت، عطاران را از تلویزیون دلگیر کرد.
 
بعد از «بزنگاه» بود که عطاران به شکل غیررسمی‌ از تلویزیون خداحافظی کرد و دیگر در هیچ کار تلویزیونی نه به عنوان بازیگر و نه به عنوان کارگردانی حضور پیدا نکرد. در این بین تلویزیون هم به جز در یک مورد (پیشنهاد ساخت سریال «یک وجب خاک» برای شبکه سه که عطاران شخصا آن را قبول نکرد) با این فرض که دیگر کارگردانان عرصه کمدی که بعضی هایشان زمانی از دستیاران عطاران بودند می‌توانند به خوبی جای خالی او را در تلویزیون پر کنند به این قهر عطاران توجهی نکرد تا او تمام وقت خود را صرف حضور در کارهای سینمایی کند.
این حضور آنقدر پررنگ بود که تقریبا نیمی‌ از فیلم های موجود در کارنامه بازیگری عطاران در سینما، در همین چند سالی بوده که از تلویزیون خداحافظی کرده است. عطاران با تلاشی مثال زدنی در سینما هم مسیر موفقیت خود را ادامه داد، به طوری که در یکی، دو سال اخیر او پولسازترین بازیگر سینمای ایران شده است.
 
و بالاخره اولین کار سینمایی اش را هم امسال کارگردانی کرد: «خوابم میاد» توانست جایزه سیمرغ بلورین «بهترین کارگردان اولی» را در سی امین جشنواره فیلم فجر برای عطاران به ارمغان بیاورد.
حالا شما مقایسه کنید در جدایی عطاران از تلویزیون کدام یک بیشتر ضرر کرده اند؟ عطارانی که تبدیل به یکی از برترین چهره های حال حاضر سینما در عرصه کمدی شده یا تلویزیونی که چند سالی است حتی یک کمدی ماندگار هم نتوانسته تولید کند؟

عمو پورنگ (داریوش فرضیایی)
آیا او برمی‌گردد؟!
یکی، دو هفته ای می‌شود که «عمو پورنگ» مورد علاقه بچه ها هم تصمیم گرفته به جای آمدن به تلویزیون و خواندن «در قندون، لب خندن» یا «کی از همه باهوش تره؟ من! من! من!» از شبکه دو، راهش را کج کند و یک راست برود داخل یک لوح فشرده سرخابی یا نارنجی و کنار بقیه سی دی های مقوایی سوپرمارکت ها، جا خوش کند. عمو پورنگی که 9 سال تمام، عنوان "بهترین و پربیننده ترین برنامه کودک تلویزیون" را داشت و بچه ها هنوز هم که هنوز است، ترانه هایش را به خاطر دارند.
او سال 78 با مجموعه «تورنگ و پورنگ» به تلویزیون آمد و بعد از آن با اجرای برنامه کودک و نوجوان و اسم مستعار هنری «عمو پورنگ» در سال 81، توانست اسم و رسمی‌پیدا کند و ستاره ای برای کودکان این رسانه باشد؛ ستاره ای که حالا بدون حضور تلویزیون هم خیلی خوب درخشیده و به یکی از پرفروش ترین های شبکه خانگی تبدیل شده.

بعد از یک دهه از تولید این برنامه، خروج عمو پورنگ از تلویزیون و تبدیل شدنش به کالایی که در کنار شیر و تخم مرغ و نوشابه؛ در اوضاع و شرایطی اتفاق افتاد که "مسلم آقاجانزاده" -تهیه کننده این برنامه- بهار امسال از پخش سریال «استودیو پورنگ» تا اول تیر از تلویزیون خبر داده بود اما اینکه چه بلایی سر این سریال آمد و چرا هیچ خبر دیگری درباره آن به گوش نرسید، مساله ای است که انگار هیچ کس دلش نمی‌خواهد درباره اش حرفی بزند.
به هر حال در این شرایط، اولین سوالی که به ذهن می‌رسد این است که یا عمو پورنگ و عواملش از نظر مالی با تلویزیون به توافق نرسیده اند یا اینکه احساس کرده اند خروجشان از این رسانه، علاوه بر آزادی عملی که برای کار دارند، پول بیشتری هم نصیبشان می‌کند.

با درنظرگرفتن این دو پیش فرض، یک سوال اساسی پیش می‌آید، آن هم اینکه آیا تلویزیون واقعا حاضر نیست برای رسیدگی به علایق کودکان و نگه داشتنشان مقابل آنتن رسانه ملی، یک کمی‌ بیشتر هزینه کند؟! آیا خود تلویزیون هنوز به این واقعیت نرسیده که با انواع و اقسام عموها و خاله های تقلبی که این روزها بدون کمترین تخصصی مثل قارچ وسط شبکه های مختلف سبز شده اند، حتی اگر چندبرابر هم هزینه کند، بازهم نمی‌تواند این کودکان بی گناه را دلخوش کنار خودش نگه دارد؟
شاهد اصلی این ادعا، جدول نظرسنجی خود مرکز تحقیقات صداوسیماست که تا پایان سال 89، در تمام نظرسنجی هایی که از کودکان داشته، آنها بیشترین رای را به عمو پورنگ و امیرمحمد داده اند و بعد از این برنامه است که «فتیله» و بقیه برنامه قرار گرفته اند.

قطعا این علاقه به پایان نمی‌رسد و کودکان به محض شنیدن خبر توزیع «شبکه کودک عمو پورنگ»، با پول توجیبی شان هم شده، آن را تهیه می‌کنند اما آیا صداوسیما به این مساله فکر کرده که کودکان بعد از تماشای این سری جدید، چه فکری راجع به تلویزیون خواهند کرد؟!
اولین سوالی که به ذهن این مخاطبان کودک می‌رسد: آیا غیر از این است که «برنامه عمو پورنگ چقدر شادتر و خنده دارتر شده!» و این که چرا زمانی که این برنامه از تلویزیون پخش می‌شد، از این همه آهنگ شاد و حرکات موزون و هیاهویی که عمو پورنگ به همراه گربه های سه قلو ایجاد کرده، خبری نبود؟!


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture   
منبع: هفت صبح

مطالب پیشنهادی:
تکه کلام های مهران مدیری از دیروز تا امروز/ مربا بده بابا!! (+عکس)
مهران مدیری دیگر نمی‌خندد!
رضا عطاران آدم نجیب و عجیبی است!!
سرک در زندگی کاری و شخصی رضا عطاران!!
فوتهای کوزه گری اصغر فرهادی!
خلاقیت در برنامه‌های کودک + عکس