اشتغال هرچه بیشتر زنان نه‌تنها باعث افزایش بیشتر و سریع‌تر تولید ناخالص داخلی در مقایسه با اشتغال مردان شده، بلکه افزایش بهره‌وری نیروی کار و سرمایه را نیز به دنبال داشته است.
اشتغال هرچه بیشتر زنان نه‌تنها باعث افزایش بیشتر و سریع‌تر تولید ناخالص داخلی در مقایسه با اشتغال مردان شده، بلکه افزایش بهره‌وری نیروی کار و سرمایه را نیز به دنبال داشته است .

در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نزدیک به نیمی‌از فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها و دانشجویان شاغل به تحصیل را دختران تشکیل می‌دهند و اکنون پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که زنان هم سرمایه‌گذاران خوبی هستند و هم به خوبی از سرمایه خود استفاده می‌کنند.

طبق گزارش‌های منتشر شده، در سال 1950میلادی تنها یک سوم زنان و دخترانی که در سن اشتغال قرار داشتند، به طور رسمی دارای شغلی خاص بودند و حقوق دریافت می‌کردند حال آنکه امروزه دوسوم زنان در چنین موقعیتی قرار دارند .

از سال 1950 به بعد، سهم مردان از اشتغال با 12 درصد کاهش به 77 درصد رسید درنتیجه، فضا برای نقش‌آفرینی بیشتر و پررنگ‌تر زنان در عرصه کسب و کار و اقتصاد فراهم شد و پس از سال 1950 بود که میزان اشتغال مردان در کشورهای توسعه یافته رو به کاهش نهاد هر چند در کشورهایی مانند ژاپن و ایتالیا، سهم زنان از مشاغل هنوز هم در سطح 40 درصد یا کمتر باقی‌مانده‌است. در این دوران افزایش اشتغال زنان در کشورهای توسعه‌یافته با تحولی عظیم در نوع مشاغلی که غالباً به زنان پیشنهاد می‌شود، همراه شد.

در چند دهه اخیر کارهای تولیدی که به طور سنتی کارهای مردانه قلمداد می‌شود، کاهش یافت و شرایط برابری برای کار زنان فراهم شد . امروزه در کشورهای در حال توسعه نیز وضعیت در حال دگرگونی است .

در این کشورها نیز زنان، حضور پررنگ تری در مجامع کاری و خدماتی را تجربه می‌کنند .

هم اکنون در کشورهای پیشرفته جنوب شرقی آسیا، در ازای هر 100 نفر نیروی کار مرد، 83 زن شاغل وجود دارد که این نرخ حتی از میانگین اشتغال زنان در کشورهای عضو سازمان توسعه همکاری‌های اقتصادی (DECD) نیز بیشتر است .

در سال‌های اخیر زنان کشورهای آسیایی سهم بسزایی در موفقیت صنایع صادراتی داشته اند به طوری که بین 60 تا 80 درصد مشاغل بخش‌های صادراتی این کشورها به ویژه بخش نساجی و پوشاک با دستان زنان اداره می‌شود البته باید دانست که نقش آفرینی زنان دراقتصاد جهانی، صرفاً به حضور آنها در محیط کار و سهم آنها از کل نیروی کار کشورها محدود نمی‌شود .

زنان علاوه بر اشتغال رسمی، در خانه نیز مشغول به کار هستند و به اصطلاح «خانه داری» می‌کنند، از کودکان خود نگهداری و مراقبت می‌کنند، خانه را تمیز می‌کنند، آشپزی می‌کنند و هزاران کار دیگر انجام می‌دهند که در ازای آنها هیچ مزدی نمی‌گیرند؛ کارهایی که با وجود پیامدهای مثبت بسیار در آمار و ارقام رسمی وارد نمی‌شوند .

با این وجود به همان اندازه که بر اشتغال رسمی زنان افزوده می‌شود، از میزان ساعات کار غیررسمی و بدون مزد آنها در خانه کاسته می‌شود، البته این کاهش ساعات کار در خانه می‌تواند به افزایش بهره‌وری کلیت اقتصاد جامعه کمک کند .

برای اثبات این ادعا کافی است به نرخ عظیم تولید ماشین‌های ظرفشویی و ماشین لباسشویی یا تعداد قابل توجه پرستار بچه، مهد کودک و خدمتکاران پاره‌وقت در جوامع امروزی نگاهی کرد تا دریافت اشتغال زنان در بیرون از خانه، تا چه حد می‌تواند به اشتغال‌آفرینی و رونق اقتصادی کمک کند .

با این همه در اقتصادهای توسعه‌یافته هنوز هم سهم زنان از تولید ناخالص داخلی در سطحی کمتر از 40 درصد قرار دارد اما اگر ارزش واقعی کار زنان در خانه (به جای پرستار بچه یا خدمتکار) را محاسبه کنیم، درمی‌یابیم که زنان بیش از نیمی‌از تولید ناخالص داخلی کشورهای توسعه‌یافته را در دست دارند .

به گفته کارشناسان، افزایش اشتغال زنان یکی از عوامل اصلی رشد جهانی طی دهه‌های اخیر بوده است.
همچنین طی 15 سال اخیر، تاثیر اشتغال روزافزون زنان در اقتصادهای توسعه‌یافته بر رشد اقتصاد جهانی بیش از تاثیر رشد اقتصادی چین بر اقتصاد جهانی طی همین دوره بوده است .

با وجود همه این پیشرفت‌ها، سهم زنان از کل نیروی کار دارای حد و مرزی است در نتیجه زنان در بسیاری از کشورهای جهان ترجیح می‌دهند به جای کشمکش و رقابت با مردان بر سر تصاحب مناسب عالی بر کیفیت و بهره وری کار خود بیفزایند .  

در سال‌های اخیر، دختران نمره‌های بهتری در مقایسه با پسران همکلاسی خود در مدارس کسب می‌کنند و در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، نزدیک به نیمی‌از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها و دانشجویان شاغل به تحصیل را دختران تشکیل می‌دهند .  

در آمریکا دختران دانشجو بر پسران دانشجو پیشی گرفته‌اند به طوری که در ازای هر 100 فارغ التحصیل پسر، 140 دختر از دانشگاه‌های آمریکا فارغ‌التحصیل می‌شوند . این در حالی است که دختران سوئدی دست آمریکایی‌ها را نیز از این حیث بسته‌اند زیرا در ازای هر 100 پسری که از دانشگاه‌های این کشور فارغ‌التحصیل می‌شوند 150 دختر فارغ‌التحصیل وجود دارد .

تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند در سال‌های آینده بر تعداد زنان تحصیلکرده ای که به مدارج عالی و مناسب با ارزشی چون وزارت، نمایندگی پارلمان و مدیریت سازمان‌ها و شرکت‌ها می‌رسند، افزوده می‌شود.
هم اکنون نیز تعداد پزشکان و وکلای زن در انگلیس بر تعداد پزشکان و وکلای مرد برتری دارد هر چند پزشکان زن متخصص و جراح یا وکلای درجه یک زن در این کشور بسیار محدود و انگشت‌شمارند .

از سوی دیگر کارشناسان تاکید می‌کنند دلیل اصلی این مساله که دستمزد پرداختی به زنان به مراتب کمتر از دستمزد مردان است، این نیست که نسبت به زنان تبعیض وجود دارد بلکه این امر از آنجا ناشی می‌شود که بیشتر زنان به دلیل مشغله‌های فراوان در خانه به اندازه مردان تمایلی به بالا رفتن از نردبان ترقی و پیشرفت نشان نمی‌دهند یا اینکه به انجام دادن مشاغل کم درآمد و آسانی چون پرستاری و آموزگاری گرایش بیشتری نشان می‌دهند. با این حال همین الگو نیز در حال تغییر و دگرگونی است. استفاده بهینه از مهارت‌ها و توانایی‌های زنان مساله‌ای صرفاً اقتصادی یا اجتماعی نیست بلکه همان گونه که تحقیقات و بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد، این امر برای رونق کار و تجارت جهانی نیز مفید خواهد بود .

هنوز هم سهم زنان از اعضای هیات مدیره شرکت‌های بزرگ جهان به طور متوسط هفت درصد است. این رقم در آمریکا 15 درصد و در ژاپن فقط یک درصد است. ممکن است این واقعیت برای مردان تلخ و ناگوار باشد اما پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که زنان هم سرمایه‌گذاران خوبی هستند و هم استفاده‌کنندگان خوبی از سرمایه .

بررسی موسسه مالی «دیجیتال لوک» نشان می‌دهد زنان در پول درآوردن و ترقی اقتصادی از مردان پیشی گرفته‌اند .

دلیل اصلی این موفقیت نیز در این مساله نهفته است که زنان نسبت به «هدر رفتن» سرمایه خود بسیار حساس و دقیق هستند و معمولاً پیش از تصمیم‌گیری با افراد مختلفی مشورت می‌کنند .

حال آنکه مردان به نخستین ایده ای که از آن خوش‌شان بیاید، اکتفا و براساس آن عمل می‌کنند .

به رغم همه این دستاوردها و موفقیت‌های زنان در عرصه‌های ملی و بین المللی، هنوز هم زنان جزء آن دسته از منابع اقتصاد جهانی هستند که به فعالیت کافی نرسیده‌اند. هنوز هم جای زنان در بسیاری از مشاغل و مناصب خالی است و بسیاری از زنان شاغل نیز در جایی مشغول به کار هستند که از مهارت‌ها و توانایی‌های بالقوه آنها به درستی استفاده نمی‌شود .

اگرچه اهمیت زنان در عرصه اقتصاد جهانی، طی دهه‌های اخیر به سرعت افزایش یافته‌است اما هنوز هم زنان می‌توانند در این عرصه پیشرفت کنند. هنوز هم زنان قادرند در سلسله مراتب سازمانی و اداری به پیش روند و از نردبان ترقی صعود کنند و رشد بلندمدت و پایداری را برای جوامع به ارمغان آورند. زنان کلید رشد و ترقی کشورهای در حال توسعه و تنها راه برون رفت از فقر و فساد را در دستان خود دارند .

 
 
گردآوری: گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع: خبرگزاری ایونا