اخوان ثالث
همیشه وقتی به شعر اخوان‌ثالث می‌رسیم و او از ابتدا با همان صدای همیشگی‌ گرمش؛ شعر را می‌خواند؛ انگار دارد قصه‌‌ای را روایت می‌کند که ما از ابتدایش نبوده‌ایم. در بسیاری از شعرهای باشکوه....
 
بیست‌ویكمین سال ‌مرگ اخوان ثالث، با انتشار آلبوم شعرخوانی او همراه شد
بیست و یك سال بعد از درگذشت شاعر شعر «زمستان»، مهدی اخوان ‌ثالث هنوز هم در فضای ادبی ایران حضور پررنگ دارد و مدام از او و شعرش یاد می‌شود. سه‌شنبه هفته گذشته، در مراسمی كه به نكوداشت استاد موسوی گرمارودی اختصاص داشت، این شاعر بزرگ معاصر در وقت سخنرانی خودش ترجیح داد به جای هر نكته دیگری از اخوان ثالث و شعری كه او در سال‌های ابتدای انقلاب برای گرمارودی گفته بود حرف بزند. انگار كه آن شعر گلایه‌آمیز هنوز از هر چیز دیگری برای موسوی گرمارودی مهم‌تر بود.
 
مهدی اخوان‌ثالث (م.امید) را از شاعران بنام پس از نیما می‌شناسیم که خود را وامدار «پیر یوش» می‌داند. شعر اخوان‌ثالث اما ویژگی‌هایی منحصر‌به فرد دارد که او را از سایر شاعران این دوره متمایز می‌کند. اگرچه بسیار از او نوشته‌اند و تحلیل‌های فراوانی در باب شعرش داده‌اند اما می‌توان در یک صورت‌بندی کلی شعر اخوان ‌ثالث را دارای مشخصه‌هایی از این دست دانست؛
 
سیر تکاملی قالب شعر
اخوان‌ثالث مانند تمام شاعرانی که نامی در ادب پارسی دارند؛ در شعرش سیر تکاملی را طی کرده است. نخستین مجموعه شعر اخوان ‌ثالث «ارغنون»، در قالب‌های کلاسیک سروده شده بود. «ارغنون» از مجموعه‌هایی بود که شاعر به تساوی مصراع‌ها هم وفادار مانده و به درستی قواعد شعر کلاسیک را اعم از موسیقی درونی؛ بیرونی و کناری رعایت کرده بود. اخوان‌ثالث همیشه در شعر وفادار به وزن بود اما لزوما مانند مجموعه «ارغنون» به تصاوی مصراع وفادار نماند. پس از این مجموعه؛ شاعر به «زمستان» می‌رسد و همین مجموعه او را از شاعران دیگر هم‌دوران خود متمایز می‌کند. «زمستان» مجموعه‌ای در قالب نیمایی بود که به‌شدت توانست در میان مخاطبان جا پیدا کند؛ به ویژه شعر «زمستان» [سلامت را نمی‌خواهند پاسخ داد/ سرها در گریبان است/ کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را ... ] که امروز هم از شعرهای ماندگاری است که دهان به دهان بازخوانی می‌شود.
در مجموعه‌های «آخر شاهنامه»؛ «از این اوستا»؛ «زندگی می‌گوید باید زیست»؛ «در حیاط کوچک پاییز در زندان»؛ «دوزخ اما سرد» همین رویه و نگاه به قالب شعر در آثار اخوان‌ثالث دیده می‌شود؛ تا اینکه در مجموعه‌ پایانی اخوان‌ثالث باز او ارجاعی به ابتدا دارد. او در مجموعه «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» دوباره به قالب‌های کلاسیک بازگشته و شکل شعرش را تغییر می‌دهد.
در مجموعه‌هایی که به عنوان نمونه مطلوب شعر نیمایی از آن‌ها نام بردیم اغلب در شیوه‌ بیان و زبان هم تکاملی دیده می‌شود که به برخی از آن‌ها در ادامه نوشتار اشاره می‌شود.
 
زبان در شعر اخوان‌ثالث
اخوان در رویکردش به زبان جریان ویژه‌ای را در شعر نیمایی پیش گرفت. او با زبانی نو‌قدمایی هم به شیوه‌ بیانی قدما در شعرش وفادار ماند و هم توانست با برخی دستکاری‌های نحوی شکل جدیدی در بیان ایجاد کند. مثلا یکی از مواردی که اخوان از نیما گرفت و توانست آن را بهتر از نیما در شعر ش نهادینه کند؛ مسئله «تقدم مضاف‌الیه ضمیری بر صفت» است؛ در شعر نیما نمونه‌هایی بود مثل: با «تنش‌گرم» بیابان دراز/ مردی را ماند در «گورش تنگ»/. اخوان‌ثالث از این نوآوری نحوی اینگونه سود جست: ما برای فتح سوی پایتخت قرن می‌آییم/ تا که هیچستان نه توی فراخ این غبار آلود بی‌غم را/ با چکاچاک مهیب «تیغ‌هامان تیز»/ غرش زهره‌دران «کوس‌هامان سهم» / پرش خارا شکاف «تیرهامان تیز» / نیک بگشاییم.
یا در جای دیگر می‌گوید:
هان کجاست/ پایتخت این کج‌آیین قرن دیوانه/ با قلاع سهمگین سخت و ستوارش/ با لئیمانه تبسم کردن «دروازه‌هایش، سرد و بیگانه»/
این نمونه‌هایی بود از نوآوری‌های نحوی در شعر اخوان‌ثالث که فراوان هم تجربه شده است؛ اما یک نمونه هم از باستان‌گرایی‌های نحوی شاعر می‌آوریم که البته از این دست باستان‌گرایی‌ها در شعر او زیاد است:
ای با تو من گشته بسیار / در کوچه‌های بزرگ نجابت/ در کوچه‌های سرور و غم راستینی «که مان» بود.
اتصال ضمیر به حرف ربط و اضافه؛ همچنین اتصال ضمیر به ضمیر؛ از آن دست باستان‌گرایی‌های نحوی است که در شعر اخوان‌ثالث بسیار به آن توجه شده است.
 
ساختار روایی در شعر
همیشه وقتی به شعر اخوان‌ثالث می‌رسیم و او از ابتدا با همان صدای همیشگی‌ گرمش؛ شعر را می‌خواند؛ انگار دارد قصه‌‌ای را روایت می‌کند که ما از ابتدایش نبوده‌ایم. در بسیاری از شعرهای باشکوه و ماندگار او؛ ساختار محکم روایی‌ای حاکم است؛ به گونه‌ای که ما اگرچه از ابتدا به شعر رسیده‌ایم و تمام قصه را دریافته‌ایم اما انگار پیش از حضور ما، قصه عقبه‌ای داشته و در غیبت ما روایت شده است. شعرهای ماندگاری از اخوان‌ثالث اینگونه‌اند: چاووشی؛ زمستان؛ کاوه یا اسکندر؛ آخر شاهنامه؛ کتیبه؛ قصه شهر سنگستان؛ آنگاه پس از تندر؛ شاتقی زندانی دختر عمو طاووس و ... .
شعر اخوان‌ثالث؛ نه از آن رو که بدعت‌هایی در نحو و واژگان زبان دارد؛ نه از آن رو که روایی و ساده است؛ نه از آن رو که مضامینش اجتماعی و نزدیک به وقایع سیاسی به ویژه کودتای 28 مرداد 32 است؛ بلکه از آن رو که آیینه تمام نمای زندگی شاعر و صداقت اوست تا امروز ماندگار شده است.
زندگی اخوان‌ثالث؛ تنها زندگی او نبود، بلکه آیینه‌ای از زندگی هم‌نسلان و همنوعان او بود و همین تجربه مشترک در زیست‌جهان انسانی شعر او را متمایز کرده است.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
 
 
مطالب پیشنهادی:
 چهره متفاوت مهدی اخوان ثالث/ عکس
 هوا حواسش نبود این شعر است، از پنجره بیرون رفت
نمونه‌هایی از اشعار محمدرضا شفیعی كدكنی
به بهانه سالروز تولد ملك‌الشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی
تکه‌هایی از چند نامه فروغ