ریشه نبوغ مریم میرزاخانی، بانوی اول ریاضیات!
برخی شاعران از رنگ اعداد یا بوی رنگ‌ها سخن گفته‌اند...
حالا كه مریم میرزاخانی- یكی از همین خانم‌های جوانی كه در همین شهر به یكی از همین دبیرستان‌های خودمان می‌رفته- موفق شده بالاترین جایزه علمی ریاضیات در دنیا را بگیرد، بسیاری از مردم می‌پرسند ریشه این نبوغ در كجاست؟

در یكی از آخرین نظریه‌پردازی‌های علمی در مورد منشا نبوغ در مغز، ضمن توجه به بسیاری از خصوصیات دیگر، نكته مهم در «سینستزیا» دانسته شده است. برخی شاعران از رنگ اعداد یا بوی رنگ‌ها سخن گفته‌اند، برخی بیماران با برخی تحریك‌های لمسی احساسات خاصی پیدا می‌كنند و برخی مردم اعداد مختلف را با رنگ‌های مختلف می‌بینند. این یعنی سینستزیا. احساسات و ادراكات مختلف در مغز از كانال‌های كاملا مجزایی درک می‌شوند. وقتی سوزنی با دست تماس می‌گیرد درك سوزش محل سوزش، درك سوزن و درك اینكه این سوزن در جریان یك معاینه مسالمت‌آمیز تماس پیدا كرده، در یك سلسله مراتب از سلول‌های متوالی و بدون ارتباط با كانال‌های مجاور صورت می‌گیرد. در «سینستزیا» این كانال‌ها دارای ارتباط متقاطع عرضی با یكدیگر هستند، بنابراین وقتی ارتباطی غیرمتعارف بین كانال درك رنگ و كانال درك عدد وجود داشته باشد باعث این حالت می‌شود. البته مغز انسان در حال معمول هنگام درك جزئیات مستقل تاثیر كلی را هم درك می‌كند كه هر بار نو و بدیع است اما وقتی سینستزیا وجود دارد، این تصویر كلی براساس ترکیب‌هایی كه در سطوح پایین‌تر شكل گرفته‌اند، پدید می‌آید و براساس میزان و شدت سینستزیا بسیار متفاوت خواهد بود. یعنی نبوغ استثنایی تا حدود زیادی وابسته است به میزان زیادی از ارتباطات عرضی و به اصطلاح مکالمه عرضی (cross talking) در مغز كه البته با تمرین قابل‌تقویت است اما عمدتا باید از قبل وجود داشته باشد یا امكان گسترش آن مقدور باشد. اما در عمل از این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت:

• وقتی نبوغ این چنینی نیازمند ساختار‌هایی است كه در هركسی ممكن است وجود نداشته باشد، باید به حداكثر آن چیزی كه با تلاش ما از توانایی‌های ساختاری‌مان به دست می‌آید، اكتفا كنیم. شاید به آرامش بیشتری دست یابیم.

• در نشانگان اسپرگر، بیمار از سایر جنبه‌ها دچار اوتیسم و كندی است اما در برخی فنون بیش از معمول دارای توانایی‌هایی است، بنابراین سینستزیا ممكن است تنها در یكی از كیفیات بی‌پایان مغز وجود داشته باشد. پس باید اراده كرد و امكانی را یافت (یا امکانی به افراد داد) تا توانایی‌های بالقوه‌شان فرصت بروز پیدا کند.

• در امتحانات بزرگ مثل كنكور و بورد تخصصی پزشكی كه نیازمند تلاش بسیار بالایی است، كسب رتبه‌های اول تا چندم (كه چندم آن وابسته به تعداد شركت‌كنندگان است)، بیش از آنكه به تلاش مربوط باشد، به میزان سینستزیا ارتباط دارد بنابراین اگر توانایی‌ها و تنوع توانایی‌های افراد مهم‌تر از میزان دانش آنهاست، باید آزمون را به گونه‌ای طراحی كرد كه هدف رسمی آن هم همین باشد ولی اگر دانش و توانایی‌های كسب‌شده شركت‌كنندگان اهمیت بیشتری از خصوصیات ذاتی آنان دارد، امتحان باید معطوف به پرسیدن سوالاتی هرچه بیشتر در مورد ابعاد مختلف آن فن فی‌المثل تشخیص و درمان بیماران باشد، نه پرسیدن محفوظاتی از چند هزار صفحه كتاب كه به‌خاطر سپردن آنها امتحان را به سمت ارزیابی توانایی از بركردن افراد سوق می‌دهد.

• مسئولان و برنامه‌ریزان آموزشی باید موارد استثنایی را هم مدنظر داشته باشند اما نقطه‌نظر اصلی آنها باید آموزش‌وپرورش و به‌كارگیری افراد متعارف‌تر باشد. اینها به آموزش، كاریابی و البته كنترل بیشتری نیاز دارند. افراد استثنایی هر مشكلی را با احتمال بیشتری پشت سر خواهند گذاشت و در صورت افتادن در مسیر مناسب كنترل كمتری نیاز خواهند داشت. البته آدم‌های بزرگ با توانایی‌های استثنایی هستند كه با ایده‌های بزرگ جهان ما را شكل می‌دهند اما از یاد نبریم تسمه نقاله این تحولات همین ما آدم‌هایی با توانایی‌های متعارف هستیم. به‌علاوه همین توده‌های ماست كه می‌تواند بر خطاهای آنان كه ممكن است ابعاد و نتایجی غول‌آسا داشته باشند، نظارت كنند. هرچه باشد، سینستزیا هم بحثی است در حیطه بیولوژی، نه ریاضی!

دکتر بابک زمانی، متخصص مغز و اعصاب، مدیر گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم‌پزشکی ایران

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
www.seemorgh.com/health
منبع : هفته نامه سلامت