آیا قادر به شناسایی و درک عواطف و احساسات خود و دیگران هستید و به آنها احترام میگذارید یا از چنین درکی عاجزید؟ آیا فکر کردهاید که بسیاری از مشکلات ما در زندگی به دلیل بروز احساسات و هیجانهای کنترل نشده و نامتعادل است؟ واقعیت این است که انسانها متفاوتاند....
برخی از آنان نسبت به عواطف و احساسات دیگران و اطرافیان خود، آگاه هستند و به آن حساسیت نشان میدهند و برخی هم نسبت به احساسات دیگران بیتفاوت و حتی بیاعتنا هستند. به عنوان مثال، اینکه همسر یا فرزند یا همکارشان چگونه فکر میکند یا چه احساسی دارد، از چه چیزی خوشاش میآید یا از چه چیزی نفرت دارد، برای آنان اهمیتی ندارد.
به اعتقاد ارسطو، لازم است هوش و عقلانیت، مهار زندگی هیجانی ما را برعهده گیرد. از دیدگاه وی، مشکل انسان در این نیست که از هیجان و احساس برخوردار است؛ بلکه آنچه اهمیت دارد، مناسب بودن هیجانها و چگونگی ابراز آنها است.
امروزه برای پاسخ دادن به اینگونه پرسشها برخی از روانشناسان مفهوم جدیدی به نام هوش هیجانی یا عاطفی را وارد ادبیات روانشناسی معاصر کردهاند.
هوش هیجانی، هوش غیرشناختی است که مشتمل بر درک عواطف و احساسات و استفاده درست از آنها، تصمیمهای مناسب و بهموقع، توانایی اداره مطلوب خلقوخو و کنترل رفتارها و مهارتهای اجتماعی مطلوب است. در واقع، هوش عاطفی مجموعهای از تواناییهاست که انسان را قادر به ساماندهی و مدیریت احساسات وعواطف خود و دیگران میکند. به علاوه، هوش هیجانی، استفاده مناسب از عواطف و حالتهای خلقی برای حل مشکلات و داشتن یک زندگی مفید، خلاقانه و لذتبخش را ممکن میکند. توجه به هوش عاطفی به این دلیل اهمیت دارد که به سازگاری فرد با محیط (زندگی، مدرسه، کار و...) و نیز با خودش، میپردازد.
بازی عجیب که باعث تقویت هوش می شود!!
چه مادرانی فرزندان باهوش به دنیا می آورند؟