دلتنگت که میشوم… به آسمان نگاه میکنم… دلم خوش میشود… که توهم زیرهمین سقفی…
نیستی دلتنگ نمیشوم !
فقط کمی حسود میشوم
کمی هم ظالم
حسادت میکنم به لحظه هایت !


فرهنگ لغت ها نیاز به ویرایش دارند
برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست…
دلتنگی یعنی تو!!!


فهمیدم:
عشق هم کمیتی مقداری بوده
که در همان گذشته های دور
لیلی و مجنون تمامش کردند!


وقتـی دلتنگــ هستمــ
چـِقدر ظـآلم مـےشَوم…
حتـّی نمیخواهمــ لحظه اے پیشِ خودتــ بـآشی……….


چه تلخ است
این که سال ها بگذرند
تو
من
در عرض یک خیابان
شانه هایمان به هم بخورد
اما نه تو مرا ببینی
نه من تو را
و با این همه دلتنگی
سهم ما عبور باشد


نیستی که بدانی
عصرها …
برای نوشیدن یک فنجان قهوه ، چقدر تنهایم


دیگر داروها هم گوشه اتاق ساکت نشسته اند
آنها هم می دانند درد های من برایشان لقمه بزرگیست


زیر آوار دلتنگی له شدن هم عالمی دارد !


لعنــــت بــه دنیــایــے کــــه بــراے
↩ عـــزیــز ↪ شــــدن
یـــا بـــایــد دور بــــاشـے
یـــا تـــــوےگـــــور بــــاشـــے


قهوه تلخ بدون فال
نخی سیگار بدون آتش
موسیقی بدون ترانه
شاعری بدون شعر
و من پشت میزی دو نفره بدون تو
فرقی بینمان نیست
همگی چیزی کم داریم…


دلتنگت که میشوم…
به آسمان نگاه میکنم…
دلم خوش میشود…
که توهم زیرهمین سقفی…


آنــــــــــــــــــــــــــــــــقدر دوستت دارم
که
گــــــــــــــــــــــــــــــاهی یادم میرود
تو
دوستم نداری


دوستت داشتم …
زیاد …
کمش کردی …
کمترش کردی …
بی تفاوت شدم …
لااقل دیگر مرا به نفرت نرسان …

 

گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع: ارسالی کاربران