در واقع این بار قصد داریم به دنیای ذهنی زوجین وارد شویم و ببینیم زوجی که پس از انتخاب صحیح، آگاهانه و درست یکدیگر وارد زندگی مشترک شده اند چگونه می توانند درباره زندگی مشترک، شادی و سعادت بیشتری را نصیب خود کنند.

در ادامه سلسله مباحث مربوط به زندگی شاد و خانواده سالم و پس از تبیین بسیاری از مسائل در زندگی مشترک از جمله ریشه یابی ناسازگاری خانوادگی، شیوه های گفت وگو برای حل مسئله، چگونگی حمایت از همسر، آشنایی با عادت های موثر در برقراری ارتباط از جمله اعتماد، تشویق، احترام، گوش سپردن و درک این نکته که زندگی شاد ساختنی است نه یافتنی، این بار از زاویه دیگری به مشکلات خانواده ها به خصوص همسران می پردازیم.
در واقع این بار قصد داریم به دنیای ذهنی زوجین وارد شویم و ببینیم زوجی که پس از انتخاب صحیح، آگاهانه و درست یکدیگر وارد زندگی مشترک شده اند چگونه می توانند درباره زندگی مشترک، شادی و سعادت بیشتری را نصیب خود کنند.
 
به این منظور پای صحبت دکتر علی پژوهنده روان شناس و مشاور خانواده نشستیم. دکتر پژوهنده در توضیح باورهای غیرمنطقی می گوید: این باورها از خانواده، فرهنگ و زندگی گرفته و در ذهن ما حک شده است.
 
 
باورهای نادرستی که با ما وارد زندگی مشترک می شود و متعهد بودن به آن ها باعث از هم گسیختن بسیاری از خانواده ها شده است. بسیاری از این باورها چنان در ذهن همه ما رسوب کرده که خلاف آن ها غیرواقعی و نادرست جلوه می کند و متاسفانه از بیخ و بن نادرست است و به سلامت زندگی مشترک صدمه جدی می رساند. لازاروس روان شناس «زوج درمانگر» که ۵۰ سال به این کار مشغول بود، این باورها را طی مطالعات و تحقیقات خود فهرست کرد و در اختیار سایر «زوج درمانگران» قرار داد. در این بحث قصد داریم به شرح این باورها بپردازیم.
 
به گفته دکتر پژوهنده یکی از شایع ترین و در عین حال نادرست ترین باورهای غیرمنطقی درباره ازدواج این است که ازدواج خوب باعث می شود تمام آرزوها و خواسته های فرد برآورده شود. در حالی که تصور همه ما از خوشبختی و سعادت، داشتن یک زندگی مشترک خوب است. باید بدانید این باور صدمه جدی به سلامت روانی خانواده و زوجین می زند.

بیان این توضیح ضروری است که ازدواج خوب، بدون شک یکی از مولفه های خوشبختی و سعادت است اما همه آن ها نیست. دقت کنید که این باور که با ازدواج تمام آرزوها برآورده می شود شبیه تصور آرمانی همه ما از ازدواج است یعنی چیزی دست نیافتنی و غیرممکن. اغلب نوجوانان و جوانان تصور می کنند سختی هایی را که در زندگی می کشند قرار است پس از ازدواج خاتمه پیدا کند و با ازدواج در واقع از بار تمامی مشکلات رهایی پیدا کنند. طی تحقیقات وسیعی که توسط لازاروس و همکارانش صورت گرفت مشخص شد در یک جامعه آماری یک میلیونی از سراسر دنیا نقش ازدواج خوب در دست یابی به خوشبختی در افراد مختلف از جمله افراد شاد و یا افسرده و غمگین، فقط ۳ درصد است. به عبارتی در کمال ناباوری مشخص شد ازدواج خوب باعث خوشبختی نمی شود.
 
هرچند ازدواج خوب یکی از مولفه های رسیدن به خوشبختی و موفقیت است. این ماییم که شادی و موفقیت را انتخاب می کنیم. در واقع طبق همان تحقیق ۶۰ درصد مصادیق خوشبختی و شادی در زندگی فرد در گذشته او و ۳۷ درصد به تلاش هایی که کرده مربوط می شود. ۳ درصد باقی مانده هم با ازدواج خوب مرتبط است. در حالی که تصور همه ما این است که موفقیت و شادی و خوشبختی با یک ازدواج خوب گره خورده است به ویژه در ذهن دختران این ذهنیت آشکارا مشاهده می شود. اغلب خانم ها پس از طلاق زندگی را پایان یافته می دانند و تصور می کنند دیگر هرگز روی خوشبختی را نخواهند دید. در صورتی که این طور نیست. بهترین ازدواج در زندگی فقط ۳ درصد فرد را به خوشبختی نزدیک می کند و اگر هدف او دست یابی به شادی و خوشبختی نباشد و برای رسیدن به آن تلاش نکند، ازدواج موفق هم نمی تواند به تنهایی او را خوشبخت کند. بنابراین باید به سایر مولفه های خوشبختی و شادی توجه بیشتری کنیم و خوشبختی و سعادت را فقط در یک ازدواج خوب و موفق خلاصه نکنیم.
 
دکتر پژوهنده درباره یکی دیگر از این باورهای نادرست می گوید اغلب این باورها به نظر منطقی و درست می آید اما در واقع نادرست و غیرمنطقی اند و از فرط تکرار به نظر ما صحیح می رسند.یک باور ناصحیح درباره ازدواج این است که زن و شوهر باید بهترین دوست یکدیگر باشند. نکته ظریف در این جمله «باید» است، در این واژه نوعی تحکم و قطعیت وجود دارد که نگرش فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع زوجینی که به این جمله باور داشته باشند نمی توانند بپذیرند همسرشان یک دوست صمیمی داشته باشد. به طور مثال اگر مردی به این باور نادرست رسیده باشد، برایش قابل تصور نیست که همسرش نیاز به دوست صمیمی داشته باشد بنابراین برای او محدودیت ایجاد می کند. یک خانم نیز وقتی این باور را داشته باشد، نمی تواند بپذیرد که همسرش سرگرمی های مخصوص به خود دارد که باید آن ها را با دوستانش بگذراند و تصور می کند همسرش از زمانی که ازدواج کرده باید تمامی دوستان خوبش را کنار بگذارد و آن ها را فراموش کند.
بعضی نیز به این باور نادرست معتقدند که عشق واقعی و گرم باعث ازدواج خوب می شود. بسیاری از ما فکر می کنیم قبل از ازدواج باید عاشق شویم یا باید با کسی که عاشقش شده ایم ازدواج کنیم. بخشی از دلایل افزایش سن ازدواج به همین خاطر است. اغلب مردان جوان در پاسخ به این سوال که چرا ازدواج نکرده اید می گویند هنوز کسی را که عاشقش شوم پیدا نکرده ام. در حالی که :
 
عشق واقعی یک ایده آل است و به ندرت پیش آمده که عشق واقعی به یک ازدواج خوب و خوشبختی منجر شود. این طرز نگرش به عشق ریشه احساسی دارد و کسانی که با این نگرش ازدواج می کنند در واقع چشم بر واقعیات زندگی بسته اند و پس از ازدواج تازه متوجه اشتباهات خود می شوند و این نگرش باعث دلزدگی و ملال از همسر می شود.
 
زیرا فرد بدون این که تلاش کند منتظر ورود عشق به زندگی اش بوده است. در صورتی که عشق واقعی و گرم، ساختنی است نه یافتنی. زوجین باید روی کارهایی که باعث بیشتر شدن عشق واقعی و گرم می شود تمرکز کنند و برای عاشق شدن از خودشان شروع کنند. اغلب زوجین این تصور را دارند که عشق به یک باره، ناگهانی و همه جانبه در یک نفر به وجود می آید و خود فرد هیچ نقشی در عاشق شدن ندارد. در حالی که این طور نیست و این ماییم که تصمیم می گیریم به همسرمان عشق بورزیم و یا در ذهن از عشق و دوست داشتن، رویاها و خیالات موهوم داشته باشیم.
وی درباره دیگر باور نادرست رایج میان همسران می گوید:
 
یکی دیگر از اشتباهات رایج همسران این است که تصور می کنند صداقت یعنی باید همه حرف ها را بزنند.
 
بعضی زوج ها تصور می کنند باید تمام اتفاقات گذشته زندگی را به همسرشان بگویند و این کار معنایش صداقت است. در حالی که این طور نیست، همین مسئله باعث از هم پاشیدن بسیاری از خانواده ها شده است. زوجین بهتر است قبل از گفتن هر مطلبی به همسرشان از خود بپرسند پس از گفتن این حرف روابط ما بهتر خواهد شد یا بدتر و به این ترتیب درباره بعضی مسائل تصمیم گیری کنند.
دیگر باور نادرست در ذهن همه ما این است که زن و شوهر باید همه کارها را با هم انجام دهند.

این باور بسیار نامعقول است زیرا زن و شوهر هر یک وظایفی دارند و بهتر است به جای انجام همه کارها، با هم تقسیم وظایف کنند.
از سوی دیگر بعضی تصور می کنند باید دائما روی ازدواج کار کرد تا برقرار بماند. مشکل این باور نادرست آن است که ۲ کلمه باید و دائما در آن قرار دارد. این که ازدواج را به یک ساختمان کلنگی تشبیه کنیم که دائما باید آن را تعمیر کرد شاید غیرمنطقی به نظر برسد. گاهی اوقات بازسازی ساختمان مشکلی را رفع نمی‌کند و باید آن را ویران کرد.
در برخی موارد حفظ زندگی مشترک آسیب های بسیار جدی به سلامت روانی زوجین و فرزندان می رساند و طلاق بهترین راه حل است، در صورتی که بعضی تصور می کنند هر طور شده باید زندگی مشترک خود را حفظ کنند حتی در‌صورتی که هزینه های زیادی برایشان داشته باشد و در نهایت فرزندان آسیب ببینند. به نظر کارشناسان درست است که طلاق یک انتخاب ناگزیر است اما گاه از آسیب های بیشتر جلوگیری می کند و بهترین انتخاب است، گاه درباره افرادی می شنویم که به اصطلاح با چنگ و دندان زندگی مشترک خود را حفظ کرده اند اما اگر دقت کنیم درمی یابیم آن ها از زندگی لذتی نبرده اند و فرزندان آن ها آسیب های جدی تری دیده اند.
باور بعدی این است که یک ازدواج موفق نیازمند اعتماد کامل به یکدیگر است. کسانی که چنین باوری دارند بسیار کنترل گرند و سعی می کنند طرف مقابل را به طرق مختلف تحت کنترل تمام و کمال داشته باشند. به خصوص آقایانی که به این باور نادرست اعتقاد دارند برای همسر خود محدودیت های زیادی قائل می شوند تا به اعتماد کامل برسند. غافل از این که هیچ وقت اعتماد کامل به دست نخواهد آمد، زیرا زوجین به هر صورت در همه لحظات با هم نیستند. بعضی هم فکر می کنند همسر خوب باید همسر خود را شاد یا سعادتمند کند. در حالی که یک همسر خوب می تواند خودش را شاد یا سعادتمند کند. در واقع هیچ کس نمی تواند دیگری را شاد یا سعادتمند کند بلکه این خود ماییم که می توانیم سعادت و خوشبختی را به وجود آوریم. کسی که با این باور نادرست وارد زندگی مشترک می شود، مرتب شکست می خورد زیرا از همسرش توقع هدیه دادن شادی و سعادت دارد غافل از این که انسان ها طبق نیازهای ۵ گانه بقا،  آزادی، سرگرمی و تفریح، عشق و قدرت می توانند با تلاش و کوشش و تمرکز روی اهدافی که دارند، خوشبختی را به زندگی خود وارد کنند.
متاسفانه در جامعه ما این تصور وجود دارد که زن و شوهر می توانند همدیگر را خوشبخت کنند. به همین دلیل والدین از همسر فرزند خود توقع دارند خوشبختی و سعادت را برای فرزند آن ها تامین کند و یا حتی بعضی زوجین هنگام شکایت از هم گلایه می کنند که تو هرگز نتوانستی من را خوشبخت کنی. می بینید که این تصور چنان در ذهن ما رسوخ کرده که نمی توانیم تصور کنیم ناصحیح است. اشتباه بودن این باور فقط وقتی به ما ثابت می شود که دریابیم هر کس مسئول رفتار و اعمال خودش است و خوشبختی یا بدبختی هر کس به خودش بستگی دارد.یک باور دیگر این است که در یک ازدواج خوب زن و شوهر باید نسبت به همه چیز بی خیال باشند. در واقع این باور باعث می شود که زوجین نسبت به اتفاقاتی که پیرامونشان رخ می دهد بی اعتنا بمانند و آن ها را کوچک بشمارند. این بی اعتنایی در واقع آسیب رسان است و با گذر زمان مشکلات کوچک را بزرگ و بزرگ تر می کند.
 
دکتر پژوهنده با اشاره به این باور که معمولا مردم معتقدند زن خوب کارهای منزل را انجام می دهد و شوهر خوب وظایف بیرون را توضیح می دهد: تصویر یک زن سنتی در ذهن مرد سنتی، زنی است که به امور خانواده رسیدگی کند و البته این تصویر درست است اما همه زندگی زن و همه اهداف او این نیست، بعضی نیز تصور می کنند تولد بچه روابط نامناسب زناشویی را بهبود می بخشد.
اغلب شنیده ایم که وقتی زوج جوانی به مشکلی برخورد کرده اند به توصیه بزرگ ترها صاحب بچه شده اند تا روابطشان بهبود پیدا کند در حالی که در بیشتر موارد این اتفاق نمی افتد و تولد بچه فقط سرپوشی بر مشکلات ریز و درشت زوجین است، توصیه اکید کارشناسان این است که وقتی زوجین روابط خوبی ندارند به هیچ عنوان بچه دار نشوند بلکه اول روابط خود را اصلاح کنند.باور دیگر این است که ازدواج باید شراکت ۵۰ - ۵۰ باشد، بعضی تصور می کنند زن و شوهر باید در تمام زمینه ها دوشادوش یکدیگر حرکت کنند و زوجین از هم متوقع اند که در تمامی زمینه ها با هم همکاری کنند. در حالی که طبق روان شناسی زن و مرد، بعضی کارها برای مردان و برخی کارها برای زنان دشوار است و زندگی شراکت ۵۰ - ۵۰ نیست امیدواریم با دانستن این نکات و تجزیه و تحلیل آ ن ها در ذهن خود بتوانید زندگی شادتر و موفق تری تجربه کنید.
 
 
گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع:khorasannews.com
 
مطالب پیشنهادی:
10 علامتی‌که به شما نشان می‌دهد که ازدواجتان به دردسر افتاده است!
آیا مشکلات زناشویی بدون مراجعه به مشاور خانواده حل می‌شوند؟
آیا مشاوره ازدواج لزومی دارد؟
نامه بسیار زیبای نادر ابراهیمی به همسرش(قابل توجه زوجها)
چگونه دوباره شروع کنیم؟(رهنمودهایی برای ازدواج افراد مطلقه)