صدای موزیک خیلی بلند است و بعضی حرف هایش را متوجه نمیشوم. معلوم است که برای انرژی گرفتن همیشه سراغ موسیقی میرود و انصافا هم همیشه نتیجه گرفته است. برایش لقب های جور واجوری از طرف هوادارانش انتخاب شده است. «سلطان» و «آقای خاص» تنها نمونه هایی از این القاب است ولی او نه رفتارهای خاصی دارد و نه مثل اغلب سلاطین خودش را میگیرد. خیلی «راحت تر» از آن چیزی است که همه فکر میکنند.
موقع حرف زدن شمرده و آرام حرف میزند و لزومی ندارد برای گرفتن جوابی «سروصدادار» اصرار داشته باشی. سکوت میکند و نگاهش را از چشم هایت میگیرد و لبخند محوی میزند. دو سال پیش هم که برای اولین بار رو به رویش نشسته بودم، همین رفتارها را داشت ولی آن روزها هنوز تا این حد از دسترس خارج نشده بود. هنوز تا این حد از رسانه ها ناامید نبود و بعضی اوقات روی جلد مجله ها آفتابی میشد.
یادش بود و میگفت: «آن سال ها هنوز به نظرم رسانه ها تا این حد گستردگی نداشتند». ظاهرا دل خوشی از آنها ندارد و زیاد وارد بحث های رسانه ای اش نمیشود. ولی همین که قانعش میکنم که هنوز هم هستند کسانی که برای طرف مصاحبه شونده احترام قائل اند و آن لبخند محو دیگر در صورتش دیده نمیشود، برای من کافی است.
این مصاحبه محتاج یک مقدمه بلندبالا و طولانی است که در آن همه مراحل عملی شدنش از لحظه شروع رایزنی ها برای گفت و گو تا اتمام پروژه، مو بهمو عنوان شود. هفت خوانی که شاید خیلی ها نتوانند حتی فکرش را بکنند. ولی حالا همه آن ماجراها تمام شده و شما در حال خواندن این سطرها هستید. به همین چند خط بسنده میکنم.
ناهمگونی بخشی از سوالات این گفت و گو را بگذارید به حساب اینکه یکی از شروط محسن چاوشی ضبط نشدن صدایش در این گفت و گو بود و هیچ فایل صوتی ای از این گفت و گو وجود ندارد. پس طبیعی است که بخش هایی از صحبت های استاد از دستم خارج شود و همین باعث بالا پایین شدن موضوعی و مفهومی بخش هایی از آن شده است. صدای بلند موسیقی هم دلیل دیگری بود که مزید بر علت شد و محصول، همینی شد که میبینید. همه این کاستی ها را بگذارید به حساب آن روز بارانی لعنتی که ماشین تازه از کارواش برگشته چاوشی را به گند کشیده بود و حالش گرفته بود!
*همیشه پر حرف و حدیث ترین ماجرا درمورد تو این است که گفته میشود روحیات خاصی داری و معمولا نمیشود واکنشت را در قبال مسائل مختلف پیش بینی کرد. ولی در یک مورد تقریبا این قانون نقض شده و آن هم زمانی که صحبت جنگ و خرمشهر میشود. آن وقت است که لحن تو عوض میشود و بهم میریزی. دلیل این حساسیتت به خرمشهر و جنگ چیست؟
هرکسی شهرش را دوست دارد و عرق خاصی به زادگاهش دارد. من همان حسی را دارم که همه مردم ایران به خرمشهر و جنگ دارند. اینکه چیز عجیبی نیست.
*نوایی بوده که با شنیدن آن همیشه یاد خرمشهر و جنگ بیفتی و آن تصویرها اذیتت کنند؟
صدای سندج و دمام را که میشنوم، به حال و هوای آن زمان میروم.
*بدترین و تلخ ترین خاطره تو از آن زمان و جنگ که همیشه از آن فراری بوده ای چیست؟
من یک ترک ساخته ام به نام «پرچم سفید» که تمام اتفاقات و احساساتم را در آن قطعه درمورد جنگ بیان کرده ام. با انتشار آن خود به خود این سوال پاسخ داده خواهد شد. بگذار موضوعش همین طور سکرت باقی بماند.
*پیشنهاد حضور در آلبوم «دلصدا» چطور و از طریق چه کسی مطرح شد؟
از موسسه «بشارت» با من تماس گرفتند و موضوع آلبوم را با من مطرح کردند و من هم پذیرفتم. به همین راحتی!
*ده سال بعد وقتی دلصدا را گوش میکنی چه حسی به تو دست میدهد؟ دوست دارم آن حس لحظه تولد این اثر را بدانم.
مطمئنا این حس، حس پشیمانی نخواهد بود.
*این آلبوم را میشود نوعی ادای دین اهالی پاپ به جنگ و هشت سال دفاع مقدس دانست؟
جنگ یک موضوع اجتماعی است که همه مردم ایران با آن درگیر بوده اند. دوست داشتم هرچند تلخ ولی با انجام این کار و خواندنش خاطره ای از آن را برایشان تداعی کرده باشم و سهم کوچکی داشته باشم. حالا اسمش را اگر دوست داری بگذاری ادای دین، من مشکلی ندارم.
*میدانم که هیچ وقت درمورد بقیه همکارانت صحبت نکرده و نمیکنی ولی این پروژه چون محتوایی مفهومی دارد میخواهم درمورد بقیه خواننده هایی که در این آلبوم حضور دارند، نظرت را بدانم.
همه زحمت کشیدند و خوشحالم که دوستانی دارم که به ارزش ها اهمیت میدهند.
*برخلاف صحبت هایی که همیشه درمورد تو در رسانه ها شده، تو آدم انتقادپذیری هستی و به خاطر همین میخواهم از تو انتقادی کنم. علت اینکه معمولا در همه آلبوم های گروهی حضور داری ولی آلبوم شخصی خودت دیر به دیر در بازار منتشر میشود چیست؟
من کار گروهی را دوست دارم و همیشه از آن استقبال میکنم. معمولا کارهای گروهی تک ترک است و سفارشی. ولی آلبوم خودم نیاز به تمرکز و وقت بیشتری دارد. همین باعث قبول کردن این پیشنهادها میشود. تو مشکلی با این مسئله داری؟
*نه ولی به نظرم همین حضورهای مقطعی و کوتاه آلبوم هایت را به تاخیر میاندازد.
آلبوم در مراحل آخر ساخت و تولید است.
*درمورد آلبومت «پرچم سفید» اطلاعات کمیبه بیرون درز کرده. ولی میخواهم از زبان خودت بشنوم که این آلبوم به جنگ و آن دوران و لحظات و تجربه های شخصی تو ربطی دارد؟ کمی درمورد جزئیاتش صحبت میکنی؟
بله. به شدت مشغول تولید آلبوم جدیدم هستم و اسمش را هم «پرچم سفید» گذاشته ام. شعر پرچم سفید از حسین صفا است و تنظیم آن را نیز خودم انجام داده ام. جزئیات بیشتر هم به وقتش منتشر میشود.
*برسیم به یکی از اصلی ترین مباحثی که در مورد تو این روزها مطرح است. ماجرای کنسرت ندادن تو بحث روز خیلی از محافل خبری است. خواننده ای هم که کنسرت ندهد، هزاران حرف و حدیث پشت سرش گفته میشود. اعم از اینکه صدایش ساختگی است و افکت دارد و... قرار نیست بالاخره این طلسم شکسته شود؟
نمیدانم چرا برای دیگران مسائل خصوصی من مهم است. من هیچ وقت به حرف و حدیث ها و حتی حاشیه ها اهمیت نداده ام و سعی میکنم کار خودم را انجام دهم. این حرف را به خاطر هوادارانم میزنم نه به خاطر حرف و حدیث هایی که وجود دارد و تو درمورد آنها صحبت میکنی. هروقت شرایطی که در ذهن من است مهیا شود با قدرت تمام کنسرت هم خواهم گذاشت. آن وقت همه آنهایی که پشت سر من حرف میزنند، میفهمند که چه اشتباهی کرده اند.
*تک ترک های پرهیجان و قوی ای از قبیل «دیوار بی در» و «نخل های بی سر» را منتشر کرده ای که به شدت موردتوجه قرار گرفته اند. دوست دارم بدانم این روزها محسن چاوشی بیش از همه شبیه کدام یک از قطعاتش است؟
همه قطعات، حال و روز این روزهای من اند. من کار میسازم که مخاطبانم گوش کنند و موردتوجه شان قرار بگیرد. در ضمن من نباید نظر بدهم و این مردم هستند که باید هنرمند مورد علاقه شان را انتخاب کنند.
*جواب سوالم را ندادی و میدانم دلیل جواب ندادنت هم چیست. بگذریم! گفته میشود برای پروژه های کاری، محسن چاوشی قیمت های نجومیو کلان دریافت میکند. در قبال این صحبت ها چه جوابی داری؟
دلیلش را باید از تهیه کننده ها بپرسید نه از من!
*دلیلش احیانا این نیست که تو کنسرت نمیدهی و دیر به دیر هم آلبوم منتشر میکنی و برای گذران زندگی ات همیشه قیمت بالا میدهی؟
این سوال خیلی سوال شخصی ای است. مگر من از تو میپرسم که خرج زندگی ات را از کجا میآوری؟! اینکه خدا روزی رسان است، فقط یک حرف نیست...
*از سوالم ناراحت شدی؟
نه ولی کلا این قبیل سوالات، سوالات درستی نیستند.
*هیچ وقت از تجربه حضور در فیلم «سنتوری» صحبت نکردی. دلیلش همان روحیات خاص تو نیست که دوست نداری درمورد دیگران اظهارنظر کنی؟
قبل ترها درمورد سنتوری صحبت کرده ام. اما اگر مثل همیشه دنبال این هستی که آیا من با کسی مشکل دارم یا نه، باید بگویم مطمئن باش تا به حال با هیچ کدام از دوستان آن مجموعه هیچ مشکلی نداشته ام.
*سوال آخرم هم درمورد نظرسنجی شبکه ایرانیان است که تو در آن رتبه اول بهترین خواننده جوان ایران را کسب کردی. آن لحظه چه احساسی به تو دست داد؟
اولا که از همه تشکر میکنم و صد البته احساس مسئولیتم بیشتر و بیشتر میشود. رابطه ای که بین من و مخاطبانم وجود دارد رابطه بسیار عجیب و غریبی است. آنها همیشه مرا شگفت زده میکنند. هیچ کس نمیدانم که من چقدر آنها را دوست دارم و به آنها احترام میگذارم و خوشحالم از اینکه به تصمیمات من احترام میگذارند و خوشحالم از اینکه آنها را دارم.
موقع حرف زدن شمرده و آرام حرف میزند و لزومی ندارد برای گرفتن جوابی «سروصدادار» اصرار داشته باشی. سکوت میکند و نگاهش را از چشم هایت میگیرد و لبخند محوی میزند. دو سال پیش هم که برای اولین بار رو به رویش نشسته بودم، همین رفتارها را داشت ولی آن روزها هنوز تا این حد از دسترس خارج نشده بود. هنوز تا این حد از رسانه ها ناامید نبود و بعضی اوقات روی جلد مجله ها آفتابی میشد.
یادش بود و میگفت: «آن سال ها هنوز به نظرم رسانه ها تا این حد گستردگی نداشتند». ظاهرا دل خوشی از آنها ندارد و زیاد وارد بحث های رسانه ای اش نمیشود. ولی همین که قانعش میکنم که هنوز هم هستند کسانی که برای طرف مصاحبه شونده احترام قائل اند و آن لبخند محو دیگر در صورتش دیده نمیشود، برای من کافی است.
این مصاحبه محتاج یک مقدمه بلندبالا و طولانی است که در آن همه مراحل عملی شدنش از لحظه شروع رایزنی ها برای گفت و گو تا اتمام پروژه، مو بهمو عنوان شود. هفت خوانی که شاید خیلی ها نتوانند حتی فکرش را بکنند. ولی حالا همه آن ماجراها تمام شده و شما در حال خواندن این سطرها هستید. به همین چند خط بسنده میکنم.
ناهمگونی بخشی از سوالات این گفت و گو را بگذارید به حساب اینکه یکی از شروط محسن چاوشی ضبط نشدن صدایش در این گفت و گو بود و هیچ فایل صوتی ای از این گفت و گو وجود ندارد. پس طبیعی است که بخش هایی از صحبت های استاد از دستم خارج شود و همین باعث بالا پایین شدن موضوعی و مفهومی بخش هایی از آن شده است. صدای بلند موسیقی هم دلیل دیگری بود که مزید بر علت شد و محصول، همینی شد که میبینید. همه این کاستی ها را بگذارید به حساب آن روز بارانی لعنتی که ماشین تازه از کارواش برگشته چاوشی را به گند کشیده بود و حالش گرفته بود!
*همیشه پر حرف و حدیث ترین ماجرا درمورد تو این است که گفته میشود روحیات خاصی داری و معمولا نمیشود واکنشت را در قبال مسائل مختلف پیش بینی کرد. ولی در یک مورد تقریبا این قانون نقض شده و آن هم زمانی که صحبت جنگ و خرمشهر میشود. آن وقت است که لحن تو عوض میشود و بهم میریزی. دلیل این حساسیتت به خرمشهر و جنگ چیست؟
هرکسی شهرش را دوست دارد و عرق خاصی به زادگاهش دارد. من همان حسی را دارم که همه مردم ایران به خرمشهر و جنگ دارند. اینکه چیز عجیبی نیست.
*نوایی بوده که با شنیدن آن همیشه یاد خرمشهر و جنگ بیفتی و آن تصویرها اذیتت کنند؟
صدای سندج و دمام را که میشنوم، به حال و هوای آن زمان میروم.
*بدترین و تلخ ترین خاطره تو از آن زمان و جنگ که همیشه از آن فراری بوده ای چیست؟
من یک ترک ساخته ام به نام «پرچم سفید» که تمام اتفاقات و احساساتم را در آن قطعه درمورد جنگ بیان کرده ام. با انتشار آن خود به خود این سوال پاسخ داده خواهد شد. بگذار موضوعش همین طور سکرت باقی بماند.
*پیشنهاد حضور در آلبوم «دلصدا» چطور و از طریق چه کسی مطرح شد؟
از موسسه «بشارت» با من تماس گرفتند و موضوع آلبوم را با من مطرح کردند و من هم پذیرفتم. به همین راحتی!
*ده سال بعد وقتی دلصدا را گوش میکنی چه حسی به تو دست میدهد؟ دوست دارم آن حس لحظه تولد این اثر را بدانم.
مطمئنا این حس، حس پشیمانی نخواهد بود.
*این آلبوم را میشود نوعی ادای دین اهالی پاپ به جنگ و هشت سال دفاع مقدس دانست؟
جنگ یک موضوع اجتماعی است که همه مردم ایران با آن درگیر بوده اند. دوست داشتم هرچند تلخ ولی با انجام این کار و خواندنش خاطره ای از آن را برایشان تداعی کرده باشم و سهم کوچکی داشته باشم. حالا اسمش را اگر دوست داری بگذاری ادای دین، من مشکلی ندارم.
*میدانم که هیچ وقت درمورد بقیه همکارانت صحبت نکرده و نمیکنی ولی این پروژه چون محتوایی مفهومی دارد میخواهم درمورد بقیه خواننده هایی که در این آلبوم حضور دارند، نظرت را بدانم.
همه زحمت کشیدند و خوشحالم که دوستانی دارم که به ارزش ها اهمیت میدهند.
*برخلاف صحبت هایی که همیشه درمورد تو در رسانه ها شده، تو آدم انتقادپذیری هستی و به خاطر همین میخواهم از تو انتقادی کنم. علت اینکه معمولا در همه آلبوم های گروهی حضور داری ولی آلبوم شخصی خودت دیر به دیر در بازار منتشر میشود چیست؟
من کار گروهی را دوست دارم و همیشه از آن استقبال میکنم. معمولا کارهای گروهی تک ترک است و سفارشی. ولی آلبوم خودم نیاز به تمرکز و وقت بیشتری دارد. همین باعث قبول کردن این پیشنهادها میشود. تو مشکلی با این مسئله داری؟
*نه ولی به نظرم همین حضورهای مقطعی و کوتاه آلبوم هایت را به تاخیر میاندازد.
آلبوم در مراحل آخر ساخت و تولید است.
*درمورد آلبومت «پرچم سفید» اطلاعات کمیبه بیرون درز کرده. ولی میخواهم از زبان خودت بشنوم که این آلبوم به جنگ و آن دوران و لحظات و تجربه های شخصی تو ربطی دارد؟ کمی درمورد جزئیاتش صحبت میکنی؟
بله. به شدت مشغول تولید آلبوم جدیدم هستم و اسمش را هم «پرچم سفید» گذاشته ام. شعر پرچم سفید از حسین صفا است و تنظیم آن را نیز خودم انجام داده ام. جزئیات بیشتر هم به وقتش منتشر میشود.
*برسیم به یکی از اصلی ترین مباحثی که در مورد تو این روزها مطرح است. ماجرای کنسرت ندادن تو بحث روز خیلی از محافل خبری است. خواننده ای هم که کنسرت ندهد، هزاران حرف و حدیث پشت سرش گفته میشود. اعم از اینکه صدایش ساختگی است و افکت دارد و... قرار نیست بالاخره این طلسم شکسته شود؟
نمیدانم چرا برای دیگران مسائل خصوصی من مهم است. من هیچ وقت به حرف و حدیث ها و حتی حاشیه ها اهمیت نداده ام و سعی میکنم کار خودم را انجام دهم. این حرف را به خاطر هوادارانم میزنم نه به خاطر حرف و حدیث هایی که وجود دارد و تو درمورد آنها صحبت میکنی. هروقت شرایطی که در ذهن من است مهیا شود با قدرت تمام کنسرت هم خواهم گذاشت. آن وقت همه آنهایی که پشت سر من حرف میزنند، میفهمند که چه اشتباهی کرده اند.
*تک ترک های پرهیجان و قوی ای از قبیل «دیوار بی در» و «نخل های بی سر» را منتشر کرده ای که به شدت موردتوجه قرار گرفته اند. دوست دارم بدانم این روزها محسن چاوشی بیش از همه شبیه کدام یک از قطعاتش است؟
همه قطعات، حال و روز این روزهای من اند. من کار میسازم که مخاطبانم گوش کنند و موردتوجه شان قرار بگیرد. در ضمن من نباید نظر بدهم و این مردم هستند که باید هنرمند مورد علاقه شان را انتخاب کنند.
*جواب سوالم را ندادی و میدانم دلیل جواب ندادنت هم چیست. بگذریم! گفته میشود برای پروژه های کاری، محسن چاوشی قیمت های نجومیو کلان دریافت میکند. در قبال این صحبت ها چه جوابی داری؟
دلیلش را باید از تهیه کننده ها بپرسید نه از من!
*دلیلش احیانا این نیست که تو کنسرت نمیدهی و دیر به دیر هم آلبوم منتشر میکنی و برای گذران زندگی ات همیشه قیمت بالا میدهی؟
این سوال خیلی سوال شخصی ای است. مگر من از تو میپرسم که خرج زندگی ات را از کجا میآوری؟! اینکه خدا روزی رسان است، فقط یک حرف نیست...
*از سوالم ناراحت شدی؟
نه ولی کلا این قبیل سوالات، سوالات درستی نیستند.
*هیچ وقت از تجربه حضور در فیلم «سنتوری» صحبت نکردی. دلیلش همان روحیات خاص تو نیست که دوست نداری درمورد دیگران اظهارنظر کنی؟
قبل ترها درمورد سنتوری صحبت کرده ام. اما اگر مثل همیشه دنبال این هستی که آیا من با کسی مشکل دارم یا نه، باید بگویم مطمئن باش تا به حال با هیچ کدام از دوستان آن مجموعه هیچ مشکلی نداشته ام.
*سوال آخرم هم درمورد نظرسنجی شبکه ایرانیان است که تو در آن رتبه اول بهترین خواننده جوان ایران را کسب کردی. آن لحظه چه احساسی به تو دست داد؟
اولا که از همه تشکر میکنم و صد البته احساس مسئولیتم بیشتر و بیشتر میشود. رابطه ای که بین من و مخاطبانم وجود دارد رابطه بسیار عجیب و غریبی است. آنها همیشه مرا شگفت زده میکنند. هیچ کس نمیدانم که من چقدر آنها را دوست دارم و به آنها احترام میگذارم و خوشحالم از اینکه به تصمیمات من احترام میگذارند و خوشحالم از اینکه آنها را دارم.
www.seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه تماشا
مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری از حاشیههای کنسرت رضا صادقی برای فیلم «بیخداحافظی»
گفتوگو با رضا یزدانی
بیوگرافی احسان خواجه امیری از زبان خودش
پولدارترین خوانندههای هالیوود در سال 2010!!
درمورد سامی یوسف به بهانه ترانه فارسی جدیدش
منبع: روزنامه تماشا
مطالب پیشنهادی:
گزارش تصویری از حاشیههای کنسرت رضا صادقی برای فیلم «بیخداحافظی»
گفتوگو با رضا یزدانی
بیوگرافی احسان خواجه امیری از زبان خودش
پولدارترین خوانندههای هالیوود در سال 2010!!
درمورد سامی یوسف به بهانه ترانه فارسی جدیدش