عده‌ای با تماشای این برنامه مشتری دائمی آن شدند و هر هفته پای گیرنده‌ها از به اصطلاح شوخی‌های بازیگران دوربین مخفی غش و ضعف كردند و از خنده ریسه رفتند و عده‌ای نیز...
 
سال‌ها پیش، زمانی كه برای نخستین‌بار پای برنامه «دوربین مخفی» به تلویزیون باز شد، همزمان با این حضور واكنش‌های متفاوتی را نیز برانگیخت.
بینندگان تلویزیونی كه تا آن زمان تنها در قالب میان برنامه‌هایی با عنوان لحظه‌های دیدنی و خیلی قبل‌تر برنامه محبوب «دیدنی‌ها» شاهد چنین تصاویری بودند، به ناگاه با دوربین مخفی ایرانی مواجه شدند كه سعی داشت تا با الگوبرداری از مدل‌های مشابه خارجی، نمونه‌ای وطنی را از آنچه در این برنامه‌ها دیده‌ایم به ما عرضه كند. همان‌گونه هم كه می‌شد پیش‌بینی كرد و قبل‌تر اشاره شد، واكنش‌ها متفاوت بود.
 
عده‌ای با تماشای این برنامه مشتری دائمی آن شدند و هر هفته پای گیرنده‌ها از به اصطلاح شوخی‌های بازیگران دوربین مخفی غش و ضعف كردند و از خنده ریسه رفتند و عده‌ای نیز شمشیرها را از روبسته و به مصاف كارگردان-  مجری برنامه «امیرحسین قهرایی» رفتند كه در آن زمان برنامه او با انتقادهای تندی از سوی منتقدان برنامه‌های تلویزیونی و كارشناسان اجتماعی مواجه شد.
مجله «فیلم» حدود 12 سال پیش پرونده ویژه‌ای به موضوع دوربین مخفی اختصاص داد و «شاهرخ دولكو» در یادداشتی با عنوان «پاسخ من به دوربین مخفی یك مشت محكم خواهد بود» به این برنامه تاخت.
 
به طور كل واكنش‌ها در زمان پخش دوره نخست برنامه دوربین مخفی، بیشتر مثبت بود تا منفی؛ البته  واكنش بیننده عام كه معمولا علاقه وافری به خندیدن به رفتارهای دیگران دارد، قابل پیش‌بینی بود و اكنون نیز برای مثال می‌توانید یك‌بار در خیابان با سربه داخل شیشه مغازه‌ای بروید و توجه كنید در كنار شما چند نفر از فرط خنده زمین را گاز می‌زنند!
اگرچه كارگردان و عوامل تهیه و تولید برنامه دوربین مخفی مدام در اظهارنظرهایشان سعی داشتند تا با این ادعا كه الگوی آنها برنامه‌های غربی نیست و هدف‌شان جدا از طنز صرف و خنداندن است كارشان را توجیه كنند، اما نتیجه همیشه حول‌وحوش همین موضوع می‌چرخید.
 
باز هم اظهارنظر «مهران غفوریان» در برنامه طنز پربیننده «حرف‌توحرف» با این جمله معروف؛ «یعنی چی آدم بشینه به تركیدن مردم بخنده!» را به خاطر بیاورید كه در آن زمان نشان‌دهنده نگرش مخاطبان خاص به برنامه‌هایی از این دست بود و نشان می‌داد دوربین مخفی دست‌كم توانسته در جامعه آن روز واكنش‌های متفاوتی، برانگیزد.
اكنون با گذشت نزدیك به 12سال از زمان پخش دوره نخست برنامه‌های دوربین مخفی، شاهدیم كه گروه تولید این مجموعه با تغییراتی جزیی در عوامل، شیوه اجرا و كارگردانی كه بیشتر در دكور برنامه خلاصه شده، سر از شبكه 5سیما درآورده‌اند.
 
این اتفاق كه در نوروز 88 رخ داد در ادامه به آخر هفته‌ها نیز كشیده شد و اكنون هر پنجشنبه شب، برنامه دوربین مخفی با كارگردانی و اجرای قهرایی كه در كنار خود مانند گذشته از حضور همسرش «نسرین رفشا» به عنوان نویسنده آیتم‌ها بهره می‌برد، توانسته مانند سابق موافقان و مخالفانی برای خود دست و پا كند؛
اگرچه به مانند دوره گذشته، هیچ‌كدام از انتقادها و حتی عصبانیت‌ها، تاثیری در شیوه اجرایی این برنامه نداشته است.
قهرایی كه معتقد است برنامه او تفاوت فاحشی با دوربین مخفی‌های سایر نقاط جهان دارد در نوشته‌ای به قلم همسرش كوشیده تا پاسخ انتقادهای احتمالی را كه معلوم است از قبل برای آن برنامه‌ریزی كرده بوده در وبلاگ دوربین مخفی بدهد.
اگرچه هنوز اظهارنظر رسمی درباره این برنامه از سوی منتقدان ارائه نشده و جز در چند یادداشت معدود و منتقدانی به دوربین مخفی جدید تاخته‌اند، اما این‌بار در بین مخاطبان عام كه سطح سلیقه‌شان از 12سال پیش تاكنون و با علم به همان برنامه‌های سایر نقاط جهان، افزایش یافته نیز واكنش‌های تندی شاهد هستیم.
 
قهرایی در قالب بیانیه از پیش طراحی‌ شده‌ای كه به قلم رفشا به نگارش درآمده و آن را می‌توان به مثابه «دست‌پیش گرفتن» نیز تلقی كرد، گفته است: «ما از همان گام‌های اول از طنز صرف جدا شدیم. بدین‌ترتیب كه انسان را به عنوان فردی از جامعه [درنظر گرفتیم] كه همه رفتارهایش، چه مثبت و چه منفی، اثر مستقیم روی جامعه‌اش دارد، پس چرایی اعمالش مهم است...»
بینندگان تلویزیون حتما آن قسمت از دوره قبلی دوربین مخفی را به یاد می‌آورند كه مردی گوسفند در آغوش سوار تاكسی می‌شد تا عكس‌العمل سایر مسافران به تصویر كشیده شود! نیازی نیست كه به واكنش مسافران از همه جا بی‌خبر اشاره كنیم اما این پرسش مطرح می‌شود كه در مقابل چنین رفتاری چه واكنشی باید بروز داد كه با چرایی اعمال انسان منافات نداشته باشد؟
 
یا اینكه در پس پرده‌ سوارشدن مرد گوسفند به دست چه چیزی جز طنز صرف نهفته است؟ اگر در آن زمان پاسخ دولكو و منتقدان شبیه او «مشت محكم» بود، به نظر شما اكنون در مقابل راننده‌ای كه كم‌بینا است و به بهانه درآوردن خرج زندگی مسافركشی می‌كند و شما سوار بر مركب او در ترسی دائمی و وحشتناك، قید رسیدن به مقصد را می‌زنید، چه پاسخی می‌توان داد؟
 
اینكه در خودرویی این چنین دست به سینه بنشینیم و یا برای راننده دل بسوزانیم، نشان‌دهنده رفتار درست ماست یا فرهنگ بالای شهرنشینی؟ آیا آن مرد یا زنی كه از ترس، دودستی صندلی‌های ماشین را چسبیده‌اند و به راننده به ظاهر ناشی التماس می‌كنند، آنها را پیاده كند، شهروندانی بی‌مسئولیت و بی‌جنبه‌اند؟
در این رفتار كدام «چرایی» نهفته است كه كارگردان و نویسنده هم خانواده دوربین مخفی بر رسیدن به آن تاكید دارند؟ آیا قهرایی تایید می‌كند كه واكنش بیننده تلویزیونی به چنین صحنه‌ای جز خنده و ریسه‌رفتن چیز دیگری نیست؟
 
بد نبود آقایان برای رسیدن و این پاسخ‌ها یك شب مهمان تلویزیون شهری «پارك ملت» می‌شدند و واكنش مخاطب عام را كه چیزی جز قهقهه به ترس آن پیرمرد و پیرزن نبود، با چشمان‌شان می‌دیدند تا دیگر ننویسند و نگویند كه «آنچه مسلم است، برنامه‌های دوربین مخفی موفق شد از چارچوب مطلق شوخی و خنده فراتر رود و مزاح‌كنان بسیاری الگوهای اجتماعی را كه بدون دلیل مبدل به دیوار محكم عادت شده‌اند به زیر سؤال ببرد...»
به احتمال زیاد منظور گوینده این جمله‌ها از الگوهای اجتماعی؛ دفاع از حقوق شهروندی، اعتماد، احترام، ایثار، فداكاری و امثال اینهاست كه بدون همین تلاش چشمگیر دوربین مخفی هم مدت‌هاست كه از جامعه ما رخت بربسته‌اند!
نگارنده به این دلیل كه از همان ابتدا طرفدار نظریه «مشت محكم»‌ بود، هیچ‌گاه سعادت تماشای این برنامه را جز در 2قسمت عیدانه‌اش به‌دست نیاورد كه آن هم اگر معذوریت خانوادگی نبود، به یقین میسر نمی‌شد.
اما در همان برنامه‌ها آنقدر از دست خنده‌های روی اعصاب بازیگران و لبخند و رفتار حق‌به‌جانب كارگردان- مجری این برنامه و قهقهه اعضای فامیل حرص خوردم كه قید دیدن قسمت‌های بعدی این برنامه آموزشی(!) را ولو به دیده نقد زدم و ما را همین 2قسمت از سفره پربركت آقایان و خانم‌ها برای یك عمر جنگ اعصاب بس!
 
امیرحسین قهرایی حتماً و آن‌گونه كه شخصیت و تحصیلات او نشان می‌دهد(او فارغ‌التحصیل فیلمسازی از انگلستان است و خود را پدر معنوی برنامه‌های دوربین مخفی ایران می‌داند!) تایید خواهد كرد كه از التماس آن جوانك شهرستانی كه در مقابل درخواست مرد به‌ظاهر ناتوان (كه بعداز حضور پلیس فرضی مشخص می‌شود موادفروش فرضی بوده و برای او شماره‌تلفنی گرفته و پیغامی می‌رساند كه هیچ اثری از مواد مخدر در آن نیست و حالا به گریه افتاده است) به وجد نیامده و احساس نكرده كه جامعه ما را اصلاح كرده است!
یا اینكه حتماً اذعان خواهد كرد كه قسم‌هایی كه جوان به جان مادر و پدرش می‌خورد و اینكه كارگر است و برای یك لقمه‌نان حلال به تهران آمده، دلش را به درد نیاورده است. گو اینكه، بیننده با دیدن این تصاویر نه‌تنها به این گفته‌ها و  نوشته‌های از پیش طراحی شده، بلكه به هر وجدانی شك می‌كند كه چگونه با به‌مرز سكته ‌رساندن یك نفر حاضریم برنامه‌ای چند دقیقه‌ای برای خنده و فقط خنده، روی آنتن بفرستیم!
*************
 
مخاطبان این نوشته، همه عوامل تولید برنامه‌های دوربین ‌مخفی در ایران و سراسر جهان هستند؛ همان دوستانی كه شعار می‌دهند، هدف ما آموزش رفتارهای اجتماعی صحیح به شهروندان است، همان‌ها كه معتقدند خنده برای بدن لازم است و به نظریه پزشكی بسنده می‌كنند كه عنوان‌می‌كنند  15دقیقه خندیدن در روز مساوی با  15 دقیقه ورزش است (چه جالب! پس تا اطلاع ثانوی هه‌هه‌هه...) قهرایی در بیانیه‌ای كه به قلم همسرش منتشر كرده، گفته: مسلم است كه در مقابل یك حركت پیش‌بینی‌نشده و ناگهانی، برخوردهای متفاوت و غالباً جالبی بروز می‌كند.
آنچه ما را قدم‌به‌قدم از طنز صرف به یك حركت هدفمند اجتماعی متمایل كرد، برخورد بسیار جالب و باورنكردنی بود كه در آمارگیری‌های دقیق‌تر، نتیجه‌گیری‌های خوبی به‌دست می‌داد و در مقصد نهایی، تأثیر بر تماشاگران برنامه بود. در یك جمع‌بندی روانشناختی، تغییرات حاصل ‌روی بسیاری رفتارهای اجتماعی، محسوس و ناباورانه‌بود.
كارگردان محترم حتماً تایید خواهند كرد كه هنوز دوربین تلویزیون برای شهروندان ما (بلكه همه جهان) وسیله‌ای جذاب است كه همواره می‌كوشند تا در برابر آن، رفتاری درخور توجه از خود بروز دهند.
نمونه این موضوع را می‌توانید در گزارش‌های مردمی سیما به‌وفور ملاحظه كنید. پس چگونه مدعی می‌شوند كه واكنش‌ها جالب و نتیجه‌گیری‌ها خوب بوده است؟
حتماً انتظار دارند پیرمردی كه با حركات منحصربه‌فرد بازیگر خوشمزه دوربین‌مخفی به مرز سكته رسیده است وقتی می‌فهمد با دوربین ‌مخفی مواجه شده، روی زمین بیفتد، موهایش را بكند، گریه كند و همان‌جا جان بدهد! دوربین تلویزیون پدیده‌ای غریب است كه باعث می‌شود برای حفظ آبرو، خشم و عصبانیت‌تان را فرو بخورید، لبخند بزنید و روبه‌آن دست تكان دهید.
 
آدمی كه مضحكه دوربین شده به‌خوبی می‌داند از وقتی كه روبه‌دوربین دست‌ تكان می‌دهد تا قطع تصویر، هنوز هم زیر نظر است و كوچك‌ترین رفتار او باعث شگفتی بیننده و خوشحالی عوامل می‌شود؛
پس به‌راحتی قید مشت محكم را می‌زند. به‌نظر می‌رسد، بهتر است كه آسمان و ریسمان نبافیم و به واقعیت‌های جامعه با عینكی دقیق‌تر نگاه كنیم! بهتر است خیلی راه دوری نرویم. اعتراف به اینكه این برنامه هدفی جز خنداندن مردم ندارد، كار سختی نیست و عوامل این برنامه می‌توانند مطمئن باشند، كسی آنها را به خاطر این كار مجرم نخواهد دانست و مجازات نخواهد كرد.
دوست سینماگر دیگری همین‌روزها و در حالی‌كه سینما شتاب بیشتری به سیر قهقرایی خود داده در كمال صداقت به این موضوع اعتراف كرد و نه‌تنها فیلمش ركورد فروش را شكست، بلكه نامه‌های پرمهر و محبتی نیز دریافت كرد.
بدنیست اعتراف كند كه بازیگرشان وقتی نخ به دندان می‌بندد و در پارك ملت، مردم را سر كار می‌گذارد تا دندانش را بكشند، نه‌تنها برنامه‌ای برای آموزش نداشته، بلكه هدفی جز خنداندن آن چند میلیون نفر پای گیرنده تلویزیونی نداشته است.
 
متأسفانه این عادت ناپسند ماست (بد نیست برای این عادت هم یك آیتم طنز طراحی شود!) كه همه‌چیز را در بسته‌بندی زیبایی، توجیه‌گرایانه عرضه كنیم. در این زمانه هم چه توجیهی بهتر از آموزش اخلاق و رفتارهای اجتماعی كه همه مدعی آن هستند.
جالب اینكه در این زمانه كسی به ریشه‌یابی بداخلاقی‌ها و رفتارهای ناپسند اجتماعی نمی‌پردازد و برای رفع بنیادین آنها فكری نمی‌كند. شهرهای ما هر روز ملغمه‌ای از انواع و اقسام رفتارهای عجیب‌وغریب اجتماعی است.
آنچنان كه حتی صدای گردشگران خارجی را هم درآورده است! نگاهی به اتوبوس‌ها، تاكسی‌ها، مترو، خیابان‌ها، سطل‌های زباله و... نشان می‌دهد كه از خشت اول بنا را كج نهاده‌ایم و تا ثریا هم بالا رفته‌ایم.
 
حركت دوربین مخفی اگر آنگونه كه مدعی هستند اخلاقی و در جهت آموزش صحیح رفتارهای اجتماعی باشد (كه شك دارم) بسیار نیكو است، اما آموزش، شیوه‌های بهتری نیز دارد كه از حوصله این بحث خارج است.
آقایان و خانم‌های دوربین مخفی! شما معلم اخلاق نیستید و با بی‌اخلاقی نمی‌توان درس اخلاق داد!
 قدرت برنامه دوربین مخفی درگرو دوربین است. مردم نیز در برابر آن خلع‌سلاحند و باتوجه به این موضوع بهترین فرصت فراهم شده تا دوربین مخفی به‌راحتی جولان دهد و آنچه از توان دیگران خارج است را به‌راحتی انجام دهد.
دوربین مخفی به‌راحتی مجاز است تا سد‌معبر كند، ترافیك را سنگین كند، تصادف كند، از چراغ قرمز عبور كند و... آن هم تنها برای اینكه به دیگرانی كه نه بر حسب عادت بلكه بر سر اجبار مجبورند رفتاری از خود بروز دهند، ثابت كند بیشتر و بهتر از دیگران می‌فهمد و می‌داند.
باید پرسید هدف از تولید برنامه دوربین مخفی چیست؟
اگر خنده است، باید پرسید این خنده به چه قیمتی به دست می‌آید؟ و اگر هدف آموزش رفتارهای صحیح شهروندی به مردم است، باید پرسید كه آیتم‌های دوربین مخفی بر اساس چه معیار روانشناسی و جامعه‌شناسی طراحی شده است؟
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrionline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
این هم یك جورش است!!
رازهایی‌كه رادیو را ماندگار كردند
وقتی كه تلویزیون از در دروازه داخل نمی‌شود
ديالوگ، گوهر گمشده تلویزیون
جنجال‌برانگیزترین برنامه‌های تلویزیون در سال 87!!