همین طور كه شعرهایت پیش می‌روند تا به هزارتا برسند، می فهمی كه خیلی كم آفریده ای. شعرهایت همه شده‌اند وصف باران و نور خورشید و...
 
فروتنان وارثان زمین‌اند
اگر من پشت این ماشین تحریر عذاب می‌كشم
تصور كنید اگر بین كاهو چینان سالیناس بودم چه حالی داشتم
به مردانی فكر می‌كنم كه در كارخانه‌ها می‌شناختم
هیچ فراری نداشتند
خفگی وقت زندگی كردن
خفگی وقت خندیدن
به باب هوپ یا لوسیل بال
هنگامی كه دو، سه بچه توپ تنیس به دیوار می‌كوبیدند
بعضی خودكشی‌ها هیچ وقت ثبت نمی‌شوند
سوختن در آب، غرق شدن در آتش.
برگردان پیمان خاكسار
 
«همین طور كه شعرها پیش می‌روند »
همین طور كه شعرهایت پیش می‌روند تا به هزارتا برسند
می فهمی كه خیلی كم آفریده ای.
شعرهایت همه شده‌اند وصف باران و نور خورشید و
ترافیك خیابان و شب و روزهای
یك سال و چهره ها.
ترك كردن همه اینها كه بسیار ساده تر از زندگی كردنشان
خواهد بود، الان نوشتن یك خط بیشتر
درست مثل همین پخش آهنگ پیانوی مردی است از رادیو،
بهترین نویسنده‌ها اغلب
بسیار كم گفته‌اند و
بدترینشان
اوه، تا دلت بخواد.
 برگردان یگانه وصالی
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
 
مطالب پیشنهادی:
 7 شعر از بیروته مار شاعر لیتوانی
 آنا آخماتوا؛ شاعری در مسیر بادها
چهار شعر از پیر پائولو پازولینی
گزیده اشعار خالق شازده کوچولو
شاعری سركش كه كوتاه آمد