عمری به سر دویدم در جست وجوی یار جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود دادم در این هوس دل دیوانه را به باد این جست و جو نبود هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس...

زندگی هوشنگ ابتهاج

او در ۲۹ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد و پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. وی در 19 مرداد 14041 در سن 94 سالگی درگذشت.

بیشتر بدانید : هوشنگ ابتهاج درگذشت + بیوگرافی

ابتهاج سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده‌است.

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود(خانم سیمین بهبهانی نقل می‌کنند که سایه عاشق دختری به نام پروین بوده‌اند-مجله نگاه نو اردیبهشت ۱۳۸۶) و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

 آثار هوشنگ ابتهاج

سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد. برخی از دوستداران شعرش، او را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین غزلسرا می‌دانند.

سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره‌است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار می‌رود.

سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید می‌آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

نمونه‎ ای از اشعار ابتهاج

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت/ در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

 مجوعه‌های شعری

این مجموعه‌ها بر این پایه‌اند:

نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵
سراب، ۱۳۳۰
سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲
شبگیر، مرداد ۱۳۳۲
زمین، دی ۱۳۳۴
چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴
یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰
یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰
حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

ویژگی اشعار هوشنگ ابتهاج

غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه می‌گوید:
«در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»

اشعار نو او نیز دارای درون‌مایه‌ای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آورده‌است.

در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشته‌اند انجام داده‌اند که در این بین نام‌هایی چون هوشنگ ابتهاج ؛ منوچهر نیستانی ؛ حسن منزوی ؛ محمد علی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم می‌خورد.که دراین بین «سایه» (اشاره به استاد ابتهاج) به عنوان رابط بین غزل کهن با غزل امروز محسوب می‌شود.

سراب

عمری به سر دویدم در جست وجوی یار

جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود

دادم در این هوس دل دیوانه را به باد

این جست و جو نبود

هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس

گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم

بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار

مشتاق کیستم

 رویی شکست چون گل رویا و دیده گفت

این است آن پری که ز من می نهفت رو

 خوش یافتم که خوش تر ازین چهره ای نتافت

در خواب آرزو

هر سو مرا کشید پی خویش دربدر

 این خوشپسند دیده زیباپرست من

شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار

بگرفت دست من

و آن آرزوی گم شده بی نام و بی نشان

 در دورگاه دیده من جلوه می نمود

در وادی خیال مرا مست می دواند

 وز خویش می ربود

 از دور می فریفت دل تشنه مرا چون بحر موج می زد و لرزان چو آب بود

وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب

دیدم سراب بود

بیچاره من که از پس این جست و جو هنوز

 می نالد از من این دل شیدا که یار کو ؟

 کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟

 بنما کجاست او

 

بیشتر بدانید : 13 کتابی که هر غزل‌سرا باید بخواند

 

گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منابع:wikipedia.org/avayeazad.com