یك اتفاق بامزه سر دانلود افتاد. یكی از بچه‌ها آمد گفت این آلبوم جدید كریس‌ دی‌برگ است. گفتم ایول، بگذار بهش تبریك بگویم. همان موقع ایمیل زدم كه مبارك باشد و از این حرف‌ها. جواب داد...
 
قبل از رسیدن به این تركیب دو نفره، تركیب‌های دیگری را هم آزمایش كردیم كه حالا به علت‌های مختلفی به نتیجه نرسیدیم. یا آن آدم‌ها حاضر نبودند كنار نفر دیگر بنشینند، یا با آن طرف حرفی برای گفتن نداشتند و یا... چیزی كه در جامعة موسیقی ما اصلاً موضوع عجیب و غریبی به شمار نمی‌رود!
 
با این حال رسیدیم به تركیب (خواننده گروه آریان) و سیروان خسروی (تنظیم‌كننده و خواننده)؛ پهلوان كه قرار است پس از مدت‌ها به همراه گروه آریان در دهه اول آذر كنسرت بزرگی داشته باشند و سیروان هم (تا ساعاتی قبل از این مصاحبه) قرار بود اولین كنسرتش را در روزهای آخر آبان و اول آذر برگزار كند كه علیرغم تمرین‌های فراوان گروه، كنسرت لغو شد و دلایلش را در حین بحث می‌خوانید.
قرار بود گفت‌وگو به صورت دیالوگی بین علی و سیروان باشد و من و میثم هم تا جایی كه لازم نباشد در آن دخالت نكنیم. هر چند كه دوستان اولش از این كه حرفی برای گفتن نداشته باشند می‌ترسیدند، اما آنقدر حرف در حرف آمد كه وقت و نوار كم آوردیم تا حرف! اگر هم فكر می‌كنید ما كم در بحث دخالت كرده‌ایم، سخت در اشتباهید! چون حتی صاحب كافه‌ای كه گفت‌وگو در آنجا برگزار شد (كافه‌ای در یكی از پاساژهای روبه‌روی پارك ساعی) هم گهگاه به بحث می‌پیوست چه برسد به ما!
 
در این 2 ساعت حرف‌های خوبی درباره بیزینس و مافیای موسیقی زده شد كه یك جورهایی درددل اكثر خوانندگان موسیقی است. كمی هم راجع به خود موسیقی و آلبوم‌های اخیر صحبت كردیم و البته حواشی موسیقی پاپ در ایران.
گفت‌وگوی ما یك مهمان ویژه هم داشت: «زانیار» برادر سیروان كه مهمان ناخوانده ما بود كه بیشتر گوش داد و بعضی جاها با حرف‌هایش در بحث شركت كرد. اما به دلایلی «خسروی‌ها» نمی‌خواستند عكس‌شان در كنار هم چاپ شود!

علی: سیروان، می‌خواهم برای شروع، همین سؤالی كه قبل از شروع گفت‌وگو ازت پرسیدم را بپرسم. ما سر تمرین بودیم كه علیرضا میرآقا [نوازنده ترومپت و پركاشن و خواننده پاپ] را دیدم... حالا تو می‌توانی بپرسی كه اصلا علیرضا میرآقا آنجا چه كار می‌كرد كه خودش نكته‌ایست! علیرضا آمد گفت سیروان كنسرت دارد، من هم خوشحال شدم. حتی مثل این‌كه تمرین‌های شما را هم دیده بود و می‌گفت خیلی خوب است و دل ما را هم حسابی برد!
تا این‌كه چند وقت بعد خبر رسید كه كنسرت سیروان لغو شده! گفتیم ای بابا چه شد؟ دوباره سر تمرین‌ قبلی ما علیرضا گفت كنسرت اجرا می‌شود. حالا باز از زبان خودت دارم می‌شنوم كه اجرا نمی‌شود! ماجرا چیست؟
سیروان: راستش ما 4 ماه است كه داریم منظم تمرین می‌كنیم. اول قرار بود سی‌ام مهر و اول آبان در برج میلاد باشد كه به دلیل كوتاهی تهیه‌كننده (ایران گام و آقای حسین‌خانی) این اتفاق نیفتاد. دوباره قرار شد یك ماه بعد در سالن اریكه ایرانیان برگزار شود كه باز به دلیل كوتاهی‌های مشكوك ایشان، همه زحمت‌های ما به هدر رفت.
علی: شما مجبورید با آقای حسین‌خانی كار كنید؟ یعنی چون آلبوم‌تان را منتشر كرده، امتیاز كنسرت هم مال اوست؟
سیروان: همان اتفاقی كه برای آلبوم «شوك» فرزاد فرزین و خیلی‌های دیگر افتاد، برای من هم تكرار شد. من هم مجبورم كنسرت این آهنگ‌ها را فقط با این تیم اجرا كنم.
علی: فكر كنم همه تقریباً همین وضع را دارند. یعنی ما هم اگر بخواهیم جدا از محسن رجب‌پور (ترانه شرقی) كنسرت بدهیم، نمی‌شود. چون امتیاز آلبوم مال اوست. مگر این كه یك آلبوم دیگر منتشر كنیم و در كنسرت هم فقط همان را اجرا كنیم!
سیروان: اكثر خواننده‌ها الان به نوعی با این مافیا درگیرند. تازه من شانس آورده‌ام كه این اتفاق سر آلبوم دوم‌ام‌ افتاده...
علی: ما هم شانس آورده‌ایم كه با رجب‌پور okایم، هر 4 تا آلبوم‌مان را او منتشر كرده و كنسرت‌ها را هم خودش برگزار می‌كند.
سیروان: این مشكل برای من بوده، برای فرزاد فرزین بوده، برای خیلی‌های دیگر بوده كه نمی‌توانند اعتراض كنند. حالا خدا را شكر وضعیت من جوری است كه برایم خیلی مهم نیست و نهایتاً كنسرت نمی‌دهم! اما خیلی از خواننده‌های دیگر هستند كه قراردادهای تركمانچای‌تر از من دارند و خیلی هم معروف‌اند و اعتراضی هم نمی‌توانند بكنند.
علی: آلبوم اول‌ات را كی منتشر كرده؟
سیروان: آوای باربد. یعنی الآن همه همین‌جوری قرارداد می‌بندند؟ همراه امتیاز آلبوم، امتیاز كنسرت را هم واگذار می‌كنند؟
سیروان: 90 درصد این‌جوری است. یعنی حتی اگر اسم «كنسرت» را هم نیاورند، جوری قرارداد را می‌بندند كه بعداً متوجه می‌شوی امتیاز همه چیز را واگذار كرده‌ای! چون شركت‌ها تجربه این كار را چند برابر بیشتر از خواننده‌ها دارند و خواننده تا بخواهد این چیزها را متوجه شود، 40 سالش شده! اما شركت در این مدت پولش را درآورده و می‌رود سراغ خواننده بعدی!
علی: آوای باربد مشكلی با این نداشت كه تو با ایران گام كنسرت بگذاری؟
سیروان: نه.
علی: یك كم توضیح می‌دهی كه چه جوری این اتفاق می‌افتد؟ آخر این كه می‌گویی خیلی باعقل جور درنمی‌آید. چون آن شركت می‌تواند از قبل كنسرت توپول دربیاورد. مگر كسی از پول بدش می‌آید؟
سیروان: اكثر صاحبان این شركت‌ها كه تخصص موسیقی ندارند. فقط با همدیگر چشم و همچشمی دارند كه بگویند فلان خواننده معروف مال من است! اینها تفریح‌شان مونوپل كردن یكسری خواننده مطرح است. یعنی به خاطر این كل‌كل‌ حاضرند از سود مالی‌شان چشم‌پوشی كنند! یعنی می‌گویند من از تو خوشم نمی‌آید، برایت كنسرت نمی‌گذارم، وِل‌ات هم نمی‌كنم كه بروی با یك نفر دیگر كنسرت بگذاری!
علی: حالا من بگویم علیرضا میرآقا سر تمرین ما چه كار می‌كرد. برزو (نوازنده پركاشن ما) یكهو غیبش زده بود! ما هِی تمرین می‌گذاشتیم، برزو می‌گفت می‌آیم اما نمی‌آمد! سرش شلوغ شده بود. آخه برزو هم [بعد از پیام صالحی] رفته تو كار مبل! كلاً فكر كنم آریان بشود مبل! (خنده) خلاصه برزو گفت من نمی‌رسم بیایم. گفتم خب این را از اول می‌گفتی! تا این‌كه یك روز سر تمرین علیرضا میرآقا به طور اتفاقی وارد استودیو شد و همانجا مُچ‌اش را گرفتم و گفتم علیرضا با ما [پركاشن] می‌زنی؟ گفت آره. شبیه قصه خاله‌سوسكه شد كه توی خیابان همدیگر را پیدا كردیم! (خنده جمع) یك اجرای دست‌گرمی اسپانسری هم فعلاً با علیرضا رفته‌ایم. هنوز هم نمی‌دانیم تكلیف برزو چیست، اما فعلاً حرفی از جدا شدن‌اش از آریان نیست.
 ماجرای نینف و سفرش به آمریكا چی شد؟
علی: راستش ... نینف را در كنسرت می‌بینید!
سیروان: فیلم‌اش را دیگر؟!
علی: حالا دیگر! شاید در حال ارگ زدن نبینید، ولی می‌بینیدش! به جایش كی را آورده‌اید؟
علی: شهاب حسینی. البته نه آن شهاب حسینی هنرپیشه!
سیروان، بَند تو چه كسانی بودند؟
سیروان: دیگر چیزی كه كنسل شده حرفش را نزنیم بهتر است. ولی گروه خیلی خوبی بود از حرفه‌ای‌ترین نوازندگانی كه در ایران هستند.
علی: من هم تعریف‌اش را خیلی شنیدم.
اگر موافقید یك كم برویم توی بحث موزیك، سیروان بگوید نظرش راجع به آریان چیست، علی نظرش را درباره سیروان بگوید. لطفاً تعارف هم نكنید!
علی: من اتفاقاً خودم به سیروان SMS زدم كه چرا آلبومت نیست. چون تبلیغاتش را دیده بودم كه قرار بود با آلبوم بنیامین بیاید، آلبوم بنیامین آمده بود، من 3-2 جا رفتم سر زدم دیدم آلبوم تو هنوز نیامده. كه جواب دادی فردا می‌آید و من همان فردا رفتم گرفتم. من در این آلبوم 3 تا كار را خیلی می‌پسندم و به روحیات من می‌خورد.
سیروان: آرام‌هایش؟
علی: دقیقاً 2 تا آرام‌هایش، به خصوص خود قطعه «ساعت 9» به علاوه «زندگی همین امروزه» كه مرا یاد «Have a Nice Day» بون جووی می‌اندازد. نمی‌گویم كپی آن است، ولی حال و هوایش مرا یاد آن آهنگ می‌اندازد و خیلی دوستش دارم. این جزو CDهایی است كه در ماشینم دارمش و گوش‌اش می‌كنم، به خصوص همان 3 آهنگ را.
سیروان: سومی را نگفتی كه!
علی: سومی هم تِرك 2 است.
سیروان: «امروز می‌خوام بهت بگم».
علی: آره، همان كه ترانه‌سرا ندارد!
سیروان: ترانه مكرم است دیگر! اما چون ممنوع‌الكار بوده، اسمش را نزده‌ایم!
علی: آخه من این جزئیات آلبوم‌ها را می‌خوانم و هر وقت به چنین جای خالی‌هایی برمی‌خورم می‌فهمم كه ماجرا چه بوده!
سیروان تو چطور؟
علی: آلبوم چهارم ما را كه اصلاً خود سیروان میكس و مسترینگ كرده!
سیروان: آره، همه‌اش را حفظ شده‌ام دیگر!
از اول آریان را دنبال می‌كردی یا فقط چون قرار شد این آلبوم را میكس كنی، با آن درگیر شدی؟
سیروان: آلبوم اول آریان كه منتشر شد، من تازه درگیر ضبط آلبوم اولم بودم كه البته به چند سال بعد موكول شد. ولی به هر حال آن دوران آلبوم‌ها را پیگیری می‌كردم، الآن هم این كار را می‌كنم. آن موقع برای همه خیلی جالب بود كه یك گروهی از دخترها و پسرها آمده‌اند و همه كارهایشان را هم خودشان تولید می‌كنند. آلبوم دوم‌شان هم كه دیگر منفجر كرد! آن تِرك‌ اولش را هم من خیلی دوست دارم [پرواز]. مخصوصاً بیس‌اش را. بعد از آلبوم دوم آریان بود كه دیگر مثل قارچ گروه‌های این مدلی رویید! پارت، گپ، 1+6 ...
علی: خود رجب‌پور گروه «داتیس» را زد....
سیروان: آره، خیلی گروه‌ها بودند، اما هیچ كدام‌شان تبدیل به اتفاق نشدند. چون هر چیز موفقی اولی‌اش جذاب است و از آن به بعد لوث می‌شود. به نظرت الآن آریان هنوز سرپاست؟
علی: سرپاست؟! (خنده)چون مدت‌هاست كه اجرا نداشته و ...
سیروان: به نظر من الآن آریان در دوره‌ای افتاده كه كنسرت‌هایشان می‌تواند موفق باشد.
چون دیگر فضای موزیك و سلیقه مردم عوض شده، اما چون گروه پرطرفداری هستند، كنسرت‌هایشان جواب می‌دهد. لزومی هم ندارد كه یك گروه بخواهد با عوض شدن فضای موسیقی، هی موسیقی‌اش را تغییر دهد. در خارج هم خواننده‌های بزرگ یك Fan Base دارند كه هر وقت كنسرت بگذارند این طرفداران ثابت می‌آیند. اما الآن در بازار بلایی سر آلبوم‌ها می‌آید كه آنها را نابود می‌كند. تا 6-5 سال قبل مردم آلبوم می‌خریدند. اما الآن همه آلبوم‌ها كپی و دانلود می‌شوند.
علی: این بلا كه در همه جای دنیا هست و مختص ایران فقط نیست.
سیروان: كاریش نمی‌شود كرد. چرا كه در ایران قانونی نداریم كه این كپی‌كنندگان غیرمجاز را مجازات كند. ‌ ما خودمان این حرف را همیشه می‌زدیم. اما از وقتی در سینما این مشكل به راحتی حل شد، نمی‌توانیم قبول كنیم كه چرا در موسیقی جلوی این كار را نمی‌گیرند.
سیروان: در موسیقی به نظرم یك دست‌هایی در پشت پرده هست كه نگذارند این اتفاق بیفتد. مسئله این نیست كه نتوانند (چون درباره فیلم‌ها ثابت شد كه می‌توانند)، ظاهراً مسئله این است كه نمی‌خواهند!
سیروان: مثل این است كه شما یك جنس دزدی را بگذاری پشت ویترین و قیمت رویش بگذاری، تازه تبلیغش را هم بكنی! تنها چیزی كه در ایران اینجوری است موسیقی است.
علی: نمی‌دانم سیروان، شاید دلیلش این است كه اصلاً این را محصول نمی‌دانند! ما یك مشكل فرهنگی داریم. مثلاً تو را می‌بینند و بهت می‌گویند: «بابا یه دونه از اون CDات به ما بده دیگه!» نمی‌گوید كه من 2 سال مرده‌ام تا این آلبوم درآمده، شب نخوابیده‌ام، بدبختی كشیده‌ام و ... یا توی رویت به خودت می‌گویند: «یه دونه از روی این رایت كن به ما بده!»
سیروان: یا اینكه: «رو موبایلت نداری بلوتوث كنی؟!» روی سایت خود من خیلی‌ها نوشته بودند كه ما هرچه به این در و آن در زدیم نتوانستیم آهنگ‌های تو را با كیفیت خوب روی اینترنت پیدا كنیم. لطفاً لینك كیفیت‌ خوب‌اش را روی سایت بگذارید! آدم می‌ماند به اینها چه بگوید.
اینها احتیاج به فرهنگ‌سازی دارد. مثل همان قضیه فیلم‌ها یا بستن كمربند ایمنی است. كافی است 6 ماه سخت بگیرند و متخلفان را جریمه كنند تا درست شود.
علی: البته دانلود فیلم هم سخت است.
زانیار: الآن فیلم‌ها را 1500 تومن می‌فروشند و مردم برایشان جا افتاده كه نسخه اصل و با كیفیت را با قیمت مناسب بخرند. ولی انگار در موسیقی طرف زورش می‌آید چنین پولی را بدهد. یك مسئله تأثیر‌گذار هم تكنولوژی MP3 است. وقتی طرف یك سی‌دی MP3 را كه 20-15 تا آلبوم موسیقی‌ دارد می‌خرد 1500-2000 تومان، زورش می‌آید همین قدر پول را برای یك آلبوم بدهد.
علی: ده بار پیش آمده كه به خود من خواسته‌اند این CDها را بفروشند. مثلاً می‌زنند به شیشه ماشین می‌گویند MP3 منصور، معین، آرین (تازه آریان هم نه، آرین!!) آن یكی دیگر شاهكار بود كه می‌گفت بیا «آرین 5» بهت بدهم! گفتم من كلاً 4 تا خوانده‌ام، تو چطوری پنجمی را داری؟! (خنده جمع)
سیروان: این در همه جای دنیا هست، منتها فرقش با ایران این است كه اینجا قانونی است!
علی: البته معضل بزرگ ما اینترنت شده است‌ها!
سیروان: حالا اینترنت را می‌گوییم نمی‌شود جلویش را گرفت، ولی اینها را كه می‌شود جمع كرد. اصلاً مركز فروش موسیقی ایران شده در پمپ بنزین‌ها!
زانیار: این هم مثل همان موضوع كمربند است. ممكن است در كوچه‌پس‌كوچه‌ها مردم كمربند ایمنی‌شان را نبندند، اما در اتوبان لااقل می‌بندند. من هم می‌گویم جلوی مغازه‌ها و دست‌فروش‌ها را بگیریم، اینترنت پیشكش!
سیروان: در شهرستان‌ها كه مغازه‌ سری اول را می‌خرد، بعد از آن یكی را نگه‌ می‌دارد، هی از روی همان كپی می‌كند می‌فروشد. حالا بیا ثابت كن!
علی: ما در آلبوم چهارم، لگد محكم را از شهرستان‌ها خوردیم! هیچ حرفی هم نمی‌شود زد. خیلی‌ها اصلاً ویدئوهای ما را ندیده‌اند. یكی می‌پرسید حالا شما اصلاً با كریس‌ دی‌برگ خوانده‌اید یا صدایش را برداشته‌اید میكس كرده‌اید؟! گفتم بابا فیلمش هست. این نگاه در بین تهیه‌كننده‌ها هم باب شده. ما یك گزارشی برای شماره نوروز رفتیم كه نتایجش حیرت‌آور بود. دیدیم نه تنها فروش لیبلی و اینسرتی (درصدی) آلبوم‌ها باب شده كه اینجوری به خواننده و صاحب اثر چیزی نمی‌رسد (به غیر از همان درصد فروش)، بلكه الآن خیلی از شركت‌ها علاوه بر تمام هزینه‌های انتشار آلبوم كه از خواننده می‌گیرند، 15-10 میلیون هم اضافه می‌گیرند تا آلبومش را منتشر كنند!
علی: اصولاً در این سیستم‌ دلال‌ها همیشه برنده‌اند و تولید‌كننده همیشه بازنده!
سیروان: برخلاف این چیزی كه می‌گویند به نظرم بیزینس موسیقی پاپ خیلی هم سودآور است. و گرنه آدم‌های این كار می‌رفتند سراغ آن كاری كه سود بیشتری دارد، می‌رفتند پفك می‌فروختند! همه تهیه‌كننده‌ها هم همیشه می‌نالند و سر هنر منت می‌گذارند كه ما به خاطر هنر داریم ضرر می‌كنیم! این ترفند تهیه‌كننده‌هاست كه همیشه بگویند ما با سیلی صورت‌ خودمان را سرخ نگه می‌داریم تا پول تولید‌كننده‌ها را ندهند! روز به روز هم دارند بزرگتر می‌شوند و مافیایشان هم گسترده‌تر می‌شود.
علی: ما در خارج هم همین بساط را داشتیم. می‌رفتیم كنسرت، از چند روز قبل Sold out می‌شد، بعد برنامه‌گذار كنسرت خارجی می‌آمد با ابروهای گره‌خورد و قیافه داغون كه من ضرر كردم! گفتم اگر تو با سالن پر ضرر كرده‌ای، ابلهی! مشكل از خودت است! این نالیدن، روال بازار است، ربطی به موسیقی ندارد. به هر كس بگویی وضع بازار چطور است، می‌گوید: خراب آقا، خراب!
ما زمانی كه داشتیم با كریس‌ دی‌برگ ضبط می‌كردیم، دو تا اتفاق جالب افتاد. یكی اینكه «پرینس» آلبوم جدیدش را لای روزنامه منتشر كرد! یك روزنامه‌ای داشتند كه 5/1 میلیون نسخه تیراژ داشت، تبلیغ كردند كه فردا آلبوم جدید پرینس ضمیمه این روزنامه است، مجانی! اما از آنطرف یك قرارداد تور بست. 150 اجرا كه از همان لحظه بلیت‌هایش به فروش می‌رفت و تمام درآمد او از این راه بود.
سیروان: آنجا هم همین‌ ماجراهاست. مثلاً همین «پرینس» ظاهراً اسمش متعلق به كمپانی سونی بود. وقتی كه قراردادش را با سونی فسخ كرد، سونی‌ حتی اسم او را هم ازش گرفت و پرینس 5-4 سال با یك اسم دیگر (یك حرف یونانی) فعالیت می‌كرد. تا اینكه توانست پس از چند سال دادگاه و ... اسمش را پس بگیرد. كلاً تفاوت ایران با جاهای دیگر دنیا این است كه در آنجا یك شركت می‌تواند یك آدم را از توی جوب بردارد و ظرف یك ماه تبدیل كند به یك سوپراستار! اما در ایران برعكس است: یك شركت می‌آید دست می‌گذارد روی فلان سوپراستار و می‌تواند ظرف یك ماه بیندازدش توی جوب! (خنده جمع) تخصص‌ اصلی‌شان در این است!
برچسب ها: