تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی، اگر هنگامی كه با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی...
 
شعری از پابلو نرودا
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ عادات خود شوی،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند،
دوری كنی.
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
كه حداقل یك بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن!
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
ارسالی کاربران
 
مطالب پیشنهادی:
قصیده‌ی پاییز، معروف‌ترین شعر جان کیتس
چه طور آدم کروکودیل می‌شود!
چهار شعر از پیر پائولو پازولینی
ترانه ای برای پایان جهان
 شاعر است تیر باران‌اش کنید!