سیروان و زانیار مثل 2 داداش کاملا ً معمولی کنار پدر و مادرشان در یکی از مجتمع‌های شهرک غرب زندگی می‌کنند و هر کدام...
 
 برادر کشی در ساعت 9
 سیروان
و زانیار خسروی که حالا در آلبوم جدید سیروان همکاری‌شان بیشتر شده از خودشان و همه چیزهای «خاص»ی که دوست دارند و ندارند می‌گویند.
 
در اولین دیدار با این 2 «داداش» باورت هم نمی‌شود که مثلا ً این همان سیروانی است که آن همه آهنگ‌های ژرضرب برای خواننده‌های مختلف تنظیم کرده است. درست به یکی از ترانه‌های آرام و غافلگیر‌کننده توی آلبوم قبلی‌اش _ تو خیال کردی ... _ می‌ماند؛ محجوب و سر به زیر. جالب این که زانیار _ داداش کوچیکه _ حتی آرام‌تر هم هست؛ شاید به این خاطر که هنوز در مجامع عمومی ‌و رسمی ‌به عنوان یک موزیسین یا خواننده ظاهر نشده است. خلاصه این 2 برادر موزیسین که «قطعاً» خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند برادر «هستند»، غیر قابل پیش بینی‌اند «حتماً». سیروان و زانیار مثل 2 داداش کاملا ً معمولی کنار پدر و مادرشان در یکی از مجتمع‌های شهرک غرب زندگی می‌کنند و هر کدام اتاق جداگانه خود را دارند؛ 2 برادر خیلی معمولی که البته «همیشه توی زندگی بلند پرواز بوده‌اند و چیزهایی که دلشان می‌خواسته، خاص بودند». این را گزارش پیش رویتان از یک روز عصر با این 2 داداش به شما می‌گوید؛ گزارشی که با آن می‌رود بالا ضربان قلبمان «کم کم»، به این خاطر که احساسات این 2 برادر دچار نوسانه «قطعا».
برای شنیدن آلبوم تازه سیروان خسروی با عنوان کنجکاوی برانگیزانه «ساعت 9»، به خانه خسروی‌ها در یکی از مجتمع‌های مسکونی شهرک غرب رفتیم؛ خانه ای که جلوی در ورودی‌شان توی پاگرد، از یک پایه کی‌بورد به عنوان جا کفشی استفاده کرده اند. این طور که فضا نشان می‌دهد، یک خانواده گرم و به شدت صمیمی‌اند که 2 پسر موزیسین با اختلاف سنی کم _ سیروان مولد 1361 و زانیار 1364 _ دارند. برای شنیدن چند قطعه از آلبوم ساعت 9 به اتاق سیروان می‌رویم؛ اتاقی که مشهور است به «استودیوی شخصی» سیروان که تمام تنظیم‌های مدرن او برای خواننده‌های دیگر _ و مثلا ً قطعه «وایسا دنیا»ی رضا صادقی _ لابد با همان کی بورد ساده، کامپیوتر و سیستم استریوی ساده او در اتاقش انجام شده است. زانیار که شعر 4 قطه از آلبوم تازه سیروان را گفته و آهنگسازی 2 ترانه را هم انجام داده است، با سینی چای و نسکافه پیشمان می‌آید تا بیشتر معلوم شود چقدر رابطه آنها شبیه به رابطه 2 برادر عادی یک خانواده صمیمی‌ است که توی چند این سال به هیچ طریقی اجازه نداده‌اند روابط چرک و جاری در عرصه موسیقی بر آنها و سطح سلیقه‌شان تأثیر بگذارد. از سیروان که می‌پرسیم از چه زمانی با هم موسیقی کار می‌کردید، می‌گوید: «اگر منظورتان یادگیری است که اصلا ً موسیقی را با هم شروع کردیم؛ حتی یک استاد داشتیم و جفتمان هم با کی بورد راه افتادیم؛ من 11 _ 10 ساله بودم و زانیار خب 3 سال کوچک‌تر بود اما اگر منظورتان همکاری حرفه ای است، اولین همکاری‌مان همان ترانه اول آلبوم قبلی‌ام بود؛ همان ترانه شش و هشتی که آبروریزی بود!» و زانیار ادامه می‌دهد: «البته من بعد از یک مدت سراغ یادگیری تنبک و سنتور هم رفتم». به زانیار می‌گوییم که احتمالا ً «شش و هشتی»‌ای که قاتی ماجرا می‌کنی، به خاطر تأثیر تنبک است! البته با وجود کوچک‌تر بودن زانیار، او درباره کارهای برادرش هم حسابی نگاه و نظر دارد. سیروان این را می‌گوید: «زانیار نظرهای زیادی داد؛ مثلا ً ملودی زیبای وسط قطعه «یه آرزو بود» که با صدا اجرا می‌شود، نظر زانیار بود». البته این که سیروان چه اندازه ایده‌های داداشش را با توجه به وسواسی که به هنگام کار دارد، اجرا می‌کند، اهمیت دارد که بلافاصله با شیطنت خاصی جواب می‌دهد: «مثلا ً 15 درصد» و بعد هر دو می‌خندند.

فیلم و فوتبال زیرزمینی!

«وسط ماجرا یکهو زانیار بی خیال موسیقی شد»، سیروان این را می‌گوید و زانیار ادامه می‌دهد: «رفتم سراغ فوتبال!». از او می‌پرسیم که حرفه ای بازی می‌کردی؟ می‌گوید: «توی تیم نوجوانان وحدت بودم و بعدش در جوانان فجر بازی کردم. سال 76 _ 75 هم بود که در تیم تهران الف بازی می‌کردم تا زمان کنکور که بی‌خیال فوتبال شدم». از برق چشمان زانیار پیداست که الکی بی‌خیال چیزی نمی‌شود؛ «یک شرایط جدید که پیش می‌آمد، مجبور می‌شدم قبلی را بی‌خیال شوم. جفتشان با هم نمی‌شد». همین جاهای گپ و گفتمان است که زانیار فاش می‌کند در دانشگاه رشته حقوق خوانده و اصلاً یکی دو تا از ملودی‌هایش را توی همان سال‌ها ساخته و شعر گفتن را از اولین آلبوم سیروان شروع کرده است. سیروان بلافاصله می‌گوید: «آره، همه آزمایش‌هایش را روی آلبوم من انجام داد!». از تمام حرف‌های سیروان و آهنگ‌های زانیار می‌شود حدس زد که او و زانیار یک جوری مکمل هم هستند؛ یعنی سیروان نمی‌گذارد زانیار زیادی رو به زردی و سطحی شدن برود و برعکس آن زانیار هم سیروان را به سلیقه مخاطب عام نزدیک می‌کند. سیروان در این باره می‌گوید: «توی زندگی عادی‌مان هم همین طوری است؛ مثلا ً سر لباس پوشیدن هم زانیار نظرهای جینگیل‌تری می‌دهد اما در عمل من جینگیل‌ترم!». ظاهر آرام و محجوب زانیار و سیروان درست برعکس آهنگ‌های پرضربشان است. آنها در عرصه موسیقی حاشیه‌ای ندارند؛ نکته‌ای که تقریبا ً تمام موزیسین‌های پاپ سعی می‌کنند داشته باشند. از نظر سیروان، «حاشیه ساختن کار سختی نیست». زانیار اما ایده‌های جالبی درباره جنس آثار زیرمینی هنری دارد؛ «9/99 درصد زیرزمینی‌ها کارهایشان را به خاطر بچه معروف شدن ارائه می‌کنند؛ مثلا ً اگر فوتبال زیرزمینی هم داشتیم؛ آنها می‌رفتند فوتبالیست می‌شدند یا مثلا ً اگر فیلم زیرزمینی وجود داشت، قطعا ً کلی بازیگر تحویلمان می‌داد! » سبکی که زانیار در ترانه‌هایش استفاده می‌کند، یک چیزی بین سبک رپ و هیپ‌هاپ است؛ البته جوری که به سوی ترانه‌های سطحی به شدت رواج یافته نرود. ریتم و قافیه هوشمندانه انتخاب شده؛ با این تفاوت که اصلا ً سطحی نیست. او می‌گوید: «قصه ترانه‌های من از نوع آن تحقیقاتی که مد شده توی مصاحبه‌ها می‌گویند، نیست اما گاهی شده بعد از 2 ماه می‌آیم شعر را دوباره می‌خوانم، با 2 خطش حال نمی‌کنم و آن را تغییر می‌دهم. نه شعر مستهجن [زانیار این کلمه را با طنازی ادا می‌کند] و مبتذل دوست دارم و نه مثلا ً فاخر. شعر راحت دوست دارم اما تا جایی که بتوانم، کلمات را سخت انتخاب می‌کنم. یک سری کلمه‌ها و عبارت‌هایی مثل «طفره» یا «احساساتم دچار نوسان»(!)، یا جایی استفاده نشده یا اگر شده، آن قدر سطحی از روی آن گذشته اند که انگار استفاده نشده».

هنوزم نمی‌خوام که با تو همصدا بشم!

«ما یک اخلاقی داریم که اگر همه بگویند این آهنگی را که ساخته ای، تندترش کن، ریتمش کند است، ما تازه کندترش هم می‌کنیم»؛ این حرف‌ها را زانیار بسیار هوشمندانه به ما می‌گوید (اسم زانیار کردی و به معنی باهوش است) آن هم به خاطر این است که گویا رفقایشان به آنها گفته اند که ریتم و تمپوی قطعه «طفره نرو» کند است و قطعه ای به سبک بندری با این ریتم کند قدری ریسک می‌طلبد و خب می‌دانیم که «دل کندن» از علایق و سلایق، برای این دو برادر وسواسی و تیز هوش ریسک است قطعاً. نکته ای که توی همان اولین مواجهه با سیروان و زانیار نظرها را جلب می‌کند، این است که آنها جدا از پدر و مادرشان زندگی نمی‌کنند؛ «خیلی برایم سخت است که فعلا ً از خانواده جدا شوم. باید تنهایی غذا درست کنی و ظرف بشوری. رفقا هم مرتب دورت جمع می‌شوند و خب طبیعتا ً کار و زندگی تعطیل می‌شود. مرتب هم که با رفقا ارتباط داشته باشی، بعد از یک مدت همه می‌توانند کارهایت را پیش بینی کنند. اصولا ً دوست دارم همیشه یک ذره علامت سوال باشم برای همه تا حرصشان دربیاید». بدون شک مثل هر دو برادر دیگری هم با هم دعوایشان می‌شود اما آن را به کار ربط نمی‌دهند. زانیار راجع به دعواهایشان می‌گوید: «بحث کار جدی است، اگر قرار باشد به خاطر دعوا کارمان به هم بریزد که کار تعطیل می‌شود و اصلا ً نمی‌توانیم به هم اعتماد کنیم؛ مثلا ً بعد از دعوا من بگویم اگر این کار را کنی، آن شعر خوبه را ازت می‌گیرم یا مثلا ً سیروان به من بگوید آن تنظیم را ازت می‌گیرم‌ها!»        
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 209
بازنشر اختصاصی سیمرغ

مطالب پیشنهادی:
گفت و گو با سیروان خسروانی؛ یکی از بهترین‌های موسیقی پاپ
گفت و گو با اعضای گروه موسیقی «آریان» (2)
مصاحبه با محسن یگانه بعد از انتشار اولین آلبومش
ناشنیده‌های بسیار جالب از ستاره‌های موسیقی!
گفتگو با ماهان بهرام خان؛ خواننده‌ای که امسال خوش درخشید!!