آشپزباشی
ضعف در پرداختن كشمكش‌های این زوج دست نویسنده را از این فاكتور مهم در خلق درامی قوی خالی گذاشته و حتی حضور بازیگرانی توانا مثل پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا هم...
 
در چشم باد و حسرت ریتم تند
«در چشم باد»
ساخته مسعود جعفری جوزانی، دومین كار تلویزیونی این كارگردان پس از «آژانس دوستی» است. این سریال یكی از 5 پروژه عظیم (بیگ‌پروداكشن) تلویزیون در سال‌های اخیر به شمار می‌آید كه چند میلیارد تومان هزینه دربرداشته و در حدود 5 سال زمان صرف تولید آن شده است. «در چشم باد» جمعه‌ها از شبكه اول روی آنتن می‌رود و شامل سه بخش مبارزات میرزاكوچك‌خان جنگلی، جنگ جهانی اول و دوران دفاع مقدس می‌شود. «در چشم باد» بدون شك یكی از بهترین سریال‌های دهه 80 تلویزیون ایران است، كارگردانی موفق، فیلمبرداری چشم‌نواز، طراحی صحنه و تدوین مناسب و در مجموع بازی‌های موفق از جمله ویژگی‌های این كار است. اما بزرگترین مشكل سریال ریتم كند در داستان و توزیع نامناسب اطلاعات است. نویسنده ظاهراً عهد داشته تا بیننده را ملتفت همه مسائل كند. از همین رو گزیده‌گویی را رها كرده و با پرداختن به جزئیات غیرضروری اثر درخشان خود را به كاری ملال‌آور مبدل كرده است و اگر در عین حال از برخی بازی‌های ضعیف و انتخاب‌های نامناسب در بازیگری صرفنظر كنیم، می‌توان گفت «در چشم باد» سریالی موفق و دیدنی است كه ارزش تماشای 50 قسمت را دارد. توجه به ادبیات و گویش‌های دوران‌های مختلف، اهمیت دادن به آئین‌های كهن و ادبیات نمایشی و ادای دین به سینما ـ خصوصاً ژانر وسترن ـ از ارزش‌های نهفته كار جوزانی است.

مهران مدیری یك پله پائین‌تر

«مرد هزار چهره» به عنوان شانزدهمین كار مهران مدیری از این كمدین چهره تازه‌ای ارائه داد. مدیری در «مرد هزارچهره» چند تجربه جدید را آزمود كه جملگی پاسخ مثبت برایش به ارمغان آورد. استفاده از داستان‌های متفاوت، بهره‌گیری از بازیگران جدید و تا حدی مشهور، بیرون رفتن از لوكیشن‌های محدود و داخلی، توجه به سیاهی لشكر و جلوه‌های ویژه، همچنین شوخی با برخی اصناف ویژگی كار جدید او بودند كه البته پاسخش را هم از تماشاگران عام و هم از مخاطبان خاص دریافت كرد. «مرد دو هزار چهره» كه در سال 88 روی آنتن رفت در ادامه این موفقیت تولید شده بود، اما مهران مدیری مثل سال گذشته نبود و حتی از روی دست خودش هم خوب كپی نكرده بود. او در «مرد دو هزارچهره» در 5 موقعیت جدید ظاهر شد، كارگردان تلویزیون، مربی فوتبال، خلبان هواپیما و ... مدیری این بار البته موفق شد در كنار رقبای نوروزی خود (ماه عسل از شاهد احمدلو، عید امسال از سعید آقاخانی و اشك و لبخندها ـ كه دیرتر پخش شد ـ از حسن فتحی) مخاطبان بیشتری را به خود جلب كند، اما رضایت خاطر هر دو مخاطب عام و خاص به اندازه سال گذشته نبود.

نردبام آسمان یك تجربه تازه

در ماه مبارك رمضان امسال «نردبام آسمان» ساخته محمدحسین لطیفی از شبكه اول، «پائیز پدرسالار» كار مسعود شاه‌محمدی از شبكه دوم و «پنجمین خورشید» به كارگردانی علیرضا افخمی از شبكه سوم به نمایش درآمد. اما در این میان «نردبام آسمان» بیشترین توجه را به سوی خود جلب كرد. محمدحسین لطیفی كه آثار پرمخاطبی همچون «صاحبدلان»، «همسایه‌ها» و «سفر سبز» را در كارنامه تلویزیونی خود دارد این بار به سراغ موضوعی تاریخی رفت و در «نردبام‌آسمان» ماجرای زندگی غیاث‌الدین جمشید كاشانی، منجم و ریاضیدان مشهور ایرانی را دستمایه كار خود قرار داد. تكیه بر مستندات تاریخی، پرداخت مناسب و طراحی صحنه موفق از جمله ویژگی‌های مثبت این سریال بود. از سوی دیگر استفاده از بازیگرانی همچون وحید جلیلوند و داریوش كاردان به عنوان چهره‌های كمتر شناخته شده در كنار بازیگران توانایی همچون حسن پورشیرازی، ویشكا آسایش و برزو ارجمند به جذابیت‌های كار اضافه كرد. این تجربه نشان داد كه سریال‌های ماه رمضان لزوماً در اختیار آثار طنز یا اخلاقی نبوده و می‌تواند موضوعات دیگری همچون تاریخ ایران یا اسلام را دربرگیرد.

رستگاران سریال پرمخاطب

«رستگاران» را می‌توان پرمخاطب‌ترین سریال سال 88 معرفی كرد. این سریال در ادامه آثار سیروس مقدم ساخته شد و به دلایلی كه گفته می‌شود تبدیل به جذاب‌ترین كار از نگاه توده‌های مردم شد. مقدم كارگردانی است كه سریال‌های غیرطنز روتین (هر شب پخش) را به تلویزیون آورد. «نرگس» و «ترانه مادری» از جمله آثار وی هستند كه در این حوزه موفق عمل كردند. او در «رستگاران» باز هم به سراغ مسائل خانوادگی رفت و در قالب یك داستان تكراری، مخاطبان را پای تلویزیون‌ها نشاند. تمام قصه در 53 قسمت نوشته شده بود كه در 15 روز پرالتهاب می‌گذشت. «رستگاران» از فیلمنامه نسبتاً خوب سعید نعمت‌الله بهره می‌برد و در كنار بازیگران توانا همچون آتیلا پسیانی، محمد عمرانی، لیندا كیانی و چهره‌های جوانی مثل پوریا پورسرخ، روناك یوسفی و نفیسه روشن حضور داشتند. مقدم نیز به عنوان كارگردانی كه شامه خوبی در جذب مخاطب عمومی دارد توانست با ریتمی مناسب و جلوه‌های سینمایی منحصر به‌فرد تماشاگر را تا انتها به دنبال خود بكشاند اما همانند بسیاری از سریال‌های تلویزیونی پایان‌بندی مناسبی نداشت و نتوانست به اصطلاح داستان را به خوبی جمع كند.

جست‌وجوگران و یك موضوع تازه
«جست‌وجوگران» نخستین كار تلویزیونی محمدعلی سجادی است كه در قالب یك مجموعه ارائه می‌شود. این مجموعه كه شامل چند اپیزود با داستان‌های مجزا ـ اما در شكل كلی با یك ماجرای واحد ـ است، درباره تلاش دو مأمور و بازرس مالیاتی (بهرامی و مقدم) روایت می‌شود كه هر بار یكی از پرونده‌های قضایی درباره مفاسد اقتصادی را دنبال می‌كنند. سجادی كه پیش از این چند فیلم سینمایی ساخته بود، در عمده آثار سینمایی خود ماجراهایی پلیسی و جنایی را دستمایه كارش قرار داده، او این بار گرچه مسائل و پرونده‌های مفاسد اقتصادی را به عنوان موضوع اصلی در دستور كارش قرار می‌دهد اما در اصل نگاهی پلیسی به این ماجراها دارد. انتخاب دو شخصیت اصلی (مأمور بازرسی و وردستش) همان كارآگاه و معاون هستند كه معمولاً در آثار پلیسی می‌توان سراغ گرفت. نگاه مستند و بهره‌گیری از پرونده‌های موجود از جمله ویژگی‌های كار «جست‌وجوگران» است و شاید همین واقعیت‌ها باعث شده كه سریال سجادی دوسال پس از تولید به روی آنتن برود. استفاده از بازیگران توانایی همچون مسعود رایگان (بهرامی) و پیام دهكردی (مقدم) به عنوان چهره‌های اصلی و جمعی از بازیگران كارآمد همچون رضا كیانیان به عنوان بازیگران میهمان، جدا از آنكه قابلیت‌های حرفه‌ای و توانایی بازیگران را به رخ می‌كشد، به جذابیت سریال هم اضافه می‌كند.

دلنوازان، یك درام خانوادگی دیگر

«دلنوازان» پارسال از شبكه سوم روی آنتن رفت. سریالی كه هر شب و طی 48 قسمت میهمان خانه‌های مردم بود. گرچه آمار دقیق و مشخصی از تعداد بینندگان یا نفوذ آثار تلویزیونی وجود ندارد، اما نگاهی به روی جلد نشریات عامه‌پسند، یا نگاهی گذرا به سایت‌های اینترنتی ما را به این نكته واقف می‌كند كه «دلنوازان» از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی سال 88 بوده است. همین امروز می‌توان صدها سایت برای دانلود فیلم و عكس‌های بازیگران و ترانه پایانی آن مشاهده كرد. حسین سهیلی‌زاده كه پیش از كارگردانی «دلنوازان» ساخت سریال‌هایی همچون روزهای اعتراض، افزونه خواه كوچك، آخرین گناه و ترانه مادری را در كارنامه دارد، با بهره‌گیری از تجربیات گذشته خصوصاً «ترانه مادری» می‌كوشد بیننده را تا آخرین قسمت‌ها به دنبال اثر بكشاند. فیلمنامه كار گرچه عالی نیست و با ضعف‌های زیادی همراه است اما كارگردانی و اجرای مناسب سهیلی‌زاده این ضعف‌ها را پوشش می‌دهد.

بانو و ماجرای كشف حجاب

پخش سریال در ماه محرم سابقه زیادی در تلویزیون ندارد، اما با این حال هر چند سال یك بار می‌توان شاهد نمایش سریالی در شب‌های دهه اول محرم بود. این اتفاق چند سالی است شكل گسترده‌تری به خود گرفته و می‌توان حداقل هر سال یا هر دو سال یك بار اثری را در این مناسبت تماشا كرد. محرم امسال سریال «بانو» ساخته فرید سجادی حسینی در 16 قسمت روی آنتن رفت. این سریال از شبكه سوم پخش شد. «بانو» همچون «پریدخت» یا «شب دهم» كه سال‌های گذشته در ایام محرم به روی آنتن رفته بودند، در اواخر دوران قاجار و اوایل سلطنت پهلوی‌ها می‌گذرد، با این حساب مثل دو كاری كه گفته شد به مسئله كشف حجاب، قیام و مبارزات مردمی، رهبری و روحانیت، ممنوعیت مجالس مذهبی، ظلم و جور رژیم سلطنتی و... می‌پردازد. مشكل سریال «بانو» هم از همین نقطه آغاز می‌شود چرا كه تلاش می‌كند به همه این موضوعات و مفاهیم به طور یكجا بپردازد، در حالی كه فضای قصه مجالی برای پرداختن به همه این مسائل پیدا نمی‌كند و از سوی دیگر موضوع اصلی داستان هم به طور كامل مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مشكل بزرگتر چنین سریال‌هایی این است كه پرداختن به مسائل مذهبی، قیام عاشورا و عزاداری سالار شهیدان را در قالب داستان‌هایی در سال‌های دور جست‌وجو می‌كنند حال آنكه می‌توان با تصویر جدیدتر و تازه‌تری به این مسائل پرداخت. رویكردی كه در سریال‌های رمضانی دیده‌ایم و البته بسیاری از آنها موفق بوده‌اند.

به كجا چنین شتابان؟

«به كجا چنین شتابان» نخستین سریال ابوالقاسم طالبی است كه در 26 قسمت ساخته شده و به طور همزمان از دو شبكه روی آنتن رفته و پخش آن در تعداد قسمت‌های بیشتری همچنان ادامه دارد. «به كجا چنین شتابان» در ظاهر شبیه سایر آثار تلویزیونی است كه به ماجراهای خانوادگی و اجتماعی می‌پردازد، ‌اما یك ویژگی منحصر به‌فرد دارد و آن هم نوع جدیدی از ساختار در آثار تلویزیونی است. طالبی در این اثر كوشیده تا میان تئاتر و سینما پلی بزند و سریال خود را در قالبی شبیه «تله تئاتر» كارگردانی كند. این تجربه البته موفق است چرا كه تله تئاتری بودن یك اثر به معنای بی‌ارزش بودن یا مثلاً كشدار بودن قصه و ساختار نیست. نگاهی به آثار موفق سینمای جهان همچون گربه روی شیروانی داغ، اتوبوسی به نام هوس یا فیلم‌هایی از این دست كه براساس نمایشنامه‌های مشهور ساخته شده‌اند نشان می‌دهد از تكنیك می‌توان در راستای داستان استفاده كرد و كار را به اثری جذاب مبدل كرد. البته «به كجا چنین شتابان» در حوزه كارگردانی حاوی ویژگی‌هایی همچون ریتم و فیلمبرداری مناسب است اما در بخش فیلمنامه با مشكلات زیادی مواجه بود كه همچون مانعی بر سر راه ساختار عمل كرده و كار را به اثری معمولی‌تر مبدل كرده است.

خسته‌دلان، قطار سرنوشت

«خسته دلان» هم اولین تجربه تلویزیونی یك كارگردان سینماست. سیروس الوند كه حدود 4 دهه است در سینما كارگردانی می‌كند، حالا با این سریال فضای تلویزیون را هم می‌آزماید. «خسته دلان» مجموعه‌ای است كه در 30 قسمت و برای شبكه اول تولید شده كه در هر قسمت با آدم‌هایی جدید و داستان‌هایی تازه آشنا می‌شویم. محمدهادی كریمی (فیلمنامه‌نویس و كارگردان سینما) به عنوان نویسنده این مجموعه همه داستان‌هایش را با قطار آغاز می‌كند. قطاری در حركت است و در ایستگاه‌های مختلف می‌ایستد تا مسافرانی سوار یا پیاده شوند و ما از گذر این مسافران ماجراهای جدیدی را – كه لزوماً در قطار نیست – می‌بینیم. انتخاب قطار به عنوان یك لوكیشن ثابت در همه قسمت‌ها ایده خوبی است كه به درستی در همه داستان‌ها به كار گرفته می‌شود. بویژه آنكه از سمبل قطار به تعبیر سرنوشت آدم‌ها كه ممكن است به هر سویی بروند می‌توان برداشت‌های مختلفی داشت. الوند با بهره‌گیری از توانایی‌ یك كارگردان در ایجاز سینما، كوشیده تا در هر قسمت به جای پراكنده‌گویی و حاشیه‌روی معمول سریال‌های تلویزیونی به اصل قصه و ماجراها وفادار بماند، هرچند گاه این نكته را فراموش می‌كند. تجربه نشان داده كه مجموعه‌هایی كه در هر قسمت (یا هر دو سه قسمت) یك داستان را پی می‌گیرند با اقبال مخاطب روبه‌رو نمی‌شوند، بویژه آنكه آن اثر پلیسی یا معمایی نباشد. مشكل اصلی این مجموعه هم از همین نكته سرچشمه می‌گیرد، چرا كه مخاطب انتظار پرداختن به جزئیاتی را دارد كه در یك یا دو قسمت از هر داستان امكان‌پذیر نیست مگر آنكه داستان واقعاً كشش خاص خود را داشته باشد. به همین دلیل برخی از قسمت‌ها مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد و برخی نه.

سال‌های مشروطه و امیركبیر2

«سال‌های مشروطه» از معدود سریال‌های تاریخ معاصر تلویزیون است كه در ایام دهه فجر سال 88 به روی آنتن رفت. این سریال كه ساخته محمدرضا ورزی بود، ماجراهای مربوط به اواخر دوران ناصرالدین شاه را دستمایه قرار داده بود و گرچه عنوانش سال‌های مشروطه بود اما به وقایع پیش از این دوران هم نقب می‌زد. استفاده كارگردان از ماجراهای دوران ناصری، لوكیشن‌ها و حتی بازیگران ما را به یاد سریال پربیننده «امیركبیر» در سال‌های دور می‌انداخت. اما این بار یك تفاوت بزرگ را در مقایسه با كار سعید نیك‌پور شاهد بودیم و آن ساختار سینمایی‌تر «سال‌های مشروطه» نسبت به امیركبیر و گسترش ماجراها نسبت به آن سریال است. با این همه سریال «سال‌های مشروطه» در میان ده‌ها سریال خانوادگی اثری بود كه به دیدنش می‌ارزید و حداقل خاطره سریال‌های تاریخی سالیان دور تلویزیون را زنده می‌كرد.

آشپزباشی و داستان كند

«آشپزباشی» كار جدیدی از محمدرضا هنرمند كارگردان سینما و تلویزیون است كه از شبكه اول پخش می‌شود. سریالی كه به ماجراهای یك زن و شوهر موفق در امر رستوران داری می‌پردازد و یك سوءتفاهم باعث می‌شود راه آنها از هم جدا بیفتد. هنرمند كه سریال‌های طنزی مثل «كاكتوس» و فیلم‌های كمدی همچون «مرد عوضی» و «مومیایی3» را در كارنامه دارد، در «آشپزباشی» از طنز و كمدی فاصله گرفته و حتی مثل «زیر تیغ» به سراغ یك موضوع تلخ مثل مرگ هم نرفته است. او در اینجا كوشیده داستانی خانوادگی را ارائه كند كه از گذر آشپزخانه و آشپزی – به عنوان یك مقوله مورد توجه خانواده‌ها – به داستانی جذاب برسد، اما در این مسیر موفق نبوده و حتی نتوانسته است از عنصر آشپزی مثل سریال «یانگوم» استفاده منحصر به‌فردی داشته باشد. ضعف در پرداختن كشمكش‌های این زوج دست نویسنده را از این فاكتور مهم در خلق درامی قوی خالی گذاشته و حتی حضور بازیگرانی توانا مثل پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا هم كمك زیادی در ایجاد جذابیت سریال نكرده است. تعدد شخصیت‌ها هم به جای كمك به جذابیت داستان و ایجاد پاره قصه‌های موفق نویسنده را دچار حاشیه‌روی و پرگویی كرده و بیننده را از پیگیری داستان دور می‌كند.

گاوصندوق و ماجراهای پلیسی در یك مجتمع

مازیار میری هم از كارگردان‌های سینماست كه رو به تلویزیون آورده و در نخستین تجربه تلویزیونی خود ساخت یك سریال را امتحان كرده است. میری پس از كارگردانی سه چهار فیلم سینمایی «گاو صندوق» را جلوی دوربین شبكه 3 برد. این سریال هم به جای هفته‌ای یك بار، سه شب در هفته روی آنتن رفت و مخاطبان زیادی را به خود جذب كرد،
اما آنچنان كه باید بینندگان را راضی نكرد. «گاو صندوق» هم مثل اغلب سریال‌های تلویزیونی در یك مجتمع می‌گذشت با چند خانواده و تعدادی شخصیت. چند جوان هم به فراخور آثار تلویزیونی در فیلمنامه جای گرفته بودند تا به وقتش موضوع خواستگاری و ازدواج هم در دستور كار قرار بگیرد. ضعف بزرگ سریال «گاوصندوق» این بود كه در هیأت یك سریال خانوادگی جلو می‌آمد اما از نیمه به بعد مبدل به اثری پلیسی می‌شد، در واقع اگر از همان ابتدا به عنوان اثری پلیسی وارد می‌شد و تكلیفش مشخص بود می‌توانست مخاطبان بیشتری را پای تلویزیون‌ها بكشاند و رضایت آنها را در آخرین قسمت فراهم آورد. از ویژگی مثبت سریال «گاو صندوق» می‌توان به مجموعه‌ای از بازی‌های خوب بازیگران اشاره كرد كه در تركیبی از چهره‌های سینمایی به علاوه بازیگران تئاتری بودند. بد نیست به بازی‌های به یاد ماندنی فرهاد اصلانی، سیروس گرجستانی، پیام دهكردی و البته سیامك احصایی اشاره كنیم.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: iran-newspaper.com
 
مطالب پیشنهادی:
رمز سرقت به سبک ایرانی از زبان 4 بازیگر گاو صندوق!
محاسن و معایب مجموعه «به كجا چنین شتابان»
 دستپخت نه‌چندان خوب سرآشپز اصلی
ساخت سریال «خسته‌دلان» به گفته سازندگان
در كاخ گلستان همراه با سریال سال‌های مشروطه