سالروز درگذشت احمد شاملو گرامی باد
پیش از آنکه آخرین نفس را برآرم پیش از آنکه پرده فرو افتد پیش از پژمردن آخرین گل برآنم که زندگی کنم بر آنم...

پیش از آنکه آخرین نفس را برآرم... برآنم که عشق بورزم

پیش از آنکه آخرین نفس را برآرم

پیش از آنکه پرده فرو افتد

پیش از پژمردن آخرین گل

برآنم که زندگی کنم

بر آنم که عشق بورزم

برآنم که باشم .

در این جهان ظلمانی

در این روزگار سرشار از فجایع

در این دنیای پر از کینه

نزد کسانی که نیازمند منند

کسانی که نیازمند ایشانم

کسانی که ستایش انگیزند

تا دریابم

شگفتی کنم

بازشناسم

که ام

که می توانم باشم

که می خواهم باشم.

تا روزها بی ثمر نماند

ساعت ها جان یابد

و لحظه ها گرانبار شود

هنگامی که می خندم

هنگامی که می گریم

هنگامی که لب فرو می بندم .

در سفرم به سوی تو

به سوی خود

به سوی حقیقت

که راهی است ناشناخته

پرخار

ناهموار

راهی که باری

در آن گام می گذارم

در آن گام نهاده ام

و سربازگشت ندارم.

بی آنکه دیده باشم شکوفائی گل ها را

بی آنکه شنیده باشم خروش رودها را

بی آنکه به شگفت درآیم از زیبائی حیات .

آنگاه  مرگ می تواند فراز آید.

آنگاه  می توانم به راه افتم .

آنگاه  می توانم بگویم

که زندگی کرده ام.

سال شمار احمد شاملو
تهيه و تنظيم: آيدا

بیوگرافی احمد شاملو

در آغازِ شاعری: ا. صبح، نام شعری: ا. بامداد
متولد ۲١ آذر ١۳۰۴، تهران.
شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم شعر و رمان، محقق کتاب کوچه.

۱۳۰۴
احمد شاملو (ا. صبح / ا.بامداد) روز ٢١ آذر در خانه‌ی شماره‌ی ۱۳۴ .خيابان صفی‌عليشاه تهران متولد شد.

دوره‌ی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جايی به ماءموريت می‌رفت، در شهرهايی چون رشت و سميرم و اصفهان و آباده و شيراز گذراند.

مادرش کوکب عراقی شاملو بود. پدرش حيدر.

۱۶ـ۱۳۱۰
دوره‌ی دبستان در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد. اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عوام.

۲۰ـ۱۳۱۷
دوره‌ی دبيرستان در بيرجند و مشهد و تهران.
از سال سوم دبيرستانِ ايرانشهرِ تهران به شوق‌ِتحصيلِ دستورِ زبان آلمانی به سال اول دبيرستان صنعتی می‌رود.

۳ـ۱۳۲۱
انتقال پدر به گرگان و ترکمن صحرا برای سرو سامان دادن به تشکيلاتِ ازهم‌پاشيده‌ی ژاندارمری.
در گرگان ادامه‌ی تحصيل در کلاس سوم دبيرستان.
شرکت در فعاليت‌های سياسی در مناطق شمالِ کشور.
در تهران دستگير و به زندان شوروی‌ها در رشت منتقل می‌شود.

۵ـ۱۳۲۴
آزادی از زندان. با خانواده به رضائيه می‌رود. به کلاس چهارم دبيرستان.
با آغاز حکومت پيشه‌وری و دموکرات‌ها، چريک‌ها به منزل‌شان می‌ريزند و او پدرش را نزديک به دو ساعت مقابل جوخه‌ی آتش نگه‌می‌دارند تا از مقامات بالا کسب تکليف کنند.
بازگشت به تهران و ترکِ کامل تحصيل مدرسی.

۱۳۲۶
ازدواج.
مجموعه‌ی اشعار آهنگ‌های فراموش‌شده توسط ابراهيم ديلمقانيان.

۱۳۲۷
هفته‌نامه‌ی سخن‌نو (پنج شماره).

۱۳۲۹
داستان زنِ پشتِ درِ مفرغی.
هفته‌نامه‌ی روزنه (هفت شماره).

۱۳۳۰
سردبير چپ (در مقابل سردبير راست) مجله‌ی خواندنيها.
شعر بلند ۲۳.
مجموعه‌ی اشعار قطع‌نامه.

۱۳۳۱
مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان (حدود دو سال).
سردبير هفته‌نامه‌ی آتشبار، به مديريت انجوی.

۱۳۳۲
چاپ مجموعه‌ی اشعار آهن‌ها و احساس که پليس در چاپخانه می‌سوزاند. (تنها نسخه‌ی موجودِ آن نزد سيروس طاهباز است).
ترجمه‌ی طلا در لجن اثر ژيگموند موريتس و رمان بزرگ پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موريو کايی با تعدادی داستان کوتاهِ نوشته‌ی خودش و همه‌ی يادداشت‌های فيش‌های کتاب کوچه در يورش افراد فرمانداری نظامی به خانه‌اش ضبط شده از ميان می‌رود و خود او موفق به فرار می‌شود. بعد از چند بار که موفق می‌شود فرار کند در چاپخانه‌ی روزنامه‌ی اطلاعات دستگير می‌شود.

۱۳۳۳
زندانی سياسی در زندان موقت شهربانی و زندان قصر، (۱۳ تا ۱۴ ماه).
در زندان دستور زبان فارسی را می‌نویسد و تعدادی شعر.

۱۳۳۴
آزادی از زندان.
چهار دفتر شعر آماده به چاپ را نقی نقاشيان نامی به قصد چاپ با خود می‌برد و ديگر هرگز پيدايش نمی‌شود. از آن جمله شعر بلند مرگِ شاماهی به عنوان نخستين تجربه‌ی شعر روايی به زبان محاوره.
نمایشنامه‌ی «مردگان برای انتقام باز‌می‌گردند» و داستان کوتاه «مرگ زنجره» و «سه مرد از بندر بی‌آفتاب»
رمان‌های: لئون مورنِ کشيش اثر بئاتريس بِک، زنگار اثر هربر لوپوريه، برزخ اثر ژان روورزی.
فرزندان: سياوش، سيروس، سامان و ساقی.

۱۳۳۵
سردبيری مجله‌ی بامشاد

۱۳۳۶
مجموعه‌ی اشعار هوای تازه.
افسانه‌های هفت گنبد، حافظ شيراز، ترانه‌ها (رباعيات ابوسعيد ابوالخير، خيام و بابا طاهر).
ازدواج دوم.
سردبیری مجله‌ی آشنا
مرگ پدر

۱۳۳۷
ترجمه‌ی رمان پابرهنه‌ها اثر زاهاريا استانکو با عطا بقايی.
سردبيری اطلاعات ماهانه، دوره‌ی يازدهم.

۱۳۳۸
قصه‌ی خروس‌زری پيرهن‌پری برای کودکان.
تهيه‌ی فيلم مستند سيستان و بلوچستان برای شرکت ايتال کونسولت.
آغاز همکاری با سينماگران. نوشتن فيلم‌نامه و ديالوگ فيلم‌نامه.

۱۳۳۹

مجموعه اشعار باغ آينه.
سردبيری ماهنامه‌ی اطلاعات (دو شماره).
تاءسيس و سرپرستی اداره‌ی سمعی و بصری وزارت کشاورزی با همکاری هادی شفائيه و سهراب سپهری.
سردبیری مجله‌ی فردوسی

۱۳۴۰
سردبيری کتاب هفته(۲۴ شماره‌ی اول)
جدايی از همسر دوم، با ترک همه چيز و از آن جمله برگه‌های کتاب کوچه.

۲ـ۱۳۴۱
آشنايی با آيدا (۱۴ فروردين ).
بازگشت به کتاب هفته.
ترجمه‌ی نمايشنامه‌های درخت سيزدهم اثر آندره ژيد و سی‌زيف و مرگ اثر روبر مِرل.

۱۳۴۳
ازدواج با آيدا در فروردين ماه و اقامت در ده شيرگاه (مازندران).
مجموعه‌ی اشعار آيدا در آينه و لحظه‌ها و هميشه.
ماهنامه‌ی انديشه و هنر ويژه‌ی ا.بامداد به سردبيری و مديريت دکتر ناصر وثوقی.

۱۳۴۴
مجموعه‌ی اشعار آيدا: درخت و خنجر و خاطره!
ترجمه‌ی کتاب ۸۱۴۹۰ اثر آلبر شمبون.
تحقيق و گردآوری و تدوين کتاب کوچه. (برای سومين‌بار از نو آغاز می‌کند!)

۱۳۴۵
مجموعه‌ی اشعار ققنوس در باران.
هفته‌نامه‌ی ادبی و هنری بارو، که بعد از سه شماره با اولتيماتوم وزير اطلاعاتِ وقت تعطيل می‌شود.
شب شعر به دعوت انجمن ايران و آمريکا.
تهيه‌ی برنامه‌ي کودکان برای تلويزيون به اسم «قصه‌های مادربزرگ»

۱۳۴۶
سردبيری قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامه‌ی خوشه.
ترجمه‌ی کتاب قصه‌های بابام اثر ارسکين کالدوِل.
عضويت کانون نويسنده‌گان ايران.
شب شعر در کرمانشاه به دعوت دانشجويان.
سخنرانی در دانشگاه شيراز.

۱۳۴۷
تحقيق روی غزليات حافظ و تاريخ دوره‌ی حافظ.
نمايشنامه‌ی عروسی خون اثر فدريکو گارسيا لورکا.
ترجمه‌ی غزل غزل‌های سليمان.
شب شعر به دعوت انجمن فرهنگی ايران و آلمان، گوته.
«شب‌های شعر خوشه» به مدت يک هفته از سوی مجله‌ی خوشه.-فستيوال بزرگ شاعران-
يادنامه‌ی هفته‌ی شعر و هنر خوشه.

۱۳۴۸
قصه‌ی منظوم چی شد که دوستم داشتن برای کودکان.
تعطيل مجله‌ی خوشه با اخطار رسمی ساواک.
برگزيده‌ی شعرهای احمدشاملو (سازمان نشر کتاب).
مجموعه‌ی اشعار مرثيه‌های خاک.

۱۳۴۹
مجموعه‌ی اشعار شکفتن در مه.
قصه‌ی ملکه‌ی سايه‌ها برای کودکان.
کارگرانی چند فيلم فولکلوريک برای تله‌ويزيون: «پاوه، شهری از سنگ» و «آناقليچ داماد می‌شود»
ترجمه‌ی تعدادی قصه برای کودکان «سه بزغاله و نی‌لبک جادو»، «روباه پير و زاغی بی‌تدبير» و «اشک تمساح»

۱۳۵۰
رمان خزه (ترجمه‌ی مجددی از زنگار.)
قصه‌ی هفت کلاغون برای کودکان.
ترجمه‌ی کامل پابرهنه‌ها اثر زاهاريا استانکو. (ترجمه‌ی مجدد)
دعوت به فرهنگستان زبان ايران برای تحقيق و تدوينِ کتاب کوچه، سه سال.
نگارش نمايشنامه‌ی آنتيگون (ناتمام).
مرگ مادر. ۱۴ اسفند

۱۳۵۱
ضبط صفحات و نوار کاستِ «صدای شاعر» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. حافظ، مولوی، نيما، خيام، شاملو.
اجرای برنامه‌های راديويی برای کودکان و جوانان.
نگارش فيلمنامه‌ی کوتاه حلوا برای زنده‌ها.
ترجمه‌ی تعدادی داستان کوتاه: دماغ، دست به دست، لبخند تلخ، زهرخند، افسانه‌های کوچک چينی.
شب شعر در انجمن فرهنگی گوته. (۲۶ مهرماه)
شب شعر در انجمن ايران و آمريکا. (اول آبان‌ماه)
تدريس مطالعه‌ی آزمايشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی (سه ترم)
همکاری با روزنامه‌های کيهان فرهنگی و آينده‌گان.
سفر به پاريس (فرانسه) برای معالجه‌ی آرتروز شديد گردن. عمل جراحی روی گردن.

۱۳۵۲
مجموعه‌ی اشعار ابراهيم در آتش.
مجموعه‌ی درها و ديوار بزرگ چين.
شب شعر در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر.
نگارش فيلمنامه‌ی تخت ابونصر برای تله‌ويزيون.
ترجمه‌ی رمان مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل.
ترجمه‌ی نمايشنامه‌ی مفتخورها اثر گرگه‌ی چی‌کی.

۱۳۵۳
ترجمه‌ی مجموعه‌داستان سربازی از يک دوران سپری شده.
مجموعه‌ی شعرهای عاشقانه‌ی از هوا و آينه‌ها.

۱۳۵۴
سفر به ايتاليا برای شرکت در کنگره‌ی نظامی گنجوی به دعوت دانشگاه رم.
حافظ شيراز.
دعوت دانشگاه بوعلی برای سرپرستی پژوهشکده‌ی آن دانشگاه. (دوسال)

۱۳۵۵
تهيه گفتار برای چند فيلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر.
سفر به آمريکا (ايالات متحده) به دعوت مشترک انجمن قلم (Pen Club )و دانشگاه پرينستون برای سخنرانی و شعرخوانی.
آشنايی با شاعران و نويسنده‌گانی از آسيای ميانه و شمال آفريقا از جمله ياشار کمال، آدونيس، البياتی و وزنيسينسکی.
سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های MIT بوستون ، UCبرکلی.
پيشنهاد دانشگاه کلمبيای نيويورک برای کمک به تدوين کتاب کوچه را نمی‌پذيرد.
ميهمان مدعو فستيوال جهانی شعر در سانفرانسيسکو و آستينِ تگزاس. شب شعر به دعوت دانشجويان ايرانی فيلادلفيا و نيويورک.
بازگشت به ايران بعد از سه ماه.
شب شعر در انستيتو گوته
استعفا از سرپرستی پژوهشکده‌ی دانشگاه بوعلی.
پايان نگارش بيوگرافی‌مانندی به نام ميراث که تنها نسخه‌ی دست‌ـ نوشته‌ی آن را علی‌رضا ميبدی به امانت بُرد!
ترک ايران به عنوان اعتراض به سياست‌های رژيم.
سفر به ايالات متحد آمريکا. (اقامت به مدت يک سال).
سخنرانی‌هايی در دانشگاه‌های آمريکا.

۱۳۵۶
انتشار مجموعه‌ی اشعار دشنه در ديس.
برگزيده‌ی اشعار (انتشارات اميرکبير).

۱۳۵۷
دعوت برای سردبيری هفته‌نامه‌ی ايرانشهر به لندن.
ترک ايالات متحد آمريکا.
سفر به انگلستان.
انتشار ۱۲ شماره هفته‌نامه‌ی ايرانشهر با مشکلات فراوان(شهريور ۵۷).
دی‌ماه ۵۷ استعفا می‌دهد. (به علت اختلاف‌هايی با مدير هفته‌نامه).
قصه‌ی دخترای ننه دريا و بارون و قصه‌ی دروازه‌ی بخت به صورت کتاب کودکان.
از مهتابی به کوچه (مجموعه‌ی مقالات).
بازگشت به ايران. (اسفندماه).
کتاب کوچه، انتشارات مازيار، (دفتر اول آ) قطع وزيری.
عضويت در هياءت دبيران کانون نويسنده‌گان ايران.
نشر مقالاتی در مجلات و روزنامه‌ها.

۹ـ۱۳۵۸
سردبير مجله‌ی هفته‌گی کتاب جمعه (بعد از ۳۶ شماره به اجبار تعطيل می‌شود).
نشر مقالاتی در مجلات و روزنامه‌ها.
شب شعر به دعوت انجمن ايران و فرانسه.
مجموعه‌ی اشعار ترانه‌های کوچک غربت.
سخنرانی در باشگاه ارامنه‌ی تهران.
ترجمه‌ی شهريار کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپه‌ری در کتاب جمعه.
ترجمه‌ی بگذار سخن بگويم! اثر دوميتيلا دو چونگارا (با همکاری ع. پاشايی).
شب شعر در انستيتو گوته.
کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر دوم آ).
نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران با شعر و صدای شاعر.
نوار صوتی و کتاب ترانه‌ی شرقی و اشعار ديگر، ترجمه‌ی شعرهايی از فدريکو گارسيا لورکا.
عضو هياءت پنج نفره‌ی دبيران کانون نويسنده‌گان ايران (دوره‌ی دوم).

۱۳۶۰
قصه‌ی خروس زری پيرهن پری و يل و اژدها به صورت کتاب و نوار کاست برای کودکان.
کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر سوم آ) قطع وزيری، مجموعاً ۱۰۶۴ صفحه.
از حالا به بعد با همکاری آيدا روی کتاب کوچه کارمی‌کند.
عضو هياءت پنج نفره‌ی دبيران کانون نويسنده‌گان (دوره‌ی سوم).

۱۳۶۱
ترجمه‌ی هايکو، شعر ژاپنی (با ع. پاشايی).
ترجمه‌ی نمايش‌نامه‌ی نصف شب است ديگر، دکتر شوايتزر! اثر ژيلبر سِسبرون.
کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر اول الف).

۱۳۶۲
کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر دوم الف).
کتاب و نوار صوتی سياه همچون اعماقِ آفريقای خودم. ترجمه و اجرای اشعاری از لنگستون هيوز.
کتاب و نوار صوتی سکوت سرشار از ناگفته‌هاست. ترجمه‌ی آزاد و اجرای اشعاری از مارگوت بيکل.
برگزيده‌ی اشعار (نشر تندر)
کتاب کوچه، انتشارات مازيار، (دفتر سوم الف)
انتشار کتاب‌ها متوقف می‌شود.

۵ـ۱۳۶۳
رمان قدرت و افتخار اثر گراهام گرين را با عنوان عيساديگر، يهودا ديگر! با موخره‌ی مفصلی بازنويسی می‌کند.

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture