این مقاله ضمن آشنایی خوانندگان با مفهوم اختلال‌های روانی به توضیح درباره‌ی عوامل اساسی به وجود آورنده‌ی رفتار نابهنجار می‌پردازد و...

اشاره
این مقاله ضمن آشنایی خوانندگان با مفهوم اختلال‌های روانی و با اشاره به این نكته كه بهنجاری و نابهنجاری در ارتباط با رفتار بشر، اصطلاحاتی نسبی هستند كه تعریف آن‌ها را دشوار می‌كند، به توضیح درباره‌ی عوامل اساسی به وجود آورنده‌ی رفتار نابهنجار كه شامل استرس، مكانیزم‌های كنارآمدن و آسیب‌پذیری می‌باشند، می‌پردازد و در ادامه توصیف‌های مختصری درباره‌ی برخی از طبقات تشخیصی عمده ارائه می‌كند.

 

اختلال‌های روانی

بهنجاری/ نابهنجاری
بهنجار و نابهنجار در ارتباط با رفتار بشر، اصطلاح‌های نسبی هستند؛ بنابراین تعریف آن‌ها دشوار است. مثلا بهنجاری الگوهای رفتاری و صفات شخصیتی توصیف شده است كه مطابق با راه‌های استاندارد یا متناسب و مقبول رفتار هستند، اما استفاده از اصطلاحاتی نظیر «مقبول» به دلیل مبهم بودن، ارتباط با داوری ارزش‌ها و تغییر آن‌ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر، دور از انتقاد قرار گرفته‌اند.

سازمان بهداشت جهانی (WHO) بهنجاری را حالت سلامت جسمی، روانی و اجتماعی تعریف كرده است، اما این تعریف نیز محدود است. زیرا فقط تعریف سلامت روانی و جسمانی را فقدان بیماری روانی و جسمی تعریف می‌كند.

متن بازنگری شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM – IV- TR) تعریفی برای بهنجاری یا سلامت روانی ارائه نمی‌كند؛ هر چند كه برای اختلال روانی تعریفی ارائه می‌دهد.

اختلال روانی را می‌توان یك سندرم یا الگوی رفتاری دانست كه با احساس ناراحتی یا ناتوانی (تخریب در یك یا چند زمینه‌ی كاركردی) همراه است. همچنین سندرم نباید فقط پاسخی قابل انتظار و تایید شده از نظر اجتماعی نسبت به یك رویداد خاص، نظیر مرگ یك فرد عزیز باشد. مطابق تعریف IRـ IVـ DSM رفتارهای انحرافی (مثلا از نظر سیاسی، مذهبی یا جنسی) و تعارض‌هایی كه در درجه‌ی اول بین خود و اجتماع وجود دارد، اختلال روانی شمرده نمی‌شوند.
 

عوامل اساسی به‌وجود آورنده رفتار نابهنجار
استرس 
استرس مجموعه‌ای از تنش‌های هیجانی همراه با تغییرات زیست شناختی (تعریف، تپش قلب، تغییرات فشار خون) است كه با تهدید از جانب یك رویداد بیرونی پدید می‌آید. هر فردی در زندگی درجاتی از استرس را تجربه می‌كند، اما هنگامی كه رویداد خارجی تهدیدآمیز شدید و طولانی باشد مثلا تصادف، مرگ، محرومیت و ...، تلاش تطابقی عمده‌ای برای شخص لازم است. این امر ممكن است شخص را در معرض فروپاشی پاسخ‌های انطباقی قرار داده و موجب بروز رفتار نابهنجار شود.
 
مكانیزم‌های كنارآمدن:
در مقابل یك رویداد یا یك رشته موقعیت‌های استرس آمیز، شخص ممكن است با معطوف ساختن رفتار به مدارا با رویداد استرس‌آمیز به چالش برخیزد یا ممكن است حالت دفاعی گرفته و به مكانیزم‌های ناخودآگاه كنارآمدن متوسل شود، كه معمولا مكانیزم‌های دفاعی خوانده می‌شوند.
 
آسیب پذیری:
پاسخ كافی دادن یا ندادن فرد نسبت به استرس، تابع آسیب‌پذیری یا استعداد او برای ابتلا به اختلالات روانی است. آسیب‌پذیری دو علت علت اساسی دارد: علل ژنتیك، كه در آن ژن‌های معیوب استعداد برای ابتلا به اختلال روانی را به وجود می‌آورند؛ و تجارب اوان زندگی كه با نقص مراقبت پدر و مادری یا ناكافی بودن فرصت‌های یادگیری مشخص است.
 
تشخیص
گستره‌ی وسیعی از مشكلات تحت عنوان آسیب‌ روانی قرار دارند. بعضی از آن‌ها فقط شامل یك ناراحتی عاطفی خصوصی هستند، تعدادی نیز آن‌چنان از كاركرد بهنجار ساقط شده‌اند كه از دید هر ناظری مشهود و مشخص هستند. تعدادی می‌توانند در خانه و محل كار خویش كاركرد مناسبی داشته باشند، عده‌ای نیز نیازمند بستری شدن هستند. بعضی از این موارد را می‌توان یك واكنش موقت در برابر فشار روانی دانست و تعدادی نیز سال‌ها به طول می‌انجامند.

برخی از آن‌ها بر كیفیت تفكر یا واقعیت آزمایی تاثیر نمی‌گذارند و تعدادی نیز توانایی استدلال و یا تمیز واقعیت از خیال را از دست می‌دهند. افراد متخصص كوشیده‌اند تا این مشكلات را در طبقه‌های تشخیصی مجزایی طبقه‌بندی كنند.
 
در ادامه، توصیف‌های مختصری راجع به برخی از طبقات تشخیصی عمده ارائه شده است.
 
اختلال‌های اضطرابی
مشكل اصلی افراد مبتلا به این اختلال، احساس اضطراب یا عصبی بودن است كه به نظر می‌رسد توجیه منطقی ندارد. فرد می‌تواند تفكر و استدلال یكپارچه و منسجمی داشته باشد و معمولا متوجه بی‌معنا بودن ترس خود می‌باشد.

از اختلالات این گروه می‌توان به موارد زیر اشاره كرد: 
اختلال‌های هراس، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وحشت‌زدگی، اختلال وسواس فكری ـ عملی.
 
اختلال‌های جسمانی شكل
شكایت اولیه‌ی اختلال‌های جسمانی شكل شكایت از نشانه‌های جسمانی است، هر چند هیچ گونه بیماری جسمانی واقعی وجود ندارد. این نكته تا حدودی درست است كه این نشانه‌ها همگی آفریده‌ی ذهن فرد هستند. اختلالات این گروه عبارتند از: اختلا‌ل جسمانی كردن، خود بیمارانگاری، واكنش‌های تبدیلی.
 
اختلالات تجزیه‌ای
این اختلالات شامل مشكلات شناختی مانند فقدان حافظه، فقدان هویت شخصی و یا حالت دگرگون شده‌ی هشیاری می‌گردد. اختلال فراموشی تجزیه‌ای، فرار تجزیه‌ای، اختلال هویت تجزیه‌ای، اختلال مسخ شخصیت جزء این گروهند.
 
اسكیزوفرنی
اسكیزوفرنی شامل فروپاشی و تجزیه در توانایی تفكر منطقی و یا توانایی تمیز واقعیت از خیال می‌گردد. ممكن است بیمار توهم داشته باشد، یعنی تجارب ادراكی مانند شنیدن صداهایی كه افراد دیگر نمی‌شوند. فرد ممكن است هذیان داشته باشد، یعنی باورهای كاملا نادرست مثل این اعتقاد كه بیمار مرده است. استدلال در اغلب اوقات عجیب و غریب است. در بسیاری از موارد، این افراد از لحاظ اجتماعی گوشه گیر هستند و دوست دارند از دیگران دوری كنند.
 
اختلال‌های خلقی
اشخاص مبتلا به اختلال‌های خلقی از یك حالت خلقی شدید و طولانی مدت در عذاب هستند. معمولا شخص می‌تواند استدلال كند و با واقعیت تماس دارد، هر چند امكان دارد در موارد شدیدتر لازم باشد تا بیمار بستری شود. اختلالات افسردگی، اختلالات دو قطبی از این گروه اختلالات هستند.
 
اختلال‌های شخصیت
این اختلالات شامل سبك‌ها و الگوهای عمیقا ریشه دار رفتاری می‌گردند كه از اوایل نوجوانی یا حتی قبل از آن آغاز می‌شوند. این الگوهای رفتاری غیرانطباقی هستند، زیرا باعث ناراحتی بیمار یا اطرافیان او می‌شوند. اختلال‌ شخصیت پارانویید، اسكیزویید، اسكیزوتایپی، ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، خودشیفته، دوری‌گزین، وابسته، وسواسی-جبری در این گروه قرار می‌گیرند.
 
اختلال‌های وابسته به مواد
افراد مبتلا به اختلال‌های ناشی از مصرف دارو از لحاظ جسمانی و یا روانی به الكل یا سایر مواد وابسته هستند. این وابستگی دارویی مشكلاتی را در موقعیت‌های تحصیلی، شغلی، اجتماعی، و یا تركیبی از آن‌ها به وجود می‌آورد.

موادی كه غالبا مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از:
مسكن‌ها مانند هرویین، والیوم، باربیتورات‌ها كه معمولا باعث ایجاد احساس آرامش می‌شوند.
محرك‌هایی هم‌چون آمفتامین و كوكائین موجب احساس شعف و شادی می‌شوند.
مواد توهم‌زا مانند ماری جوانا، حشیش، ال سی‌دی كه باعث تجربه‌های حسی غیرعادی می‌گردند.

اختلال‌های آسیب مغزی
اختلال‌های ناشی از آسیب مغزی شامل مشكلات رفتاری، شناختی یا عاطفی می‌شوند كه در نتیجه‌ی صدمه‌ی مغزی به وجود آمده‌اند. این آسیب ممكن است كوتاه مدت (حاد) و یا طولانی مدت (مزمن) باشد، مانند تصادف كه موجب نابودی قسمتی از مغز می‌شود. ضایعه‌ی مغزی می‌تواند به دلایل متعددی به وجود آید، مانند آسیب (ضربه سر)، بیماری‌های عفونی، اختلال‌های مغزی عروقی (سكته)، اختلا‌های تباه كننده مانند آلزایمر، غده‌های مغزی و داروها یا مواد سمی.

 
گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
www.seemorgh.com/health
منبع: isna.ir 
 
مطالب پیشنهادی:
آخرین اطلاعات خودكشی در ايران 
دروغ گفتن برای سلامتی شما مضر است! 
35 درصد مردم ما افسرده هستند 
ويژگی‌های شخصيت نرمال 
چرا افسردگی مردان معمولاً تشخیص داده نمی‌شود؟