قصه تنهایی آدمها
پسر میرزا ركنالدین عطار كه در فرنگ داروسازی خوانده است، پس از بازگشت به ایران میخواهد در زیرزمین خانهاش یك لابراتوار راه بیندازد و برای مردم دارو بسازد، اما از طرف دولت و سفارت انگلیس برایش مشكل تراشی میشود. نقش میرزا را محمود پاكنیت و نقش پسرش را امین زندگانی بازی میكند. این خلاصهای از مجموعه تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» است كه به كارگردانی صادق كرمیار و تهیهكنندگی محسن علیاكبری برای شبكهیك تهیه میشود.
البته فضای این قصه در سال 1327 رخ میدهد و پیش از كلید خوردن این طرح، تحقیقات وسیعی صورت گرفت و سیدعلی میرفتاح و ابوالفضل زرویینصرآباد مدتها روی متن این مجموعه تلویزیونی كار كردند تا متن مشكلی نداشته باشد. گرچه مجموعه قصد ندارد به شكل مستقیم به وقایع تاریخی بپردازد، اما به تحلیلها و تفسیرهای اتفاقات تاریخی اشاره میكند، ولی به هیچ كدام از شخصیتهای تاریخی نمیپردازد. در این مجموعه تلویزیونی مباحثی درباره آیتالله كاشانی، دكتر مصدق، فدائیان اسلام، رفتار تودهایها و... مطرح میشود، اما فقط تحلیلها مد نظر گروه است نه خود اتفاقات.
به این منطقه میگویند پیچشمیران كه از قدیمیترین محلات تهران محسوب میشود. اگر بخواهیم نشانی دقیقتر بدهیم باید بگوییم این منطقه از یك طرف به خیابان انقلاب منتهی میشود. خانه میرزا ركنالدین عطار هم طبق نشانی كه مسئول روابط عمومی این مجموعه به ما داده در یكی از بنبستهای این منطقه تهران قرار دارد. گرچه با وسیع شدن تهران روز به روز ساختمانهای بلند جای خانههای حیاط دار را گرفته، اما پیچشمیران جزو مناطقی از تهران است كه هنوز بافت قدیمی خودش را حفظ كرده است.
وقتی جلوی در خانه میرزا ركنالدین عطار میرسم و داخل خانه میشوم به هوشمندی كسانی كه لوكیشن را انتخاب كردهاند، آفرین میگویم، چون فضای خانه روایتگر سالهای دور است و اصلا با روزگار جدید تطابقی ندارد. حیاط خانه با سنگریزههای كوچك سنگفرش شده است. دور تا دور خانه حیاط بزرگی قرار دارد كه به واسطه گل و درختان استتار شده است.
سمت راست خانه حوض كوچك آبیرنگی قرار دارد. بنای قدیمی ساختمان و فضای حیاط، هر بینندهای را به یاد سالهای كودكیاش میاندازد؛ سالهایی كه به خانههای حیاط دار مادربزرگها و پدربزرگهایمان میرفتیم و جمع شدن همه نوهها باعث میشد قشرقی در حیاط خانه راه بیفتد و با رفتن داخل حوض، لباسهایمان را خیس میكردیم و پس از آن دعواهای مادرمان را تحمل میكردیم.
با صدای مردی كه میپرسد: كاری داشتید؟! به خودم میآیم و خطاب به او میگویم خبرنگار هستم برای تهیه گزارش آمدهام. او در حالی كه با تعجب من را نگاه میكند پس از پرسیدن فامیلیام میگوید: چند لحظه صبر كنید تا با آقای كرمیار در میان بگذارم. بعد از چند دقیقه او برمیگردد و میگوید: برای تهیه گزارش مشكلی نیست. میتوانید داخل شوید.
من هم وارد ساختمانی میشوم كه طاق آن به شكل گنبدی است. فضای خانه قشنگتر از محوطه بیرونی است. انگار كه زمان به عقب برگشته و من وارد دهه 20 شدهام. همه وسایل خانه رنگ و بوی آن سالها را میدهد. تابلوها، مبلمان و حتی پردههای خانه كاملا قدیمی است. برای رسیدن به اتاقی كه عوامل هستند باید از روی كابلهای تصویربرداران عبور كنم كه روی زمین به شكل نامرتب قرار دارد.
پیش از رسیدن به اتاق، صادق كرمیار را میبینم كه جلوی مانیتور نشسته است. صدابردار هم در گوشهای كنار اوست. در یك اتاق كوچك هم تصویربردار مشغول ضبط دیالوگهای مهوش صبركن و مهشید حبیبی است كه در این مجموعه بازی میكنند. حضور دستیاران كارگردان و تصویربرداران باعث شلوغی بیش از اندازه اتاق شده است. صادق كرمیار مرتب نكتههای لازم را به بازیگران میگوید تا آنها بهتر نقشهایشان را ایفا كنند. پس از چند بار برداشت این صحنه ضبط میشود و عوامل استراحت میكنند. من هم به سراغ كرمیار میروم.
صادق كرمیار را، هم اهالی هنر در عرصه فیلمسازی میشناسند و هم اهالی ادبیات چون او نویسنده و فیلمساز است. بجز فیلمهای تلویزیونی متعددی كه ساخته در حوزه سریال سازی هم تجربیاتی دارد. دو سال قبل، سریال تلویزیونی «یك روز قبل» به كارگردانی او پخش شد.
این كارگردان درباره تولید مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام میگوید: مردم ما حرف زدن را یادشان رفته و در تنهایی خودشان هستند. اگر كسی در حقشان بدی میكند، به فكر انتقام هستند تا اینكه بخواهند گفتوگو كنند. گفتوگو درباره مشكلات، سادهترین راه است، اما در میان مردم فراموش شدهاست. گفتوگوهای اینترنتی جای دور همنشینیهای خانوادهها را گرفته و همه را به انزوا كشانده است. هر كس در تنهایی است. ما در مجموعه خاطرات مرد ناتمام این مسائل را یادآوری میكنیم كه امیدواریم مورد توجه مردم قرار بگیرد.
كرمیار با اشاره به انتخاب بازیگران میافزاید: خوشبختانه بازیگرانی كه مدنظر داشتیم انتخابهای اول و دوم ما بودند. محمود پاكنیت انتخاب اول ما بود و ارتباط خوبی هم با فیلمنامه برقرار كرد. امین زندگانی هم وقتی فیلمنامه را خواند با اینكه با طرح دیگری صحبت كرده بود، اما ترجیح داد سر این كار بیاید. مهرداد ضیایی هم سر پروژه دیگری بود، اما پس از مطالعه فیلمنامه و صحبتی كه با هم داشتیم، پذیرفت. در مجموع جذابیت فیلمنامه و شخصیتهای قصه باعث شد دوستان راغب شوند در این كار ایفای نقش كنند. سیامك صفری با اینكه اجرای تئاتر داشت نیز قبول كرد در این مجموعه بازی كند. وی ادامه میدهد: سارا خویینیها، سروش صحت و محمدرضا داوودنژاد هم بازی در این مجموعه را پذیرفتهاند.
پس از گفتوگو با صادق كرمیار سراغ امین زندگانی میروم كه در این مجموعه نقش همایون پورسینا ـ پسر میرزا ركنالدین عطار ـ را بازی میكند. او درباره فضای مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام میگوید: این مجموعه در بستر یك قصه آرام و روابط زیبا به ما گوشزد میكند ما از كجا به كجا رسیدهایم. میگوید معنی بزرگتر در خانواده چیست. متاسفانه در حال حاضر فقط اسامی در جامعه نقش بازی میكنند نه مسئولیتها. معانی فقط در اسمها خلاصه شده نه خود مسئولیت.
پس از گفتوگو با زندگانی، ضبط صحنه دیگری آغاز میشود و من هم راهی حیاط میشوم. در حیاط مجید سعیدی را میبینم كه در گوشهای ایستاده و مشغول صحبت كردن با تلفناش است. او در مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام نقش شاغلام را بازی میكند. وی در این باره میگوید: غلام در گذشته آدم سر به راهی نبوده، اما بعد از گذشت سالها سرش به سنگ خورده و سر به راه شده است. تا اینكه او وارد زندگی میرزا ركنالدین عطار و پسرش همایون میشود او همراه این خانواده است و هر جا كه لازم باشد به آنها كمك میكند. در مجموع نقش موثری در اتفاقات دارد.
این بازیگر یادآور میشود: روزی كه آقای كرمیار پیشنهاد بازی در این پروژه را به من داد، سر كار سیروس مقدم بودم. نقش شاغلام یه كوچولو شباهتی به نقشم در «تا ثریا» دارد. البته باید اشاره كنم اصلا قابل مقایسه نیست و هر یك از این دو نقش ویژگیهای خودش را دارد. گرههایی كه قصه مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام دارد من را برای پذیرش نقش ترغیب كرد. در كنار این ویژگی، تاریخی بودن این اثر هم برایم جذابیت لازم داشت، چرا كه در این برهه از تاریخ با گریم و لباس خاص بازی نكرده بودم. در مجموع همكاری با صادق كرمیار برایم تجربه جدیدی است.
بعد از گفتوگو با مجید سعیدی، لوكیشن مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام را در حالی ترك میكنم كه در دل آرزو میكنم ای كاش خودم در این خانه زندگی میكردم، ای كاش!
یادگار سنتهای فراموش شده
امین زندگانی درباره همكاری با صادق كرمیار توضیح میدهد: كار با آقای كرمیار این حسن را دارد كه شما همراه با تعامل زیرنظر یك تفكر حركت میكنید. این تعامل من بازیگر را به سمت جلو میبرد. در واقع تفكر قالبی كه وجود دارد تفكر كارگردان است، بعد هم تفكر نویسنده و ما كاتالیزور این تفكر هستیم. در مجموع همه این موارد به وسیله یك فكر هدایت میشود و تعامل هم وجود دارد. هر جا هم لازم بود پیشنهاد مناسب برای نقش دادهام و آقایان كرمیار و میرفتاح با سعهصدر پذیرفتهاند. اگر هم جوابشان منفی بوده شاید به این خاطر بوده كه جایش نبوده است. در مجموع همكاری خوبی میان ما حاكم است. فكر میكنم تلویزیون یك خطر و ویژگی بسیار بزرگی نسبت به سینما و تئاتر دارد و آن هم صمیمیت پشت صحنه و همكاری میان عوامل است كه وارد صحنه میشود به همین دلیل مخاطب را پای تلویزیون مینشاند.
زندگانی درباره این مجموعه كه به سنتهای فراموششده در خانوادهها میپردازد، میگوید: یكی از دلایلم برای پذیرفتن بازی در این پروژه همین مساله بود كه این مجموعه به روابط بزرگترها و كوچكترها میپردازد؛ روابطی كه این روزها در خانوادهها فراموش شده و همه دچار منیت و فردگرایی شدهایم و با این وضعیت، جامعه به شیب منفی سوق داده میشود.
وی یادآور میشود: روابط قدیمی همراه با اعتماد، مهربانی، خیرخواهی و دوستی همراه بودهاست. در آن زمان دشمنیها كمرنگ بود و در صورتی اتفاق میافتاد كه پشت آن یك انگیزه قوی وجود داشت. آدمها در دوران گذشته سیاه و سفید بودند، اما درمجموع تعداد آدمهای سفید در جامعه زیاد بود، ولی در حال حاضر آدمها در جامعه خاكستری هستند.
پسر میرزا ركنالدین عطار كه در فرنگ داروسازی خوانده است، پس از بازگشت به ایران میخواهد در زیرزمین خانهاش یك لابراتوار راه بیندازد و برای مردم دارو بسازد، اما از طرف دولت و سفارت انگلیس برایش مشكل تراشی میشود. نقش میرزا را محمود پاكنیت و نقش پسرش را امین زندگانی بازی میكند. این خلاصهای از مجموعه تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» است كه به كارگردانی صادق كرمیار و تهیهكنندگی محسن علیاكبری برای شبكهیك تهیه میشود.
البته فضای این قصه در سال 1327 رخ میدهد و پیش از كلید خوردن این طرح، تحقیقات وسیعی صورت گرفت و سیدعلی میرفتاح و ابوالفضل زرویینصرآباد مدتها روی متن این مجموعه تلویزیونی كار كردند تا متن مشكلی نداشته باشد. گرچه مجموعه قصد ندارد به شكل مستقیم به وقایع تاریخی بپردازد، اما به تحلیلها و تفسیرهای اتفاقات تاریخی اشاره میكند، ولی به هیچ كدام از شخصیتهای تاریخی نمیپردازد. در این مجموعه تلویزیونی مباحثی درباره آیتالله كاشانی، دكتر مصدق، فدائیان اسلام، رفتار تودهایها و... مطرح میشود، اما فقط تحلیلها مد نظر گروه است نه خود اتفاقات.
به این منطقه میگویند پیچشمیران كه از قدیمیترین محلات تهران محسوب میشود. اگر بخواهیم نشانی دقیقتر بدهیم باید بگوییم این منطقه از یك طرف به خیابان انقلاب منتهی میشود. خانه میرزا ركنالدین عطار هم طبق نشانی كه مسئول روابط عمومی این مجموعه به ما داده در یكی از بنبستهای این منطقه تهران قرار دارد. گرچه با وسیع شدن تهران روز به روز ساختمانهای بلند جای خانههای حیاط دار را گرفته، اما پیچشمیران جزو مناطقی از تهران است كه هنوز بافت قدیمی خودش را حفظ كرده است.
وقتی جلوی در خانه میرزا ركنالدین عطار میرسم و داخل خانه میشوم به هوشمندی كسانی كه لوكیشن را انتخاب كردهاند، آفرین میگویم، چون فضای خانه روایتگر سالهای دور است و اصلا با روزگار جدید تطابقی ندارد. حیاط خانه با سنگریزههای كوچك سنگفرش شده است. دور تا دور خانه حیاط بزرگی قرار دارد كه به واسطه گل و درختان استتار شده است.
سمت راست خانه حوض كوچك آبیرنگی قرار دارد. بنای قدیمی ساختمان و فضای حیاط، هر بینندهای را به یاد سالهای كودكیاش میاندازد؛ سالهایی كه به خانههای حیاط دار مادربزرگها و پدربزرگهایمان میرفتیم و جمع شدن همه نوهها باعث میشد قشرقی در حیاط خانه راه بیفتد و با رفتن داخل حوض، لباسهایمان را خیس میكردیم و پس از آن دعواهای مادرمان را تحمل میكردیم.
با صدای مردی كه میپرسد: كاری داشتید؟! به خودم میآیم و خطاب به او میگویم خبرنگار هستم برای تهیه گزارش آمدهام. او در حالی كه با تعجب من را نگاه میكند پس از پرسیدن فامیلیام میگوید: چند لحظه صبر كنید تا با آقای كرمیار در میان بگذارم. بعد از چند دقیقه او برمیگردد و میگوید: برای تهیه گزارش مشكلی نیست. میتوانید داخل شوید.
من هم وارد ساختمانی میشوم كه طاق آن به شكل گنبدی است. فضای خانه قشنگتر از محوطه بیرونی است. انگار كه زمان به عقب برگشته و من وارد دهه 20 شدهام. همه وسایل خانه رنگ و بوی آن سالها را میدهد. تابلوها، مبلمان و حتی پردههای خانه كاملا قدیمی است. برای رسیدن به اتاقی كه عوامل هستند باید از روی كابلهای تصویربرداران عبور كنم كه روی زمین به شكل نامرتب قرار دارد.
پیش از رسیدن به اتاق، صادق كرمیار را میبینم كه جلوی مانیتور نشسته است. صدابردار هم در گوشهای كنار اوست. در یك اتاق كوچك هم تصویربردار مشغول ضبط دیالوگهای مهوش صبركن و مهشید حبیبی است كه در این مجموعه بازی میكنند. حضور دستیاران كارگردان و تصویربرداران باعث شلوغی بیش از اندازه اتاق شده است. صادق كرمیار مرتب نكتههای لازم را به بازیگران میگوید تا آنها بهتر نقشهایشان را ایفا كنند. پس از چند بار برداشت این صحنه ضبط میشود و عوامل استراحت میكنند. من هم به سراغ كرمیار میروم.
صادق كرمیار را، هم اهالی هنر در عرصه فیلمسازی میشناسند و هم اهالی ادبیات چون او نویسنده و فیلمساز است. بجز فیلمهای تلویزیونی متعددی كه ساخته در حوزه سریال سازی هم تجربیاتی دارد. دو سال قبل، سریال تلویزیونی «یك روز قبل» به كارگردانی او پخش شد.
این كارگردان درباره تولید مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام میگوید: مردم ما حرف زدن را یادشان رفته و در تنهایی خودشان هستند. اگر كسی در حقشان بدی میكند، به فكر انتقام هستند تا اینكه بخواهند گفتوگو كنند. گفتوگو درباره مشكلات، سادهترین راه است، اما در میان مردم فراموش شدهاست. گفتوگوهای اینترنتی جای دور همنشینیهای خانوادهها را گرفته و همه را به انزوا كشانده است. هر كس در تنهایی است. ما در مجموعه خاطرات مرد ناتمام این مسائل را یادآوری میكنیم كه امیدواریم مورد توجه مردم قرار بگیرد.
كرمیار با اشاره به انتخاب بازیگران میافزاید: خوشبختانه بازیگرانی كه مدنظر داشتیم انتخابهای اول و دوم ما بودند. محمود پاكنیت انتخاب اول ما بود و ارتباط خوبی هم با فیلمنامه برقرار كرد. امین زندگانی هم وقتی فیلمنامه را خواند با اینكه با طرح دیگری صحبت كرده بود، اما ترجیح داد سر این كار بیاید. مهرداد ضیایی هم سر پروژه دیگری بود، اما پس از مطالعه فیلمنامه و صحبتی كه با هم داشتیم، پذیرفت. در مجموع جذابیت فیلمنامه و شخصیتهای قصه باعث شد دوستان راغب شوند در این كار ایفای نقش كنند. سیامك صفری با اینكه اجرای تئاتر داشت نیز قبول كرد در این مجموعه بازی كند. وی ادامه میدهد: سارا خویینیها، سروش صحت و محمدرضا داوودنژاد هم بازی در این مجموعه را پذیرفتهاند.
پس از گفتوگو با صادق كرمیار سراغ امین زندگانی میروم كه در این مجموعه نقش همایون پورسینا ـ پسر میرزا ركنالدین عطار ـ را بازی میكند. او درباره فضای مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام میگوید: این مجموعه در بستر یك قصه آرام و روابط زیبا به ما گوشزد میكند ما از كجا به كجا رسیدهایم. میگوید معنی بزرگتر در خانواده چیست. متاسفانه در حال حاضر فقط اسامی در جامعه نقش بازی میكنند نه مسئولیتها. معانی فقط در اسمها خلاصه شده نه خود مسئولیت.
پس از گفتوگو با زندگانی، ضبط صحنه دیگری آغاز میشود و من هم راهی حیاط میشوم. در حیاط مجید سعیدی را میبینم كه در گوشهای ایستاده و مشغول صحبت كردن با تلفناش است. او در مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام نقش شاغلام را بازی میكند. وی در این باره میگوید: غلام در گذشته آدم سر به راهی نبوده، اما بعد از گذشت سالها سرش به سنگ خورده و سر به راه شده است. تا اینكه او وارد زندگی میرزا ركنالدین عطار و پسرش همایون میشود او همراه این خانواده است و هر جا كه لازم باشد به آنها كمك میكند. در مجموع نقش موثری در اتفاقات دارد.
این بازیگر یادآور میشود: روزی كه آقای كرمیار پیشنهاد بازی در این پروژه را به من داد، سر كار سیروس مقدم بودم. نقش شاغلام یه كوچولو شباهتی به نقشم در «تا ثریا» دارد. البته باید اشاره كنم اصلا قابل مقایسه نیست و هر یك از این دو نقش ویژگیهای خودش را دارد. گرههایی كه قصه مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام دارد من را برای پذیرش نقش ترغیب كرد. در كنار این ویژگی، تاریخی بودن این اثر هم برایم جذابیت لازم داشت، چرا كه در این برهه از تاریخ با گریم و لباس خاص بازی نكرده بودم. در مجموع همكاری با صادق كرمیار برایم تجربه جدیدی است.
بعد از گفتوگو با مجید سعیدی، لوكیشن مجموعه تلویزیونی خاطرات مرد ناتمام را در حالی ترك میكنم كه در دل آرزو میكنم ای كاش خودم در این خانه زندگی میكردم، ای كاش!
یادگار سنتهای فراموش شده
امین زندگانی درباره همكاری با صادق كرمیار توضیح میدهد: كار با آقای كرمیار این حسن را دارد كه شما همراه با تعامل زیرنظر یك تفكر حركت میكنید. این تعامل من بازیگر را به سمت جلو میبرد. در واقع تفكر قالبی كه وجود دارد تفكر كارگردان است، بعد هم تفكر نویسنده و ما كاتالیزور این تفكر هستیم. در مجموع همه این موارد به وسیله یك فكر هدایت میشود و تعامل هم وجود دارد. هر جا هم لازم بود پیشنهاد مناسب برای نقش دادهام و آقایان كرمیار و میرفتاح با سعهصدر پذیرفتهاند. اگر هم جوابشان منفی بوده شاید به این خاطر بوده كه جایش نبوده است. در مجموع همكاری خوبی میان ما حاكم است. فكر میكنم تلویزیون یك خطر و ویژگی بسیار بزرگی نسبت به سینما و تئاتر دارد و آن هم صمیمیت پشت صحنه و همكاری میان عوامل است كه وارد صحنه میشود به همین دلیل مخاطب را پای تلویزیون مینشاند.
زندگانی درباره این مجموعه كه به سنتهای فراموششده در خانوادهها میپردازد، میگوید: یكی از دلایلم برای پذیرفتن بازی در این پروژه همین مساله بود كه این مجموعه به روابط بزرگترها و كوچكترها میپردازد؛ روابطی كه این روزها در خانوادهها فراموش شده و همه دچار منیت و فردگرایی شدهایم و با این وضعیت، جامعه به شیب منفی سوق داده میشود.
وی یادآور میشود: روابط قدیمی همراه با اعتماد، مهربانی، خیرخواهی و دوستی همراه بودهاست. در آن زمان دشمنیها كمرنگ بود و در صورتی اتفاق میافتاد كه پشت آن یك انگیزه قوی وجود داشت. آدمها در دوران گذشته سیاه و سفید بودند، اما درمجموع تعداد آدمهای سفید در جامعه زیاد بود، ولی در حال حاضر آدمها در جامعه خاكستری هستند.
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی:
نقش «ملک خاتون» برایم دشوار اما جذاب بود
گزارش تصویری پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «داوران»
گزارش پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «تهران نو»
گزارشی از مجموعه تلویزیونی «منظومه آتش»
گزارش تصویری پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «داوران»
گزارش پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «تهران نو»
گزارشی از مجموعه تلویزیونی «منظومه آتش»
سروش صحت و امین زندگانی در «خاطرات مرد ناتمام» + عکس