این كار پول و نیروی انسانی زیادی می‌خواهد كه خیلی وقت‌ها نمی‌شود آن را تامین كرد. پس وقتی آدم و پولش را نداریم، چاره‌ای نیست جز این كه...
 
ساخت سریال‌های وطنی بر اساس سریال‌های موفق خارجی
انتخاب سوژه و موضوع، یكی از مهم ترین مراحل تولید یك كار هنری و بخصوص آثار نمایشی است كه برای سینما و تلویزیون تولید می‌شود. این مساله در شرایط خاص و متفاوت جامعه ما هم اهمیت و حساسیت بیشتری پیدا می‌كند.
 
 پدیدآورندگان اصلی یك كار سینمایی یا تلویزیونی و بخصوص نویسندگان باید سراغ موضوعی بروند كه هم از نظر دراماتیك جذاب و پركشش باشد، هم با انعكاس مشكلات مردم حرفی برای گفتن داشته باشد و هم خط قرمزهای جامعه و رسانه را رعایت كند. كاری كه بر خلاف ظاهرش اصلا كار ساده‌ای نیست؛ اما اگر با دقت انجام بشود، بخش زیادی از موفقیت كار را تضمین می‌كند.
به نظر می‌رسد چند وقتی است برداشت از سریال‌های خارجی به عنوان یكی از راه‌های حل این مشكل بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مدت زمزمه‌هایی برای ساخت سریالی با شكل و شمایل «كلید اسرار» مطرح شد و حتی فرج‌الله سلحشور از آغاز طرحی‌ با این شكل و شمایل گفت؛ اما ناگهان در شبكه تهران سریالی اپیزودیك با نام «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» كلید خورد كه نویسندگان و كارگردان‌های متعدد و متفاوتی دارد. تا این موضوع خیلی همه‌گیر و پرطرفدار نشده در گفتگو با یك كارگردان، یك تهیه‌كننده و یك نویسنده تلویزیون از مناظر متفاوتی با این موضوع روبه‌رو شدیم و آنها نكاتی را مطرح كردند كه دانستنش خالی از لطف نیست.

علیرضا افخمی
عقیده دارد هم دوبله و پخش سریال‌های موفق خارجی خوب است و هم مشابه‌سازی و تولید سریال بر اساس آنها. البته باید تناسب شرایط و موقعیت را هم برای این كار در نظر گرفت: «در حالت كلی مشابه‌سازی خیلی از خرید بهتر است. فكر می‌كنم اگر سریال‌های پرمخاطب آن ور آب ایرانیزه بشود، مخاطب‌ خیلی بیشتری خواهد داشت تا این كه مستقیم همان را دوبله كنیم و بفرستیم روی آنتن. آنها در آن كار به تناسب فرهنگشان دردها و مشكلات خودشان را بیان می‌كنند و مفاهیم اخلاقی‌شان هم با چیزی كه در كشور ما حاكم است خیلی فرق می‌كند. با همه این ملاحظات خیلی بهتر است ما هم با استفاده از الگوی داستانی فیلم‌ها و سریال‌های موفق و ایرانیزه كردن آنها با توجه به فرهنگ خودمان، مسائل و مشكلات خودمان را مطرح كنیم.» او در ادامه به مشكلاتی هم كه ممكن است سر راه مشابه‌سازی وجود داشته باشد، می‌پردازد و می‌گوید: «این كار پول و نیروی انسانی زیادی می‌خواهد كه خیلی وقت‌ها نمی‌شود آن را تامین كرد. پس وقتی آدم و پولش را نداریم، چاره‌ای نیست جز این كه همان سریال‌ها را برای پخش دوبله كنیم.»

تا جایی كه می‌شود خوب الگوبرداری كنیم

داوود هاشمی كه این روزها درگیر تهیه دومین سری سریال اكشن «عملیات 125» است، از منظر همین سریال‌های اكشن با این پرسش روبه رو می‌شود كه البته بد هم نیست. او عقیده دارد اگر كپی سریال‌های خارجی متناسب با فرهنگ ایرانی انجام بشود بد نیست: «اما ما در اینجا محدودیت‌هایی داریم كه حسابی دست و بال ما را می‌بندد و نمی‌گذارد سریالی در حد و اندازه هشدار برای كبرا 11 را تولید كنیم. گاهی وقت‌ها فقط در یك قسمت از این سریال 4 تا بنز نابود می‌شود و می‌رود روی هوا. آیا ما می‌توانیم این كار را بكنیم؟»!
هاشمی كه ماه رمضان امسال سریال «پنجمین خورشید» را در مقام تهیه‌كننده روی آنتن شبكه تهران داشت، توضیح می‌دهد: «در كشور ما چنین بودجه و امكاناتی برای یك سریال اكشن در نظر گرفته نمی‌شود. نكته دیگر هم این كه مدیران ما آنقدر ماندگار نیستند كه بتوانند برای پروداكشن وسیع‌تری متناسب با این طرح‌‌ها برنامه‌ریزی كنند.»
وی اضافه می‌كند: «كاری كه ما در عملیات 125 می‌كنیم یك جور تمرین برای كارهای اكشن به حساب می‌آید؛ چون همان جور كه گفتم نه بودجه و امكانات‌مان برای تولید كاری در آن سطوح مناسب است و نه زمان كافی در اختیارمان قرار می‌گیرد. به گمانم خیلی خوب است اگر بتوانیم از صحنه‌های اكشنی كه بدآموزی ندارد و بیننده هم از آنها لذت می‌برد، الگوبرداری كنیم. گرچه در مورد بعضی صحنه‌ها توان ما شاید به حدود 20 تا 30 درصد برسد.»

قصه جك و كیت به روایت اكبر و هانیه

عباس نعمتی، فیلمنامه‌نویس جوانی است كه او را به عنوان نویسنده سریال‌های «اولین شب آرامش»، «شب می‌گذرد» و «تاصبح» می‌شناسیم. وقتی موضوع این گزارش را برای او می‌گویم، پرسشم را خیلی كلی ارزیابی می‌كند و می‌گوید قبل از پاسخ دادن به آن باید وضعیت و مختصات سریال‌های نمایشی را بررسی كرد: «تا ندانیم از نظر فیلمنامه در چه وضعیتی هستیم، هر راه‌حلی كه برای اصلاح آن بدهیم، قبل از این كه یك نظر كارشناسی باشد، سلیقه‌ای است و خیلی نمی‌شود رویش حساب باز كرد.»
او ادامه می‌دهد: «در وضعیت موجود بیشتر متون نمایشی و فیلمنامه‌های ما از نظر خلاقیت، داستان و فكر و اندیشه به هم شبیه‌اند و خلاقیت به كار رفته در آنها در یك سطح و اندازه است. برای همین استفاده از فیلم‌ها، سریال‌ها، داستان‌ها، رمان‌ها و حتی اشعار بزرگ، چه داخلی چه ایرانی می‌تواند برای عریض كردن قصه‌ها و تنوع‌دادن به شخصیت‌ها كمك بزرگی باشد. به قول گدار این مهم نیست كه قصه را از كجا وام بگیریم، مهم این است كه آن را به كجا می‌بریم.»
 
نعمتی این را در شرایطی می‌گوید كه بیشتر كارگردان‌های ما از ترس زیر سوال رفتن خلاقیت‌شان، حتی خود را از فیلمنامه‌های دیگران كه ممكن است از فیلمنامه خودشان خیلی بهتر و خلاقانه‌تر باشد، محروم می‌كنند و از آن طرف بسیاری از فیلمنامه‌نویسان هم از این كه به‌اقتباس نعل به نعل یا سرقت یا هر چیز دیگری در این زمینه متهم نشوند و حد و اندازه خلاقیتشان زیر سوال نرود، سراغ منابع خیلی خوبی كه دور و برشان وجود دارد، نمی‌روند. نعمتی در این باره نظر دیگری دارد: «ما باید بین دو رویكرد كپی‌كردن و دراماتورژی تفاوت قائل شویم. در ایران تصوری از اورژینال‌نویسی وجود دارد كه در عالم واقع هر ده بیست سال با یك نمونه از آن مواجه می‌شویم. همین حالا هم بهترین آثار سینمایی ما اقتباس یا دراماتورژی ‌است. مثالش فیلم‌هایی است مثل ناخدا خورشید، آژانس شیشه‌ای، درخت گلابی، شوكران و مارمولك. بیشتر آثار هیچكاك و جان فورد هم دراماتورژی است. متاسفانه سنت دراماتورژی در هنرهای نمایشی ما سابقه طولانی ندارد. در آمریكا و اروپا بحث خیلی داغی است. یك گشت و گذار ساده در اینترنت و كثرت مطالبی كه همین سال‌ها درباره دراماتورژی نوشته شده، نشان می‌دهد این ماجرا برای آنها چقدر جدی است.»
افخمی: وقتی پول و نیروی انسانی نداریم چاره‌ای نیست جز دوبله و پخش سریال‌های خارجی
از نگاه این فیلمنامه‌نویس، كپی كردن با دراماتورژی تفاوت‌های زیادی دارد. برای همین از او می‌خواهم كمی دقیق‌تر و ملموس‌تر تفاوت آنها را توضیح بدهد. یعنی یك كار با چه اندازه تغییر دیگر كپی حساب نمی‌شود و می‌شود دراماتورژی؟
«در دراماتورژی شما بذر یك داستان از یك سرزمین دیگر را در زمین فرهنگی خود كشت می‌دهید. در تئاتر آلمان در بعضی اجراهای هملت، ریچارد سومی وجود دارد كه دیگر واقعا رنگ و بوی آلمانی دارد. ریچارد سومی كه اصلا پادشاه انگلستان است و آن را مال خودشان كرده‌اند، چه برسد به قصه و داستانش. در كپی كردن این بذر در محیط فرهنگی شما رشد نكرده است. مثلا همین لاست كه شما مثال می‌زنید، یك كار اصلی با معنایی ا‌ست كه مد نظر ماست؟ از حی‌بن یقضان (یقظان) خود ما گرفته تا رابینسون كروزوئه همه همین موقعیت را دارند و انسان‌های دورافتاده در یك جزیره را تصویر می‌كنند. ولی آیا ما «لاست» را دزدی‌ به حساب می‌آوریم یا یك كار خلاقه؟ همین را تعمیم بدهید به روایت موازی این سریال. آیا قبلا این مدل روایت در تاریخ سینما اتفاق نیفتاده یا آن‌ها چیزی را كه قبلا انجام شده به نحو احسن اجرا كرده‌اند؟ بگذارید یك مثال دیگر بزنم: همین الان 2 سریال «آفیس» وجود دارد كه یكیش آمریكایی است و آن یكی انگلیسی.»
نعمتی حرفش را با این جمله طنزآمیز تمام می‌كند: «پس تولید یك سریال وطنی از لاست با روش دراماتورژی این جوری نیست كه اسم جك را به اكبر و اسم كیت را به هانیه تغییر بدهیم.»

یك جمع‌بندی مختصر

حتی اگر نخواهیم اسمش را هجوم بگذاریم، می‌توانیم بگوییم در دنیا برای سلیقه‌ها و مخاطبان مختلف با توجه به فرهنگ و موقعیت جغرافیایی و دغدغه‌های موجود، محصولات مختلفی در سینما و تلویزیون تولید می‌شود كه نمی‌شود بیننده وطنی را هم با یك امر و نهی ساده از دیدنشان منصرف كرد. پس بهترین راه این است كه در درجه اول از تجربه‌های هر كدام از این كارها بهره ببریم. در مرحله بعد هم می‌توان با كارشناسی و ارزیابی هر كار به طور مستقل، در قبال آن تصمیم درستی بگیریم. این اولین چیزی است كه از جمع‌بندی نظرات كارشناسی تا اینجا كه ابتدای مواجهه با این كاریم، به دست می‌آید.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
سریال جدید «فلش فوروارد» و شباهت با «لاست»
رازهای پربیننده شدن جومونگ!
حل معماهای سریال «لاست» در یک کتاب!!
معرفی کوتاه بازیگران اصلی «فرار از زندان»
همه حاشیه‌های سریال «فرار از زندان»