این شروع قصه بود. بعد عروسک‌ها یکی یکی ظاهر می‌شدند و ما را با خودشان می‌بردند به دنیای سیاه خودشان که حالا می‌فهمیم این سیاهی زمینه به خاطر...
 
قصه رو ما می‌سازیم
هادی و هدی با آن عروسک گردان‌های سیاه پوش پر از پند و پیام اخلاقی بودند
«عروسکا، عروسکا، کجایید، کجایید؟
مادر بزرگ، ‌هادی، هدی بیایید، بیایید!» این شروع قصه بود. بعد عروسک‌ها یکی یکی ظاهر می‌شدند و ما را با خودشان می‌بردند به دنیای سیاه خودشان که حالا می‌فهمیم این سیاهی زمینه به خاطر شیوه عروسک گردانی سریال بوده. چند نفر با لباس‌های سیاه پشت سر عروسک‌ها قرار می‌گرفتند و آنها را حرکت می‌دادند چون پشت صحنه هم سیاه بود و نور روی عروسک‌ها بود ما آنها را نمی‌دیدم.
هادی و هدی را اولین بار سال 64 شبکه 2 پخش می‌کرد. سریال، بیشتر پند آموز بود تا مفرح و سرگرم کننده و این برای برنامه کودک جمعه صبح‌ها خیلی خوشایند نبود. ظاهر کار خیلی شبیه «حسنی و خانم حنا» بود. وقتی که داشتم به دنبال اطلاعات سریال می‌گشتم، فهمیدم که تشخیص آن روز‌هایمان بیراه نبوده و کارگردان‌ هادی و هدی – اردشیر کشاورز – و عوامل هردو تا کار یکی بوده اند.

هادی: معمولا شخصیت اصلی ماجرا‌ها بود، سرنوشتش باید عبرت ما نو گلان تازه شکفته می‌شد.
هدی: همیشه عاقل تر از‌ هادی بود و ظرف سه سوت‌ هادی را به پدر و مادر می‌فروخت. پیرهن گل منگلی داشت.
پدر: با آن سبیل بزرگش مظهر همه پدرهای صاحب جنم و پر تحکم آن دوره بود و مثل همان پدر‌ها هم خیلی کم حرف.
مادر: یک زن کدبانوی نمونه. همیشه چای اش به راه بود و کارش صفحه گذاشتن پشت سر ‌هادی به اتفاق مادر بزرگ.
آق بابا: صاحب تنها مغازه بقالی موجود در محله ‌هادی و هدی، نقش اصلی اش در سریال، دادن راپورت‌هادی و هدی به بابایشان بود. بعد‌ها که سری دوم‌ هادی و هدی ساخته شد، آق بابا هم صاحب بچه ای شد با صورت چروک و موهای سفید ولی اندازه‌ هادی و هدی!
 
 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
 www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 205
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
 
مطالب پیشنهادی:
از «‌هادی و هدی» می‌ترسیدند!
موجود عجیب و غریب مهمان صبح‌های جمعه‌!
سهم بزرگسالان از برنامه كودك
به یاد موفق‌ترین برنامه عروسکی تلویزیون
عروسکا، عروسکا کجایین؟!