مدتی است علی دهكردی را در سریال طنز «مسافر زمان 2» در نقش كمدی می‌بینیم؛ تجربه‌ای كه كمتر در كارنامه هنری این بازیگر دیده شده است. این حضور انگیزه‌ای شد تا برای انجام یك گفتگو به سراغش برویم...
 
دهكردی، فارغ‌التحصیل رشته كارگردانی و بازیگری از دانشگاه تهران است. زمینه حرفه‌ای او با گرایش به تئاتر آغاز شد. اولین بار در سریال «مزد ترس» مقابل دوربین تلویزیون رفت و با فیلم «از كرخه تا راین» بود كه به شهرت رسید.
در گفتگویی كه می‌خوانید، دهكردی از دلایل حضورش در سریال مسافر زمان كه كاری طنز است، برایمان گفت.

با بازی در مسافر زمان نشان دادید همچنان به نقش‌های متفاوت فكر می‌كنید. بازی در سریال مسافر زمان چگونه شكل گرفت؟

در سال‌های اخیر به دنبال ایفای نقش‌های متفاوت بودم، حتی بیشتر دوست داشتم این نقش‌ها منفی باشد، چون تاكنون نقش‌هایی كه بازی كرده‌ام همگی مثبت هستند. بازی در سریال شیخ بهایی و نقش شاه عباس هم در ادامه همین تصمیم بود. كارگردان سریال مسافر زمان را از قبل می‌شناختم، اما تا مسافر زمان شرایط همكاری با مسعود نوابی فراهم نشده بود. وقتی برای سریال مسافر زمان با من تماس گرفتند، فضای خالی خوبی در برنامه‌ام بود كه فیلمنامه را بخوانم. ابتدا به دلایلی عذرخواهی كردم، چون فكر می‌كردم آن چیزی كه در نسخه اول فیلمنامه هست، با شكل اجرایی آن منطبق نیست. علاوه بر این كه داستان متعلق به زمان حال و معاصر هم نبود؛ اما آقای نوابی وقتی برای من توضیح دادند شخصیت‌های داستان متعلق به همین زمان هستند كه هنوز هم در جامعه وجود دارند و پس از یك گفتگوی طولانی كه به جمعبندی نقش انجامید، قبول كردم در این مجموعه بازی كنم و اكنون هم از حضورم در این پروژه راضی هستم. به خاطر هدایت خوب كارگردان كه دارای اخلاق مناسب و تجربه كاری خوب و دانش فنی بالایی هستند.

شما از ابتدا برای نقش اردشیر انتخاب شده بودید یا این كه كاراكترهای دیگری هم به شما پیشنهاد شده بود كه در نهایت این نقش را قبول كردید؟

از ابتدا برای این كاراكتر انتخاب شدم. این نقش در ردیف كلاه مخملی‌ها (البته به مفهوم سینمای كلیشه‌ای)‌ قرار داشت. با شخصیت اولیه این نقش در فیلمنامه موافق نبودم، چون اعتقادی به توجه و پرورش چنین شخصیت‌هایی در آثار تلویزیونی و سینمایی ندارم؛ اما كارگردان عقیده داشت این كاراكتر می‌تواند یك شخصیت آراسته (كت و شلواری)‌ كه خود را صاحب عقیده و تحصیلات می‌داند، باشد كه معاصر و ملموس نیز هست. به هر حال در تمام طول پروژه سعی كردم علاوه بر برقراری ارتباط خوب و مثبت با این كاراكتر، طوری نقش را بازی كنم كه انگار این شخصیت در كنارمان وجود دارد و قابل درك است. حالا شاید یك سری قانون‌شكنی‌ها یا برخوردهای خاص داشته باشد، اما در جریان داستان می‌بینیم كه در زمان گرفتن تصمیمات اساسی مثل خیانت به كشور این كار را نمی‌كند و با دشمنان كنار نمی‌آید. به اصول خانوادگی هم تا حدی پایبند است. در مجموع اگر شما به همه شخصیت‌ها و كاراكترهای قصه نگاه كنید، می‌بینید شخصیت منفور و منفی در داستان وجود ندارد.

تجربه بازی در یك نقش كمدی برای بازیگری كه غالبا او را در آثار درام و رئال دیده‌ایم، چطور بود؟
در كار تصویر این اولین كار طنز من بود. البته پیش از این سریال در فیلم «تاكسی نارنجی» به كارگردانی آقای وحیدزاده بازی كرده‌ام. آن فیلم هم طنز است كه هنوز اكران نشده و انعكاس پیدا نكرده است. در شروع دوران بازیگری‌ام كه با تئاتر آغاز شد، به كارهای طنز علاقه داشتم. حتی نمایش‌های طنز نیز بازی كردم كه در حد كار دانشجویی ناموفق هم نبوده، ولی متاسفانه در طول سال‌هایی كه به عنوان یك بازیگر حرفه‌ای جلوی دوربین رفتم، این جسارت را در كارگردانان كم دیدم كه به یك بازیگری كه به گفته شما در ژانرهایی غیر از طنز مثل ملودرام و تراژیك حضور دارد، پیشنهاد یك نقش متفاوت را بدهد. من با جرات می‌گویم كه تقریبا بیشتر بازیگران حرفه‌ای ما می‌توانند در هر زمینه و ژانری نقش‌آفرینی كنند. همان‌طور كه حس ترحم و شفقت را در بیننده به وجود می‌آورند باید توانایی خنداندن یا برانگیختن خشم مخاطب را هم داشته باشند، مشروط بر این كه فیلمنامه صحیح و منسجم نوشته شده و طنز به مفهوم عالی و كامل خود اتفاق بیفتد. در حال حاضر خودم فضای روحی، ذهنی و شخصی‌ام را برای كار در آثاری كه رگه‌های طنز داشته باشد، آماده می‌بینم و دوست دارم در كاری كه جنبه طنز در آن تقویت شده و با شرایط سنی و فیزیكی من منطبق است، بازی كنم. هنوز هم نقش‌های متفاوت برایم جذاب است.

نوع گریم و تغییر صدا چقدر برای رسیدن شما به این نقش كمك كرد؟

بازیگری هم بخشی از فیلم است كه پیوستگی كامل با بقیه اجزای فیلم دارد. یكی از پایه‌های اصلی در پروژه فیلمسازی، بازیگر است كه این پایه اصلی به وسیله نور، دوربین، مونتاژ، صداگذاری، گریم و... شكل نهایی خود را به دست می‌آورد. مسلما در یك كار تاریخی دور، كسی نمی‌تواند با لباسی آراسته (كت و شلوار)‌ و لحن امروزی حاضر شود و حرف بزند. این زمانی معنی پیدا می‌كند كه در هارمونی با طراحی لباس و طراحی گریم مربوط به شرایط واقعی خودش حضور داشته باشد. در پروژه مسافر زمان، هم به لحاظ تمهیدات مربوط به كارگردانی و هم به لحاظ شرایط واقعی و میدانی ایجاب می‌كرد اردشیر چنین گریم، لباس و تیپی داشته باشد. به عقیده شخصی خود من و بر اساس تجربیاتی كه در حرفه بازیگری دارم، به هر حال باید هر بازیگری برای بازی نقش‌های متفاوت، شرایط گویش، لحن و حتی تاكیدی كه روی كلمات دارد را تغییر دهد؛ چون همه مثل هم حرف نمی‌زنند. مثلا وقتی یك بازیگر، نقش یك روحانی را بازی می‌كند نوع دیالوگ گفتن او باید دارای وقار و متانت خاص باشد كه در خور همان شخصیت هست یا این كه در نقش یك پلیس باید تحكم لحن یك افسر نظامی را داشته باشد.
در مجموع همه عوامل از جمله طراحی گریم یا نوع دیالوگ گفتن كه با هدایت كارگردان و تمرین زیاد آن را اجرا كردم، تلاشی بود كه به باورپذیری شخصیت برای بیننده كمك كرد.

بازی خودتان را چگونه ارزیابی می‌كنید و چه نقدی را بر آن وارد می‌دانید؟

در حال حاضر نمی‌توانم به طور عادلانه و درستی در مورد این پروژه نظر بدهم، چون به صورت پیوسته و كامل آن را ندیده‌ام؛ اما در مورد نقش خودم فكر می‌كنم اولین نكته مثبت این بود كه این شخصیت را بازی كردم. به عقیده من همین ایفای نقش هم خیلی مهم است كه بازیگر بتواند از عهده آن برآید.
اما در نهایت بازیگر در سینما و تلویزیون یك موقعیت مفعولی دارد و كاملا باید تابع یك متن از قبل نوشته شده و كارگردان، طراح گریم، طراح لباس و... باشد. حتی بازیگر نمی‌تواند از خودش شخصا میزانسی را خلق كند. بخش عمده كار به عهده كارگردان است؛ یعنی در حال حاضر اگر من بخواهم نقش اردشیر را در این داستان نقد كنم، صرفا بازی علی دهكردی نباید مورد انتقاد باشد؛ بلكه باید بخشی از طراحی كلی این شخصیت مورد ارزیابی قرار گیرد. كارگردان هم اگر در حال حاضر سریال را از تلویزیون تماشا كند هم به یك سری مسائل مونتاژ شده مجموعه پی می‌برد و ممكن است ایراداتی را نیز بر آن وارد بداند. متاسفانه در یك جمع‌بندی كلی، بازیگر حضور فاعلی و تمام‌عیار در شكل گرفتن نقش ندارد. البته در این كار خوشبختانه من این امتیاز را داشتم با كارگردانی كار كنم كه در سر صحنه، حضوری مثبت و دموكرات داشت.
مثلا پیشنهادهایی كه ما به عنوان بازیگر در سر صحنه ارائه می‌كردیم، ابتدا بررسی می‌كرد و اگر لازم بود از پیشنهادها استفاده می‌نمود؛ اما باید نقشی اجرا می‌شد كه از قبل در متن مشخص شده بود. البته این را بگویم كه این دلیل خوبی برای توجیه ضعف‌های اجرایی من به عنوان بازیگر نیست. خوب مسلما من به نسبت دیگر بازیگران كه در این زمینه تجربه بیشتری دارند، تجربیات كمتری داشتم. حالا كه بعضی از قسمت‌های این مجموعه را می‌بینم، فكر می‌كنم اگر با تامل و دقت نظر بیشتری كار می‌كردم، این فرصت را داشتم تا بیشتر روی نقش متمركز شوم و آن را بهتر اجرا كنم.
متاسفانه به دلیل طولانی شدن ضبط پروژه مجبور شدیم از تابستان به زمستان برسیم كه همان لباس‌های فصل تابستان را استفاده كردیم و به نظرم در طول این سال‌های اخیر یكی از سخت‌ترین پروژه‌هایی بود كه از لحاظ شرایط میدانی و فیزیكی كار كردم. همچنین سریال لوكیشن‌های متعددی برای كار داشت كه بعضی از این مكان‌ها، راه‌های صعب‌العبور كوهستانی و غیرقابل تردد در منطقه خوچیر داشت كه نیاز به كوهنوردی بود. فكر می‌كنم اگر سیستمی وجود داشت كه این مجموعه را از لحاظ پشت صحنه مورد ارزیابی قرار می‌داد، عوامل این گروه به خاطر تلاش و زحمتی كه متحمل می‌شدند، مورد تقدیر قرار می‌گرفتند؛ چون این سریال در سخت‌ترین شرایط جوی ساخته شد.

اگر در آینده باز هم شخصیت طنز دیگری به شما پیشنهاد شود، آن را قبول می‌كنید؟

بله. اگر باز هم پیشنهاد كار طنز شود از آن استقبال می‌كنم، منتها در شرایطی كه پذیرفتنی باشد. همیشه در طول حرفه بازیگری این مساله برایم مهم بوده كه با مجموعه كاری كه پیشنهاد می‌شود، هم‌سویی داشته باشم. اگر نقشی به من پیشنهاد شود كه جنبه طنز داشته و كاریكاتور یا طنز درشت در آن وجود نداشته باشد، حتما آن را قبول می‌كنم.

در حال حاضر علاوه بر سریال طنز مسافر زمان كه از شبكه 2 پخش می‌شود، شما در سریال سایه تنهایی هم حضور دارید كه یك نقش جدی را در آن اجرا می‌كنید. آیا این دو نوع بازی مشكلی را برای بیننده به خاطر پذیرفتن شما در نقش‌هایتان به وجود نمی‌آورد؟

ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم باورهای عمومی مردم را نادیده بگیریم، مخصوصا یك بازیگری كه توانسته در نوعی از اجرای شخصیت‌ها به یك موفقیت نسبی برسد. هیچ بایدی وجود ندارد تا مردم چیزی را به اجبار بپذیرند. در مقابل یك‌سری بایدها برای بازیگر وجود دارد، حضور بازیگر در نقش‌های متفاوت یكی از این بایدهاست تا حوزه توانایی خودش را گسترش دهد و آنها را به نمایش بگذارد. به نظر خود من پخش 2 سریال یا بهتر بگویم 3 سریال همزمان از تلویزیون یك وجوه مثبت دارد. (چون 2 قسمت پایانی سریال شیخ بهایی همزمان با پخش اولین قسمت مسافر زمان بود كه بعد از آن هم سایه تنهایی پخش شد) فكر می‌كنم فرصت خوبی بود كه منتقدان كمی جدی‌تر به این تفاوت‌ها نگاه كنند یا كارگردانان زمانی كه این سریال‌ها را تماشا می‌كنند، در جایگاه مقایسه ببینند كه بازیگران قابلیت‌های متفاوتی دارند. البته شاید بخشی از آن نگران‌كننده باشد و آن همان چیزی بود كه شما گفتید و این بازمی‌گردد به سلیقه بیننده ولی من احتمال می‌دهم نقشی كه در سایه تنهایی به عنوان یك پزشك داشتم، نسبت به دیگر نقش‌ها برای مخاطب قابل باورتر است، به دلیل این كه با پیشینه اجرای نقش‌های علی دهكردی نزدیك‌تر است. اما من از مخاطبان می‌خواهم كه این فرصت را به بازیگران بدهند تا در حیطه نقش‌های متفاوت اجرا داشته باشند و با پذیرش بازی بازیگر در همه زمینه‌های متفاوت اجازه دهند حوزه توانایی‌های هنرمند گسترش یابد.

كمی درباره نقشی كه در سریال سایه تنهایی داشتید توضیح دهید.

سریال سایه تنهایی یكی از آن سریال‌هایی بود كه من به استناد دیدگاه شخصی، آن را پذیرفتم. ذهنم با كلیت داستان همسویی خوبی داشت. این سریال به زندگی گروهی از افراد جامعه می‌پردازد كه كمتر مورد توجه مردم هستند مثل پزشكان و یا پرستاران كه این سریال به زندگی شخصی و كاری آنها می‌پردازد. مساله دیگر این كه در این سریال من افتخار همكاری با بیژن امكانیان و پرویز پورحسینی را داشتم. اما درمورد خود نقش دكتر شجاعی، دارای یكسری لایه‌های درونی و ظریفی بود كه این ویژگی‌ها را در درون افرادی كه نزدیك خودم هستند، سراغ داشتم. مثلا درست پزشكی دارم كه جانباز است و اگر روی او شناخت دقیقی نداشته باشید، متوجه نمی‌شوید مدت‌ها در جبهه بوده و هنوز هم پایبند اعتقاداتش است.
امثال دكتر شجاعی‌ها وجود دارند كه گاهی به خاطر اعتقاداتشان، كار آنها تحت تاثیر قرار می‌گیرد و از حرفه خود در جهت وسیله‌ای برای نجات یك انسان بدون هیچ چشمداشتی برای گرفتن دستمزد، كار می‌كنند. این وجوه شخصیتی دكتر شجاعی برای من خیلی باارزش بود كه این نقش را به خاطر آن پذیرفتم.

برای ماندگاری در این حرفه چه ملاك‌هایی را مدنظر دارید؟

اولین و مهم‌ترین دلیل ماندگاری را داشتن اخلاق حرفه‌ای می‌دانم. همچنین فرد باید در زندگی خود پایبند اخلاق و ایدئولوژی خاص باشد. به عقیده من ما كار می‌كنیم تا زندگی كنیم، زندگی نمی‌كنیم به خاطر كار. باید كاری كه انجام می‌دهیم در راستای ایدئولوژی و اندیشه‌های متعالی وجودمان باشد
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با بیژن شكرریز كارگردان «سایه تنهایی»
نقدی بر سریال «مسافر زمان2»
درباره سریال «سایه تنهایی»
نيم‌روزی در پشت صحنه سريال رستگاران
گزارشی از فیلمبرداری صحنه‌های کربلا در سریال مختارنامه