در همین موقع کله‌ئوپاتر با حیله خاصی پیش سزار رفت. به این ترتیب که او را در داخل پتوئی پیچیده و بدون این که بدانند در داخل آن چیست به نزد سزار بردند و...
 
ملکه کله ئو پاتر clepatre
«کله‌ئوپاتر»
ملکه مشهور مصر یکی از زنان معروف تاریخ می‌باشد. «کله‌‌ئوپاتر» هفتم دختر «پتوله مه اولت» دوازدهم (ptolemee xll auletes) بود. پدرش شرط وراثت را برای او و برادرش به نام پتولمه سیزدهم کله ئوپاتر (Ptolemee XLL Cleopatre) بر این قرارداد که آن دو یعنی برادر و خواهر با هم ازدواج نمایند.[ازدواج با محارم بین مصریان باستان از این رو رواج داشت که آن را مایه‌ی حفظ خون پادشاهان در خانواده و آمیخته نشدن ان با خون مردم عادی می‌پنداشتند.]
 «کله‌ئوپاتر زنی تربیت شده و تحصیل کرده و دانشمند بود و زبان‌های متعددی را می‌دانست و بدون شک یکی از شخصیت‌های بزرگ سلسله لاژید است (سلسله لاژیدLagide   را یکی از سرداران اسکندر به نام Ptolemee پسر لاگوس Lagos به وجود آورد این سلسله از 306 تا 30 قبل از میلاد دوام نمود.) کله ئوپاتر تمام دانش و نیروی جاذبه خود را صرف برکنار نمودن برادرش از سلطنت نمود.
ابتدا با تمام طرفداران برادرش جنگید. خواجه باشی در بار به نام پوتن (Pothin) و مربی سلطان «تئودورتوس» (Theodortos) و فرمانده ارتش آشیلوس (Achillos) کله ئوپاتر را متهم به توطئه علیه برادرش کردند و مجبور شد اسکندریه را ترک نماید.
ژولیوس سزاریس پس از این که در فارسال (Pharsal) فاتح شد، به طرف اسکندریه رفت و در سال 48 قبل از میلاد وارد شهر مزبور شد و در قصر شاهی سکونت گزید. در همین موقع کله‌ئوپاتر ارتشی تهیه نمود و با حیله خاصی پیش سزار رفت. به این ترتیب که او را در داخل پتوئی پیچیده و بدون این که بدانند در داخل آن چیست به نزد سزار بردند و همین امر موجب شد که بیشتر مورد توجه سزار قرار گیرد. سزار میان «پتوله‌مه» و او حکم شد و هر دو نفر را در امر اداره سلطنت شریک نمود.
 
ولی پتولمه سیزدهم در اسکندریه شورش کرد و سزار او را به وسیله «میتریدات دوپرگام» (Mithredate Peargame) شکست داد. «پتولمه» در جنگ اسکندریه کشته شد و سزار کله‌ئو پاتر را ملکه مصر اعلام نمود و او بدون رقیب مالک تخت سلطنت گردید.
سزار از «کله‌ئوپاتر »دارای پسری شد که آن را سزاریون (Cesarioun) نام نهاد. در سال 47 قبل از میلاد او را به رم دعوت  کرد و استقبال با شکوهی از او به عمل آورد. سزار در معبد ونوس (Venus Genitirix) مجسمه طلائی کله‌ئوپاتر را نصب کرد.
 کله‌ئوپاتر پس از کشته شدن سزار، (سال 44 قبل از میلاد) به کشور خود مراجعت کرد و این بار با آنتوان (Antony یا Antonie یا Marcus Antonius) که به قدرت رسیده و مأمور فتح شرق گردیده بود، متحد گردید.
 
سپس برای ملاقات آنتوان به سوریه رفت. آنتوان او را در افزار (Ephese) طی مراسم با شکوهی که فقط برای خدایان برپا می‌کردند پذیرفت. آنتوان مرد نیرومند جهان، نیروی خود را به او تقدیم نمود و در خدمت او گماشت و با او یک زندگی بی‌نظیر و مجلل را که از تمدن یونانی الهام گرفته، ولی دارای شکوه و جلال شرقی بود و در آن فانتزی‌ها تا سر حد ظرافت و تجمل و بی‌اندازه رسیده بود، شروع کرد.
در بهار سال 40 بر اثر وضعی که در امور داخلی ایتالیا به وجود آمده بود، به رم مراجعت نمود. ولی چهار سال بعد برای لشکرکشی به ایران حرکت کرد، قبلاً به اسکندریه رفت تا سه بچه خود را به نام الکساندر، و کله‌ئوپاتر سه‌له‌نه (Cheopart selene) و پتوله‌مه که عنوان پادشاهی را برای آنها شناخته بود (36- 37 قبل از میلاد) ببیند. آنتوان کشور فینفی (Phenicie)، کوله سیری (Coelesyrie)، قبرس (Chypre) و همچنین یک قسمت از سیلیسی (Cilicie) و ژوده (Judee یا Jueda) و عربستان را برای توسعه سرزمین مصر ضمیمه قلمرو کله‌ئوپاتر نمود.
 
آنتوان بعداز لشکرکشی به ارمنستان و شکست و ناکامی ‌به اسکندریه برگشت و در آنجا به توصیه‌ کله‌ئوپاتر شکست خود را به عنوان پیروزی که بیشتر جنبه سیاسی داشت، جشن گرفت و برای ملکه مصر مرتبه خدائی قائل گردید و کله‌ئوپاتر مجدداً به صورت یک ایزیس (Isis اله مصری و زوجه Qsiris خدای مصر باستان) جدید در آمد (سال 34 قبل از میلاد).
 
در این اثنا اکتاو (Octave) که نیرومند شده بود، تصمیم گرفت کار را با رقیب خود آنتوان یکسره کند. به همین جهت به ملکه مصر، اعلان جنگ داد. کله‌ئوپاتر با 60 کشتی جنگی مجهز به کمک آنتوان آمد، ولی در محلی به نام آکتیوم (Actium) در سال 31 قبل از میلاد شکست فاحشی خوردند (هر دو اول کلئوپاتر و بعد آنتوان) و سپس به مصر فرار کردند و در آنجا برای این که به دست دشمن اسیر نشوند، خودکشی نمودند. کله‌ئوپاتر به این ترتیب 21 سال حکومت نمود. درباره مرگ کله‌ئوپاتر افسانه‌ای وجود دارد که بیشتر با حقیقت وفق می‌دهد و آن این است که ملکه مصر لباس‌های سلطنتی‌ خود را در بر نمود و به وسیله نیش مار خود را کشت و او را با عاشق خود آنتوان یک جا دفن نمودند. بچه‌هائی که از آنتوان داشت در رم تربیت شدند، ولی پسری که از سزار داشت (سزاریون) 30 قبل از میلاد به دست اکتاو کشته شد.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
 منبع: tebyan.net
 
مطالب پیشنهادی:
معرفی زنان نامدار و قهرمان تاریخ باستان(3)
معرفی زنان نامدار و قهرمان تاریخ باستان(2)
«پوران دخت» نخستین پادشاه زن ایرانی
برجسته‌ترین زن در تاریخ ایران باستان
زنان دنیای باستان چگونه آرایش می‌کردند؟!