كاپیتا
در فوتبالیست‌ها، محور ماجرا مسابقات فوتبال بود. قهرمان‌هایی وجود داشتند مثل سوباسا، تارو و كاكرو كه دیگر شخصیت‌ها تحت‌الشعاع آنها بودند و...
 
 نگاهی به انیمیشن «كاپیتا» 
انیمیشن خارجی «كاپیتا» را كه از شبكه دو سیما پخش می‌شود می‌توان «فوتبالیست‌های ماشینی» نامید، چرا كه جز ایده‌ اصلی كار كه در آنجا فوتبال بود و در اینجا مسابقه‌ اتومبیلرانی، تفاوت دیگری چه در ساخت و چه در پرداخت میان این دو پویانمایی ژاپنی مشاهده نمی‌شود. حتی برخی شخصیت‌های این دو اثر هم تطابق كامل با یكدیگر دارند و عادات رفتاری آنها نیز مثل هم است. به نظر می‌رسد مجموعه انیمیشن كاپیتا دقیقا با نظر به مجموعه‌ پرطرفدار «فوتبالیست‌ها» تولید شده و هدف آن تكرار موفقیتی نظیر موفقیت فوتبالیست‌ها است. اگر هم در مرحله‌ تولید، چنین گمانی صادق نباشد در مرحله‌ پخش از سیما می‌توان آن را مطرح نمود و برایش دلایل قابل دفاعی ارائه كرد.
در فوتبالیست‌ها، محور ماجرا مسابقات فوتبال بود. قهرمان‌هایی وجود داشتند مثل سوباسا، تارو و كاكرو كه دیگر شخصیت‌ها تحت‌الشعاع آنها بودند و اصولی تحت عنوان دانستنی‌های حرفه‌ای و اخلاقی درباره‌ فوتبال به مخاطب عرضه می‌شد. اینجا هم درست همین قاعده حاكم است. محور ماجرا مسابقات اتومبیلرانی است، قهرمان‌هایی وجود دارند مثل كاپیتا، مونامی و نااومی كه دیگر شخصیت‌ها تحت‌الشعاع آنها هستند، و یك‌سری آموزه‌های حرفه‌ای و اخلاقی هم مضمون برنامه را تشكیل می‌دهند مثل این‌كه در كار اتومبیلرانی باید همیشه مراقب سبقت گرفتن در پیچ آخر باشیم یا این‌كه برای موفقیت در این حرفه نباید دروغ بگوییم و به كلك متوسل شویم.
 
در فوتبالیست‌ها، ما به زندگی شخصی قهرمان‌ها وارد شده و با ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی‌ آنها و حتی افكار و درونیاتشان آشنا می‌شدیم. اینجا هم همین‌طور است. مثلا در قسمتی از مجموعه، شخصیت نااومی این‌گونه توصیف می‌شود: «آدم راستگوییه، اون نه به خودش دروغ می‌گه نه به دیگران». در بخشی دیگر از همین قسمت هم كه روی شخصیت نااومی تمركز دارد، می‌بینیم كه نااومی از یك طرف برای ادامه دادن به كار اتومبیلرانی نیاز به پول دارد و از طرفی در فكر برنده شدن به قصد پول درآوردن نیست و برای این منظور هم دلایل خودش را دارد. این قضیه، نوعی كشمكش درونی برای شخصیت اصلی ایجاد می‌كند كه موتور حركت این قسمت از مجموعه است.
تمركز بر جزئیات، یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های فوتبالیست‌ها بود. یعنی این مجموعه، مسابقات فوتبال را فقط از دور و آن‌طور كه تماشاچیان یك استادیوم ورزشی شاهدند به نمایش نمی‌گذاشت. به شخصیت‌ها نزدیك می‌شد و نه فقط جزئیات مربوط به حركات آنها در زمین بازی، كه حتی افكار و آمال و آرزوهای آنها را در لحظه‌لحظه‌ بازی به تصویر می‌كشید و از این طریق ایجاد تعلیق می‌كرد. این تمركز بر جزئیات و این نوع خاص از تعلیق‌آفرینی بقدری بود كه در مواردی اغراق‌آمیز به نظر می‌آمد و بهانه‌ای می‌شد برای به سخره گرفتن اثر و هجو آن. انیمیشن كاپیتا نیز متكی به همین جزئی‌پردازی‌های دراماتیك است. یعنی ما اتومبیلران‌ها را فقط از بیرون شاهد نیستیم. با آنها همراه می‌شویم و لحظه‌‌لحظه‌ رانندگی در پیست را با آنها تجربه می‌كنیم. به افكار شخصی آنها هم وارد می‌شویم و از درونیاتشان سر در می‌آوریم و در ضمن، مثل فوتبالیست‌ها اینجا هم زمان را طور دیگری درك می‌كنیم. زمان برای ما آهسته‌تر سپری می‌شود و چند ثانیه‌ واقعی ممكن است برای ما چند دقیقه طول بكشد. این ویژگی، البته حُسن مجموعه است نه نقص آن؛ چراكه غیر از این اگر بود، هیچ‌یك از این دو انیمیشن ارزش داستانی و دراماتیك نداشتند و نمی‌توانستند برای مخاطب جذاب باشند. اما این را نباید فراموش كرد كه تخیل و فانتزی تا اندازه‌ای اثرگذار است كه فاصله‌ معقولی با واقعیت داشته باشد، در غیر این‌صورت درونمایه‌ كار به دروغی خوشرنگ و لعاب تنزل پیدا می‌كند و در نتیجه، نمی‌تواند باورپذیر باشد فوتبالیست‌ها و كاپیتا در مواردی به دام این اغراق و تصنع باور نكردنی گرفتار می‌شوند.

اما از شباهت‌ها كه بگذریم می‌رسیم به نكته اصلی كه تفاوت مهم و قابل توجه این دو مجموعه است. تفاوتی كه ناشی از سبك و ساختار و ارزش بصری یا محتوایی نیست، بلكه ریشه در تفاوت‌های اساسی دو نسل دارد؛ نسلی كه علاقه‌مندی‌اش بازی‌های سالم و ورزش‌های مفید بود و عشق و امیدش مأنوس شدن با یك ابزار ساده و دوست‌داشتنی به نام توپ و نسلی كه علاقه‌مندی‌اش هیجانات كاذب ناشی از بازی‌های رایانه‌ای و نیز ورزش‌های ناسالم و پرخطری همچون اتومبیلرانی و موتورسواری است و عشق و امیدش دل بستن به ابزارهای گران‌قیمت ماشینی و تكنولوژیك كه اگر نگوییم بهره‌ای جز زیان ندارند، دست‌كم می‌توان گفت كه زیانشان به‌مراتب از فایده‌شان بیشتر است. مواجهه با انیمیشنی همچون «كاپیتا» در لیست برنامه‌های كودك امروز، از این زاویه، بیش از آن‌كه خوشحال‌كننده و امیدواركننده باشد و نمایانگر پیشرفت، مأیوس‌كننده و تلخ است و نمایانگر پسرفتی آشكار كه البته ریشه در تغییر و تحولات زندگی‌ در این دوره و زمانه‌ جدید دارد.
در فوتبالیست‌ها انگیزه‌ای كه برای برنده شدن مطرح بود، غرور و افتخار بود و قهرمانی و حتی در مواردی پهلوانی اما اینجا قهرمان ماجرا مجبور است به مادیات فكر كند چراكه بدون آن قادر به ورزش كردن نیست. در آنجا خطری كه شخصیت‌ها را تهدید می‌كرد فقط آسیب‌های ناشی از برخوردهای فیزیكی حین بازی بود و اینجا اتومبیل هر شخصی مهم‌ترین عامل ایجاد خطر برای اوست. از این رو حس دوستی با توپ ـ كه در فوتبالیست‌ها مورد توجه بود ـ در اینجا قابل تكرار نیست و اگر هم به ظاهر باشد در واقع نیست. آنجا برنده شدن در گرو توانایی‌های جسمی بود و اینجا ماشین، آنجا تكنیك فردی اصل بود و اینجا تكنولوژی اصل است. پس هر قدر هم كه سازندگان كاپیتا تلاش كرده باشند مجموعه را شبیه به فوتبالیست‌ها بسازند و موضوع اتومبیلرانی را مساله‌ای مرتبط با فردیت اشخاص جلوه دهند، نمی‌توانند در این راه موفقیتی حاصل كنند چراكه از اساس، راه را اشتباه رفته‌اند و قیاسشان از بنیان خطا بوده‌ است. شاید یكی از مهم‌ترین دلایل عدم محبوبیت این برنامه در مقایسه با فوتبالیست‌ها همین مساله باشد. ممكن است بگویند زمانه عوض شده و برنامه‌ها باید متناسب با زمانه تغییر كنند.
آن موقع توپ و زمین فوتبال جذابیت داشت و حالا ماشین و پیست اتومبیلرانی؛ اولا، درست است كه زمانه عوض شده اما فوتبال هنوز رونق دارد و اتفاقا بیشتر از اتومبیلرانی هم محبوب است پس این‌طور نیست كه دوره و زمانه‌ ورزش واقعی گذشته باشد و همه چیز ماشینی شده باشد.ثانیا، نقد ماشین در مورد هر اثر دیگری صادق باشد در مورد انیمیشن كاپیتا صادق نیست چراكه در این مجموعه همه چیز در راستای علاقه‌مند كردن مخاطب به این ورزش خاص طراحی شده و ماشین در این‌جا به وضوح قرار است جایگزین توپ در فوتبالیست‌ها شود. اگر ما به این انیمیشن عنوان «فوتبالیست‌های ماشینی» داده‌ایم از همین‌روست. یعنی كاپیتا انیمیشن مستقلی نیست كه بتوان به صورت مجزا در موردش به بحث نشست. كاپیتا حرف جدیدی برای گفتن ندارد و فقط بر آن است كه حرف‌های قبلا گفته شده را در یك ظرف و قالب جدید بیان كند؛ ظرفی كه متأسفانه اصلا با مظروف خود تناسب ندارد.

 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir/ آزاد جعفری 
 
مطالب پیشنهادی:
نگاهی به انیمیشن «ای كی‌یو، مرد كوچك»
نگاهی به انیمیشن «ادی دردسرساز»
معروف‌ترین موش های سینمایی!!
همه چیز درباره «تام و جری»
10 کارتون محبوب دوران کودکی!